روشنک آسترکی- بحران کمآبی در ایران یکی از مهمترین مسائلی است که در ابعاد گسترده و فراگیر کشور را تهدید میکند و نه تنها بر کشاورزی بلکه بر محیط زیست، حیات وحش و حتی صنایع اثر دارد. حمید چیتچیان وزیر نیروی دولت یازدهم روز پنجشنبه، ۱۳ فروردین مشکل آب را جدی دانست و تأکید کرد که حل این مشکل، نیازمند ترمیم فرهنگ و تغییر الگوی مصرف است.
هیئت وزیران نیز در تیرماه گذشته مصوبه اصلاح الگوی مصرف آب را تنظیم و برای تایید به مجلس فرستاده تا در صورت تایید و اجرایی شدن شاید بتواند تاثیری در مهار بحران آب در کشور داشته باشد.
در حال حاضر ۹ مرکز استان شامل شهرهای کرمان، بندرعباس، سنندج، تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، کرج و همدان در وضعیت قرمز از نظر تأمین آب قرار دارند. رئیس ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران نیز خبر داده است با توجه به اینکه میانگین میزان بارش باران در سال آبی جاری ۲۳ درصد کاهش یافته، ذخیره آب سدها نسبت به سال گذشته ۱۷ درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر بنا بر پیشبینی شرکت آب و فاضلاب ایران، امسال ۵۴۷ شهر و ۲۴ مرکز استان در شرایط تنش آبی قرار دارند. این تعداد در سال گذشته ۵۱۷ شهر و ۱۲ مرکز استان گزارش شده است.
دلایل عمده بحران کمآبی در ایران
بر اساس مقالهای که مهر ماه ۹۳ در مجله مطالعات زیست محیطی و علمی منتشر شد، دلایل بحران آب در ایران توزیع نامتناسب منطقهای جمعیت، کشاورزی ناکارآمد، سوء مدیریت و سرعت بالای توسعه ارزیابی میشوند.
یکی از نمونههای منفی توزیع نامناسب منطقهای جمعیت در کشور بر کم آبی، میزان بیرویه مصرف آب در پایتخت است. بنا به اعلام وزارت نیرو ۲۵ درصد آب شرب ایران توسط جمعیت ۹ میلیون نفری تهران مصرف میشود که ۱۲ درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند. مجموع آب این ۴ مخزن در دو سال قبل ۷۱۶ میلیون متر مکعب بود، در حالی که این رقم در حال حاضر ۳۵۵ میلیون متر مکعب است. آب تهران از ۳ سد لار، لتیان، طالقان و کرج و چاههایی در جنوب شهر تامین میشود که هر کدام از این منابع در سالهای اخیر با بحران خشکسالی روبرو هستند؛ به عنوان نمونه حدود ۳۵ درصد مصرف آب پایتخت از مخزن ذخیره آب لار تامین میشود که در حال حاضر تقریبا خشک شده و همین امر به بحران آب در شهر تهران دامن زده است.
کشاورزی ناکارآمد از دیگر عواملی است که بر ایجاد بحران بیآبی در ایران موثر بوده است. یکی از مواردی که کارشناسان در این زمینه بر آن تاکید دارند، حفر چاههای غیر مجاز و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است. آمار نشان میدهد که چاههای غیر مجاز برخی استانها به بیش از هزاران حلقه میرسند. در حالی که برای حفر چاه نیاز به کسب مجوز و پروانه است اما دولت محمود احمدینژاد در سال ۸۹ قانونی را تصویب کرد که به این چاهها پروانه و مجوز داده شود و براین اساس بسیاری از این چاهها حتی اگر پروانه نداشته باشند قانونی هستند. چاههای غیر مجاز اثرات زیست محیطی جبران ناپذیری را وارد میکنند به گونهای که عمده دلیل خشک شدن دریاچه اورمیه، چاههای غیر مجاز اعلام شده است.
در این میان گفتنی است بیش از ۹۰درصد آب آشامیدنی کل جهان از آب زیرزمینی تأمین میشود و نکته بسیار حیاتیتر این است که تشکیل دوباره آنها مانند هر منبع زیرزمینی دیگر به آسانی صورت نمیگیرد و گاهی صدها سال طول میکشد تا مخزنهای آب زیرزمینی تشکیل شوند.
سدسازی غیر علمی که در دولت هاشمی رفسنجانی و در دوران موسوم به سازندگی آغاز و در دولتهای هفتم تا دهم نیز ادامه داشت یکی از عوامل تشدید کننده بحران آب در کشور بود. وزارت نیرو آذرماه سال ۹۲ اعلام کرد ظرفیت مخزن سدهای احداث شده ۱/۵ برابر موجودی آب رودخانههای کشور است. این وزارتخانه تاکید کرده بود ظرفیت سدسازی در ایران به حد اشباع رسیده و سرمایهگذاری باید به سمت مدیریت مصرف آب هدایت شود.
مصرف معادل دو برابر استاندارد جهانی
گفتنی است ایران به عنوان دومین کشور بزرگ خاورمیانه پس از عربستان، با برخورداری از متوسط بارندگی سالیانه کمتر از ۵۰ میلی متر، کشوری نیمه خشک محسوب میشود. در بخشهای مرکزی ایران و در سواحل خزر، متوسط بارندگی به حدود ۲۰۰ میلی متر میرسد. متوسط بارندگی حدود ۲۵۰ میلی متر در سال است که کمتر از یک سوم متوسط جهانی است. ۷۵ درصد این میزان بارندگی تنها در ۲۵ درصد سرزمین کشور رخ میدهد. سرانه آبهای تجدیدپذیر سالیانه در ایران تنها ۱۸۰۰ متر مکعب است، در حالی که متوسط جهانی ۷۰۰۰ متر مکعب است. اما متوسط منطقهای ۱۳۰۰ متر مکعب میباشد.
بر اساس آمارهای وزارت نیرو، هر ایرانی روزانه بیش از ۲۵۰ لیتر آب مصرف میکند و میزان مصرف روزانه آنها ممکن است در برخی مناطق شهری نظیر تهران از ۴۰۰ لیتر نیز فراتر برود. این بدان معناست که با وجود محدودیت منابع آب، میزان مصرف آب ایرانیها دو برابر استاندارد جهانی است.
به نظر میرسد یکی از اصلیترین راههای کنترل بحران آب در کشور، ترویج فرهنگ صرفهجویی در مصرف آب در میان مردم است؛ اما سیاستهای نادرست و هدردادن سرمایههای طبیعی و ملی کشور از سوی حکومت سبب شده مسئولیت پذیری اجتماعی مردم نیز کاهش یافته و غالب آنها به هشدارها و در خواستهای دولتمردان پیرامون مصرف آب بیتفاوت هستند. این در حالیست که به سازمانهای غیردولتی و گروههای محیط زیست نیز امکان و فضا داده نمیشود تا در این زمینه به تبلیغ و ترویج فرهنگ استفاده درست از آب و منابع طبیعی بپردازند.