(+عکس) عصر شنبه، چهارم نوامبر، جلسهای برای بزرگداشت علیرضا رجایی زیر عنوان «مرگ زندانیان سیاسی را تدارک دیدهاند» به دعوت «کانون مدافعان حقوق بشر» در سالن خلیلی دانشکده مطالعات آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن (سواس) برگزارشد . سخنرانانِ این جلسه عبارت بودند از: شیرین عبادی،مازیار بهاری (گرداننده جلسه)، رها بحرینی، محمدتقی کروبی، مسعود بهنود و علیاصغر رمضانپور.
نمایش ویدئویی در مورد وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی با تاکید بر بزرگداشت علیرضا رجایی آغازگر جلسه بود. سپس مازیار بهاری رئوس مطالب مورد بحث در جلسه را مطرح کرد:
۱) شخصیت علیرضا رجایی به عنوان روزنامهنگار و فعال سیاسی که به سلامت نفس و صداقت شهره است.
۲) مرگ زنانیان سیاسی را تدارک دیده اند.
۳) روزنامهنگاری در ایران و تفاوت آن با فعالیت سیاسی به ویژه در مورد نسل رجایی به عنوان فردی شاخص در این زمینه با توجه به اینکه در ایران مرز میان روزنامهنگاری و فعالیت سیاسی مشخص نیست.
۴) مسئلۀ حقوق بشر در ایران.
شیرین عبادی، مدیر و موسس کانون مدافعان حقوق بشر و میزبانِ اصلی جلسه در پیوند با عنوان جلسه سخنانی ایراد کرد و گفت که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، زندانی، صرف نظر از عادلانه بودن و یا نبودن مجازاتِ زندان، باید از امکانات بهداشتی و ودرمانی برخوردار باشد. در حالی که در ایران این امکانات برای همۀ زندانیان، بخصوص زندانیان سیاسی، کم است. شیرین عبادی مثال نرگس محمدی را در زندان زنجان مطرح کرد که با وجود بیماری و ضعف مفرط برای آوردن او به اتاق ملاقات حتی صندلی چرخدار هم در زندان نیست. همین کمبود امکانات تراژدیهایی مانند مرگ هدی صابر و دگمهچی و یا بروز بیماریهایِ خطرناک در زندانیانی مانند علیرضا رجایی و امید کوکبی را باعث شده است. عدم امکان دسترسی به امکانات درمانی موجب شده که رجایی به بیماری سرطان سینوس دچار شود و در عمل جراحی اخیر یک چشم و بخشی از ماهیچههایِ صورتش را از دست بدهد. شیرین عبادی سپس با آوردن مثال وضعیتِ عیسی سحرخیز توجه حاضران را به این موضوع جلب کرد که زندانیان سیاسی و عقیدتی در این مورد از آسیبپذیری بیشتری رنج می برند زیرا نه فقط باید هزینه درمان خود را تامین کنند بلکه باید خرج محافظین خود را نیز در بیمارستان تقبل کنند. در حالی که تحت شرایط سرکوبِ مداوم مطبوعات در ایران و بسته شدن پی در پی روزنامهها، این زندانیان سیاسی و عقیدتی- که عمدتاً رورنامهنگارهستند- سالهاست از اشتغال و امرار معاش محروم بودهاند بنابراین عمدتاً از تامین هزینههای درمانی خود عاجز هستند.
سپس رها بحرینی، پژوهشگر سازمان عفو بینالملل توضیح داد که اساساً کادر پزشکیِ کارآمد و متخصص برای نظارت بر سلامت زندانیان و یا درمان آنها در زندانها حضور ندارد. علاوه بر این، دادستانی و بخصوص بازجوها با دادن مرخصی استعلاجی به زندانیان حتی در صورت توصیه و موافقت پزشکان زندان هم مخالفت کرده و درعمل باعث بدتر شدن وضعیت سلامتی زندانیان میشوند.
سخنران بعدی آقای محمد تقی کروبی، فعال سیاسی و فرزند حجتالاسلام مهدی کروبی، بود که با یاد تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بخصوص با یاد عبدالفتاح سلطانی، حقوقدانی که صرفاً برای عمل به تکلیف حقوقی خود در بند است و چند روز پیش زادروزش بود سخنان خود را آغاز کرد. او گفت که متاسفانه در نگاه بسیاری از ما تکنولوژی حلال مشکلات است ولی علوم انسانی حلال مشکلات نیست. در حالی که در هر جامعهای اگر قرار است تغییر و تحّولی جدی ایجاد شود باید علوم انسانیِ آن جامعه را جدی گرفت. امروز جامعه ما در کنار بسیاری از مسائل انسانی که با آنها درگیر است یکی هم همین حق درمان زندانی است. سخنران سپس به تفاوت علوم انسانی و اصول اخلاقی با علم حقوق- که در ضمانت اجرایی قوانین خلاصه می شود- پرداخت و نقبی زد به حق قانونی دسترسی به درمان برای زندانی. او گفت که صرف نظر از اینکه زندانی به چه دلیل وارد زندان شده است در همه کنوانسیونهای بینالمللی آمده که با وجود اینکه آزادی زندانی محدود میشود ولی این محدودیت چیزی از کرامت انسانی او نمیکاهد و حق دسترسی او به درمان محفوظ میماند. در نتیجه به اعتبار همان چیزهایی که در قوانین ایران هم آمده است نمیتوان حق دسترسی زندانی را به درمان را به دلیل اندیشه و یا جرمی که مرتکب شده است گرفت. سخنران سپس گفت که بعد از عمل جراحی اخیر آقای مهدی کروبی، وضعیت حصر وی می توان گفت که بهتر شده است در حالی که قبل از آن خانواده حتی از دسترسی به پرونده پزشکی او برای نظر پزشک معتمد خانواده محروم بودهاند.
آنگاه مازیار بهاری گرداننده جلسه مطرح نمود که چگونه دولت ایران با وجود عضویت در تعدادی از کنوانسیونهای بینالمللی است به تعهدات خود عمل نمیکند. او این پرسش را مطرح کرد که چه ضمانتهای اجرایی وجود دارد که دولت ایران را موظف کند رویه قضاییاش را تغییر دهد و از جمله حق استفاده از مراقبتهای پزشکی را برای زندانیان تسهیل کند؟ یا این میثاقهای بینالملل، به قول آقای احمدی نژاد، یک مشت کاغذپاره هستند و امضای پای آنها ارزش ندارد؟
خانم شیرین عبادی در این زمینه توضیح داد که حکومت از طریق پیش انداختن «سازمانهای غیردولتی» زرد در برابر مجامع بینالمللی که بر پایبندیِ حکومت از معاهدات حقوق بشری مهر تایید میزنند خود را تبرئه کرده و کارنامه مثبت حقوق بشری برای خود دست و پا میکند. علاوه بر این، همین «سازمانهای غیردولتی» زرد حتی موفق به دریافت کمکهایِ مالی گسترده از مجامع بینالمللی نیز شدهاند.
خانم رها بحرینی نیز در این خصوص گفت که ایران عضو میثاق بینالمللی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و در این میثاق حق بهرهمندی از سلامت مشخصاً تضمین شده ومقامات ایرانی هم این میثاق را پذیرفتهاند و در تمام طول این سالها برخلاف رویهای که در داخل دارند که حقوق بشررا توطئۀ خارجی و غربی اعلام میکنند، هر وقت در مقابل نهادهای بینالمللی ظاهر شدهاند همیشه مدعی پایبندی به این میثاقها، و از جمله حقوق بشر، بودهاند. همین هم حکومت ایران را جوابگو در برابر این تعهدات میکند.
قسمت بعدی برنامه متمرکزبود بر شخصیتِ علیرضا رجایی که در این بخش مسعود بهنود و علیاصغر رمضانپور سخنانی ایراد کردند.
مسعود بهنود گفت که می خواهد در مورد علیرضا رجایی بر بستر کلیتر شخصیتهایی مانند هاله سحابی و هدی صابر صحبت کند که همه سرنوشتی مشابه داشتند که البته رجایی خوشبختانه در میان ماست. آشنایی میان ما به عنوان گروه روزنامهنگاران متعلق به قبل از انقلاب و در نگاه نسل جدید بر آمده بعد از انقلاب «طاغوتی»، و همین نسل جدید بر میگردد به ۱۷-۱۸ سال بعد از انقلاب و باز شدن فضای سیاسی و تولد روزنامههایِ اصلاحطلب. این آشنایی منجر به آن شد که ما دریافتیم که به راستی این سالها به هدر رفته است. بهنود گفت که این نزدیکی و پیوند جرقهای بود و پژواکهایی را در جامعه ایجاد کرد که حکومت بسیار زود خطر آن را دریافت و هر دو گروه را زیر ذرهبین و سئوال قرار داد. بهنود ادامه داد که در جریان این آشناییها و زندانی شدن با علیرضا رجایی بود که دریافت که رجایی از استعداد نزدیکی و ارتباط با هر فرد با توجه به واقعیت، محدودیتها و تواناییهای هر فرد به دور از نگاهی ایدئولوژیک، برخوردار است.
در ادامه، علیاصغر رمضانپور گفت که مطمئن است که برای خانواده و بستگان علیرضا رجایی بسیار اهمیت دارد که ما در لندن برای بزرگداشت وی دور هم جمع شدهایم. سخنران ادامه داد که او و رجایی تقریباً همسن هستند و در یک دانشکده علوم سیاسی خواندهاند که همین امر او را قادر میسازد فرآیند تحولات فکری رجایی را از سالهای ۶۱ و ۶۲ تا همین اواخر دنبال کند. رجایی، به گفته رمضانپور، یکی از بهترین نمونههایِ بازیگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که دربرگیرنده سه دوره تحول در سیاست ایران در دوران نزدیک به ماست. دوره اول، دوره سیاستمداران کلاسیک قبل از انقلاب ۵۷٫؛ دوم، سیاستمداران دوران گذار از ۵۸ تا بعد از جنگ و سپس دوم خرداد؛ سوم، سیاستمداران بعد از این دوره. سخنران تصریح کرد که منظور او فقط سیاستمداران داخل قدرت نیستند بلکه همه کسانی هستند که به دنبال تغییر سیاسی در درون جامعه هستند. ویژگی علیرضا رجایی در این میان آن است که میراثدار همه دوران تجربه تاریخی ماست زیرا که با هر سه نسل در ارتباط بوده است. رمضانپور ادامه داد که سیاستمداران کلاسیک معمولاً به سختی میتوانستند ایدئولوژی و رفتار سیاسی خود را از هم تفکیک کنند ولی رجایی متعلق به نسلی است که معتقدند که ایدئولوژی و باورهای شخصی لزوماً به معنایِ منطق بازی سیاسی نیستند. دیگر آنکه سیاستمداران کلاسیک به حزب به عنوان پایگاه اصلی خود اتکاء داشتند در حالی که علیرضا و دوستانش بر شبکه. سخنران تاکید کرد در این دورانِ جدید اخلاق سیاستمداران اهمیت بیشتری مییابد که این را به عینه در علیرضا رجایی میبینیم که بین زندگی انسانی و زندگی سیاسی او مرزی وجود ندارد. واضحتر آنکه، رجایی باورهای سیاسی خودش را دارد ولی همانقدر برای یک مارکسیست و یا راستگرا- که به این دو جریان تعلق فکری ندارد- دل میسوزاند که برای رهروان جریان خود. یعنی با افراد به عنوان انسان رابطه برقرار میکند. به دلیل همین گرایش اوست که طیف گستردهای از جوانانی که در دوم خرداد به سیاست رو آوردند اطراف رجایی را گرفتند. همین هم باعث شد که وقتی او برای ورود به مجلس ششم کاندیدا شد با همکاری همین شبکه گسترده موفق شد هر چند که سرانجام با دخالت شورای نگهبان به جای او غلامعلی حداد عادل وارد مجلس شد. ترس حکومت نیز از او به واسطه مقبولیت او در میان جوانانی است که برای آنها سیاست معنای جدیدی فراتر از کسب قدرت سیاسی دارد و آنها سیاست را نه عالم تغییرات یکباره بلکه تغییرات تدریخی و کسب هژمونی در سطوح مختلف اجتماعی میبینند. به قول سخنران، رجایی در مرکز این نوع سیاست جدید و متعلق به آینده ایران قرار دارد.
در پایان جلسه، مازیار بهاری از چگونگی و زمان تمایل قدرتمندان در جمهوری اسلامی به حقوق بشر پرسید که محمدتقی کروبی به طور خلاصه آن را با دور شدن از مراکز قدرت البته با شرط تمایل اولیه به آن مرتبط دانست، چیزی که در مورد پدر وی صورت گرفته است.
جلسه با اظهار امیدواری شیرین عبادی پایان یافت. وی گفت امیدوار است که اپوزیسیون رقابتهای کاذب را کنار بگذارد و در جهت اتحاد و انسجام پیش رود زیرا همه ما سوار یک قایق هستیم.