گیلدا وزیردفترى – یکشنبه ١٢ نوامبر زادروز لعبت والا شاعر فرهیخته، مبارز و بلندآوازه ایران است.
لعبت والا تنها بازماندهی گروه سه نفره فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانى و خود اوست که به عنوان زنان شاعر معترض به مردسالارى رایج در ایران در نیم قرن گذشته از طریق سخنرانى، سرودن اشعار و نوشتن مقالات در این زمینه دین خود را به زنان ایران به اتکاى موقعیت، مقبولیت و محبوبیت اجتماعى خود ادا کردهاند و به همین دلیل نام آنها در تاریخ معاصرایران جاودان خواهد ماند.
لعبت بیستم آبان ماه ١٣٠٩ در شبى پاییزی در یک خانواده مرفه از منسوبین درجه اول احمد شاه آخرین پادشاه سلسله قاجارمتولد شد. مادرش منیر والا و پدر او ظهیرالسلطان نام داشتند.
لعبت یکى از زیباترین کودکان، نوجوانان و زنان خانواده قاجار شناخته مىشد. او در نوجوانى ازدواج کرد اما این وصلت خیلى زود به جدایى انجامید و وی براى ادامه تحصیل به دبیرستان شاهدخت در چند قدمى میدان بهارستان و مجلس شوراى ملى بازگشت و دیپلم ادبى خود را دریافت کرد. سپس وارد دانشسراى عالى شد و به دنبال آن در رشته روزنامهنگارى که به همت دکتر مصباحزاده صاحب و بنیانگذار موسسه کیهان و استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران در آن دانشگاه بر پا شده بود به تحصیل پرداخت.
در آن زمان او و سیمین بهبهانى تنها بانوانى بودند که با ١۵٠ مرد در آن رشته تحصیل مىکردند. سیمین بهبهانى پس از چندى این دانشکده را براى ادامه تحصیل در رشته حقوق ترک کرد.
لعبت اواخر سالهاى ١٣٢٠ وارد فعالیت هاى فرهنگى شده بود. او از نوجوانى به شعر و شاعرى بسیار علاقه داشت و میسرود. وی سالها بعد، از سال ١٣۴٠ به سرودن ترانه براى خوانندگان مشهور آن دوران مشغول شد و همزمان در مجله «تهران مصور» که به همت برادرش مهندس عبدالله والا منتشر مىشد مسئول صفحه ادبى بود و هنگامى که براى ادامه تحصیل به آمریکا رفت از دوست نزدیکش سیمین بهبهانى خواست تا بازگشت او اداره این صفحه را به عهده بگیرد.
لعبت ٣ سال بعد در مراجعت از آمریکا با دانشى بیشتر به عنوان سردبیر به همکارى با مجله «تهران مصور» ادامه داد و تغییرات چشمگیرى در این نشریه به وجود آورد.
او در زمان وزارت مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر وقت، در آن وزارتخانه سرگرم کار شد و همزمان سرپرستى تهیه و تنظیم برنامههاى موسیقى رادیو تلویزیون ملی ایران را نیز به عهده گرفت.
آن روزها لعبت والا در جامعهاى که به شدت سنتى و مردسالار بود با اشعار پر مغز و دلنشین خود و مطالب تاثیرگذار در نشریات به تلاش براى باز شدن راه ورود زنان به فعالیتهاى اجتماعى ادامه مىداد. او در ایامى که نادر نادرپور، فریدون مشیرى، نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو و…. میدانداران پر طرفدار عرصه شعر و شاعرى در کشور بودند با شهامت تحسینانگیز به راهش ادامه داد و چون خورشید در آسمان زنان ایران درخشید.
زندهیاد سیمین بهبهانى که در تمام طول عمر بهویژه پس از انقلاب اسلامى و آغاز دوران تاریک زندگى زنان در ایران لحظهاى از مبارزه با رژیم سرکوبگر ولایت فقیه باز نایستاد درباره لعبت مینویسد: «آنوقتها سه دوست شاعر بودیم که دکتر صدرالدین الهى ما را «سه تفنگدار شعر» لقب داده بود: لعبت والا، فروغ فرخزاد و من. ما سه تن، ابتداى کار خود را فقط با دوبیتىهاى نیمایى آغاز کردیم و بعدها هر کدام شیوه خود را پیش گرفتیم.»
همانطور که سیمین بهبهانى نیز در جایی نوشته است، لعبت مهربان، سادهدل، شیرینزبان و بزرگوار است. هرگز درشتى نکرده، از هیچکس گله نداشته، بدىها را نادیده گرفته و در دوستى سخت پایدار است.
دگرگونىهایى که از سال ۵٧ در ایران روى داد با روحیه آرام و حساس لعبت سازگار نبود تا آنکه دختر او شیوا و همسرش بیژن که هر دو پزشک هستند و در انگلستان سرگرم کار بودند به او اصرار کردند که ایران را ترک کند اما از آنجا که ترک میهن براى او بسیار ناگوار بود از این کار به شدت اکراه داشت بطورى که شیوا ناچار به ایران رفت و او را با خود به لندن آورد و به این ترتیب لعبت خانه کوچک، دوستداشتنى و پراز خاطرهاش را که خود طراحى کرده بود و محل تجمع دوستان و محفل شعرخوانى بود، با غمى سنگین در سینه، ترک گفت.
از آنجا که لعبت همیشه عاشق یادگیرى بود تصمیم گرفت ضمن دیدار با برادرش دکتر والا که در استرالیا زندگى مىکرد به تحصیلات عالیه خود ادامه دهد و به همین منظور براى دریافت درجه فوق لیسانس در رشته مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملبورن سرگرم تحصیل شد.
لعبت والا از آغاز انتشار کیهان لندن در سال ١٩٨۴ همکارى خویش را با این هفتهنامه شروع کرد و مدت ٢۵ سال در تحریریه آن قلم زد.
در اینجا باید اذعان کنم پس از مدت کوتاهى همکارى با این انسان شریف، شیفتهی رفتار متواضعانه، پاکى دل، لحن آرام و دلنشین و اصالت ذاتى او شدم. او هر روز هنگام ورود به دفتر کیهان و قبل از نشستن پشت میز کارش با رویى خوش و لبانى پر خنده به همکاران کوچک و بزرگ خود روز بخیر مىگفت. در همان روزهاى نخستین همکارى این بانوى بزرگوار از من خواست او را «لعبت» صدا کنم نه «خانم والا».
لعبت هرگز به چاپ و آثار خود تمایلى نشان نمىداد و اصرار خانواده و دوستان در این مورد بىنتیجه بود تا آنکه برخى از علاقمندانش او را قانع کردند تا تعدادى از اشعار بسیار محبوب او را منتشر نمایند و سرانجام در برابر تقاضاهاى مکرر دوستدارانش تن به این کار داد و به این ترتیب کتابهاى «رقص یادها»، «گسسته»، «تا وقتى خروس مىخواند» و «پر گشودن به هواى پرواز» انتشار یافت.
شعرهاى لعبت مملو است ازعشق، همبستگى و دلبستگى.
فردایى دیگر
دختر ایران!
مبادا سحر دژخیمان
تو را افسون کند
در خواب بگذارد!
غفلت و خواب و خرافه
در خور شان تو نیست!
دختر ایران زمین ، بیدار باش!
مادرت بیدار بود
مادرت هشیار بود
مادرت آزاد زیست
مادرت زنجیرصدها سال خوارى را
زهم بگسست
او به دیوار اسارت نقب زد، از بند رست.
او سرودش نغمه شاد رهایى
و ترنم هاى لالائیش ، فریاد رهایى
او چنان موجى خروشان بود!
با پلیدى در ستیز از تباهى در گریز
او همه امید! او فرا راهش پل خورشید
خورشیدش فروزان بود
او در اوج پارسایى رهگشاى راه فرداهاى رویایى
او همه اندیشه اش فرداى ایران بود!
او فرداى ایران بود.
او اگر امروز در بند است او اگر گریان، او اگر خاموش، سینه اش پرجوش
چون کوه دماوند است
ناگه این آتشفشان
ره بر خروش خویش خواهد یافت،
با نفس هایش – اگرچه واپسین دم-
آنچنان بر آتش خاموش خواهد تافت
کز لهیبش
برج وحشت، بارورى بیداد
هر چه سد راه آزادى است-
خواهد ریخت از بنیاد،
پردههاى جهل خواهد سوخت
مادر ایران لب از فریاد خشم و کین
نخواهد دوخت
او آزادگى آموخت.
مادر ایران به فرداى رهایى راه خواهد یافت.
دختر ایران!
در پس دیوار زندان-
ریسمانى از بلند گیسوان خویش خواهد بافت
تازیانه بر تن تازى ستایان-
دختر ایران!
شور هشیاریت بى پایان
دلت آزاد!
ایستا، چون سرو
سبز خواهى ماند!
سایه خواهى داد!
تاج پیروزیت بر سر نغمه خواهى خواند!
نغمه هایت
با خروش نالههاى سوگوارى
و پیام صبح بیدارى شود پژواک یک فریاد
آزادى!
دختر ایران! غرورت جاودان!
همتت سرشار!
راه فرداهاى روشن دور نیست.
دختر ایران!
تو نیز آزاد خواهى زیست!
لعبت والا در حال حاضر مقیم لندن است. شیوا و همسرش بیژن، نصرالله پسر او که در رشته کارگردانى در آمریکا تحصیل کرده، نوهها و نتیجههایش در فاصلهاى نه چندان دور از وى زندگى مىکنند.
لعبت جان، والاگهر بانو تولدت مبارک، شاد زى، دیرزى و پاینده باش.