مانی تهرانی (+عکس، ویدیو) دو خواهر سوئدی، ملودی و صفورا صفوی، یکی مددکاری اجتماعی خوانده و ساکن نیویورک است و شعر مینویسد و آن یکی در سوئد موسیقی تئاتر خوانده، ساز مینوازد و آهنگ میسازد. این دو از دهه نود میلادی با هم کار میکنند، اما در سال ۲۰۰۵ با تشکیل گروه «آبجیز» به دنیای موسیقی حرفهای پا گذاشتند و مخاطبان فارسیزبان با مضامین زنانه شعرها و موسیقی مدرن این گروه که از بام تا شام تلفیق و نوآوری است آشنا شدند.
هرچند «آبجیز» قطعاتی با کلام سوئدی و انگلیسی هم دارد و منهای کلام، ریتم و فضای قطعاتشان مخاطب غیرفارسیزبان را هم جذب میکند. آلبوم «پا شو» با هنرنمایی ملودی و صفورا منتشر شده که در این میان قطعه «استادیوم» بعد از بازی فوتبال تیمهای ملی ایران و سوریه در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. معرفی دقیق این گروه موسیقی در شعارشان خلاصه شده: «داغه، جیزه، این آبجیزه!»
گپ و گفت کیهان لندن با این خواهران هنرمند را در ادامه میخوانید.
-آوانگاردیسم را در دنیای موسیقی پیدا کردید یا از شخصیت خودتان آمده؟
صفورا: ما درون خودمان یک کشمکش دائمیداریم و سعی میکنیم در وجودمان چیزهای نو کشف کنیم و به مخاطبان ارائه کنیم. این خواستن و توجه باعث میشود که شما بگویید آبجیز آوانگارد است. هدف ما هم انتقال این فضا به جامعه است.
ملودی: در شکلگیری آبجیز همه چیز خودانگیخته بود.
صفورا: میتواند مخلوطی از هر دو باشد، زیرا این کارها بروز احساسات درونی و نتیجهی حال خودمان است. ما دو خواهر شهروند جهانی هستیم و دستکم در دو ملیت ایرانی و سوئدی رشد کردهایم. بنابراین چنین اتفاقی در موسیقی ما طبیعی است. همزمان هدفمان این بود که کاری نو انجام دهیم. موقعی که ما شروع به کار کردیم تنوع امروز در موسیقی پاپ ایرانی وجود نداشت. من آهنگهای آلبوم اول آبجیز را در سبکهای مختلف نوشتم تا تجربهای نو در اختیار مخاطب ایرانی قرار دهیم و رِگی و رقص کلوپ را به فارسی بخوانیم.
-امروز که تنوع زیاد شده، به این معنی است که رقیبان شما هم زیاد شدهاند؟
صفورا: ما برای فرهنگ ایرانی کار میکنیم و تنوع امروز در موسیقی پاپ ایرانی باعث افتخار و شادی ماست. البته در بازار موسیقی مشکلاتی وجود دارد، اما به موسیقی پاپ ایرانی محدود نیست و مشکل جهانی است.
-گفتند آبجیز موسیقی را به سیاست آلوده کردند و یا گفتند این دو خواهر پشت نقاب فمینیسم فقط میخواهند دیده شوند. نظرتان درباره این انتقادها چیست؟
صفورا: شنیدن این انتقادات جالب است چون طبیعتأ به خودمان نمیگویند. آلوده کردن هنر به سیاست بحث گسترده ای دارد که در فرصت ما نمیگنجد، اما فکر میکنم هنر ماهیت مستقل ندارد که آلوده شود؛ هنر شکلی از بیان انسان است. ما با ترکیب خلاقیت و استفاده از ابزار دور و برمان سعی میکنیم خودمان را بیان کنیم و جامعه را با نگاه جدیدی آشنا کنیم. حالا این ابزار میتواند موسیقی، نقاشی، مجسمهسازی و یا هر هنر دیگری باشد. خاستگاه ما جامعه ایران است، جایی که سیاست در آن سهم بزرگی دارد و نمیتوانیم بگوییم این دغدغه جامعه از ما جدا است. البته هدف ما کار هنری است و نه کار سیاسی، وگرنه میرفتیم سیاستمدار میشدیم. انتقاد دوم هم مردود است و ما هیچ موقع برای دیده شدن و شهرت از موضوعی استفاده نکردیم.
ملودی: من تا همین چندی پیش حتی خودم را فمینیست نمیدانستم. که البته الان هستم! بعد از انتشار آلبوم اول این سوالات از ما پرسیده میشد و من همهاش سعی میکردم که توضیح بدهم ما را با نگاه فمینیستی نبینید. ما فقط مسائلی را مطرح کردهایم که برای خودمان جالب بوده.
-چرا فکر میکردید اثر هنری نیاز به توضیح و تفسیر دارد؟
ملودی: دلیل توضیح دادن من این بود که یکمرتبه ما را در قالب یک گروه فمینیستی قرار دادند که مشغول مطرح کردن مسائل زنان است. در حالی که واقعأ ما با این نیت شروع نکرده بودیم. حداقل من با این نیت شعر ننوشته بودم. ما دو زن هستیم و درباره مسائل اجتماعی که برای خودمان جای سوال است حرف میزنیم. البته من امروز در پی رشد و آگاهی و تغییر نگاهم خودم را یک فمینیست میدانم، اما زمان نوشتن شعرهای بعضی از کارهای آبجیز اواخر دهه نود میلادی است. اوایل خیلی سعی میکردیم که خودمان را از سیاست دور نگه داریم. به گمان خودم اولین کار سیاسی ما قطعه «دموکراسی» بود که پیامدهای شخصی سختی هم برای من داشت. آبجیز معمولأ به مسائلی اشاره میکند که در آن زمان برای من و خواهرم مهم است و دوست داریم آنها را مطرح کنیم تا دربارهاش صحبت شود.
-موسیقی شما هم تلفیقی است و هم رسالت اجتماعی دارد. الان ماه محرّم است و در ایران مداحانی راک و بلوز میخوانند و زنان و مردانی با آرایش پارتیها در این مراسم عزاداری میکنند و بعد از آن هم به سوئیچ پارتی میروند. چه از بُعد موسیقی و چه از بُعد اجتماعی، این تلفیق تضادها در جهت مدرنیته و پیشرو است یا آسیب محسوب میشود؟
صفورا: اینها بازتابی از وضعیت انسان در زمانه امروز است و طبیعتأ در جامعه پر تضاد ایران انعکاس آن هم قویتر است.
ملودی: این مراسم هم واقعأ عزاداری نیست. به یک کارناوال مشکی تبدیل شده که در آن گریه میکنند و انگیزه بیشتر مردم برای جمع شدن در این گردهماییها چیز دیگری است. البته مداحی به سبک راک و بلوز یا جاز خیلی خوب است و نشان میدهد که مداحان رشد کردهاند.
-موسیقی شما قبل از تولد آبجیز را باید دوره تمرین و آمادهسازی فرض کنیم و یا دوره سردرگمی و زمان از دست رفته؟
صفورا: من فکر میکنم شروع کار ما از زمانی است که ما دو خواهر همراه یکدیگر خلاقیت خود را بروز دادیم و آن دوره هم قسمتی جداییناپذیر از کار ما است. در واقع از سال ۲۰۰۵ که تصمیم گرفتیم کار خود را به دنیا معرفی کنیم، وارد عرصه حرفهای شدیم. پیش از آن آماتور بودیم و بدون اینکه خبر داشته باشیم مشغول آماده ساختن خودمان برای سالهای بعد بودیم.
ملودی: من فکر میکنم آن سالها دوران روشنی ما بود و بعد از آن هر روز به سوی فنا پیش رفتیم (میخندد: شوخی کردم) آبجیز برای من از همان روز اول شروع شد و در سال ۲۰۰۵ فقط تصمیم گرفتیم تا این تجربه را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
-یکی از ویژگیهای کارهای شما تابوشکنی است، بعضی گروهها هم فحش و کلمات رکیک را وارد موسیقی کردند، از طرفی آبجیز قطعه عاشقانه به مفهوم رایج هم ندارد و دور از ذهن است که هنرمند با عشق بیگانه باشد. نگاه شما به دو مفهوم آزادی و عشق متفاوت است؟
صفورا: این سوال مثل یک شراب ناب است. ما در سفر آبجیز دائمأ در حال یادگیری هستیم. این قطعات از وجود ما سرچشمه میگیرد و در خلال آن به رشد فرهنگی هم خیلی توجه داریم. برای این کار لازم است خود را رها کنیم و به احساس و درون خود اعتماد کنیم. تا به حال به این فکر نکرده بودم که آبجیز قطعه عاشقانه ندارد.
ملودی: البته «با تو هستم» عاشقانه است اما باز هم با قطعه عاشقانه به مفهوم رایج تفاوت دارد. ما به دلیل محیط رشدمان است که فحش نمیدهیم یا از پایین تنه حرف نمیزنیم. من و صفورا این شانس را داشتیم که در یک جامعه نسبتأ آزاد و دمکراتیک بزرگ شدیم. ما هیچ موقع برای شنیده شدن حرفمان به فریاد زدن و پای بر زمین کوبیدن نیاز نداشتیم. برای همین حتی در مکالمات خصوصی ما هم فحش جایی ندارد. به جرأت میگویم که صفورا پنج تا فحش فارسی هم بلد نیست! گروههایی که فحش میدهند معمولأ از بطن جامعه ایران میآیند و خشم و عصبانیت و نارضایتی در وجودشان رخنه کرده. اتفاقأ برعکس این روش، ما در کارهایمان از زبان طنز استفاده کردیم و دلمان میخواست که حرفمان شنیده شود. فکر میکنم با خشم و فحاشی نمیتوان با طیف وسیعی از مخاطبان ارتباط برقرار کرد. اگر هنرمند زبان طنز و شوخی در پیش بگیرد و ابتدا و پیش از همه خودش را دست بیاندازد، مردم بیشتر به او نزدیک میشوند و به آثارش گوش میکنند. طنز و شوخی مردم را به با هم بودن دعوت میکند.
-با توجه به مضامین شعرهایتان به نظر میآید که اجرا (پرفورمنس) در انتقال پیام شما اهمیت ویژهای دارد. این موضوع در ساخت ویدئوها و کنسرتها چگونه است و چه تفاوتهایی دارد؟
ملودی: بله، اجرا بخش مهمی از کار آبجیز است و ما بر روی جزئیات ویدئوها حساسیت ویژهای داریم. البته به این دلیل که گروه مستقلی هستیم و پشتوانه مالی نداریم، امکاناتمان برای ساختن ویدئو هم محدود است و ایدههایمان به طور کامل اجرایی نمیشود، اما کاری را تولید میکنیم که قابل دفاع باشد و با توجه به امکانات محدودمان بهترین کار ممکن را انجام میدهیم. به زودی هم دو تا موزیک ویدئو جدید از ما منتشر میشود که اتفاقأ یکی از آنها درباره عزاداری است. اجرای زنده یکی از نقاط قوت ما است و بعد از هر اجرای زنده طرفداران ما بیشتر میشوند. برای اینکه مردم بعد از دیدن اجرای زنده ما تازه متوجه میشوند که آبجیز چی هست. برای همین ما در اجراهای زنده بر روی کیفیت کار- هم از نظر اجرا و هم از نظر تکنیک- خیلی تأکید داریم. در اجراها ارتباط ما با مخاطب «شب کنسرت» را میسازد و خیلی از اتفاقات بداهه هم روی صحنه رخ میدهد.
-در مورد ایران که موسیقی با ممنوعیت و محدودیت مواجه است، آیا میتوان با گسترش موسیقی در کشورهای همسایه بر روی فضای جامعه ایران تأثیر گذاشت؟
صفورا: تأثیر موسیقی خیلی زیاد است، اما این تأثیر از نظر ریاضی قابل اندازهگیری و مشاهده نیست. برای ساختن کشورمان ما اول باید خودمان را بسازیم، برای خودسازی باید روحمان را بسازیم و در این مسیر هنر کمک بزرگی است و به طرز فکر انسان وسعت میبخشد. برای من حرف زدن درباره مردم ایران سخت است چون آنجا بزرگ نشدهام ولی خودم را ایرانی میدانم و هر موقع یک ایرانی موفقیتی کسب میکند، در واقع به من چیزی یاد میدهد و به من حس شادی و غرور میدهد و مرا قوی میکند. همه ما باید خودمان را قوی کنیم و شرایط ایران حتمأ تغییر خواهد کرد. ایران از دست رفته نیست.
ملودی: به نظر من علاوه بر حکومت ایران، سیستم حاکم بر دنیای امروز هم به مانع تبدیل شده و آدمها را به تنبلی و هیچ قانع میکند. حتی وقتی در ایران هم نیستیم بازار موسیقی هر کاری را که در آن فکر و حرف حساب باشد پس میزند. بنابراین خیلی مهم است که در همه جای جهان هنرمند خارج از قالبهای پیشساخته حرکت کند. متأسفانه بیشتر هنرمندان داخل ایران هم دنبالهروی همین فضای جهانی هستند که نمیخواهم از برچسب استفاده کنم، اما تولیدات مفید و مثبتی نیست. دولتها عمومأ سعی میکنند مردم را در نشئگی نگه دارند تا مردم ندانند و نفهمند.
-در آلبوم جدید قطعهای به نام «استادیوم» دارید. از ساخت این کار بگویید و اینکه ورود زنان به استادیوم چه ترسی دارد و این شجاعت «خواستن» زنان ایرانی از کجا میآید؟
صفورا: شجاعت واکنش طبیعی انسان نسبت به حرف زور است.
ملودی: شجاعت از شعور میآید که هر روز در جامعه ما بیشتر میشود. ما چند سال پیش چند قطعه در حمایت از تیم ملی فوتبال ایران منتشر کردیم و بعد یکی از بستگان یکی از بازیکنان تیم ملی با ما تماس گرفت و درخواست کرد که در اینباره کار کنیم و من این شعر را حدود دو سال پیش نوشتم.
-یعنی موزیک ویدئو «استادیوم» که بعد از بازی ایران و سوریه منتشر شده کار شما نیست؟
ملودی: ما این کار را قبلآ ساخته ایم و هنوز ویدئو ندارد. این ویدئو که اشاره میکنید، ساخته کاربران است که موسیقی ما را روی آن گذاشتهاند.
صفورا: ورود زنان به ورزشگاه برای حکومت ترسناک است چون اگر ما با هم و در کنار هم باشیم قویتر هستیم. برای همین از طریق جنسیت، نژاد، قوم، مذهب و… بین ما فاصله میاندازند.
ملودی: این حکومت از همان سالهای اول انقلاب تا امروز با ابزار حجاب اجباری سعی کرده بین زن و مرد فاصله بیاندازد. این فاصله به بقای حکومت کمک کرده و هر فضایی که زن و مرد را به هم نزدیک کند و در شرایط برابر قرار دهد برایشان ترسناک است.
-فاصله جغرافیایی سوئد تا آمریکا بر روی همکاری شما تأثیر گذاشته یا اینکه فن آوری ارتباطات این فاصله را پر کرده؟
صفورا: دوری ما باعث میشود روند تولید کمی طولانی شود. مثلأ آلبوم «پاشو» که تازه منتشر شده را ظرف مدت یک سال درست کردهایم. برای این کار من به آمریکا رفتم وبه همراه ملودی یک ماه بر روی شعر و آهنگ و تنظیم قطعات کار کردیم. کنار هم بودن موقعیتی را پیش میآورد که تبادل احساس و انرژی صورت میگیرد و از درون آن حس خلاقیت بیرون میآید.
-شیوه ساخت آثارتان چگونه است؟
صفورا: در آبجیز اول شعر نوشته میشود و بعد ملودی روی آن سوار میشود. خواهرم از من سریعتر کار میکند. شعرهای ملودی خیلی قوی است و هویت مستقل دارد و من باید آهنگها را بر اساس شعرها بسازم و روی آنها سوار کنم که به تنظیم پیچیدهای نیاز دارد و ساده نیست. ما سعی میکنیم دو تا کیک را به یک کیک دو طبقه تبدیل کنیم. ضمن اینکه باید بتوانیم حس قطعه را به مخاطب غیرایرانی هم منتقل کنیم.
ملودی: بعضی از شعرهای آلبوم «پاشو» قدیمی است. صفورا در چند سال گذشته دانشجو بود و وقت کافی نداشت که آهنگ بسازد و برای همین بعضی از شعرهای سالهای قبل در این آلبوم جدید منتشر شده، شعرهای من خودش میآید و ارادی نیست. معمولأ از یک اتفاق یا تجربهای میآید که احساسات مرا برانگیخته باشد.
-در آلبوم جدیدتان قطعه «رخت» خیلی جسورانه است از این جهت که کمتر شاعری این احوالات را منتشر میکند.
ملودی: موقع نوشتن این شعر حالم خیلی بد بود و در اوج افسردگی بودم و توان نداشتم تا رختهایم را بیاندازم در رختشویی و بشورم، از طرفی مجبور بودم این کار را بکنم چون دیگر حتی یک جوراب تمیز هم نداشتم. بعد به این فکر افتادم که آدمیزاد برای زنده ماندن ناچار است خیلی کارها را انجام دهد. حرفم این بود که ما پیش از انتظارات بزرگ از خود و بشر باید نیازهای اولیه زندگیمان را برطرف کنیم.
-بازار و درآمد آبجیز بیشتر از چه راهی است؟
ملودی: ما هیچ اسپانسری نداریم و فقط مردم از طریق شرکت در کنسرتها و خرید سیدیها از ما حمایت میکنند. برای ما مهم است که آبجیز آزاد و مستقل باقی بماند. البته گاهی از سوی هواداران کمک مالی یا کاری هم دریافت میکنیم، اما اگر اسپانسر قوی داشته باشیم بیشتر و بهتر کار میکنیم.
-موزیک ویدئوی جدید که گفتید با محرّم مناسبت دارد کدام است؟
ملودی: درباره محرّم نیست فقط تم مذهبی دارد. اسمش «بعد از این» است و به تناسخ میپردازد و ویدئو هم مراسم عزا را نشان میدهد.
-برای هنرمند نزدیک شدن به مذهب هم جذاب است و هم دردسرساز. موضع شما چیست؟
صفورا: به نظر من مذهب خیلی شخصی است. برای همین علاقهای ندارم که در اعتقادات خصوصی مردم دخالت کنم.
-حق آزادی بیان چه میشود؟
صفورا: حق آزادی بیان یک مسئله است و طرز فکر و انتخاب بیان مسئله دیگری است.
ملودی: من دوست دارم مذهب را قلقلک بدهم، اما این شعر مستقیمإ مذهبی نیست و اگر چنین برداشتی ایجاد کند باید برای سلسله فحشهای جدید که خواهیم شنید آماده باشیم. البته هنرمند هر کاری انجام دهد همیشه عدهای هستند که بدشان بیاید و ناراحت شوند. مثلأ چند سال پیش قطعهای به اسم «شهامت» ساختیم و منتشر کردیم و برای آن کلی فحش شنیدیم. در حالی که به کسی توهین نکرده بودیم و هنوز هم نمیدانیم چرا آن قطعه این همه خشم برانگیخت.