مینو یگانه – اکبر هاشمی رفسنجانی در فرصتهایی که پیش میآید، روابط تنگاتنگ خود با آیتالله خمینی را به موقع و با زیرکی به رخ علی خامنهای، اطرافیان او و دیگر مدعیان انقلاب میکشد.
او با ذکر خاطراتش از دوران همکاری روزمره با آیتالله خمینی به مردم القا میکند که سران فعلی رژیم مانند رهبر و آخوندهای حکومتی از قبیل آیتاللههای جنتی، یزدی، صدیقی، مصباح یزدی، صادق لاریجانی، موحدی کرمانی، احمد خاتمی و محسنی اژهای در دایره نزدیکان آیتالله خمینی محلی از اعراب نداشته و به اصطلاح آخوندهای دست دوم بودهاند.
چندی پیش سردار صفوی فرمانده پیشین سپاه پاسداران و مشاور نظامی کنونی علی خامنهای با بیاحتیاطی به نکاتی درباره مسایل مربوط به درگیریهای ایران و عراق در دورانی که رفسنجانی مسئول جنگ بود، اشاره کرد و مدیریت جنگی رفسنجانی را زیر سئوال برد.
رفسنجانی که در مخزن خاطرات خود از آن ایام گفتنی زیاد دارد، در مصاحبهای گفت در بحبوبه جنگ در دوران رهبری آیتالله خمینی قرار بود حکم اعدام سردار صفوی به جرم برخی غفلتها با موافقت «امام» صادر شود که بعداً تلاشهایی صورت گرفت و این حکم تغییر داده شد.
او چندی پیش در مورد آیتالله مصباح یزدی پیشوای گروه پایداری هم که اصولاً همیشه با قرارگرفتن کلمه جمهوری در کنار «اسلامی ایران» مخالف بوده است، گفت آقایی که حالا اصرار دارد کلمه جمهوری برداشته شود، «مصباح یزدی» در آن روزها حاضر نشد به انقلابیون بپیوندد و وقتی از او خواستیم وارد کارزار شود، به انقلابیون پشت کرد.
رفسنجانی همواره گفته است هنگامی که آیتالله خمینی در بستر مرگ بود، در مورد جانشینی خود با من و احمدآقا فرزندش صحبتهایی مینمود. در آن گفتگوها پیشنهاد انتقال اختیارات ایشان به یک شورا نیز مطرح شد اما ما اداره مملکت را پس از رحلت ایشان با سیستم شورایی به دلایل متعدد و عدم اطمینان به کاربرد آن صلاح ندانستیم. و در نتیجه به انتصاب یک شخصیت واجد شرایط اتفاق نظر پیدا کردیم. که نظر من با آقای خامنهای بود. امام نیز موافقت کردند. و اینکه هاشمی رفسنجانی سالها بعد از درگذشت آیتالله خمینی تنها کسی بوده است که علت وجودی مجلس خبرگان رهبری را مطرح کرده و برخلاف اغلب اعضای این مجلس علناً تاکید نموده که وظیفه مجلس خبرگان بررسی و روش کارکرد رهبر رژیم است برای این است که میداند علی خامنهای به چه ترتیب به مقام جانشینی آیتالله خمینی رسیده است.
و به همین دلیل رابطه آخوندهای حکومتی مانند جنتی رئیس شورای نگهبان و صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه که تفسیر دیگری از برخی مواد این قانون مانند وظیفه نظارتی رئیس جمهوری بر قانون اساسی یا وظیفه مجلس خبرگان رهبری در نظارت بر نحوه کیفیت کار رهبری دارند، با هاشمی رفسنجانی مانند کارد و پنیر است.
همسر امام گفتند، امام انقلاب را به شما سپردند
میخواهید آن را به چه کسی بسپارید؟
رفسنجانی یکشنبه این هفته در همایش بزرگداشت خانم خدیجه ثقفی همسر آیتالله خمینی ضمن تجلیل از اعضای این خانواده و در عین حال انتقاد شدید به متحجرین و دلواپسان گفت: حجتالاسلام حاج حسن آقا خمینی نوه امام مجتهد نمونهای است که با هوش بالا به خوبی مسائل را تحلیل میکند و درس خارج ایشان در قم مورد توجه است و از جمله کارهای او و برادرانشان سید یاسر و سید علی که تفاوت بین آنها نمیبینم این است که آثار امام و اسناد مربوط به ایشان را حفظ کنند و اگر برخی خشکهمقدسها و دلواپسان اذیت میکنند که قبلا هم امام راحل را اذیت میکردند، اما توده مردم این خانواده را قبول دارند و نباید بگذاریم این کانون مناسب که محور شمع وجود امام است، توسط آدمهای حسود و نادان تضعیف شود که البته هرچه تاکنون تلاش کردهاند نتیجه عکس گرفتهاند. راه امام خمینی باید حفظ شود چرا که جامعه به آن نیاز دارد، از این رو حفظ آثار امام راحل و به خصوص کانون بیت ایشان اهمیت بالایی دارد.
رفسنجانی با ذکر این مقدمه حساب شده به بیان خاطراتی از دوران دوستی و نزدیکیاش به آیت الله خمینی پرداخت و نکات جالبی را از آن دوران برای نخستین بار بازگو کرد.
وی آنگاه دو خاطره از خانم ثقفی تعریف کرد که مورد اول مربوط به شب درگذشت آیتالله خمینی بود.
او گفت: امام در شبی که فوت کرد خبرش اعلام نشد، جنگ هنوز تمام نشده بود و ما احساس خطر میکردیم. در محوطه جماران سر و صدا بلند شده بود و در داخل منزل صدای گریه بلند بود، دوستان از من خواستند تا به منزل امام مراجعه کنم و از آنها بخواهم تا آرام باشند.
من هم شرایط را به خانم ثقفی گفتم و ایشان هم به دیگران اشاره کردند که آرامتر گریه کنید. پس از آن خانه آرام شد. فردای آن روز جلسه خبرگان داشتیم که وسطهای جلسه دکتر حسن روحانی که آن زمان معاون من بود گفت که خبرهایی از جبهه رسیده که صدام حسین آماده شده است تا به چند منطقه حمله کند. موضوع را به خبرگان اطلاع دادیم و همان روز مساله تمام شد و خوب هم تمام شد.
رفسنجانی دومین خاطره خود را به حضورش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اختصاص داد و گفت: در آن سال واقعا راضی نبودم که برای ریاست جمهوری حاضر شوم، مقامات مختلفی میآمدند و سخنرانی میکردند اما من زیر بار نمیرفتم، همسر امام صدایم کرد و گفت امام این انقلاب را به شما سپرده است شما میخواهید آن را به چه کسی بسپارید؟ چه قدر کسانی که میخواهند بیایند را میشناسید؟ من از حرف خانم تکان خوردم و حاضر شدم که در انتخابات شرکت کنم.
ایشان اهل تملق، چاپلوس و تظاهر به زهد نبود، صحبتهای واقعی را میگفت و شایعات را منکر میشد ایشان یک خانم پارسا، صبور، تحصیلکرده و آشنا به مسایل بود.