محمدباقر قالیباف شهردار تهران معتقد است: انقلابیگری به معنای تجربهستیزی و قاعدهستیزی نیست و زمین مذاکرات، ژنو و وین نیست، پالایشگاهها و شهرکهای صنعتی است.
وی میگوید نقش آقایان طیبنیا، نعمتزاده، سیف، ربیعی و … در مذاکرات هستهای، کمتر از نقش آقای ظریف نیست.تیم مذاکره وقتی میتواند نتیجه خوبی به دست بیاورد که عقبه او، قدرت و صلابتِ حاصل از تلاش تیم اقتصادی و سیاسی داخلی باشد.
به نظر قالیباف، آقای ظریف هر چقدر هم که توانمند باشد، کل پاریس را هم که با آقای کری قدم بزند، از موضع ضعف نمیتواند گل دیپلماتیک وارد دروازه حریف کند. چون زمین بازی مذاکره، ژنو و وین نیست، پالایشگاهها و شهرکهای صنعتی و نیروگاهها و … ماست. مذاکرات مهم است اما گره زدن همه امور کشور به آن یک خطای استراتژیک است. ما الان مذاکرات را تبدیل کردهایم به استادیوم صدهزار نفری؛ خیل کثیری از استعدادها و تواناییهای این سرزمین را که میتوانند در برد تیم نقش داشته باشند به تماشاچی صرف تبدیل کردهایم که یا کف و سوت بزند و یا فحش بدهد و گریه کند. بدتر از این، بسیاری از مدیران کشور هم به تماشاچیان جایگاه ویژه تبدیل شدهاند!
از طرف دیگر هم نباید این طور تصور بشود که هر نوع مذاکره و تعاملی با دنیا مذموم است. ما حرفمان حق است، از گفتن حق و ایستادن پای آن و تعامل با دنیا برای استیفای آن نباید هراسید. برخی گمان میکنند که پس زدن همه مناسبات پذیرفته شده و قواعد تعامل در سطح بین المللی، انقلابیگری است؛ این طور نیست. قبلاً هم گفتهام که انقلابیگری به معنای تجربه ستیزی و قاعده ستیزی نیست. انقلابیگری به معنای انزواطلبی و قطع ارتباط با عالم نیست. بر اساس قواعد مسلم حقوق بین الملل، ما حقوقی داریم که باید برای استیفای آن تلاش کنیم و این تلاش در شرایط فعلی نیازمند حضور پررنگ دیپلماتیک است. البته منظورم همه تلاشهای دیپلماتیک است، نه تنها مذاکره با ۱+۵٫ تفکری که از حضور در مذاکره میترسد، چطور میتواند کشور را اداره کند؟
نگاه ما باید اصالتاً به درون و تواناییهای خودمان باشد. ما نه باید دلداده مذاکره باشیم و نه دل نگران آن. یعنی نه با استیصال و از سر ضعف به مذاکره برویم و این طور فرض کنیم که همه هستی و آینده ما در گرو نتیجه مذاکرات است و نه باید اینطور فرض کنیم که مذاکره یعنی از دست دادن استقلال و پذیرفتن سلطه بیگانه.