تلاش برای استقلال؛
گفتگو با دکتر عبدالکریم انواری

چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴ برابر با ۰۱ آپریل ۲۰۱۵


اخیراً کتابی با عنوان «تلاش برای استقلال؛ خاطرات سیاسی عبدالکریم انواری» در لندن منتشر شده است. چندی پیش جلسۀ رونمایی از این کتاب با استقبال علاقمندان در کتابخانۀ مطالعات ایرانی برگزار شد.

Kayhan London ©
دکتر عبدالکریم انواری
Kayhan London ©

در آغاز کتاب، در معرفی عبدالکریم انواری آمده است که وی در کشاکش انقلاب اسلامی ایران، دبیر شورای مرکزی جبهۀ ملی و از نزدیک شاهد و گزارشگر حوادث تاریخی بوده است که اینک در این کتاب منتشر می‌شود. افزون بر این تأکید شده است که نویسنده در پی آن است تا بر مبنای اسناد و صورت‌جلساتی که در اختیار او بوده است بر مناقشات آن دوران بین  ملّیون از یک طرف و طرفداران پادشاهی و طرفداران دکتر بختیار از طرف دیگر  نور بتاباند.  ضمنا به عنوان یک وکیل و عضو فعال کانون وکلا، دکتر انواری نقش این نهاد را در دوران قبل از انقلاب اسلامی و بلعیده شدن‌اش پس از انقلاب در این کتاب مورد بررسی قرار می‌دهد.  وی در این باره می‌نویسد: «این پروسۀ تاریخی و عبرت‌آموز نیز با استناد به مدارک و صورت‌جلسات مربوطه دقیقاً در این کتاب به رشتۀ تحریر کشیده شده است.”

کیهان لندن به مناسبت انتشار کتاب «تلاش برای استقلال» گفتگویی با دکتر انواری داشته است.

-دکتر انواری، این کتاب را برای کدام مخاطبان نوشتید؟ آیا نگاه خاصی به جوانان ایرانی که آن دوران را ندیده و مستقیماً تجربه نکرده‌اند و در عین حال آینده‌سازان ایران هستند داشتید؟

-قطعا. من می‌خواستم این کتاب را در ایران منتشر کنم چون مخاطبان اصلی این کتاب در ایران هستند. منتها متاسفانه ناشر که این کتاب را به وزارت ارشاد داد دو سال آن را معطل کردند و آخر سر هم اجازه ندادند. حتی گفته نشد که به کدام قسمت‌های کتاب ایراد دارند.  فقط گفتند به مناسبت اسم نویسنده این کتاب به آن اجازۀ انتشار نمی‌دهند. می‌خواستم در ایران این کتاب منتشر شود چون آنهایی که در ایران هستند می‌توانند در آتیۀ ایران بیشتر از کسانی که در خارج از کشور هستند نقش داشته باشند. بخصوص  من توجه خودم را گذاشته‌ام روی نکاتی که می‌تواند به جوانان کمک فکری کند.

-آیا به کار گرفتن زبان ساده و اینکه کتاب شما به راستی راحت خوانده می‌شود، بر مبنای نوع مخاطبی که برای کتاب‌تان در نظر گرفتید انجام شده؟

-خیر، در کتاب هم نوشته‌ام که نخواسته‌ام یک اثر ادبی خلق کنم بلکه خواسته‌ام کتابی بنویسم  با زبان محاوره و با زبانی که همه راحت بتوانند آن را  بخوانند و مقصود مرا بفهمند. با این هدف این نثر را به کار برده‌ام. هدف من آن بود که کتاب راحت خوانده شود.

-دکتر انواری، آیا فکر نمی‌کنید که نوعی بدبینی در قسمت‌هایی از  کتاب شما وجود دارد که این برداشت را نزد خواننده ایجاد می‌کند که برخی از خصایص ما ایرانیان، مانند خودمحوری، دنبال نفع خود بودن، فرصت‌طلبی و مقهور قدرت شدن و نوکرمآبی چنان در روانشناسی اجتماعی ما ریشه‌دار است که نمی‌توان امید به تحول مثبت و تحول معنادار سیاسی و شکل گرفتن یک بدیل نوین در ایران داشت؟ آیا این برداشت درست است؟

Kayhan London ©
Kayhan London ©

-من امید تحول را دارم و مسئله بدبینی نیست مسئله واقع‌بینی است. یعنی آن چیزی که روی داده است بدون هیچ حُب و بَغضی به صورت یک روایت در کتاب صادقانه گفته شده است. من معتقد هستم که با واقع‌بینی است که تحول اساسی به وجود می‌آید به این معنا که باید این جوانان بدانند که مسائل چگونه بوده است.  بیش از ۳۵ سال است که هر کس واقعیت تاریخی را از یک طرف می‌کشد و می‌گوید من حقانیت دارم و طرف مقابل مردود است و آن یکی می‌گوید که من حقانیت دارم.  بنده خواستم که تمام عیار آن چیزی را که  روی داده است نشان دهم . این امر مسلماً  به ژرف‌نگری کمک می‌کند. بخصوص این امر کمک می‌کند که جوانان تحث تاثیر سخنان نامعقول و غیرمستند و فاقد مدرک قرار نگیرند. این  آزاردهنده است که مردم تحت تاثیر سخنان بی مدرک قرار بگیرند. باید این مسئله جا بیفتد که هر وقت کسی حرفی می‌زند باید بیاید و مدرک‌اش را ارائه کند. اگر ما این را در میان جوانان‌مان جا بیندازیم که از مدعیان، خواهان مدرک و سند برای حقانیت حرف‌هاشان باشند این شاید کمک کند به اینکه اوضاع در ایران کمی صاف و صوف بشود.  برای همین است که بخش قابل توجهی در کتاب من اختصاص داده شده است به چاپ اسناد و مدارک زیرا چنان که گفتم  در این ۳۵ سال اخیر حرف بدون مدرک زیاد زده شده و هیچ کدام هم پایه و اساسی نیز نداشته است. در اینجا مدارک و صورت‌جلسات امضا شده واقعیات را به مردم نشان می‌دهد.

-ازجمله شما با استناد به صورت‌جلسۀ امضا شده در مورد دکتر شاپور بختیار نوشته‌اید که اخراجی از جبهۀ ملی در میان نبوده است بلکه خودشان جبهه ملی را ترک کرده است. لطفاً در این مورد بیشتر توضح دهید.

-آری، دکتر بختیار به انتخاب خودشان در جلسۀ جبهه ملی حضور پیدا نکردند. البته این امر در نتیجۀ کار تفاوتی ایجاد نمی‌کرد چون چنان که در این کتاب نشان داده شده است قدرت در جای دیگری بود و اگر ایشان خارج و یا اخراج نمی‌شدند تغییری پیدا نمی‌کرد. ولی چیزی که قطعی است آن است که جبهه ملی ایشان را اخراج نکرد بلکه خودشان گفتند که با جبهه ملی هیچ کاری ندارند و این در صورت‌جلسۀ امضا شده نیز منعکس است.

-دکتر انواری،  شما وقتی می‌گویید کار از کار گذشته بود و قدرت در جایی دیگر بود آیا منظورتان این است که دیگر مدتی بود که مذهبیون بر جنبش انقلابی استیلا داشتند و مسیر آن را تعیین می‌کردند و کار زیادی هم از دست ملیون بر نمی آمد؟

-قطعاً این طور است. چنان که من مشروحاً در کتاب نوشته‌ام اصلاً برای ملیون امکان عمل وجود نداشت. من در کتاب با سند آورده‌ام که فقط ۴۵ روز قبل از نخست‌وزیری آقای بختیار عوامل ساواک ریختند به خانۀ دکتر بختیار و با ضرب و شتم ما افراد جبهه ملی‌ را متفرق کردند. بنا بر این برای جبهه ملی امکانی برای فعالیت وجود نداشت. در مقابل رژیم شاه نسبت به مذهبیون این حساسیت را نداشت و از چند سال قبل از انقلاب، حال بگذریم از سال‌های دورتر و  فعالیت‌های فدائیان اسلام و نواب صفوی و ترورها و قتل‌ها و آیت‌الله کاشانی، از این زمینه‌های تاریخی هم بگذریم- در مورد خاص انقلاب، جناح مذهبی از ۴-۵ سال پیش از انقلاب آزادی عمل داشتند، پول هم داشتند، یعنی بازار در اختیار آنها بود و رژیم شاه هم اینها را دشمن خود نمی‌دانست که دست آزاد آنها را ببندد. خلاصه آنکه امکان عمل برای ملیون و لیبرال‌ها در قبل از انقلاب وجود نداشت و فقط مذهبیون دست باز داشتند. اگر شما آخرین نطق شاه در ۲۸ مرداد۱۳۵۷ (یعنی تنها ۵-۶ ماه قبل از پیروزی انقلاب) را بخوانید بیشترین حملات ایشان متوجه جبهه ملی است.

یک مورد دیگر نیز در اینجا باید اضافه کنم و آن اینکه ملیون در یک اشتباه بودند. ملیون دنبال ایده‌آل بودند. در حالی که طبقه روحانی دنبال واقعیت و رسیدن به قدرت بود. ما فکر می‌کردیم که اوضاع از هر لحاظ بد است وباید کلاً عوض بشود. روحانیون فکر می‌کردند که باید رئیس و حاکم بشوند. این تفاوت اصلی بود.

-شما در جلسه رونمایی کتاب‌تان گفتید که در دوران قبل از انقلاب کم نبودند مواردی در جلسات و محافل جبهه ملی که به جای پرداختن به مباحثِ جدی و سازنده و تدارک حرکت سیاسی، به مسائلی پرداخته می‌شد که برازندۀ یک سازمان سیاسیِ با سابقه در تاریخ ایران نبود.

تلاش برای استقلال؛ خاطرات عبدالکریم انواری
تلاش برای استقلال؛ خاطرات عبدالکریم انواری

-آری، من وظیفۀ خودم دانستم که در کتابم نقطه ضعف‌هایی را که ما خودمان در هر رده داشتیم، چه در ردۀ سازمانی و چه ردۀ رهبری، خیلی دقیق با استناد به صورت‌جلسات بگویم.

-دکتر انواری، با توجه به همین نکاتی که شما ذکر می‌کنید آیا اگر فرض کنیم که ملیون و لیبرال‌ها دنبال ایده‌ال نبودند و به جای  نقاط ضعفی که گفتید یعنی به جای مسائل حاشیه‌ای دنبال «سیاست واقعی» می‌بودند، هرچند می‌گویند در خانۀ اگر نتوان نشست، ولی گمان نمی‌کنید که مسیر تاریخ ایران ممکن بود عوض شود؟

-به هیچ وجه. در عرصۀ سیاسی ایران دو سه نیروی دیگر وجود داشتند. یکی از آنها حزب توده بود که از همان اول  می‌خواست ریشۀ جبهه ملی را بزند و در اوایل بعد از انقلاب هم که می‌گفتند این ملیون لیبرال هستند و وابسته به غرب. دو نیروی انقلابیِ نسبتاً بزرگ نیز وجود داشتند که مورد سرکوب شدید واقع شدند. خیر، مسیر تاریخ ایران در جریان انقلاب و بعد از آن عوض نمی‌شد.

-از وقایعی که در کتاب‌تان شرح داده‌اید به نظر می‌رسد که شما در عین ارادت به برخی از عناصر و شخصیت‌های دینی و مذهبی نظر موافقی با ترکیب دین و سیاست ندارید. نمونه‌ای ازآیت‌الله طالقانی آورده‌اید که موردِ احترامِ بخش‌های وسیعی از مردم و نیز گروه‌های سیاسی بود که این دید شما را تایید می‌کند، درست است؟

-در میتینگی که جبهه ملی به مناسبت ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در ۳۰ تیر ۱۳۵۸ اعلام کرده بود که در میدان بهارستان برگزار می‌کند، قرار بود که آیت‌الله طالقانی به دلیل سوابقی که در جبهه ملی و مصدقی بودن داشت یکی از سخنرانانِ آن میتینگ باشد. ایشان آمدند ولی به جای پیوستن به ما، به آن طرف و به نزد حزب‌اللهی‌ها رفتند! ده دقیقه‌ای هم از شروع سخنان سخنران اول نگذشته بود که آنها به جمع ما حمله‌ور شدند و با شعار «وای اگر خمینی حکم جهادم دهد، لشکر عالم نتواند که جوابم دهد» مردم را متفرق کردند. ترکیب سیاست و دین می‌تواند به افراط خطرناکی کشیده شود.

-بنا بر این  شما نظر مساعدی نسبت به همکاری بین نیروهایی که خودشان را ملی- مذهبی می‌دانند با ملیون ندارید…

-همکاری مقطعی امکان‌پذیر است ولی به هر حال دید آنها مذهبی است و ملیون معتقد به جدایی دین و سیاست هستند. البته آدم‌های بسیار روشنفکری در میان آنها نیز هست. اما تجربیات اخیر نشان داده که این ره به جایی نمی‌برد. نمونه‌اش هم حکومت ۹ ماهه مهندس بازرگان بود که با وجود اینکه شحصیت بسیار ملی بود ولی آب‌اش کردند و نیروهای مذهبی عذرش را خواستند.

-پرسش آخر اینکه چگونه می‌توان کتاب «تلاش برای استقلال» را تهیه کرد؟

-علاقمندان می‌توانند از طریق ایمیل شخصی با من تماس بگیرند و با توجه به کشور و قاره هزینه‌های پست کتاب را که قیمت‌اش معادل ۲۰ پوند انگلیس است دریافت کنند. (ایمیل دکتر انواری: [email protected])

-سپاس از وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید.

تلاش برای استقلال؛ خاطرات عبدالکریم انواری
دکتر ماشاءالله آجودانی و دکتر عبدالکریم انواری
Kayhan London ©
Kayhan London ©
Kayhan London ©

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=8521