روشنک آسترکی – قتل سه کودک به فاصله چند هفته در ایران و همزمان چند مورد ناپدید شدن کودکان نشاندهنده افزایش خشونت علیه کودکان در ایران است.
آتنا دختر ۷ ساله در استان اردبیل توسط یکی از دوستان کسبه پدرش مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. بنیتا نوزاد هشت ماهه در تهران و در حالی که در ماشین پدرش بود، دزدیده شد و وقتی دزدان متوجه وجود کودک شدند، اتومبیل را در گرمای شدید تیرماه در خیابانی خلوت رها کردند و چند روز بعد نیروی انتظامی آن را در حالی پیدا کرد که بنیتا بر اثر گرما و تشنگی و گرسنگی جان داده بود. نکته قابل توجه در این پرونده این است که یکی از متهمان پارک این اتومبیل در یک خیابان خلوت را به نیروی انتظامی اطلاع داده بود. پریا دختر ۵ ساله در ساوه نیز در حالی که به ضربه مغزی دچار شده و به کما رفته بود به بیمارستان منتقل شد. به تشخیص بهزیستی این کودک که در بیمارستان جان باخت، قربانی کودکآزاری شده است.
این سه خبر در فاصله چند هفته باعث واکنش گستردهی مردم شد و در روزهایی که آتنا و بنیتا ناپدید بودند و هنوز از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نبود بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی با نگرانی و کنجکاوی سرنوشت آنها را پیگیری میکردند و عکسهای این دو کودک در فضای مجازی دست به دست میشد. در هر دو مورد پس از چند روز، راز جنایت فاش و بسیاری متاثر شدند. در واکنشهای شدید به قتل این سه دختربچه در شبکههای اجتماعی، عدهای بروز چنان فجایعی را به مناسبات حقوقی و اجتماعی موجود در جمهوری اسلامی نسبت میدهند. عدهای دیگر بیتوجهی والدین به فرزندان و عدم مراقبت کافی را در چنین جنایاتی موثر میدانند. همچنین نبود آموزشهای جنسی برای کودکان از دیگر مواردی است که توسط کاربران شبکههای اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد.
در همین رابطه با دکتر سهیلا رفیعی روانشناس اجتماعی گفتگو کردهایم.
-چرا این روزها شاهد افزایش جرم و جنایت علیه کودکان هستیم و به نظر میرسد کودکآزاری در ایران افزایش یافته است؟
– پاسخم را اینطور آغاز میکنم که اصولا وقتی بیماری یا ویروسی وارد بدن میشود آسیبپذیرترین ارگانها را که قدرت دفاعی کمتری دارند درگیر و مبتلا میکند و البته بعد ارگانها و اعضای دیگر و مقاومتر را نیز در بر میگیرد و این زنگ خطری است که در آینده حتما با مسائلی به مراتب دشوارتر و حادتر روبرو خواهیم شد. این نشان میدهد که پیکره جامعه ما دارای مشکلات جدی و ریشهداری است که به تدریج سلامت جامعه را در خطر حاد قرار میدهد. نبود قوانین کارآمد، نبود عدالت اجتماعی، بی مسئولیتی دولت و نیروی انتظامی، الگوپذیری از فساد جاری میان مقامات بلندمرتبه حکومتی و سرخوردگیهای مالی همه در بروز چنین حوادثی موثر هستند.
در مورد کودکان، قوانین ناکارآمد موجود در ایران و بسته بودن دست ان.جی.اوها دو مورد مهم در بروز و تشدید کودکآزاری است. زمانی که در ایران با کانون حمایت از حقوق کودکان همکاری میکردم بارها دیده بودم کودکانِ مورد آزار و خشونت جدی از سوی سرپرستان خودشان قرار گرفته و روان و جسمشان در معرض نابودی قرار گرفته بود اما قانون حامی آنها نبود. در ایران قوانین حمایتی کافی و لازم برای کودکان وجود ندارد که در چنین شرایطی بتوان کودک را از معرض خشونت توسط سرپرست خارج کرد. سازمان بهزیستی در این زمینه فعال است اما این سازمان هم نمیتواند کمک خیلی موثری داشته باشد چون نهایتا قانون کودک را به والدین باز میگرداند زیرا از نظر قانون اسلامی کودک مانند یک شیء و از داراییهای پدر به شمار میرود.
– بسیاری پس از ماجرای بنیتا و آتنا بیتوجهی خانوادهها را در بروز این جنایات موثر میدانستند. در واقع میگویند اگر والدین آتنا یا بنیتا دقت بیشتری در مراقبت از فرزندانشان میکردند شاید این جنایات رخ نمیداد. نظر شما چیست؟
– در مورد این مسئله صحبتهای زیادی شده؛ هم از طرف مردم عادی، هم کارشناسان و هم مراجع مسئول. یک راه حل ساده و سطحی انداختن تقصیر به گردن والدین کودک است که باید مراقبت از کودک را به عهده بگیرند. این درست است که والدین باید نسبت به فرزندان خود مراقبت کافی داشته باشند و بدانند که کودکان هنوز از نظر جسمی و روحی به بلوغ کامل نرسیدهاند و نمیتوانند از خودشان دفاع کنند و باید همه توان و دقت را در مراقبت و حفظ کودکان خود در برابر خطر داشته باشند و آنها را در موقعیتهای بالقوه خطرناک قرار ندهند. ولی تامین امنیت یک جامعه بر عهده حکومت آن جامعه است و به هیچ وجه نمیتوان مسئولیت آنها را نادیده گرفت و تمام تقصیر و کوتاهی را به گردن والدین انداخت. یادمان باشد داشتن یک جامعه امن جزء حقوق شهروندان به شمار میرود و همه برنامهریزیها، بودجهها، و مدیریت همه ارکان از قانونگذاری تا اجرا در دست حکومت است.
-آیا عوامل دیگری هم از دید شما در بروز چنین جنایاتی نقش دارند؟
– یکی از عوامل موثر در ارتکاب جرم و جنایت در جامعه ما یادگیری از طریق الگوپذیری است. وقتی در بلندپایهترین اعضای هیئت حاکمه و مسئولان ما انواع بیاخلاقی مشاهده میشود و افراد مستعد و معمولی جامعه میبینند در مقابل این بیاخلاقیها هیچ برخورد و مجازاتی صورت نمیگیرد در نتیجه الگوپذیری میکنند.
در مورد بنیتا ضعف در مسئولیتپذیری نیروی انتظامی به چشم میخورد. در حالی که اتومبیل پدر بنیتا با پلاک مشخص اعلام سرقت شده، با کوتاهی نیروی انتظامی این اتومبیل چند روز بعد پیدا میشود. یعنی نیروی انتظامی کوتاهی کرده و باید دید چرا نیروی انتظامی با حرفه و مسئولیت مهم خودش به عنوان یک شغل برخورد میکند و نه به عنوان یک تعهد مسئولانه در حفظ امنیت جامعه. باید دید ریشههای این مسئله کجاست و این بیتفاوتی از کجا سرچشمه میگیرد. جالب اینجاست که یکی از متهمان این پرونده به نیروی انتظامی محل اتومبیل را خبر داده و باز نیروی انتظامی نسبت به آن بیتفاوت بوده است.
-در سطح کلان چگونه میتوان بروز چنین جنایاتی علیه کودکان و به ویژه افزایش آنها در جامعه را ارزیابی کرد؟
– عدم عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی و ارتباط این دو شاخص با افزایش جرم و جنایت در سطح هر جامعه از عوامل مهم است. دیده شده و ثابت شده است هر جا که عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی وجود ندارد و فقر روز به روز پیشرفت میکند، جرم و جنایت و بیرحمی هم در جامعه گسترش پیدا میکند و متاسفانه آسیبپذیرترین قشر جامعه، یعنی کودکان، خیلی زودتر هدف این تهاجم و خشونت قرار میگیرند.
درمان چنین معضلاتی به سادگی محاکمه و قصاص نیست. این پدیدهها و رشد صعودی ارتکاب به آنها در جامعه باید ریشهیابی شوند و اینطور نیست که کسی دست به قتل بزند، بازداشت و محاکمه شود و اعداماش کنیم و بگوییم مجازات صورت گرفت و تمام.
اصولا سیستمهای اجتماعی و تمام عوامل آموزشی، قانونی، اجرایی، فکری، فلسفی و مدنی در بروز یک پدیده موثر هستند. باید ریشهها پیدا شوند و درمان شوند. این ریشهیابی نیز باید با تکیه بر پژوهشهای علمی انجام شود و نه فقط از منظر دین و سنت بلکه بر پایه منطق و علوم انسانی هر پدیدهای را توضیح دهیم و راه مقابله و از بین بردن آن را در پیش بگیریم. متاسفانه در ایران راه بر روی تمام تجربیات دنیا و پژوهشهای علمی معتبر بسته شده و تنها تلاش میشود با پند و نصایح دینی همه دردها و آسیبهای اجتماعی توضیح داده شده و درمان هم بشوند! ولی میبینیم که در عمل این سیاست با شکست روبرو شده است چرا که در چهار دهه گذشته صدا و سیما و در و دیوار شهرها پر از پندها و نصیحتهای اخلاقی بر پایه معیارهای دینی هستند اما جامعه ایران دقیقا در جهت مخالف حرکت میکند.
– جای خالی آموزش جنسی به کودکان ایران هم پس از ماجرای آتنا برجسته شد به ویژه اینکه این حادثه فاصله چندانی با مقاومت حکومت جمهوری اسلامی در برابر سند ۲۰۳۰ یونسکو نداشت. شما فکر میکنید آموزش جنسی به کودکان تا چه حد از بروز جنایت جلوگیری میکند؟
– آموزش به کودکان و تربیت جنسی برای کودکان و والدین نکته مهمی است. میگویم کودکان و والدین چون والدین هم در ایران هیچ آموزش جنسیای ندیدهاند که بخواهند آن آموزش را به فرزندانشان منتقل کنند. آن چیزی هم که عموم والدین امروز در ایران درباره مسائل جنسی آموزش دیدهاند در قالب سنتی بوده و آن آموزشی که معیارها و ریشههای علمی داشته یا سازماندهی شده باشد، تا کنون در ایران وجود نداشته است.
آموزش جنسی در ایران نه تنها وجود ندارد بلکه داشتن تمایلات جنسی به عنوان یک غریزه طبیعی هم اکثرا نادیده گرفته شده و نفی میشود. چون غریزه جنسی نادیده گرفته میشود پس تربیت و آموزش در مورد آن هم مورد غفلت قرار میگیرد و در واقع کودکانِ بدون تربیت جنسی میشوند و کودکان امروز بدون تربیت جنسی به والدین فردا تبدیل میشوند و این چرخه ادامه پیدا میکند. جامعه اصلا نمیداند روش تربیت علمی و کارآمد جنسی چیست و چگونه است.
– با موج شدیدی که علیه بیکفایتی مسئولان دولتی و نیروی انتظامی پس از ماجرای آتنا و بنیتا از سوی مردم راه افتاد، برخی حامیان حکومت هم شروع به انتشار مواردی کردند که در کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز کودکآزاری وجود دارد و میخواهند از این طریق کمبودهای خود را توجیه کنید. در این مورد چه نظری دارید؟
– این واقعیت را باید در نظر بگیریم که افرادی که اختلالات روانی دارند در همه جوامع وجود داشته و دارند اما در ایران مشکلی وجود دارد و آن بیتفاوتی به این افراد است. ما باید بتوانیم این افراد را شناسایی کنیم، هدایت و درمان کنیم و باید بتوانیم آنها را مهار کنیم تا آسیب کمتری به جامعه برسانند. این در حالیست که بخش زیادی از بیماریهای روانی ریشه در جامعه و خانواده دارد و افراد بیمار در واقع کسانی هستند که تحت تاثیر فقر، بیعدالتیها، کمبودها و دیگر عوامل قرار گرفتهاند.
در مورد خشونت علیه کودکان در جامعه و پدیدههای مشابه، ضعف و ناکارآمدی قوه قضاییه کاملا مشهود است. در واقع رها کردن افراد خطرناک و مجرم در جامعه بدون اینکه آنها را درمان کنند یا تحت نظارت قرار دهند در هر دو مورد آتنا و بنیتا دیده میشود. مجرمان سابقهداری که با اینکه پتاسنیل ارتکاب به جنایت در آنها دیده میشود بدون آنکه فکری برای درمان آنها بشود و یا مدتی تحت کنترل و نظارت باشند رها شدهاند. متاسفانه اگر بخواهیم مقایسه کنیم میبینیم مجازات کسی که در ایران مدافع حقوق بشر است، تکرار میکنم مدافع حقوق بشر است خیلی سنگینتر از مجرمانی است که دست به آزار جنسی میزنند یا جنایاتی از این دست مرتکب میشوند. یا مثلا مجازات کسی مثل یاشار سلطانی، روزنامه نگاری که فساد اقتصادی را افشا میکند بیش از کسی است که دست به آزار و آسیب رساندن به دیگر افراد جامعه زده است و من نمیفهمم چرا جمهوری اسلامی از فعالان سیاسی و مدنی بیش از جنایتکاران میترسد؟!
– در ایران اما با حکومتی ناکارآمد مواجه هستیم که نه در بحث شناخت پدیده نه در مورد آموزش و تلاش برای جلوگیری از آن کار موثری نمیکند. نقش مردم در این میان چیست؟ افراد معمولی جامعه که دغدغه دارند چه کار میتوانند کنند؟
– یکی از کارهایی که ما به عنوان اعضای جامعه در مقابل بیکفایتی مسئولان میتوانیم انجام دهیم اینست که برای تغییر قوانین تلاش کنیم و فشار بیاوریم که قوانین بتوانند حمایتی قویتر و محکمتر و کارآمدتر از کودکان داشته باشند چون کودکی که در مقابل خانواده خودش از نظر قانونی حمایت نشود ممکن است در معرض آسیبهای جدی روانی قرار بگیرد و همین کودک در بزرگسالی با همین اختلالات صاحب فرزند میشود و در جامعه با کودکان دیگری مواجه میشود و ممکن است این اختلالات روانی که ریشه در کودکی دارد وی را تبدیل به مجرم کند و چرخه در مورد مجرمان نیز ادامه پیدا کند.
– با سپاس از شما برای وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید.