آوازه (+ویدیو) حدود نود سال از پیدایش موسیقی پیشرو در ایران میگذرد و آهنگسازان ایرانی در گروههای سهگانه با آن برخوردی متفاوت داشتهاند. عدهای هرگونه تغییر در ریتم و ملودی را ناصحیح میدانند و اصالت موسیقی را مطلق میکنند. عدهای دیگر برعکس هر گونه بهرهای را از موسیقی بینالمللی میپذیرند. ولی گروه سومی نیز وجود دارد که تلفیق را با روشهای اعتدالی به کار میگیرند. حسین دهلوی یکی از معروفترین وابستگان به گروه اعتدالی است.
این روزها مقارن است با نودمین سالروز تولد حسین دهلوی آهنگساز اعتدالی در موسیقی پیشرو ایران. دهلوی چند سالی است که به بیماری آلزایمر گرفتار آمده و همچنان در انتظار دریافت مجوز برای اجرای سومین اپرای خود «مانا و مانی» است. حسین دهلوی زاده تهران است. تحصیلات خود را نیز در هنرستان عالی موسیقی گذرانده است. او پس از پایان تحصیلات کار موسیقی را ادامه داد. دهلوی که وابسته به مکتب وزیری و صبا بود علاوه بر موسیقی ایرانی با مبانی موسیقی بینالمللی نیز آشنایی دارد. در دوران تحصیل در هنرستان با توماس کریستیان داوید آهنگساز و رهبر ارکستر اتریشی آشنا شد که در آن زمان در تهران میزیست. مقدمات آهنگسازی را نزد او آموخت و به توصیه و سفارش هم او سه سالی را در وین پایتخت اتریش گذرانید و به فراگیریهای خود ادامه داد. دهلوی از پس از پایان تحصیل تا کنون همیشه در کار خلق آثار تازهای بوده است. یکی از نخستین کارها که سبب شهرت او شد کنسرتینویی بود برای سنتور و ارکستر که با یاری فرامرز پایور تولید و اجراشد. او برای نخستین بار میخواست برای سازهای ایرانی کنسرتو بنویسد و آنها را به مبارزه با ارکستر دعوت کند.
از کارهای صحنهای او میتوان از اپرای «خسرو شیرین» و باله «بیژن و منیژه» یاد کرد. البته «بیژن و منیژه» او به زودی تبدیل به سوئیت شد. چون در جمهوری اسلامیصدای منیژه نباید شنیده شود!
کار دیگر دهلوی قطعه کوتاهی است که بر روی غزلی از عطار نیشابوری نهاده است و حسین سرشار آن را با صدای سرشار خود اجرا کرده است:
گم شدم در خود چنان کز خویش ناپیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرق در دریا شدم
قطعات دیگر نیز در آثار دهلوی قابل یادآوری است. مثل قطعاتی که با الهام از صبا نوشته است مانند: بیات ترک، شوشتری، در قفس و فروغ عشق که همین قطعه است که سرشار خوانده است.
دهلوی پس از مرگ صبا به رهبری ارکستر شماره یک هنرهای زیبای کشور برگزیده شد. از آن پس راحتتر میتوانست آثار خود را قبل از اجرای عمومی وارسی کند.
کار دیگری که از او به یادگار مانده نوشتن ردیف موسیقی ایران برای ضرب با کمک حسین تهرانی و بنیاد ارکستر هفتاد نفره ضرب با همراهی محمد اسماعیلی است.
علاوه بر همه اینها دهلوی نخستین کسی است که برای فیلم موسیقی نوشته است. موسیقی فیلم نه نوع تزئینی آن بلکه در تحلیل متن فیلمنامه. فیلمی از ابراهیم گلستان با عنوان موج و مرجان و خارا». حدود ده سال پیش فرصتی دست داد تا با حسین دهلوی گفتگویی داشته باشیم و نظراتش را در مورد موسیقی ایران و مختصات آن جویا شویم.
او در برابر کسانی که الفبای موسیقی بینالمللی را در نوشتن موسیقی سنتی نادرست میدانند میگوید: اگر الفبا نباشد چگونه موسیقی ایران را منتقل کنیم. زبان وسیله بیان است و شرقی و غربی ندارد. همانطور که سازهای موسیقی نیز شرق و غرب سرشان نمیشود. هر سازی که بتواند محتویات کیفی را بیان کند به درد ما نیز میخورد. فراموش نکنید که بسیاری از وسایل تولید فرهنگی مثلا خودنویس از آنِ غرب است ولی در همه زبانها به کار گرفته میشود.
نکته دیگری که با دهلوی در میان گذاشتیم مسئله تلفیق موسیقی غرب و شرق بود. او میگوید تلفیق هم راه درست و نادرست دارد. تلفیق درست سبب تنوع زبان موسیقی میشود و لطمهای هم به اصالت آن وارد نمیکند. در مورد هماهنگی و هارمونی روشهای دهلوی سخت اعتدالی است. او نیز معتقد است که راه هارمونیزه کردن موسیقی ایران در دل همین موسیقی نهفته است. باید از طریق پژوهش سازگارترین راه را پیدا کرد و به کار گرفت.
دهلوی در گفتگوی دیگری که با وی داشتیم، حرف آخر را میزند. میگوید آقایان اول باید تکلیف ما را با حلال و حرام بودن موسیقی روشن کنند. اگر حلال است چرا نمیگذارند آثار ما روی صحنه بیاید. اگر هم حرام است تکلیف ما را روشن کنند. ما هم میشویم یک طالبان دیگر! وقتی گفتگو به پایان رسید حسین دهلوی با طنز ویژه خود گفت لطفا این حرفها را جای دیگر نزنید وگرنه سر ما را میبُرند.
نودمین سال زادروز او فرا رسیده ولی از بزرگداشت خبری نیست. سازمانهای موسیقی کشور به نظر میرسد که اجازه نیافتهاند مراسمیبرگزار کنند. باکی نیست دهلوی با آثار خود مقام و منزلتی در جامعه موسیقی ایران پیدا کرده که از میان نخواهد رفت.