پنجاه سال جشن هنر شیراز

یکشنبه ۹ مهر ۱۳۹۶ برابر با ۰۱ اکتبر ۲۰۱۷


آوازه – پیش از این یادآور شده‌ایم که دو دهه چهل و پنجاه خورشیدی از نظر فرهنگی پر رونق‌ترین زمان‌های تاریخ معاصر ایران بوده است. علاوه بر موفقیت‌های شخصی هنرمندان در زمینه‌های مختلف هنری که به شهرت بیش از حد شاعران، نویسندگان، نقاشان و دیگر هنرمندان منجر شد چند سازمان بزرگ هنری نیز به وجود آمد.

یکی از آنها تالار رودکی بود که در زمان خود پنجمین تالار بزرگ خاورمیانه به شمار می‌آمد.

دومین، سازمان جشن هنر شیراز بود که رابطه بسیار گسترده‌ای میان هنر ایران و هنرهای جهانی به وجود آورد. در سال ۱۳۴۶ با ریاست عالیه شهبانو فرح و مشارکت گروهی از هنرمندان جوان جشنواره‌ای با نام «جشن هنر شیراز» در شهر شیراز پا گرفت.

جشن هنر جای خالی بزرگی را در عرصه هنر ایران پر می‌کرد و آن رابطه با هنر مدرن در جهان بود. تا پیش از آن برنامه‌های فرهنگی در حد سنتی و عامیانه و یا فلکلور به طور کلی منحصر می‌شد و از هنر پیشرو خبر زیادی نداشتیم. جشن هنر این جای خالی را پر کرد. ریاست اجرایی جشن هنر را فرخ غفاری فیلمساز و کارگردان ایرانی برعهده گرفته بود. زیر نظر او گروه‌های مختلف هنری از سراسر جهان به ایران دعوت می شدند تا به ویژه در تهران برنامه‌های نوآورانه‌ای عرضه کنند.

عمده فعالیت جشنواره در زمینه فیلم‌های سینمایی بود. تازه‌ترین فیلم‌ها به ویژه فیلم‌های فرانسوی در بخش مسابقه جشنواره شرکت می کردند و جوایز جشنواره را به دست می‌آوردند. رابطه نزدیک غفاری با سینمای فرانسه که از زمان تحصیل او در سینما تک پاریس آغاز شده بود پایه‌های این رابطه را به وجود می‌آورد.

تئاتر مدرن نیز یکی از بخش‌های مهم جشنواره به شمار می‌رفت. قطعات مدرنی از آثار ویلسون و پیتر بروک برای نخستین بار در ایران اجرا می‌شد و ناقدان خارجی اجرای آنها را در تهران از جمله وقایع مهم هنری تلقی می‌کردند.

در عین حال جشنواره از فرهنگ و هنر ایران نیز غافل نبود. برنامه‌های صحنه‌ای چون تعزیه و سقاخانه با کارگردانی هنرمندان پیشرو ایرانی به زبان هنری تازه‌ای دست می‌یافتند. از آن گذشته باید از برنامه‌های موسیقی شرقی و غربی جشنواره یاد کرد که برای نخستین بار رو در روی یکدیگر شرق و غرب را معرفی می‌کردند. هنرمندانی چون راوی شانکار هندی، بسم‌الله خان پاکستانی برای اولین بار به جامعه ایران معرفی می‌شدند. از ایران نیز گروه‌های برجسته‌ای چون برنامه «گلها» و هنرمندانی مانند شجریان، شهیدی و فرامرز پایور شرکت داشتند. شجریان بیشترین سهم شهرت خود را مدیون همین جشن هنر شیراز است.

مردم شیراز خاطره‌های خوب و بدی از دوره‌های مختلف جشنواره در ذهن دارند. مخالفین جشنواره اشاره به یکی دو تئاتر اروپای شرقی می‌کنند که «عفت صحنه» را نگاه نداشته‌اند. نمایشنامه‌ای بود از چکسلواکی که داستان آن در ویترین مغازه‌ای می گذشت. صحنه‌های اروتیک که در این ویترین به نمایش گذاشته می‌شد صدای اعتراض عابرین تماشاگر را در آورد. در برابر خاطره‌ خوشی هم از ارکستر پیشرو کارل هاینتس اشتوکهاوزن آهنگساز آلمانی دارند. قرار بود در سرای مشیر کنسرت اشتوکهاوزن برگزار شود. روز تمرین نهایی اشتوکهاوزن، توجه او به گنجشک‌های نشسته بر درخت جلب می‌شود که هنگام تمرین با ارکستر همراهی می‌کنند. اشتوکهاوزن یک روز کنسرت‌اش را به تاخیر می‌اندازد تا برنامه خود را با صدای گنجشک‌ها کامل کند. اینجاست که نظریه اشتوکهاوزن، که مهم‌تر از هر چیز نفس صوت است، تایید می‌شود.

کانون فیلم تهران

درباره غفاری بیشتر بگوییم. زندگی او در پاریس همراه با دو سه تن از دوستانش مصطفی فرزانه و فریدون هویدا و… به کارهای هنری می گذشت. به ویژه در زمینه تئاتر. در خانه فریدون جمع می‌شدند و تمرین تئاتر می‌کردند و همین آشنایی با مسائل هنری برای آینده فرخ بسیار سودمند افتاد. این گروه پاریسی آدمی را به یاد برلنی‌ها در جنگ جهانی اول می اندازد. تقی‌زاده، جمالزاده و کاظم‌زاده ایرانشهر بنیانگذار گروه برلنی‌ها بودند. این نکته نشان می‌دهد که در زمان‌های سخت و بحرانی جوانان ایرانی در خارج از کشور در فکر نگاهبانی از فرهنگ خود بودند.

فرخ غفاری

فرخ غفاری و دوستانش در پاریس در سال‌های نخستین قرن خورشیدی به فعالیت‌های خرد و ریز هنری می‌پرداختند. غفاری به ویژه به سبب بذله‌گویی‌ها و رفتارهای خنده‌آور در میان هنرمندان فرانسوی محبوبیتی پیدا کرده بود. همین محبوبیت پای او را به سینما تک پاریس باز کرد و توانست با کمک آنان شعبه سینما تک را در تهران بنیاد کند. اگر در یاد داشته باشید «کانون فیلم تهران» به سرپرستی او از همین نمایندگی استفاده می‌کرد و فیلم‌های دست اول جهانی را پیش از پخش عمومی در تهران از نظر علاقمندان می‌گذرانید.

در جریان جشن هنر شیراز، غفاری یک تنه در برابر انتقادات ایستادگی کرد. یکی از ایرادات منتقدین هزینه بالای برگزاری این جشنواره بود. غفاری در عین آنکه رقم‌های من درآوردی هزینه‌ها را رد می‌کرد از اهمیت جشنواره می گفت که به هزینه‌هایش می‌ارزد.

آخرین باری که فرخ غفاری را دیدیم در در سمپوزیوم سینمای آزاد ایران بود که  از سوی بصیر نصیبی در شهر زاربروکن آلمان برگزار می‌شد. او همچنان خوش‌بین و بذله‌گو باقی مانده بود. بین ما گفتگویی پیش آمد که خلاصه آن‌ در روزنامه‌های برون‌مرزی منتشر شد.

فرخ غفاری که اینک یازده سالی از مرگ‌اش می‌گذرد از چهره‌های فراموش‌نشدنی سینمای ایران به شمار می‌رود. به گفته هانری لانگلوآ دبیرکل مرکز بین‌المللی آرشیو فیلم: «فرخ یک تاریخ سینمای زنده بود. کمتر فیلمی بود که نشناسد.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=89811