چند روز پیش خانهای در خیابان دماوند تهران آتش گرفت. مأموران آتشنشانی هنگام خاموش کردن آتش با اجساد دو مرد روبرو شدند.
بررسیهای آتشنشانان و پلیس نشان داد آتشسوزی عمدی بوده است. پلیس در ادامه بررسیها متوجه شد دو نفر از کسانی که هنگام آتشسوزی در خانه بودهاند یک دختر و پسر به نامهای مینا و یاسر هستند که توانستهاند به موقع فرار کنند.
پلیس از این دو نفر بازجویی کرد، یاسر گفت: مدتی قبل با مینا آشنا شدم بعد از چند هفته متوجه شدم او پیش از دوستی با من با پسری به اسم کامران ارتباط داشته است. من و کامران از مدتها قبل اختلافات زیادی با هم داشتیم حتی یکبار که درگیر شدیم ضربهای با قمه به دستش زدم، کامران هم کینه زیادی از من در دل داشت. شب حادثه من و مینا در طبقه پایین بودیم، برادرم و دوستش در طبقه بالا ناگهان خانه آتش گرفت، ما فرار کردیم اما شعلههای آتش خیلی سرکش بود، آنها موفق به فرار نشدند.
کامران اما برای بازپرس پرونده ماجرا را به گونه دیگری توضیح داد: با آرش و سهیل مقابل منزلمان ایستاده بودم که یاسر و یکی از دوستانش با موتورسیکلت از راه رسید. یاسر با من درگیر شد و پس از پاشیدن اسپری فلفل به صورتم با قمه ضربهای به دستم زد، یاسر با قمه به آرش هم ضربه زد و فرار کرد. من با پلیس تماس گرفتم و مأموران آمدند. همراه پلیس به خانه یاسر رفتیم کسی آنجا نبود، من به منزلمان برگشتم و آرش و سهیل هنوز آنجا بودند بعد با آنها صحبت کردیم و قرار شد که موتورسیکلت یاسر را آتش بزنیم، سپس شیلنگ بنزین، یک قوطی سس و پارچهای به عنوان فیتیله تهیه کردیم. سهیل بنزین از موتورش بیرون کشید و بعد هر سه سوار موتور سهیل شدیم و به سمت منزل یاسر رفتیم آنجا سهیل فندک زد و فیتیله روشن شد. بعد من شیشه بنزین را داخل حیاط روی موتورسیکلت یاسر انداختم، موتور آتش گرفت و فرار کردیم.
در این حادثه برادرم هیچ نقشی نداشت و من فقط میخواستم موتور یاسر را آتش بزنم حتی هیچ اطلاعی نداشتم که آنها داخل منزل هستند، من سهیل و آرش قبل از حادثه ماده مخدر مصرف کرده و مشروب خوردیم اما میدانستیم چه میکنیم.