آیتالله علمالهدی با حضور در محل آرامگاه ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ ایران که خودش و شاهنامهاش برای مردمان این کشور یک میراث ملی و فرهنگی به شمار میرود، گفته: «فردوسی شخصیت علمی و ادبی خود را در مسیر فرهنگ اهلبیت قرار داد و کنار همه مفاخر به عنوان ایثارگر خط ولایت در تاریخ شناخته شده است.»
آیتالله علمالهدی امام جمعه جنجالی مشهد که این روزها از پرچمداران اصلی حذف موسیقی، سینما و فرهنگ از پهنه زندگی مردم است، در سالروز فرمان علی خامنهای مبنی بر آبادانی طوس، به آرامگاه ابوالقاسم فردوسی رفته است.
امام جمعه مشهد که صراحتا اعلام کرده اجرای موسیقی در خراسان رضوی به معنای اجرای موسیقی در حرم امام هشتم شیعیان است و حرمتشکنی است، در اقدامی عجیب به مزار ابوالقاسم فردوسی شاعر و ادیب پارسی رفته و برای او فاتحه خوانده است.
علمالهدی در سخنرانی خود فردوسی را در کنار شیخ طوسی موسس حوزه علمیه نجف و بنیانگذار جریان فقهی شیعه قرار داده و گفته که این دو «بنیانگذار فرهنگ مقاومت و اقتدار و بزرگترین عامل گسترش ولایت در این سرزمین بهپاخاسته از سرزمین طوس بودند.»
وی با بیان اینکه معرفتشناسی شخصیت حکیم ابوالقاسم فردوسی آنگونه که شایسته است مورد عنایت قرار نگرفته، اضافه کرد که «از رویکرد هنری، فردوسی به عنوان شاعر حماسهسرا که در تاریخ و ادب حماسی عنصری بینظیر است و از نظر تاریخی به عنوان یک مورخ که یکایک سرودههایش در شاهنامه، یک سند تاریخی از گذشته و تاریخ کشور ایران تا قبل از میلاد مسیح بهشمار میرود است و نشان از سابقه تمدن ایران دارد.»
عضو مجلس خبرگان رهبری، از این سخنان عجیب و غریب فراتر رفته و فردوسی را «بنیانگذار فرهنگ عظیم وابسته به پیامبر و اهل بیت» دانسته که «به عنوان یک جریان انقلابساز در اسلام ظهور یافت.»
وی همچنین با اشاره به رستم گفته، آنچه فردوسی در شاهنامه معرفی میکند یک شخصیت افسانهای در تاریخ ایران نیست.
علمالهدی با ذکر اینکه رستم را به عنوان یک یل زورمند و افتخار نظامی معرفی کردند، اضافه کرد: «اما رستم یک جریان است و فردوسی با توجه به موقعیت خاصی که از نظر تحجر، رکود جنبشهای انقلابی و اختناق نظامهای طاغوتی حاکم بوده، هنر را به خدمت گرفته است.»
وی فردوسی را بسترساز یک جریان انقلابی دانست و گفت: «شاهنامه برای نمادسازی بین مردم و برای ایجاد روحیه انقلابی در نسل خود در بستر اهل بیت سروده شد و این اثر نمادسازی فرهنگی و رستم در آن، نماد اقتدار است.»
امام جمعه مشهد به تفسیر ابیاتی از فردوسی نیز پرداخت و گفت: «آنجایی که فردوسی میسراید «اگر سر به سر تن به کشتن دهیم، از آن به که کشور به دشمن دهیم»، حقیقت ایثار را مجسم کرده است، همچنین در این سروده «ز سم ستوران در آن پهندشت، زمین شد شش و آسمان گشت هشت» یک تصویر عظیم از اقتدار یک ملت مجاهد و استکبارستیز در نقل این داستان تداعی میشود و ممکن است مردم به پاخاسته دنیا را زیر و رو کنند، زیرا در آن زمان حقایق سانسور و تفتیش عقاید میشد!»
علمالهدی با اشاره به اینکه شخصیت فردوسی مظلوم واقع شده، افزود: «ما نباید به شخصیت هنری فردوسی توجه کنیم، قبل از اینکه او شاعر و مورخ باشد حکیم است. رویکرد تاریخی او در داستانها و افسانهها و او را شاعر و هنرمندی در ردیف سایر هنرمندان و هنرمندان معرفی کردن، ظلم به اوست، زیرا او یک انقلابساز بوده و اندیشههایش آمیخته با آزادی، اقتدار و ایثار در میان مردم بوده است.»
امام جمعه مشهد با اشاره به فرمان رهبر جمهوری اسلامی به گسترش طوس در ۲۱ سال پیش گفت: «باید با کمال تاسف گفت ۲۱ سال است که از فرمان رهبری درباره احیای طوس میگذرد و این اقدامات نه تنها بایسته نیست بلکه با چنین تاکیدی ظلم به این سرزمین و فردوسی نیز صورت گرفته است.»
علمالهدی فرصت را مغتنم شمرده و از رسانهها انتقاد کرد و گفت که سخنانش را «تقطیع» میکنند، اصل کلام مطرح نمیشود و یک «جمله تند و تیز» از وسط کلام وی را منتشر میکنند.
وی با بیان اینکه در سخنرانی که با گردشگری اعلام مخالف کرده، دخل و تصرف شده، آن را ظالمانهترین و خائنانهترین برخورد دانسته و گفت: «من گفتم فرهنگ زیارت با گردشگری متفاوت است و این دو دو ادبیات مختلف هستند. کدام انسان عاقل میگوید که با این منبع اقتصادی که در توسعه اقتصادی نقش عمده ایفا میکند مخالف است.»
امام جمعه مشهد در عین حال اضافه کرد: «مشهد شهر زیارتی است و اگر بنا است صنعت گردشگری در این شهر توسعه یابد باید تحت شعاع فرهنگ زیارت باشد اگر اقداماتی که در این شهر انجام میشود مبتنی بر فرهنگ زیارت باشد میتواند اثر اقتصادی داشته باشد. »
وی اظهار کرد: «در کشور ما یک مرکز و کانون فرهنگی و هنری نداریم، البته هنر به معنای قدسی و نه هنری که ابزار لاابالیگری و عیاشی است و تنها نقطهای که این صلاحیت را دارد فردوسی و شهر طوس است.»
به نظر میرسد پس از سالیان طولانی که زمامداران و موعظهگران جمهوری اسلامی، مفاخر ملی و فرهنگی ایران را زیر عنوان بی پایهی «طاغوتی» لعن و نفرین میکردند، حالا چندی است که ترجیح میدهند به مصادرهی آنها و آثارشان بپردازند و آنها را وابسته به عقاید و تفکر خود جلوه بدهند.