احمد رأفت – آزادسازی موصل در عراق، و رقه در سوریه، نزدیک است. متلاشی ساختن «خلافت اسلامی» برای نهادهای امنیتی اروپا خبر زیاد جالبی نیست. بازگشت داعشیها برای مسئولین امنیتی بسیاری از کشورها کابوسی وحشتناک است.
مدتهاست که کشورهای اروپایی مرکزی را برای جمعآوری اطلاعات در مورد «ستیزگران خارجی» در شهر لاهه هلند راهاندازی کردهاند. کارشناسان تقریبا بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در این مرکز فعال هستند. وظیفه آنها زیر نظر داشتن حرکات بیش از ۴۰ هزار نفری است که از ۱۱۰ کشور به عراق، سوریه و اخیرا به لیبی رفتهاند تا زیر پرچم خلافت اسلامی و در بیعت با ابوبکر البغدادی علیه دنیا بجنگند.
جهادیها باز میگردند
بازگشت «ستیزگران خارجی»، نامی که به این افراد داده شده است، کابوس نهادهای امنیتی بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای اروپایی است. از بریتانیا تا فرانسه، از آلمان تا ایتالیا و حتی کشور کوچک آلبانی در فکرند چگونه ستیزگران داعشی که به کشورهاشان باز میگردند را کنترل کنند تا ازگسترش تروریسم کوری که مردم بیگناه را در خیابانها میکشد، جلوگیری کنند.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2017/06/ahmad-rafat_kurditan_2017.jpg)
در سفر بازگشت از اربیل به وین، با یکی از این کارشناسان امنیتی همسفر بودم. اولین بار نبود که او را در مناطق بحرانی ملاقات میکردم.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2017/06/ahmad-rafat_mustar1993-300x204.jpg)
سالها پیش در سارایوو برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کرده بودیم. در بوسنی، او به دنبال جمعآوری اطلاعات در رابطه با جهادیهایی بود که برای جنگ با صربها به این کشور رفته بودند، و من هم گزارشگری که جنگ ۶ساله در یوگسلاوی سابق را پوشش میداد. هنگام جمعآوری اطلاعات در رابطه با پاسداران ایرانی که خارج از سارایوو، در کارخانه دخانیات سابق مستقر شده بودند، با این کارشناس اروپایی آشنا شدم.
بعدها، در سال ۲۰۰۳، او را بار دیگر در عراق، در ابتدای آغاز بحران در فلوجه، ملاقات کردم. و بعد از مدتها چند هفته پیش در فرودگاه اربیل، در سفر بازگشت از اقلیم کردستان به اروپا.
این کارشناس اروپایی برای شناسایی راههای بازگشت این «ستیزگران خارجی» به اقلیم کردستان سفر کرده بود. به گفتهی وی «مقامات کرد با اروپا همکاری میکنند و به ندرت داعشیها موفق میشوند از طریق دو فرودگاه بینالمللی اقلیم، یعنی اربیل و سلیمانیه، راهی اروپا بشوند. آنها رفتن به ترکیه از طریق زمینی و پرواز از فرودگاههای این کشور به مقصد شهرهای اروپایی را ترجیح میدهند. البته همه با پروازی از استانبول، ازمیر یا آنکارا راهی کشوری که در آن ساکن هستند نمیشوند، چون کنترل روی مسافرینی که از ترکیه میآیند به صورت قابل توجهی شدت یافته. مقصد اول آنها کشوری در شمال آفریقا و یا شرق آسیا است، و سپس در این کشورها با تهیه پاسپورت جدیدی، با ادعای گم کردن پاسپورت قبلی، روانه اروپا میشوند.»
واکنش داعشیها به شکست نظامی
این کارشناس میافزاید مشکل تنها شناسایی آنها نیست: «بسیاری حتی اقرار میکنند که برای کمک، و البته نه به دست گرفتن اسلحه، به عراق یا سوریه سفر کردهاند. برخی حتی ابراز ندامت و پشیمانی میکنند، ولی ما نمونههای زیادی داشتیم که روابط خود با خلافت اسلامی را حفظ کردند، و در یک مورد حتی یکی از کسانی که ابراز پشیمانی کرده بود، و ظاهرا به زندگی عادی برگشته بود، در جریان عملیاتی ضد تروریستی در بلژیک دستگیر شد.»
در ادامهی گفتگویی که آن را برای کیهان لندن تهیه کردم، این کارشناس امنیتی میافزاید: «افرادی که قبل از سفر به سوریه و عراق دارای عقاید افراطی بودند، در بازگشت تروریستهای حرفهای و آبدیدهای هستند که نه تنها آموزش نظامی دیدهاند بلکه به خاطر شکست در جنگ نوعی حس انتقامجویی نیز در آنها به وجود آمده که از آنها موجودات خطرناکی میسازد. موجوداتی که مرحله ترس را پشت سر گذاشته و خشونت در وحشیانهترین اشکال بخشی از شخصیت آنها شده است.»
کارشناس امنیتی اروپایی معتقد است «این افراد که به دلایل مختلفی، از برداشت افراطی از اسلام تا نفرت از غرب، از شکست در زندگی تا سالها حاشیهنشینی، از شکاف فرهنگی تا خارجیستیزی، رو به خشونت آوردهاند، در بازگشت بدون شک نخواهند توانست به سادگی جایی برای خود در جوامع اروپایی پیدا کنند و بنابراین نفرت و ناامیدی آنها نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه افزایش پیدا خواهد کرد و در اعمال خشونت علیه افراد و جامعهای که از دید آنها در ایجاد چنین وضعیتی مقصر بوده، مُصِرتر خواهند بود. در مقابله با این افراد با این خصوصیتها، پیشگیری امنیتی کافی نیست، باید به فکر راههای دیگری بود.»
جهاد بیوهها
تنها «ستیزگران خارجی» خواب را بر کسانی که باید امنیت اروپا و شهرونداناش را حفظ کنند حرام نکردهاند. به گفته این کارشناس «زنانی که همراه همسرانشان به عراق و سوریه رفتند، به ویژه آنهایی که بیوه باز میگردند، خطر بزرگتری هستند». یک نمونه از این بیوههای «ستیزگران خارجی»، لارا بومبوناتی ایتالیایی است که چند روز پیش به اتهام همکاری با گروه تروریستی «تحریر الشام» دستگیر شد. لارا که پس ار روی آوردن به دین اسلام نام «خدیجه» را برای خود انتخاب کرده بود، در سال ۲۰۱۴ میلادی همراه با همسرش فرانچسکو کاشو، که او نیز نام «محمد» را پس از تغییر مذهب برگزیده بود، از طریق ترکیه به سوریه رفتند.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2017/06/khadijeh-mohammad-1024x704.jpg)
فرانچسکو- محمد در ماه دسامبر گذشته در سوریه کشته شد. لارا- خدیجه پس از کشته شدن همسر به ترکیه رفت و چند ماهی در محله فتحیه شهر استانبول اقامت داشت، تا زمانی که پلیس ترکیه این زن را به ایتالیا اخراج کرد. لارا- خدیجه از بلافاصله پس از بازگشت به ایتالیا با یکی از رهبران «تحریر الشام» به نام «ابو منیر» ارتباط برقرار میکند. لارا- خدیجه، که اطلاع نداشت گوشی همراه و تلفن خانه او تحت نظر قرار دارند، به یکی از دوستانش میگوید: «تصمیم گرفتم راه محمد (فرانچسکو) را ادامه دهم و به دعوت خلیفهمان لبیک بگویم». پلیس ایتالیا، دو روز بعد لارا- خدیجه را در فرودگاه شهر برگامو، در شمال ایتالیا، زمانی که قصد سفر به بروکسل داشت دستگیر میکند. از مدارک به دست آمده به نظر میرسد که لارا- خدیجه برای دیدن «ابو منیر» به پایتخت بلژیک میرفت تا برای عملیاتی در یک کشور اروپایی دستورات لازم را دریافت کند.
کارشناس امنیتی اروپایی معتقد است بیوههای «ستیزگران خارجی» تهدیدی بسیار جدی برای امنیت اروپا هستند: «این زنان با چمدانی پر از نفرت به خاطر از دست دادن همسرانشان به اروپا باز میگردند. هر شهروند اروپایی را مسئول بیوه شدن خود میدانند و از آنجایی که در مدت اقامت در سرزمینهای تحت اشغال خلافت اسلامی مغز آنها را نیز شستشو دادهاند، میخواهند انتقام بگیرند. متاسفانه زن و مادر بودن به آنها کمک میکند که کمتر مورد ظن و توجه قرار گیرند و با آزادی بیشتری میتوانند طرحهایی را که برای آنها آموزش دیدهاند به پیش ببرند.»
فرزندان خشونت
این کارشناس امنیتی نگران کودکان خانوادههای داعشی که پس از مدتی زندگی در مناطق تحت اشغال خلافت اسلامی به اروپا باز میگردند نیز هست: «این کودکان در خلافت اسلامی به جای نشستن بر سر کلاس درس، دوره نظامی میبینند و از سنین ۶ و ۷ سالگی به آنها سربریدن و تیراندازی یاد میدهند. این کودکان پس از سه یا چهار سال زندگی در این فضا، با کشته شدن پدر مجبور هستند به کشوری بازگردند که دیگر با آن آشنایی و رابطهای ندارند. کشوری که بنا بر آنچه به آنها گفتهاند قاتل پدرشان نیز هست. فکر میکنید این کودکان زمانی که پا به سنین نوجوانی میگذارند چه احساسی نسبت به جامعه غربی دارند؟ چرا باید این جامعه و فرهنگ غالب بر آن را بپذیرند؟ نباید تعجب کرد اگر سوار بر کامیونی بشوند و مردم بیگناه را زیر بگیرند.»
این کارشناس معتقد است که وظیفه مبارزه با پدیده جهادیسم را نمیتوان تنها به نهادهای امنیتی واگذار کرد: «ما میتوانیم در بهترین حالت تروریستها و تروریستهای بالقوه را شناسایی کنیم و فعالیتهای آنها را خنثی کنیم. برای اینکه هر روز شمار کسانی که از مرز افراطیگرایی گذشته و به تروریسم روی میآورند افزایش پیدا نکند و برعکس کاهش بیابد، باید دیگران قدم به میدان بگذارند، از رهبران مذهبی اسلامی، تا روشنفکران مسلمانزاده. بدون نقشآفرینی و همکاری مسلمانانی که به خشونت اعتقد ندارند، مبارزه با تروریسم اسلامگرا امکانپذیر نیست.»