امسال هم مانند سالهای گذشته، شرکت در کنکور سراسری، شرط ورود به بیشتر دانشگاههای کشور خواهد بود. طبق اطلاعیه وزارت علوم و آموزش عالی، بیش از نهصد هزار نفر در کنکور خرداد امسال شرکت خواهند کرد.
در سالهای گذشته حدود ۱۰ درصد از این تعداد به دانشگاههای دولتی کشور راه پیدا کردهاند. بقیه شرکت کنندگان در کنکور میتوانند در کنکور ویژه دانشگاه آزاد که یک دانشگاه غیردولتی و خصوصی است و پارهای از موسسات آموزش عالی دیگرشرکت کنند.
براساس آمارهای جاری، در حال حاضر تعداد ۳٫۷ میلیون دانشجو در دانشگاههای ایران و از این عده ۱٫۵ میلیون نفر در دانشگاه آزاد و ۸۵۰ هزار نفر در دانشگاه «پیام نور» که در آن آموزش به صورت مکاتبه انجام میگیرد، به تحصیل اشتغال دارند.
تعداد دانشجویانی که در سال از کلیه دانشگاهها فارغ التحصیل میشوند ۷۵۰ هزار تن است. این تعداد نسبت به جمعیت ۷۵ میلیون نفری کشور رقم بالائی را تشکیل میدهد. باز هم طبق همین آمارها، نسبت تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسر۱٫۲۲ است، یعنی به ازای هر ۵ پسر، ۶ دختر به تحصیل اشتغال دارند که این هم رقم بالائی است. از دیدگاه فعالیت پژوهشی نیز طبق آمار موسسه Sclmgo ، ایران از نظر تعداد مقالههای علمی که در مجلات معتبر جهان به چاپ رسیده، در سال ۲۰۱۴ در مرتبه ۲۳ در جهان قرار دارد. با نگاهی به این ارقام به نظر می سد که ایران باید در زمینه آموزش عالی جزو کشورهای پیشرفته باشد. اما این آمار تنها کمیت را نشان میدهد در حالی که کیفیت چیز دیگری است و معیارهای خود را دارد.
در ایران، تحصیل در دانشگاه اولین گام برای موفقیت در زندگی به شمار میرود. چون اغلب دانشگاههای کشور هم از بودجه دولت تغذیه میشوند و شهریه ندارند، بیشتر جوانان پس از تحصیلات متوسطه به دانشگاه جذب میشوند. علاوه بر آنهائی که استعداد و علاقه لازم را برای تحصیلات دانشگاهی دارند، عده زیادی هم برای کسب مدرک روی به دانشگاه میآورند. این رویکرد جوانان ایران از یک سو باعث افزایش سطح آگاهی، معلومات و کسب تخصصهای مورد نیاز کشور میشود، از سوی دیگر، اقتصاد کشور ظرفیت جذب همه فارغ التحصیلان را ندارد و عدهای از آنها بیکار میمانند. علاوه بر این، هجوم گسترده جوانان به دانشگاه موجب میشود که تعداد داوطلب برای شغلهای میانی مانند تکنیسین، پرستار و شغلهائی که بیشتر به مهارت تا معلومات نیاز دارند محدود باشد. مدارس حرفهای هم در سطح مناسب و به تعداد کافی برای این افراد وجود ندارد. تمام این عوامل دست در دست هم میدهند برای اینکه دانشگاه در ایران نقش بسیار پر اهمیتی پیدا کند و در عین حال بازدهی متناسب را با بودجه هنگفتی که دولت در این زمینه تخصیص می دهد، نداشته باشد.
دانشگاههای ایران بجز دانشگاه آزاد و بعضی مؤسسات خصوصی آموزشی، از بودجه دولت استفاده میکنند و وزارت علوم مسئول تامین بودجه، تصویب برنامه آموزشی دانشگاهها و نظارت بر آن است.
تمرکزگرائی در آموزش عالی
از زمان تاسیس وزارت علوم در در دهه ۴۰، یعنی پیش از انقلاب، دانشگاههای کشور تحت نظر وزارت علوم قرار گرفت و این امر در بعد از انقلاب تشدید یافت. نه تنها بودجه دانشگاهها بلکه برنامه آموزشی آنها هم توسط وزارت علوم تبیین و مورد بازبینی قرار میگیرد. تمرکز برنامههای آموزشی و از جمله آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه تا حدودی ضروری است چون دانشگاه در این کشورها سابقه زیادی ندارد و در نتیجه تمرکز برنامهها برای تشخیص بودجه و نظارت در برنامههای آموزشی لازم به نظر میرسد. اما این نظارت باید به تدریج کاهش پیدا کرده و به استقلال دانشگاه بیانجامد. نگاهی به وضعیت دانشگاهها در کشورهای پیشرفته نشان میدهد که این دانشگاهها یا خصوصی هستند و امور آموزشی و پژوهشی آنها تحت نظر هیئت امنای دانشگاه اداره می شود و آنهائی هم که با کمک دولتها اداره میشوند، در برنامههای آموزشی و تحقیقاتی خود از استقلال کامل برخوردارند. این استقلال موجب میشود که محیط آموزشی و پژوهشی بهینهای در دانشگاه ایجاد شود. چون رؤسای این دانشگاهها هم از سوی هیئت امنا و خارج از گرایشهای سیاسی انجام میشود، تدریس و پژوهش در فضای آزاد انجام میگیرد.
در ایران، انتخاب رؤسای دانشگاهها بر عهده وزارت علوم است وطبیعتا ملاحظات سیاسی نقش عمدهای در این انتخاب بازی میکند. معمولا با انتخاب رئیس جمهور، رؤسای دانشگاههای اصلی و مهم هم تغییر میکنند و اشخاصی که با خط مشی سیاسی رئیس جمهور جدید همسو هستند، برگزیده میشوند. از سوی دیگر رهبران سیاسی در برنامههای آموزشی دانشگاهها هم دخالت میکنند. به عنوان نمونه، در سالهای اخیر موضوع تدریس در زمینه علوم انسانی در دانشگاههای ایران با مشکل روبرو شده است. بعضی از روحانیون از تدریس در این زمینه با استفاده از منابع غربی مخالفاند و انتظار دارند که در این زمینه از مراجع و کتابهای مذهبی استفاده شود. استادان هم به درستی به این نکته اشاره میکنند که ساختار جوامع امروزی به کلی با نوع جوامعی که در کتابهای مذهبی به آن اشاره شده متفاوت است و میبایستی از منابع مدرن غربی که به فارسی ترجمه میشود، استفاده کنند.
استقلال دانشگاهها
مسئله دانشگاهها تنها انتخاب رؤسای آنها نیست بلکه چنانچه دانشگاه بخواهد در برنامه دانشکدههای خود بازنگری کند یا تغییراتی در آنها دهد، باید این موضوع به تایید وزارت علوم برسد. با توجه به پراکندگی دانشگاهها و گوناگونی رشتهها و برنامههای آنها ، این تمرکزگرائی موجب ایجاد یک بوروکراسی گسترده در کشور شده که که به کُندی کار میانجامد واز علاقه و انرژی کادر آموزشی دانشگاه میکاهد.
پیش از انقلاب ۱۳۵۷، در ایران با جمعیتی حدود سی میلیون نفر، تعداد دانشگاهها کمتر از دوره کنونی بود واشخاصی از سوی دولت به ریاست دانشگاهها انتخاب میشدند که از بزرگان فرهنگی وسیاسی آن دوران بودند و تا حدود زیادی از مداخله دولت در امور دانشگاه جلوگیری میکردند. اما در حال حاضر با جمعیتی بیش از هفتاد میلیون نفر و تعداد زیاد دانشگاهها و موسسات آموزشی، چنین امکانی وجود ندارد.
افزایش کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاهها بجز رویکرد به استقلال آنها ممکن نیست. از سوی دیگر تا زمانی که بودجه دانشگاهها از سوی دولت تامین میشود، نمیتوان انتظار داشت که وزارت علوم از مداخله در امور دانشگاهها دست بردارد. در دانشگاههای کشورهای پیشرفته، بودجه دانشگاه از طریق شهریه پرداختی از سوی دانشجویان، خدمات پژوهشی به صنایع و موسسات دیگر، کمک مالی دولت و کمکهای خیرخواهانه تامین میشود. مشکل میتوان تصور کرد که در آینده نزدیک این نوع منابع، بجز کمک دولت، بتواند در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
برجستهترین دانشگاه های کشور
از دانشگاههای زیر میتوان به عنوان مهمترین موسسات آموزشی ایران نام برد:
دانشگاه صنعتی شریف (دانشگاه صنعتی آریامهر سابق)- این دانشگاه که معروفترین دانشگاه در سطح بین المللی است دارای ۱۵ دانشکده در زمینه علوم و فناوری است و ۱۲ هزار دانشجو دارد. چون معمولا بهترین دانشجویانی که در کنکور سراسری قبول میشوند به این دانشگاه راه پیدا میکنند، این دانشگاه در بالاترین سطح در ایران قرار دارد و فارغ التحصیلان آن به راحتی به بهترین دانشگاههای اروپا و آمریکا راه پیدا میکنند.
دانشگاه تهران- قدیمیترین دانشگاه ایران که در سال ۱۳۱۳ تاسیس شد، در حال حاضر ۳۳۶۰۰ دانشجو دارد. در سال ۱۳۸۶ دانشکدههای پزشکی و دندانپزشکی از دانشگاه تهران جدا شده و «دانشگاه علوم پزشکی ایران» را تشکیل دادند.
دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی سابق)، دانشگاه صنعتی امیر کبیر، دانشگاه تربیت مدرس که برای آموزش کادر آموزشی دانشگاهها تاسیس شده و تنها در سطح لیسانس دانشجو میپذیرد، دانشگاه آزاد، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی ،دانشگاه پیام نور، دانشگاه صنعتی اصفهان از دیگر دانشگاه های معروف ایران هستند.
رتبهبندی دانشگاههای ایران در سطح جهان
رتبهبندی Ranking دانشگاههای جهان هر سال توسط چند موسسه انجام میشود. یکی از آنها دانشگاهی در شهر شانگهای چین است که ردهبندی آن در سالهای گذشته اعتبار زیادی کسب کرده است. بجز آن، موسسه بریتانیائی Times Higher Education Ranking هر سال رتبهبندی جدیدی از دانشگاههای جهان منتشر میکند. طبق رتبهبندی این دو موسسه، دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ در این رتبهبندی قرار گرفتهاند. بقیه دانشگاههای ایران در سطح ۴۰۰ تا ۱۵۰۰ قرار میگیرند. این رتبهبندی، بهترین دنشگاههای ایران را در سطح پائینتر از نه تنها دانشگاههای اروپا و آمریکا بلکه از دانشگاههای آسیا مانند دانشگاههای هند، چین، مالزی، ترکیه و… قرار میدهد.
در این رتبهبندیها وضع دانشگاههای جهان از نظر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی مورد بازبینی قرار میگیرد. دانشگاههای ایران از نظر آموزشی در سطح خوبی قرار دارند. اما از نظر پژوهشی با چالشهای بزرگی روبرو هستند. با وجود اینکه دانشگاههای ایران از نظر تعداد مقالات علمی منتشر شده در مجلات علمی جهان، در سالهای گذشته پیشرفتهای خوبی کردهاند و در سال ۲۰۱۴ به رتبه ۲۳ در جهان رسیدهاند، اما هنوز در رتبهبندی پائینی در سطح جهان قرار دارند. در زمینه تعداد این مقالات نیز، مطالب منتشر شده در روزنامههای ایران نشان میدهد که تقلب، کپی کردن و کوشش برای افزایش تعداد مقالهها بدون دقت به محتوای آن در ایران رواج دارد.
تحقیقات علمی در ایران
آیا شاخص دیگری برای تشخیص سطح پژوهش در دانشگاههای ایران نسبت به دانشگاههای جهان وجود دارد؟ علاوه بر رتبهبندی دانشگاهها که به آن اشاره شد و ردهبندی از نظر تعداد مقالات علمی منتشر شده، اعطای جوائز نوبل در رشتههای فیزیک، شیمی و علوم طبیعی و پزشکی، اقتصاد و همچنین جایزه فیلدز Fields در ریاضیات، یکی دیگر از این شاخصها است.
در زمینه ریاضیات، خانم مریم میرزاخانی، استاد دانشگاه استنفورد آمریکا و فارغ اتحصیل دانشگاه صنعتی شریف، جایزه فیلدز را در سال ۲۰۱۳ کسب کرد و افتخاری برای ایران آفرید. وی تنها برنده ایرانی این جایزه است.
بجز این مورد، پژوهشگران دانشگاههای ایران هنوز موفق به کسب جایزه نوبل در رشتههای علمی نشدهاند. این در حالیست که بسیاری از دانشگاههای جهان در اروپا، آمریکا و آسیا، تعداد زیادی از این جوائز را دریافت کردهاند. از کشورهای منطقه نیز پاکستان یک جایزه نوبل در فیزیک و مصر یک جایزه نوبل در شیمی را کسب کرده است. تنها جایزه نوبل ایران، جایزه نوبل به خانم شیرین عبادی در زمینه صلح است.
محیط اجتماعی دانشگاه
با وجود اینکه در سه دهه اخیر دولتها نهایت تلاش را برای جدا کردن دختران و پسران در محیط دانشگاه در ایران به عمل آوردهاند، این کوششها نتیجهای نداده و محیط دانشگاه بهترین امکانات را برای آشنائی جوانان از همه قشرها و دختر و پسر فراهم میکند. تنها کمبودی که درمحیط اجتماعی دانشگاهها احساس میشود، کمبود دانشجویان و استادان خارجی بجزدر رشتههای ادبیات و الهیات است. در اغلب دانشگاههای دیگر نقاط جهان و مخصوصا در کشورهای پیشرفته، حضور دانشجویان و استادان خارجی موجب میشوند که محیط دانشگاه بینالمللی شود و دانشجو بتواند در دوران تحصیل با دانشجویان دیگر از کشورها، فرهنگها و اقوام مختلف آشنا شود. این آشنائیها سطح اطلاعات دانشجویان را بالا میبرد و افق جدیدی را بر روی آنها میگشاید. فقدان محیط بین المللی در دانشگاههای ایران دلایل سیاسی و امنیتی دارد و دولت تمایلی به تشویق دانشجویان و استادان خارجی نشان نمیدهد.
ارتباط دانشگاه با صنعت و اقتصاد
ارتباط نزدیک دانشگاه با صنایع و اقتصاد در کشورها منافع گوناگونی را برای هر دو طرف در بر دارد. از یک سو صنایع و کنشگران اقتصادی برای حل مسائلی که با آن روبرو هستند به دانشگاهها مراجعه میکنند و سهمی از بودجه دانشگاه را تامین میکنند. از سوی دیگر پژوهشگران دانشگاهی با بررسی این طرحها، در ارتباط نزدیکی با مسائل واقعی جامعه قرار میگیرند و سطح اطلاعات خود را بالا میبرند.
در ایران تلاش زیادی برای ایجاد این ارتباط انجام گرفته ولی تا به حال نتیجه محسوسی نداشته است و بجز در موارد محدودی این ارتباط ناکام مانده است. صنایع ایران در سطحی نیستند که از تحقیقات در دانشگاهها بهره بگیرند. آنها آزمایشگاهها و برنامههای تحقیقاتی در سطح مورد نیاز خود را دارند و بجز در مواردی نادر به دانشگاه مراجعه نمیکنند.
یکی دیگر از دلایل این ناکامی آن است که دولتها در سه دهه اخیر صنایع کشور را در جهت صنایع سنگین، تولید فولاد و ماشینآلات و صنایع دفاعی توسعه دادهاند . این صنایع بیشتر دولتی هستند و کمتر به انجام تحقیقات نیاز دارند. صنایع الکترونیک، مخابرات و کامپیوتر در ایران در سطح خدمات و نه در سطح تولید که نیاز به تحقیقات دارد، توسعه یافتهاند. به عنوان مثال، دستگاههای تلویزیون و کامپیوتر و کلیه اجزای ساختاری آن از خارج از کشور، بیشتر از کشورهای ژاپن و کره جنوبی وارد میشود. شرکتهای خصوصی عظیمی مانند سونی، سامسونگ ، ال جی و غیره که میتوانستند به دانشگاهها برای انجام کارهای تحقیقاتی خود مراجعه کنند، در ایران وجود ندارند.
لزوم توجه بیشتر به کیفیت به جای کمیت
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت بودجه عظیمی که در کشور در عرصه دانشگاه و آموزش عالی مصرف میشود و تلاشهای گسترده در این زمینه، به نتایج متناسب با آن منجر نشده است. بخش بزرگی از فارغ التحصیلان دانشگاههای ایران جذب بازار کار در کشور نمیشوند زیرا اقتصاد ایران ظرفیت جذب همه آنها را ندارد. طبق آمار رسمی، هر سال حدود ۱۵۰ هزار ایرانی با درجه لیسانس به بالا، از کشورخارج می شوند و سهم بزرگی از نخبگان جوان جزو آنها هستند. بیشتر آنها در کشورهای پیشرفته صنعتی به کار مشغول میشوند. تعداد زیادی از بهترین فارغ التحصیلان دانشگاههای ایران اکنون در دانشگاههای برجسته اروپا و آمریکا به آموزش و پژوهش ادامه میدهند. بعضی هم به شغلهای آزاد روی میآورند و جذب بخش صنعت و خدمات میشوند.
از سوی دیگر، تمرکزگرائی دانشگاهها در ایران و نقش تصمیمگیرنده وزارت علوم موجب میشود که این دانشگاهها از توانهای خود به اندازه کافی استفاده نکنند. استقلال دانشگاهها ، آرزوی همه دانشگاهیان است.
چنانچه در بالا به آن اشاره شد، رتبهبندی دانشگاههای جهان نشان میدهد که دانشگاههای ایران باید برای دستیابی به سطوح بالاتر تلاش بیشتری کنند. دانشگاههای ما هنوز با دانشگاههای اروپا و آمریکا فاصله زیادی دارند . جای ایران در لیست جوائز نوبل علمی خالی است.
به عنوان یک نتیجهگیری کلی از این بحث فشرده در باره وضعیت دانشگاه و آموزش عالی در ایران میتوان گفت که باید در آینده به جای توجه به کمیت و افزودن بر شمار دانشگاهها و دانشجویان، باید به تقویت و بالابردن کیفیت آنها پرداخت.