مردمان زیرِ ستم ایران،
دبیرکل سازمان ملل متّحد،
پس از سالها کشمکش بینالمللی و انتظار مردمان ایران و جهان، «سازمان ملل متّحد» موفق شد که قرارداد منع توسعه اتمی، یعنی «برجام» را به ایران بقبولاند. اکنون متأسفانه میبینیم که این توافق بهجای بهبودِ زندگی میلیونها ایرانی و تشنجزداییِ بینالمللی، نظام «جمهوری اسلامی ایران» را بیشتر از پیش ترغیب به ستم اقتصادی/ اجتماعی بر ایرانیان و ادامهی جنگافروزی در منطقهی خاورمیانه کرده است. «برجام» زمانی ارزش تأیید مییابد که خطر جنگ اتمی و حفظ صلح جهانی، فشار و ستم بیشتر بر مردمان ایران را در پی نداشته و باعث ادامهی افسارگسیختگی «غیر اتمی» نظام جمهوری اسلامی ایران نگردد. ما نمونهی «صلحی» را که انگستان و فرانسه در قرارداد سال ۱۹۳۸ در مونیخ به هیتلر هدیه دادند، برای خاورمیانه نیز مثبت ارزیابی نمیکنیم.
هیچ انسان صلحدوستی در جهان نمیتواند طرفدار خلع سلاح اتمی نباشد. ما خواهان نابودی هر چه بیشتر ابزار کشتار جمعی هستیم و هر نوع مداخله و کنترُل قاطعانه در امور داخلی کشورهای مظنون را در این زمینه از جانب «سازمان ملل متحد» درست و ضروری میدانیم. ثروتهای آزادشدهی «برجام» به هر شکل، متعلق به مردمان زیر ستم ایران است؛ نظام جمهوری اسلامی ایران در درازای سالهای اخیر صدها میلیارد دلار داراییهای معیشتی مردمان ایران را خرج تسلیحات و ماجراجوییهای داخلی و خارجی کرده است. عمدتاً میتوان گفت: صندوق تأمین اجتماعی کشور تاراج شده تا جایی که مستمری بازنشستگان را نمیتواند منظم پرداخت کند و کارگران و کارکنان بخش خصوصی نیز به خاطر عدم پرداختِ بدهیهای بانکیِ دولت به آنان ورشکست شدهاند و از آنجا که برگزیدگان راستین ملت ایران در یک انتخابات آزاد، که هرگز برگزار نگردیده است، اجازه نظارت و بهرهگیری عادلانه از آن ثروت ملی را ندارند، از نهادهای جهانی و از جمله سازمان ملل متحد میخواهیم که به خواستهای دموکراتیک مردمان ایران توجه داشته و راهگشای این مشکل در راستای کمک در این زمینه و به ویژه در پهنه دفاع از «حقوق بشر» که از سوی حکومتگران در ایران پایمال گشته است، همراه گردند. نگذارید این ثروتها در ادامهی تسلیحات «سپاه پاسداران» در خدمت اهداف شومِ سرکوب و جنگ قرارگیرد.
با توجه به اسناد تاریخی چند هزار ساله در آرشیو کتابخانههای جهان و سازمان ملل متحد، میتوان به درستیِ نام خلیج فارس دست یافت. بنابراین نمیتوان پذیرفت که کارشناسان و مشاورین سیاسی آقای ترامپ به ویژه در وزارت امور خارجه، از این اسناد تاریخی و آگاهی بر آنها به دور مانده باشند. ما از جناب ترامپ، آنجا که او از تاریخ و فرهنگ و سنتهای چند هزار ساله ملت بزرگ ایران نام به میان آورده و مورد تحسین قرار میدهد و از ظلم و ستمی که حکومتگزاران بر مردمان ایران روا میدارند انتقاد میکند، سپاسگزارشان هستیم، اما آن هنگام که از دخالتهای جمهوری اسلامی در منطقه سخن گفته و در این راستا، نابهنگام از «خلیج عربی» نام به میان میآورد به سختی میتوانیم آن سخنان نیک پیشین را در پشتیبانی از مردمان ایران و سرزمینشان ایرانزمین، جدی بگیریم. سفر تاریخی آقای ترامپ به عربستان سعودی همراه با رقص شمشیر و فروش چند میلیاردی تسلیحاتِ نظامی، نشانگر آن است که کارگزاران و مشاورینی که آن سخنرانی را برای او آماده کردند نامسئولانه و با قصد و عمد برای خوشایند دولتمردان عربستان سعودی و همه آن کسانی که که هر هنگام این آوای شوم را سر میدهند، بوده و در پس آن شاید که دگربار، ساز «نظم نوین جهانی» را کوک کرده و میخواهند سیاستهای تنشآفرین و ناآرامیزای بیشتری را، بر خاورمیانه، چیره ساخته، مردمان عرب و ایرانی و شیعه و سنی را به جان یکدیگر انداخته و نگذارند که سرانجام بحرانهای فزاینده دهههای گذشته در منطقه در راستای پایگیری صلح و ثبات و امنیت، پایان بگیرند. در این راستا، میتوان سخنان بانو اولبرایت وزیر امور خارجه اسبق آمریکا را برای ترمیم سیاستهای ناروا و ناسازگار حکومتگران پیشین آمریکا و دخالتهای نابجای شان در امور داخلی کشورهای دیگر و از جمله ایران، یادآور شد، شاید که درسی باشد برای دولتمردان کنونی آمریکا و جناب ترامپ.
کوشندگان اتحاد مردمان ایران برای دموکراسی