بعضی از مردم معتقدند که طنزها و شوخیهای جنسیتی یا نژادی میتواند به شکستن موانع تعصب و به چالش کشیدن آن کمک کند. بعضی دیگر آن را وحشتناک میدانند.
موضوع بسیار حساس است و اغلب پای موضوعاتی درباره آزادی بیان، اخلاقیات و سیاست به بحث باز می شود. اما تحقیق آکادمیک در خصوص پیامدهای این نوع شوخی توهینآمیز چه میگوید؟
ما به بررسی جوکهایی در خصوص تجاوز جنسی پرداختیم که در سالهای اخیر به طور منظم در رسانهها وجود داشته است. کمدینهای با سابقهای مثل جیمی کار، فرانک بویل، دپر لافس، دانیل تاش، سارا سیلورمن و ریکی گرویس تا به حال جوکهای متفاوتی با موضوع تجاوز جنسی در برنامههای خود مطرح کردهاند.
بعضی از محققان بر این باورند که جوکهای رنجاننده و برخورنده، توهینآمیز، آزاردهنده و تهاجمی، هیچ پیامد گستردهای ندارد. آنها بدون پیامد و فقط جوک هستند. این دیدگاه، نقد علیه طنز توهینآمیز را جزیی از جریانات اصلاحات سیاسی میبیند که سانسور را تشویق و آزادی بیان را تهدید میکند.
اما یک تحقیق روانشناسی در مورد طنز درست برعکس نظریه بالا براین باور است که طنز توهینآمیز افراد را بدنام و تحقیر میکند. این تحقیق به این نتیجه رسیده است که چنین جوکهایی به تعصبات موجود دامن میزند. تحقیق دیگری حتی بر این باور است که این دسته از جوکها، زشتی تجاوز جنسی را در مردها از بین میبرد.
مطالعه دیگری به این نتیجه رسیده که زنان به احتمال زیاد خود را بیشتر قربانیان این نوع جوکها تصور میکنند و بیشتر نگران بدن خود میشوند. این تحقیق بر این باور است که ممکن است این جوکها به سرعت بر دنیا اثر نگذارند ولی قطعا درون افراد و بر افکار مردم تاثیرگذار هستند.
برخی دیگر از تحقیقات اعتقاد دارند که مطرح کردن طنزهای توهینآمیز تاثیرات مثبتی نیز دارد و این شکل مثبت به شکل مقاومت مردم در برابر محتوای این طنزها ظاهر میشود. استفاده از طنزهای نژادی توسط کمدینهای سیاهپوست و متعلق به جمعیت اقلیت نشان داده است که این طنزها باعث تضعیف نژادپرستی میشود. در بعضی جاها کمدینهایی که خود از معلولیت رنج میبرند، معلولیت را مورد تمسخر قرار میدهند که این کار باعث کم شدن کامنتهای افراد غیر معلول در مورد معلولین شد. اما برای موفقیت این روش به اصطلاح «طنز معکوس» هنوز راه زیادی باید طی شود. کمدینهای سفیدپوست و غیرمعلول هم باید در این راه بسیار تلاش کنند.
مطالعه موارد مشخص
جای تعجب نیست که در جوکهای مربوط به تجاوز جنسی موضوع غالب، مسائل جنسی، تحقیر کردن و خشونت است. ما روی بعضی از جوکهای مربوط به تجاوز جنسی که توسط ریکی جروایس کمدین بریتانیایی گفته شده بود تحقیق کردیم. او در استندآپ کمدیهایی که اجرا کرده، دو سه مورد جوک در مورد تجاوز جنسی و چندین جوک هم در مورد سوء استفاده جنسی از کودکان مطرح کرده است. از جوکها همیشه میشود بیش از یک منظور برداشت کرد. همین تعداد کم جوک در این زمینه باعث مطرح شدن انتقادهای جدی از جانب رسانههای اجتماعی شد. یکی از این جوکها مربوط به سال ۲۰۱۰ چنین است:
«من یک بار آن کار را انجام دادم. به هیچ عنوان به آن افتخار نمیکنم. خجالت میکشم. مست نبودم چیزی فراتر از مست بودم، کریسمس بود. ماشین را بیرون بردم و میدانم که نباید این کار را میکردم. میدانستم که در آن لحظه و آن شرایط نباید درماشین میبودم. اما درسم را از آن ماجرا گرفتم زیرا نزدیک بود یک پیرزن را بکشم ولی نکشتم بلکه فقط بهش تجاوز کردم. خوشبختانه شانس آوردم که آلزایمر داشت و نمی توانست شکایت کند و شاهد معتبری نیست!»
جراویس به صورت آنلاین از این جوک دفاع کرد: عبارت «نزدیک بود کشته شود» و سوء تفاهمی که این عبارت ایجاد می کند محور اصلی جوک است. این جمله میگوید که ماجرا تا آستانه کشته شدن پیرزن پیش رفت ولی این اتفاق نیفتاد اما بعدا معلوم میشود که «نزدیک بود بکشمش» معنای خیلی خیلی بدتری دارد. یک تابوی بزرگ. در واقع جراویس با بیان این جوک میخواهد کاری بیشتر از فقط خندیدن به یک جوک با مفهموم تجاوز انجام دهد. این نشان میدهد که عبارت «نزدیک بود کشته شود» در زمینههای مختلف میتواند معنای متفاوتی داشته باشد.
با وجود قصد جراویس، غیرممکن است که بتوان از این مطلب صرف نظر کرد این جوک جنبههای ضد زن دارد و مطلب طنز کاملا واضح نیست. زمانی که دارد جوک را میگوید در مورد بینشهای طنزی که در خصوص تجاوز جنسی وجود دارد صحبت نمیکند اما بر روی مشکلات اجتماعی عمومی مثل رانندگی در حالت مستی تمرکز میکند. مساله تکاندهنده در این جوک این قسمت است که می گوید «من فقط به او تجاوز کردم» که اشاره ضمنی می کند به این مطلب که تجاوز مساله جدی و چندان مهمی نیست و یقینا از اینکه «نزدیک بود کشته شود» بهتر است.
هیچ مطلبی در نفی تجاوز در جوک وجود ندارد. آنجا که بیان میکند که آن زن نمیتواند شکایت کند و شاهد معتبری نیست، تجاوز را از نظر جرمشناسی و قضایی کم اهمیت جلوه میدهد؛ یعنی یک مشکل اجتماعی که اغلب برای قربانیان تجاوز وجود دارد. باید تأکید کرد که این جوک به خوبی پرورانده نشده است.
درهمین حال کمدین آمریکایی، سارا سیلورمن، جوکی را در مورد تجاوز تعریف کرده که به طور واضح دارای طنز بیشتری است:
«احتیاجی نیست که گفته شود تجاوز فجیعترین جرم قابل تصور است. به شکل طنزآلودی این یک رویاست که بشر روزی تجاوز را فجیعترین شکل خیانت بداند. به نظر خیلی خطرناک است که شما از تجاوزی که اتفاق افتاده جوک بسازی ولی متاسفانه این یک حقیقت است که تجاوز یک موضوع با حاشیهی امن است که میشود راحت در موردش حرف زد. میدانید چرا؟ برای اینکه چه کسی حاضر است از یک جوک در مورد تجاوز شکایت کند؟! قربانیان تجاوز؟ آنها حتی حاضر نیستند تجاوز را گزارش دهند. منظورم این است که آنها اساسا به این موضوع اعتراض نمیکنند.»
سیلورمن در جوک خود کمدینهای مردی را خطاب قرار میدهد که جوکهایی در مورد تجاوز جنسی میگویند. او موضوع یک تابو و واقعیتی را که قربانیان تجاوز با آن روبرو هستند در کنار هم قرار میدهد تا به کمدینهای مردی که موضوع تجاوز را دستمایه طنز قرار میدهند انتقاد کند. او در حقیقت به یک فرهنگ ریاکارانه نقد وارد میکند که از یک طرف به تجاوز به عنوان یک جرم جدی نگاه میکند و از سوی دیگر به جوکهای مربوط به تجاوز میخندد.
طنز توهینآمیز در عین حال سیاسی است و بر ارتباط بین هویتها، سیاست و لذت خندیدن تاکید میکند. وقتی که مردم مشغول جوک گفتن در مورد تجاوز و سوء استفادههای جنسی میشوند، شاید در اینجا دونالد ترامپ مثال خوبی باشد، این موضوع خواسته یا ناخواسته پیامدهایی را برای اجتماع به دنبال دارد. در فرهنگی که مرز چندان پررنگی بین سوء استفاده جنسی و طنز وجود ندارد، این سوء استفادهها به امری طبیعی تبدیل شده و عرصه را برای اعتراض قربانیان روز به روز تنگتر میکند.
شاید وقت یا مکان مناسبی برای بیان یک طنز توهینآمیز وجود داشته باشد. اما اگر از تاثیر مخرب آن جوک مطمئن نیستید بهتر است قبل از تعریف کردن، یک بار دیگر به این موضوع فکر کنید.
*منبع: The Conversation
*ترجمه: کیهان لندن