«ماندهام بخندم یا گریه کنم، مگر میشود ۹۰ دقیقه دنبال توپ دوید، بعد مواظب هدبند و روسری هم بود، من بدشانسام چوم دروازهبان هستم، هر بار برای گرفتن توپ میپرم باید حواسم جمع باشد حجابم نیفتد یا لباسم بهم نریزد که تذکر بگیرم، بچههایی که جلو بازی میکنند وضعیتشان بهتر است، من دستکش دستم میکنم هر بار که بخواهم سر و وضعام را با دستکش مرتب کنم عاصی میشوم».
اینها دردسرهای فوتبال زنان و دختران در ایران است. زن بودن در ایران به طور مضاعف سخت است چون هم شامل محدودیتهای عمومی میشوند و هم بگیر و ببندهایی دارند، که فقط مخصوص آنهاست.
تا همین چند سال پیش ورزش توپی به صورت عمومی، و به طور خاص فوتبال، برای زنان در ایران خط قرمز بود. با گذشت زمان گرچه فضا اندکی بازتر شد، اما نوع پوشش آنها در میدان مسابقه مصداق بارز تبعیض و محدودیت است. به تازگی این محدودیت برای آنها بیشتر هم شده است.
سالیان سال است که زنان را به استادیومهای مسابقات مردان راه نمیدهند چون به اعتقاد مراجع و علما، «این جور جاها برای آنها خوبیت ندارد»، یا به قول احمد علمالهدی «یه عده دختر و زن جمع هیجان پیدا کنن کف بزنن سوت بکشن به هوا بپرررن این میشه ابتذال و این مسوولین که دست به این کارها میزنن باید بدونن جاشون تو جهنم تنها جای گنهکار نیست!»
داور مسابقه یا منکراتی ارشاد؟!
از اواخر مهرماه خبری در بین فوتبالیها شایعه شد که داوران و ناظران فوتبال و فوتسال زنان قرار است قوانین تازهای برای حجاب آنها به اجرا بگذارند. این در حالیست که بسیاری از زمینهای تمرین فوتبال در حاشیهی شهرها و دور از چشم قرار دارد.
هفته گذشته شایعه به واقعیت تبدیل شد و در جریان دیدار دو تیم فوتبال در تهران از رقابتهای سوپر لیگ زنان، علاوه بر زمینِ بازی پُر از چاله و نبود امکانات بهداشتی، به وجود ناظر فدراسیون هم مزیّن شد. پیش از شروع دیدار، ناظر فدراسیون به بازیکنان دو تیم درباره پوششها و لباسهاشان و به ویژه بیرون بودن موهای سر تذکر داد و رسماً اعلام کرد در صورت رعایت نکردن به تذکرات، بازیکنان اخطار و بعد هم کارتزرد میگیرند.
فوتبالیستها گمان کردند که این تهدیدها فقط هشدار یا تذکر است برای اینکه حواسشان را داخل زمین بیشتر جمع کنند، اما داوران شوخی نداشتند و با جدیت به جای اینکه حواسشان به بازی باشد، مو و حرکت بازیکنان را زیر نظر داشتند و تذکر میدادند.
اینکه دست بردن خودسرانه در قوانین و مقررات فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) ممکن هست یا نه، یا چه پیامدهای حقوقی برای فوتبال ایران خواهد داشت بحث جداگانهای است. اما آنچه درباهی این موضوع قابل تامل است نوع نگاهی است که بر ورزش زنان در ایران امروز حاکم است. زنانی که هر محدودیت و اجباری را تحمل میکنند ولی همچنان در عرصههای مختلف ورزشی فعال هستند. محدودیتهایی که آنها را در یک مقایسه بینالمللی، از جمله به خاطر حجاب اجباری و نوع پوششهای مسخره و غیرحرفهای که به آنها تحمیل میشود، در شرایطی به شدت ناعادلانه قرار میدهد.
در نتیجه فعالیت فیزیکی بدن انرژی تحلیل میرود، دمای بدن بالا میرود و به طور طبیعی تعریق آغاز میشود. این فرآیند برای ورزشکاران حرفهای شدت بیشتری دارد. زنان ورزشکار ایران اما مجبورند برای رعایت مسائل شرعی و حفظ حجاب اجباری لباسهایی بر تن کنند که نه تنها آنها را در تحرک فیزیکی محدود میکند بلکه فرآیند طبیعی تعریق را دچار اختلال میکند و همین در کاهش توانایی بدنی و ورزشی آنها نقش بسیار منفی دارد.
در چنین شرایطی، که هیجان رقابت و مسابقه و فعالیت ذهنی برای پیاده کردن تاکتیکهای تیمی و تکنیکهای فردی را هم باید بر آن افزود، بازیکنان زن باید مراقب باشند که مبادا موی سرشان از زیر حجاب بیرون بیاید و یا حرکتی کنند که خطوط اندام آنها در فیلم و عکس و حتی برای کارکنان مرد ورزشگاهها جلب توجه کند!
دلیل این حساسیت چیست؟
اینکه چرا با وجود همهی محدودیتها حالا مقرر شده که زنان فوتبالیست به خاطر مو و اندام کارت زرد بگیرند، چند علت دارد.
فوتبال زنان چند سالی است که با تلاش خود بازیکنان و مربیان و همچنین خانوادهی فوتبالیستها و رسانهها بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. بعضی از رقابتها به صورت محدود پخش زنده میشود و یا بخشهایی از آن توسط دوربینهای صدا و سیما ضبط شده و در بخشهای خبری مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل آنچه پخش میشود باید مطابق ضوابط اسلامی باشد.
از طرف دیگر، در بسیاری از رقابتهای فوتبال دختران، در حاشیه بازی مردانی هستند که مسوولیتهای مختلفی به عهده دارند. مثلا مسوولان و متصدیان تمامی ورزشگاههای ایران مرد هستند؛ از متصدی زمین چمن و تدارکات و خدمات و آبیاری زمین مسابقه گرفته تا مسوول برق و راننده آمبولانس و مسوولین حمل برانکارد.
همچنین بعضی تیمهای فوتبال زنان در پستهای فنی و مربیان خود مجبورند از مردان استفاده کنند چون برای آن مسوولیت خاص نتوانستهاند از زنان متخصص کمک بگیرند.
در عین حال، مربیان بدنسازی، کمکمربی، پزشک ورزشی و مسوولان تدارکات تیمهای فوتبال در بسیاری از تیمهای ورزشی زنان، آقایان هستند.
همه اینها به جای خود، با وجود لباسهای پوشیده و گل و گشادی که زنان ورزشکار مجبورند بپوشند، حالا باید از گِنهای مخصوص نیز استفاده کنند تا برجستگیهای بدنشان تا جایی که ممکن است به چشم نیاید زیرا اخیراً عکاسان ورزشی نیز در کنار زمین حاضر میشوند و در عکسهایی که آنها میگیرند و ممکن است منتشر شود، نباید برای مخاطبان «تحریککننده» باشد!
محدودیتهای اجباری و گاه غیرانسانی در اینجا تمام نمیشود. به قول دختران فوتبالیست، این لباسها که مصیبت است ولی وای به وقتی که در طول بازی بر اثر یک ضربه محکم نیاز باشد که پزشک برای مداوا و تسکین درد بخواهد از اسپری مخصوص استفاده کند چون از روی این همه لباس ضربه را پیدا نمیکند و اگر هم پیدا کرد باید لایه به لایه این این لباسها را کنار زد تا به محل مصدومیت رسید و همزمان حجاب ورزشکار را رعایت کرد.
اضافه کردن کارت زرد به خاطر حجاب، به محدودیتهای زنان ورزشکاری که در بدترین شرایط ممکن به بازی فوتبال میپردازند، در واقع یک دهانکجی زشت دیگر به زنان و ورزش زنان است. زنانی که عشق آنها به ورزش و فوتبال سبب میشود که همچنان در چمن بازی و مستطیل سبز باقی بمانند و به نوبهی خود به مقامات و مسوولانی که برای آنها تصمیم میگیرند، دهانکجی کنند.
برزو فارسی