اختر قاسمی – محمدعلی بهبودی را سالیانیست میشناسم؛ نزدیک به سه دهه است که او را بر صحنهی تئاتر ایرانی و آلمانی میبینم. او بازیگری قوی و در کارش بسیار جدیست. محمدعلی بهبودی از جمله هنرمندان ایرانی نسل اول مهاجرت و تبعید است که در جامعهی میزبان موفق بوده است. او چندین بار به جوایز مختلف دست یافت. بازی بسیار قوی و تاثیربرانگیز او در نمایش «من نفرت نمیورزم» او را به دریافت جایزهی تماشاگران در هایدلبرگ رساند. «من نفرت نمیورزم» بر اساس متنی از عزالدین ابولعیش، پزشک فلسطینی نوشته شده که دو فرزند خود را در بمبارانهای غزه از دست داد. این متن توسط «ارنست کونارک» کارگردانی شد. جایزهی هایدلبرگ یکشنبه ۵ نوامبر به او اهدا شد.
-آقای بهبودی، جایزهی شما افتخاری برای جامعه ایرانی در آلمان است. کمی دربارهی این جایزه برای علاقمندان تئاتر توضیح بدهید.
-جشنواره «روزهای تئاتری هایدلبرگ» که امسال برای بیستمین بار برگزار شد یکی از معتبرترین جشنوارههای تئاترهای آزاد آلمان است. امسال من با نمایشنامه «من نفرت نمیورزم» که کاری از گروه خانه تئاتر اشتوتگارت است در این جشنواره شرکت کردم که جایزه ویژه تماشاگران به من اعطا شد.
ـ دریافت این جایزه چه تاثیری روی شما گذاشت؟
-البته این اولین جایزهای نیست که من برای این نمایشنامه گرفتم. در تابستان ۲۰۱۵ در جشنواره «دیدار تئاتری هامبورگ» جایزه بهترین تراژدی سال و ۱۰ روز پیش در نهمین «جشنواره بینالمللی تاتئر برای جوانان» در نورنبرگ جایزه هیئت ژوری دانشآموزی را به عنوان بهترین اثر دریافت کردم. باید بگویم که به طور کلی دعوت شدن به یک جشنواره خودش یک نوع افتخار برای یک نمایشنامه و یک بازیگر هست، حالا اگر این اثر جایزهای هم دریافت کند که دیگر تائید و تاکیدی بر برجسته بودن نمایش و به همراه آن طیبعتا هنرپیشهی آن نمایشنامه خواهد بود، مخصوصا که این نمایشنامه فقط یک بازیگر دارد و میتواند ارزشگذاری بر کار آن هنرپیشه باشد.
ـ شما از کی شروع به کار تئاتر کردید؟ چه سالی به آلمان آمدید و اینجا کار تئاتر را کی شروع کردید؟
-من بازی کردن در تئاتر را در سن ۹ سالگی تصادفا در کانون پرورش فکری کودکان و نو جوانان در سمنان آغاز کردم. در سن ۱۶ سالگی گروه تئاتر کاوه را در سمنان به کمک چند تن از دوستان تاسیس کردیم. بعدها بعد از دوران سربازی و تحولات انقلاب در تهران در مدرسه آناهیتا در خدمت استادم آقای مصطفی اسکوئی به آموزش تئاتر ادامه دادم. ۱۹۸۴ باید ایران را ترک میکردم. در همان سال در شهر کلن آلمان با همکاری علیرضا کوشک جلالی و تنی چند از دوستان دیگر گروه تئاتر باربد را در کلن تشکیل دادیم و کار هنری را پیگیری کردیم. در این دوران به دلیل عدم آشنایی با زبان آلمانی نمایشنامهها به زبان فارسی بودند.
با فراگرفتن زبان آلمانی و گرفتن دیپلم بازیگری در آلمان مرکز ثقل کارهای تئاتری من بیشتر همکاری با تئاترهای آلمانی بود. من در تئاترهای معتبری چون تئاتر دولتی شهر اشتوتگارت، تئاتر شهر زوریخ در سوئیس، تئاتر شهر ووپرتال، تئاتر شهر بن، و تئاتر کاستروپ بروکسل فعالیت داشتم.
علاوه بر تئاترهای بالا از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ به عنوان هنرپیشه و کارگردان در استخدام رسمی تئاتر دولتی اوبرهاوزن بودم و از تابستان سال ۲۰۱۲ تا کنون هم به عنوان هنرپیشه و کارگردان آزاد مشغول کار هستم. در این سالها با خانه تئاتر اشتوتگارت و ارنست دویچ تئاتر در هامبورگ نیز همکاری داشتم و در حال حاضر در تئاتر کمدی مارکوارت در اشتوتگارت مشغول تمرین نمایشنامه جدیدی هستم که در روز ۲۴ نوامبر برای اولین بار به روی صحنه میرود.
ـ گفتید که با تئاتر دولتی شهر اوبرهاوزن همکاری میکردید چطور شد که دیگر آنجا کار نمیکنید؟
-بر اساس قانون کار آلمان اگر کسی ۱۵ سال متوالی در یک تئاتر دولتی کار بکند قراردادش دائمی میشود، البته یک تبصرهای در این قانون هست که میشود این ۱۵ سال را چهار سال تمدید کرد، وقتی در سال ۲۰۰۹ رئیس جدیدی برای تئاتر اوبرهاوزن تعیین شد به من پیشنهاد کرد که از این تبصره استفاده کنیم و قرارداد من را ۳ سال تمدید کرد و درست بعد از این سه سال برای اینکه قرارداد من دائمی نشود، دیگر آن را تمدید نکردند.
ـ شما با کارگردانان و بازیگران معروفی هم کار کردید از جمله فکی اکین کارگردان معروف آلمانی- ترک. همچنین در برخی سریالها و یا فیلمهای آلمانی همکاری داشتید. از این تجاربتان بگویید و اینکه چطور شد این کارگردانان سراغ شما آمدند؟
-درسته، من در تئاتر و در سینما و تلویزیون با کارگردانهای زیادی کار کردم که برخی از آنها دارای نام و نشان هستند. برخی از این کارگردانهای تئاتر را من در تئاتر اوبرهاوزن افتخار آشنایی و همکاری با آنها را داشتم و طبیعتا چون از اعضای گروه بازیگران اوبرهاوزن بودم آنها کار مرا در آنجا دیدند و با توجه به نقش آن را به من دادند. در خارج از تئاتر اوبرهاوزن هم، وقتی آدم برای مدت بسیار طولانی در یک تئاتر معتبر مثل تئاتر اوبرهاوزن کار میکند، بعد از مدتی تئاترهای دیگر از طریق مطبوعات و رسانهها به وجودش پی میبرند و در صورت نیاز به سراغاش میروند. در مورد فیلم و سینما هم معمولا برای دادن نقشها از آژانسهای هنری برای معرفی هنرپیشهها استفاده میشود که در آنجا هم از من نمونه کار زیاد هست و کارگردانها میتوانند با دیدن این نمونه کارها هنرپیشه دلخواه را پیدا کنند و برای ایفای نقش به کار بگیرند.
ـ تا چه حد احساس میکنید که کار بازیگری شما در جامعه آلمان همانقدر ارزشگذاری میشود که کار یک بازیگر آلمانی؟ یعنی آیا تا به حال احساس کردید که به عنوان بازیگر خارجی به نوعی از مرتبهی دیگری هستید؟
-البته در اینکه من یک هنرپیشه آلمانی نیستم شکی نیست، ولی در بیشتر مواقع این مثبت هست، چون همانطور که میدانید در آلمان بیش از ۲۰۰۰۰ هنرپیشه حرفهای وجود دارد و رقابت خیلی سخت است ولی برای یک هنرپیشه غیرآلمانی که به زبان آلمانی تسلط دارد و کارش را هم خوب بلد تسن این رقابت خیلی راحتتر است؛ در هر صورت کسی میتواند در آلمان در این کار موفق شود که عاشق این کار باشد و انتظار میلیونر شدن هم نداشته باشد. همین که من در آلمان تا به حال به دریافت جایزههای زیادی نائل شدم نشاندهنده این هست که کارم دیده شده و منتقدین، تماشاگران و اهل فن به کیفیت کارم آگاه هستند.
ـ شما به ایران هم سفر میکنید و در ایران هم کار میکنید؛ چه تفاوتهایی بین کار نمایش در این دو جامعه میبینید؟
-من متاسفانه تا به حال در ایران موفق به کار کردن نشدم، بیشتر سفرهای من به ایران برای دیدار خانواده و دوستان بوده. در زمانی که در استخدام تئاتر شهر اوبرهاوزن بودم برای اولین بار با دو نمایشنامه آلمانی در جشنواره «دهه فجر» به روی صحنه رفتم که متاسفانه باعث دردسر برای خودم و دیگران شد و بعد از آن دیگر به من اجازه کار در ایران ندادند.
سال گذشته هم با همکاری همکاران و علاقمندان در رشت توانستم نمایشنامه «من نفرت نمیورزم» را به زبان آلمانی و فارسی اجرا کنم که این بیشترشبیه یک معجزه بود.
ـ شما سالهاست در یک جامعه آزاد و دمکراتیک کار میکنید، اینجا نه زبان و کلام را سانسور میکنید و نه بازی و پوشش و… اما در ایران چطور میتوان با شرایط سانسور کار کرد؟
-مسلئه سانسور در ایران یک مسئله پیچیده است، خودم اغلب در ایران شاهد اجرای نمایشنامههایی بودم که مطمئن هستم اگر من کارگردان آن میبودم به من اجازه اجرا داده نمیشد، همه همکاران من در ایران سعی میکنند به طریقی از زیر قیچی سانسور با هزار جور کلک و استعاره و ایما و اشاره سالم در بیایند و کارشان به روی صحنه برود، از آنجا که خودم تا به حال این تجربه را از نزدیک نداشتم بیشتر از این نمیتوانم در این مورد نظر بدهم.
ـ شما یک گروه تئاتر هم در کلن تشکیل دادید؛ لطفا درباره این گروه توضیحاتی بدهید.
-من درسال ۱۹۹۳ یعنی قبل ازاینکه در تئاتر شهر اوبرهاوزن مشغول به کار بشوم گروه تئاتر «دنیا» را در کلن تاسیس کردم که تا به حال نمایشنامههای متعددی در کلن، اوبرهاوزن و شهرهای دیگر آلمان به روی صحنه بردیم. از کارهای اخیر این گروه میشود از نمایشنامههای «این جرم مشترک» و «صندلیها» اثر اوژن یونسکو نام برد که این نمایشنامه در ۲۴امین جشنواره تئاتر ایرانی کلن به روی صحنه خواهد آمد.
ـ توصیه یا پیشنهاد شما به علاقمندان بازیگری و تئاتر چیست؟
-من در حدی نیستم که بتوانم به کسی توصیه و راهنمایی بکنم و فقط میتوانم از تجربیات خودم بگویم و نتیجهگیری کنم که نابرده رنج گنج میسر نمیشود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.