(+عکس) «کانون دوستداران ایران در انگلستان» نهادی است که اخیراً در لندن اعلام موجودیت کرده است. این کانون جمعی است متشکل از ایراندوستان که با برگزاری برنامههایِ فرهنگی، اجتماعی و آموزشی و ترتیب دادن گردشهای علمی از آثار و مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی در بریتانیا در پی ارتقای دانش ایرانیان مقیم این کشور از تاریخ و فرهنگ ایران زمین است.
نخستینِ برنامهی این کانون فرهنگی آخر هفتهی گذشته به مناسبت روز کوروش بزرگ برگزار شد. روز کوروش که روز ۷ آبان و یا ۲۹ اکتبر است طبق منابع تاریخی همان روزی است که کوروش با سپاهیانش وارد بابل شد و اسیران، بردگان و پیروان ادیان مختلف، بخصوص یهودیان، را آزاد کرد. این روز هنوز به صورت رسمی در ایران و در یونسکو ثبت نشده ولی شواهد نشان میدهد که این روز در دل بسیاری از ایرانیان ثبت شده و چند سالی است که در این روز در پاسارگاد و گرد آرامگاه کوروش جمع میشوند تا یاد او را گرامی بدارند و خواهان رسمی شدن این روز هستند.
کانون دوستداران ایران به مناسبت روز کوروش یک برنامه دو روزه و ابتکاری تدارک دیده بود. روز اولِ همایشی بود در تالار کتابخانه مرکزی کنزینگتون، شامل سخنرانی دکتر محمود کویر و مهندس عبدالحمید شیبانی درباره کوروش و میراث او. در این نشست، علاوه بر سخنرانان، آقای سامان طاهرپور، طراح ایرانی مقیم سوئد که کارهایِ هنری و زینتی خود را در محل به نمایش گذاشته بود، در رابطه با کارش به حاضران توضیحاتی داد.
کارهایِ آقای طاهرپور که تحت «برند» «کیانی کانسبت» عرضه میشود الهام گرفته از نمادهای ایرانی و پادشاهی ایران است.
قبل از پایان این نشست به اطلاع حاضران رسید که فردای آن روز یک گردش علمی از بخش ایران باستان در موزه بریتانیا تدارک دیده شده و اعلام شد که در این بازدید دکتر نامدار بقایی توضیحاتِ مبسوطی در مورد آثار تاریخی دوره هخامنشی، به ویژه استوانه و یا منشورکوروش بزرگ که به دلیل اهمیت آن در مرکز این بازدید علمی قرار دارد، ارائه خواهد داد. از میان جمع ۲۵۰ نفری که تمام فضای تالار نشست را اشغال کرده بودند، بیش از ۵۰ نفر اعلام آمادگی برای شرکت در این گردش علمی کردند و روز بعد در برابر ساحتمان موزه بریتانیا حضور یافتند.
در ابتدایِ این گردش علمی دکتر بقایی توضیح داد که موزه بریتانیا فقط یک محل دیدنی نیست بلکه یکی از بزرگترین مراکز پژوهشیِ تاریخِ دنیاست.
از همان پاگرد اول و در آغاز ورود به بخشِ ایران باستان، با ظرافتِ خاصی نماد باستانی بجا مانده از دوره هخامنشی، یعنی گل نیلوفر در قطعات برنزی، بر روی دیوارِ پلهها در فواصلی معینی جاسازی شدهاند.
وقتی از پلهها بالا می رویم بر روی دیوار بزرگ پاگرد بعدی، نگار سنگی متعلق به یکی از درگاههایِ تخت جمشید نصب شده است. این نگار سنگی، خشایارشاه را بر تخت پادشاهی نشان میدهد و شیری که با پنجههایِ قوی خود نگاهبان تخت پادشاهی است. نمایندگانی از گوشه و کنار امپراتوری نیز دیده میشوند که برای تقدیم هدایایِ خود صف کشیدهاند.
در این نگار سنگی- مانند بسیاری از نگارها در تخت جمشید- ارتفاع پلهها کم است زیرا برای بالا رفتن اسبها نیز طراحی شده بود. ناگفته نماند که نگار روی دیوار اصل نیست بلکه بدل دقیق نگار سنگی اصل است. برای جلوگیری از فرسایش این گونه آثار باستانی با ارزش، آنها را در معرض دید مستقیم بازدیدکنندگان قرار نمیدهند بلکه در انبارهایِ خاصی در موزه از آنها نگهداری میکنند.
وارد اتاق ۵۲ موزه میشویم که استوانه یا منشور کوروش در آن قرار داده شده است. این استوانه را یک بریتانیایی به نام هرمزد رسایی کشف کرد. از اسم این شخص به نظر میرسد که شاید تبار ایرانی داشته باشد در حالی که آشوری بریتانیایی بوده است. در سال ۱۸۷۹ موزه بریتانیا از او پشتیبانی مالی میکند و او به عراق فعلی که در آن زمان تحت سلطه عثمانی بود سفر میکند و در ماه مارس همان سال این استوانه را کشف میکند. یک باستانشناس بریتانیایی دیگر ۳۰ سال پیش از آن کتیبهای شبیه این را کشف کرده بود ولی وقتی آن را میخوانند متوجه میشوند که ارزش خاصی ندارد. اما وقتی این استوانه را میخوانند متوجه میشوند که ارزش زیادی دارد زیرا در آن کوروش مستقیم با مردم صحبت میکند. وی در این منشور میگوید من کوروش هستم و بین دین و آیین مردم تفاوتی نمیگذارم و حتی خدای بابلِیان «مردوک» را نیز ستایش میکنم. این به آن معناست که مردم را در دین و آیین خود کاملاً به حال خودشان میگذارد. کوروش میگوید که نیامده است تا دین آنها را بگیرد و آنان را مورد ستم قرار بدهد. گذشته از این اعلام میکند که تمام اسیران، به ویژه یهودیان را که شمار آنها به هزاران هزار نفر میرسید آزاد میکند. جالب است که بدانیم در حالی که بسیاری از اسیران یهودی آزاد شده به اورشلیم- بیتالمقدس- بر میگردند تا معبد خود را بازسازی کنند ولی شمار زیادی از آنها هم به ایران میآیند. جامعه یهودیان ایران- که متاسفانه این اواخر بسیار کوچک شده است- ریشههایش به همان زمان بر میگردد. این یهودیان بخصوص به جایی که شهر اصفهان کنونی- سپاهان باستانی است- میروند؛ به عبارتی دیگر این شهر در ابتدا یک «کولونی» یا ناحیهی یهودینشین بوده است.
دکتر بقایی در مورد استوانه توضیخ داد که از گِل رُس است و به زبان باستانیِ اکدی و با استفاده از خط میخی در حدود سال ۵۳۹ تا ۵۳۸ قبل از میلاد نوشته شده یعنی بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد. آنچه هم اکنون در اتاق ۵۲ موزه بریتانیا قرار دارد اصلِ آن است. ناگفته نماند که اتاق ۵۲ در موزه بریتانیا گالری «رحیم ایروانی» نامیده میشود زیرا خانواده وی که موسس و صاحب کارخانه کفش ملّی بودند، هزینه بخش ایران باستان موزه بریتانیا را تامین کردهاند.
بَدل بسیار دقیق این استوانه در سال ۱۹۷۱ در زمان اوتانت دبیرکل فیلیپینی سازمان ملل متحد، توسط شاهدخت اشرف پهلوی به نیویورک برده شد و در آنجا به عنوان نخستین نوشتهی حقوق بشر که سخن از حقوق انسان میکند ثبت شد و به شش زبان اصلی سازمان ملل نیز ترجمه گشت. بان کی مون- دبیرکل پیشین سازمان ملل- در جریان سفر به ایران رسماً از این استوانه به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست.
دکتر بقایی با اشاره به نمونههایی که از نگارهای سنگی تخت جمشید دربخش ایران باستان موزه بریتانیا وجود دارد به نکته مهمی نیز اشاره نمود. در هیچیک از این تختهسنگها صحنههای جنگ و زد و خورد بین انسانها دیده نمیشود. مبارزه و جنگ بین انسان و حیوان و یا حیوان با حیوان وجود دارد؛ مثلاً در نگارهای تخت جمشید تصاویری از شکار و دریدن گاو توسط شیر به فراوانی دیده میشود ولی جنگ انسان با انسان نه.
درست در نقطه مقابل اینها در نگارها و تصاویر بجا مانده از یونان و روم باستان، و حتی آشور و کلده که این دو آخری از همسایگان ایران بودهاند، پر از خنجر زدن و زد و خورد با شمشیر و پرتاب نیزه به سوی یکدیگر است. در نگارهای دوران هخامنشی و بخصوص از آثار و نوشتههای باقی مانده از دوره کوروش بزرگ از انسانکشی خبری نیست و صحبت از مهر و محبت و همزیستی بین انسانهاست. این رفتار با مردم در دنیای فعلی هم از موارد کمیاب است چه برسد به دوران باستان. کوروش به دلیل همین ویژگیها و به دلیل اعطای آزادی به یهودیان نزد آنان بسیار گرامی است و تا درجهی مقدسان بالا میرود. در برخی از کنیسههای یهودیان در بریتانیا در چند روز اخیر روز کوروش بزرگ گرامی داشته شد. و این در شرایطی است که در ایران برای جلوگیری از حضور مردم دور تا دور آرامگاه کوروش را سیم خاردار کشیدند و از حضور مردم در این مکان جلوگیری به عمل آمد.
ناگفته نماند که در جمع بازدیدکنندگان از بخش ایران باستان در موزه بریتانیا یک احساس متضاد نیز وجود داشت. از یک طرف ایرانیان از اینکه آثار باستانی پّر ارزش خود را میدیدند که سر از موزههای مهم دنیای غرب در آورده، ولی از سوی دیگر میدانند که بخش مهمی از این آثار توسط غربیان کشف شده و آنها ارزش واقعی آنها را میدانند و اگر در این موزهها نگهداری نمیشدند چه بسا در ایران از بین رفته و اثری از آنها باقی نمانده بود.
به هر روی، این گردش علمی آغاز خوبی برای فعالیت «کانون دوستداران ایران در انگلستان» بود.