مجله اکونومیست لندن در آخرین شمارۀ خود (تا ۲ آوریل ۲۰۱۵) گزارشی زیر عنوان «قدرت روزافزون شیعه» به قلم خبرنگاران خود در منطقه منتشر کرده و نوشته است که بر شمار شبهنظامیان شیعی در خاورمیانه افزوده میشود.
فشرده این گزارش را در ادامه میخوانید.
اندکی بیش از ده سال پیش، ملک عبدالله دوم پادشاه اردن به آمریکائیان اعلام خطر کرد که تلاش آنان برای سرنگونی صدام حسین در عراق موجب نفوذ ایران و تشکیل یک «هلال شیعی» در خاورمیانه خواهد شد که سبب بسط و توسعۀ رژیم ایران از لبنان تا عربستان سعودی خواهد شد. به این اظهارنظر ملک عبدالله دوم که آن زمان «نگرانی افراطی» خوانده شد کسی هیچ توجهی نکرد.
امروز چنین به نظر میرسد که آن پیشبینی در حال وقوع است. همین که رشته کشورهای عربی از هم گسست این شکاف نه تنها به وسیلۀ جهادیهای سُنّی داعش بلکه همچنین از طریق نهضت فرامرزی شیعی به پشتیبانی حکومت ایران پر شده است.
متفقین ایران به بشار اسد کمک میکنند تا جلو پیشرفت داعش را در عراق بگیرد و نفوذ خود را در یمن توسعه دهد. آنچه واجد اهمیت بیشتر میباشد آن است که این گروههای مسلح که روزی متفرق بودند امروز با یکدیگر در ارتباط قرار دارند، در کنار یکدیگر میجنگند و یک نهضت شیعۀ فرامرزی را به نمایش میگذارند.
بارزترین نشانۀ ظهور یک قدرت شیعی روزافزون در جهان عرب در عراق است که یک گروه مختلط شیعی، رهبری جنگ علیه داعش را بر عهده دارد. مهمترین عملیات جنگی نیز هم اکنون در سرزمین سنّینشین تکریت موطن صدام حسین در جریان است. حزبالله، قویترین نیرویی که در لبنان قدرت را به دست دارد به عنوان مؤثرترین دشمن اسرائیل در جهان عرب محبوبیتی به دست آورده است. این گروه تعداد بسیاری از نفرات خود را به سوریه اعزام داشته که نیروهای سنّی را که در صدد سرنگون کردن بشار اسد هستند به عقب براند. تعدادی از آنان در ارتفاعات جولان پراکندهاند و جبهۀ مقابل اسرائیل را بیشتر توسعه دادهاند. حزبالله در عراق نیز دست دارد و کارشناسان ایجاد انفجار را به آن کشور گسیل داشته تا به شیعیان عراقی آموزش دهند.
جنگ در عراق عملا به وسیله ایران هماهنگ و هدایت میشود و این هماهنگی از طریق قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که شاخهای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است، اجرا میشود. در سوریه ایرانیان به آموزش «نیروی دفاعی شبهنظامیان» اشتغال دارند؛ نیرویی درحدود یکصدهزار نفر که از فرقههای مذهبی مختلف تشکیل شده است. آنان حتی رزمجویان بومی را در عراق آموزش دادند که به مراکز فرماندهی عراق و سوریه ملحق شوند. این رزمجویان بومی در ارتباط هماهنگ قرار دارند و آزادانه از یک گروه به گروه دیگر میپیوندند.
بسیاری از رزمندگان بومی شیعی ادعا میکنند که از اماکن مقدس مذهبی شیعیان دفاع و محافظت میکنند ولی نقش این رزمندگان بومی فراتر از محافظت اماکن مقدسه است. گروه حزبالله هدف خود را که اشغال مناطق جنوبی سوریه در همسایگی اسرائیل است پنهان نمیکنند و به این مطلب اشاره میکنند که سرزمینها به سوریه پس داده نخواهد شد. یکی از فرماندهان مبارزان بومی میگوید خواست ما تشکیل یک گارد شیعی برای تمام منطقه است ولی حزبالله لبنان مرام دیگری دارد و معتقد است که حزبالله برای قرآن میجنگد: «مردان ما نقش و هدف و تاکتیک مخصوص به خود را دارند واز خشونت مبارزان بومی شیعی شدیداً انتقاد میکنند.»
عدم اعتماد این رزمجویان بومی شیعی و متحدان آنها گاه بهخاطر اختلافات فرقهای شدید است. دولتهای غربی از نهضت شیعی کمتر از گروه سنَی مقابل آن نگرانی دارند. یک دلیل این باور آن است که شیعیان کمتر به اقدامات ضد غربی توسل جستهاند. گرچه رژیم ایران از گروههای غیرشیعه مانند کُردهای عراقی، حماس و نیروی دفاع ملی پشتیبانی میکند.
حضور گروههای دستنشاندۀ ایران در همه جا و یکزمان در خاورمیانه، آمریکا را دچار محدودیت ساخته است. در عراق با حملات هوایی به داعش، به شیعیان رزمنده در تکریت کمک میکند ولی در یمن به نیروهای طرفدار عربستان سعودی که با حوثیها به عنوان عاملان حکومت ایران در حال مبارزه هستند، یاری میرساند.
اما حکومت ایران و دستنشاندگانش با دخالت در همه جا خود را ناتوان میکنند. تعداد سنّیها در منطقه سه برابر شیعیان است و در مقابل هر شیعی ۹ سنّی وجود دارد. همزمان نارضایتی در میان همه مردم منطقه رو به افزایش است و این نارضایتی فقط مربوط به سنّیها نیست. روز ۱۳ ماه مارس آیتالله سیستانی رهبر شیعیان عراق به رهبران ایران اخطار کرد که عراق کشوری مستقل است.