در برابر خطر داعش: مذاکره با اسد، آری یا نه؟! (آندریا بوهام)

یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴ برابر با ۲۹ مارس ۲۰۱۵


به مناسبت چهارمین سال جنبش در سوریه، آمریکا هدیه خوبی تقدیم کرد: اظهار نظر وزیر امور خارجه  آمریکا! جان کری اعلام داشت باید برای پایان دادن به نبرد با دیکتاتور مذاکره کرد. مدت‌ها پیش آمریکا خواستار کناره گرفتن اسد از قدرت شده بود، البته فقط در حرف و بی نتیجه.

حالا اما کری عقب نشینی کرده است. اما این اشاره وی که باید با اسد حرف زد، موجب  سر و صداهای زیادی شده است. اپوزیسیون سوریه خشمناک است و دولت فرانسه تأکید کرده که اسد مسئول مرگ هزاران نفر از مردم این کشور است.

بگذارید همه معیارهای اخلاقی را فراموش کنیم و فقط به همان سیاست ناپاک واقعی برگردیم: نباید با اسد و ارتش سوریه برای جلوگیری از پیشروی خطری بزرگ‌تر که همانا دولت اسلامی (داعش) باشد کنار آمد؟

«دولت اسلامی»
«دولت اسلامی»

پاسخ سیاست واقعی و صد درصد فارغ از اخلاق این است: نه، ارتش اسد هنوز هم آن قدر قوی هست که مناطق مسکونی را بمباران کند. اما مدت‌هاست که قدرت بازپس گرفتن مناطق از دست رفته را ندارد. حتی در قلب نیروهای علوی هم رقبای اسد در حال رشد هستند. بسیاری از نیروهای شبه‌نظامی علوی که اسد آنها را به عنوان ارتشِ در سایه به جنگ فرستاده بود، حالا دیگر به جان شهروندان وفادار به رژیم افتاده‌اند و به اشکال مختلف به اذیت و آزار آنان می‌پردازند و دیگر دمشق قادر به کنترل آنان نیست.

اسد حتی اگر از صمیم قلب هم تمایل داشته باشد، دیگر در مبارزه با دولت اسلامی چیزی در چنته ندارد.

اما او اصلا چنین تمایلی ندارد چرا که این پایان کار او خواهد بود.

چه در عراق و چه در سوریه، دولت اسلامی فقط با حمایت سنی‌ها قادر به پیشروی و تثبیت خود است. برعکس عراق که میان دولت اسلامی و سران قبایل سنی و نیروهای به جا مانده از دوران صدام حسین پیوندهای جدی وجود دارد، در سوریه این گروه تروریستی یک نیروی بیگانه است که فقط با خشونت وحشتناک به دایره بستۀ قدرت در جنگ داخلی این کشور نفوذ کرده است. اسد هم این اجازه را به دولت اسلامی داده و هنوز هم به طور گسترده این اجازه را می‌دهد. دولت اسلامی بخشی از باری را که بر دوش اوست سبک می‌کند: ویران نمودن و به زانو در آوردن مناطقی که در آن به نوعی یک حکومت خودمختار بر پا شده بود و شاید می‌توانست آلترناتیوی برای رژیم اسد باشد.

از زمانی که ائتلاف تحت رهبری آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۴ حملات هوایی‌ را علیه دولت اسلامی در سرزمین سوریه افزایش داد، اسد هم حملاتش را به مناطقی که در دست اپوزیسیون معتدل قرار دارد شدت بخشید. در این حملات نه فقط عده زیادی از نظامیان کشته شدند، بلکه بسیاری از جنگجویانی نیز که طبق نقشه آمریکا باید یک زمانی علیه خلافت اسلامی به میدان می‌آمدند جان خود را از دست دادند.

آمریکایی‌ها هم بدون هیچ واکنشی به تماشا نشستند، اقدامی که باعث شد، بسیاری از مردم سوریه باور کنند که آمریکا و به تبع آن غربی‌ها دست‌شان با اسد در یک کاسه است. حالا خیلی از مردم سوریه خود را ناچار به انتخاب میان آنارشیسم حاکم بر گروه‌های مختلف که در حال جنگ‌اند، و ترور غیرقابل پیش‌بینی رژیم اسد و هم چنین ترور دولت اسلامی (داعش) که حداقل برای سنی‌ها تا حد زیادی قابل پیش‌بینی ا ست می‌بینند و برای بسیاری این گزینه سوم راهی است که بیش از آن دو دیگر دورنمای جان به دربردن و رهایی از دربه‌دری را به دنبال دارد.

خشم بی حد و حصر اسد علیه مردم خودش که این کشور را به ویرانی کشید، ضمانت برپایی خلافت اسلامی در سوریه است. درک این نکته نخستین گام برای نبرد علیه دولت اسلامی (داعش) است. در عمل معنایش این خواهد بود که باید با دیکتاتور سوریه حرف زد. فقط یک پیام کوتاه کافیست تا از همین حالا بمباران مناطق مسکونی که گاه و بی‌گاه در سایه جنگنده‌های آمریکایی رخ می‌دهد (مانند رقه) واکنش فوری نظامی علیه دولت سوریه را در پی داشته باشد.

باقی گفتگوها باید در تهران و ریاض انجام شود و نه در دمشق. سرنوشت مردم سوریه عمدتأ به این بستگی دارد که ایران و عربستان سعودی، دولت اسلامی (داعش) را به آن اندازه خطرناک ارزیابی کنند که دست از جنگ نیابتی خود در سوریه بکشند. در حال حاضر اما چنین به نظر نمی‌رسد.

*ترجمه از گلناز غبرایی

*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت؛ ۱۹ مارس؛ Andrea Böham

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=8167