صدای تهدید و هشدار در خاورمیانه روز به روز بلندتر میشود. جنگ نیابتی بین جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی سعودی نیز ادامه دارد، و هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد. افول ستاره داعش و از دست دادن موقعیتهای نظامی این گروه در سوریه و عراق، نه تنها به آرامش در منطقه کمکی نمیکند، بلکه بحرانهای جدیدی را رقم میزند که هر لحظه میتوانند به درگیریهای تازهای بیانجامد.
سعد حریری، نخست وزیر مستعفی لبنان که فعلا بهطور موقت استعفای خود را در بازگشت به بیروت به تعلیق درآورده، برای باقی ماندن در این سمت، در دیدار با میشل عون، رئیس جمهور این کشور، سه شرط گذاشته است که مهمترین آنها اجرای کامل «توافق طائف» است.
حزبالله خلع سلاح خواهد شد؟
در سال ۱۹۸۹ میلادی، در خاتمه جنگ داخلی طولانی لبنان، توافقی در شهر سعودی طائف به امضا رسید، که بر مبنای آن قرار شد تمامی گروههای شبهنظامی لبنان خلع سلاح شوند. تنها گروه بازمانده از دوران جنگ داخلی که نه تنها خلع سلاح نشد، بلکه به انبار کردن تسلیحات ادامه داد، حزبالله است.
دشوار به نظر میرسد که این شرط رفیق حریری از سوی حزبالله، متحدین و حامیاناش پذیرفته شود. حسن نصرالله، رهبر حزبالله، ضمن اعلام آمادگی برای گفتگو با سعد حریری، گفت «سلاحهای ما موضوع مذاکره نیستند». میشل عون، رئیس جمهور لبنان و شریک حزبالله، این سازمان را بخشی از ارتش این کشور و یکی از ارکان دفاعی برای مقابله با تهدیدهای اسرائیل خواند. بلافاصله پس از این اظهارات رئیس جمهور، فرمانده کل ارتش لبنان، برای مهم جلوه دادن این «تهدید»، نیروهای مسلح این کشور را به حالت آمادهباش درآورد.
آمادهباش ارتش لبنان
ژنرال ژوزف عون، در پیامی به نیروهای نظامی لبنان از آنها خواست در مرز با اسرائیل «برای اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد آمادگی کامل داشته باشند.» بر مبنای این قطعنامه، ارتش لبنان مسئولیت حفظ ثبات در مرزهای دو کشور را دارد. شبهنظامیان حزبالله حق حضور در مناطق مرزی را ندارند، و سازمان ملل نیز با اعزام نظامیانی بر اجرای این قطعنامه نظارت میکند. البته این نظارت بینالمللی تا کنون موفق نبوده است.
آخرین درگیری بین اسرائیل و لبنان به سال ۲۰۰۶ میلادی باز میگردد. در آن درگیری ۱۲۰۰ لبنانی در جنوب این کشور،در مناطق تحت کنترل حزبالله، جان خود را از دست دادند. شمار کشتهشدگان اسرائیلی نیز ۱۲۰ نفر تخمین زده میشود. این جنگ به ویرانی مناطق گستردهای در جنوب لبنان انجامید، که بلافاصله توسط جمهوری اسلامی ایران بازسازی شدند.
حضور «مستشاری» در یمن
در تهران، محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه، نیز ضمن غیرقابل مذاکره دانستن خلع سلاح حزبالله گفت: «ماهیت این سازمان این است که در برابر دشمن قسمخوردهی ملت لبنان مسلح و مجهز باشد». محمدعلی جعفری که در یک نشست خبری صحبت میکرد، پادشاهی سعودی را نیز علنا تهدید کرد. فرمانده کل سپاه از جمله گفت: «توصیه میکنم عربستانیها دست از همکاری با استکبار بردارند و با ملتهای منطقه همراه شوند که در غیر این صورت ترکشهای جبهه مقاومت آنها را خواهد گرفت».
محمدعلی جعفری، بر خلاف دیگر رهبران جمهوری اسلامی که هرگونه حمایت نظامی و تسلیحاتی از حوثیهای یمن را منکر میشوند، با صراحت در همین نشست مطبوعاتی حضور «مستشاران» ایرانی در این کشور را تائید کرد: «در یمن حکومت در دست انصارالله است و ماهم عمدتا در حد مستشاری کمک میکنیم». با توجه به عواقب کمکهای «مستشاری» جمهوری اسلامی ایران در سوریه، باید انتظار داشت که در هفتههای آینده جنگ در یمن ابعاد جدیدتری به خود گیرد.
«کاغذپاره»های حسن روحانی
سخنان حسن روحانی در اشاره به یمن نیز به نوعی این حمایت «مستشاری» را تائید میکنند. رئیس جمهور اعتدالگرای رژیم ایران، حمله موشکی انصارالله به فرودگاه ریاض را «پاسخ دندانشکن مردم مظلوم یمن خواند». حسن روحانی در اشاره به نشست فوقالعاده اتحادیه عرب، این نهاد را «تشکیلاتی پوسیده، بیرمق و بیاثر» دانست. سخنانی که اظهارات محمود احمدینژاد در اشاره به تحریمهای بینالمللی را به یاد میآورد. رئیس جمهور سابق، این تحریمها که اقتصاد ایران را به زانو درآوردند و علی خامنهای را محبور به نوشیدن جام زهر و «نرمش قهرمانانه» و امضای توافق هستهای کردند، «کاغذ پاره» خوانده بود.
علی خامنهای نیز نمیتوانست در این جنگ لفظی سکوت اختیار کند. رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به نامه فرمانده نیروی قدس که شکست داعش را اعلام میکرد، صحبت از شکست آمریکا میکند و مینویسد «ضربه به داعش، ضربه به دولتهای قبلی و کنونی آمریکا و کشورهای متحد آنها در منطقه است»، که به گفته علی خامنهای داعش را به وجود آوردند. علی خامنهای در همین نامه صحبت از ادامه و گسترش حضور نظامی جمهوری اسلامی در دیگر بحرانهای منطقه میکند: «جمهوری اسلامی در هر جایی که برای مقابله با کفر و استکبار نیاز به حضور باشد، کمک خواهد کرد».
در پیامد این سخنان علی خامنهای، محمد بن سلمان، ولیعهد و وزیر دفاع پرقدرت پادشاهی سعودی، در گفتگو با نشریه آمریکایی نیویورک تایمز، رهبر جمهوری اسلامی را «هیتلر خاورمیانه« خواند. او افزود «ما از تجربه اروپا یاد گرفتیم که مدارا با این افراد جایز نیست و با هیتلر جدیدی در ایران، ما نمیخواهیم آنچه در اروپا اتفاق افتاد در خاورمیانه تکرار شود».
نقش پر رنگ اسرائیل
در این بحران، روز به روز نقش اسرائیل نیز پر رنگتر میشود. آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل، از کنست، مجلس این کشور، خواست در سه سال آینده بودجه دفاعی را به مقدار یک میلیارد و ۳۷ میلیون دلار افزایش دهد. آویگدور لیبرمن برای توجیه درخواست خود سه دلیل آورده است: حضور گسترده روسیه در سوریه، ارسال سلاحهای جدید به حزبالله و دیگر گروههای شبهنظامی در منطقه، و توسعه فعالیتهای صنایع نظامی در جمهوری اسلامی ایران.
ایسرائل کاتس، وزیر اطلاعات و ترابری اسرائیل، در حمایت از تقاضای وزیر دفاع، از سه خط قرمز صحبت میکند: ارسال اسلحههای جدید از سوی جمهوری اسلامی ایران به حزبالله لبنان، استقرار گسترده نیروهای تحت حمایت تهران در بلندیهای جولان در نزدیکی مرز با اسرائیل، و بالاخره حضور نیروهای سپاه پاسداران در خاک سوریه.
رزمایش نظامی ارتش اسرائیل در هفتههای گذشته در نزدیکی مرز با لبنان، میتواند مقدمهای بر آغاز جنگ جدیدی باشد. جنگ جدیدی که به گفته آویگدور لیبرمن «باید کار حزبالله را یکسره کند». وزیر دفاع اسرائیل در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «لبنان = حزبالله، حزب الله= ایران، ایران=حزبالله، بنابراین ایران برای دنیا خطرناک است و استعفای سعد حریری این را ثابت کرد».
برتری تهران بر ریاض
برخی از مفسرین بینالمللی، عدم پاسخگویی پادشاهی سعودی به تهدیدهای لفظی مقامات جمهوری اسلامی در روزهای اخیر را، نشان ضعف ریاض و برتری تهران در مناقشات منطقهای میدانند. نشریه آمریکایی فارین پالیسی مینویسد «با وجود اقدامات جسورانه محمد بن سلمان (ولیعهد پادشاهی سعودی) این کشور هیچ شانسی برای تغییر اوضاع در منطقه به نفع خود ندارد».
فارین پالیسی از جمله دستاوردهای جمهوری اسلامی در منطقه، که تهران را در موقعیت بهتری نسبت به ریاض قرار داده است، به وضعیت کنونی در لبنان اشاره میکند. این نشریه استعفای سعد حریری را نشانه ضعف ائتلاف «۱۴ مارس»، که نیروهای مخالف حزبالله را در بر میگیرد، دانسته و به این نتیجه میرسد که امروز جمهوری اسلامی ایران لبنان را «قبضه کرده است».
پیشرفتهای نظامی در سوریه توسط نیروهای بشار اسد، که با حمایت مستقیم ایران و روسیه میسر شد، به گفته بسیاری از تحلیلگران غربی، پادشاهی سعودی و آمریکا را در موقعیت بدی قرار داده و عملا تعیین سرنوشت سوریه در آینده را به ولادیمیر پوتین واگذار کرده است که از حمایت تهران و آنکارا نیز برخوردار است.
آینده در ابهام
قدرت گرفتن حشدالشعبی و تضعیف کردها، در پیامد همه پرسی ۲۵ سپتامبر، نیز تسلط جمهوری اسلامی ایران بر عراق را گستردهتر کرده است. ناتوانی پادشاهی سعودی در پایان دادن به جنگ در یمن، ریاض را در موقعیت بسیار بدی قرار داده که خروج از آن بدون پرداختن بهای سنگین امکانپذیر به نظر نمیرسد.
در چه مقیاسی جمهوری اسلامی ایران میتواند از این «موفقیت»ها در خارج از مرزهایش استفاده کند، پرسشی است که باید برای آن پاسخی یافت. جمهوری اسلامی ایران برای این «موفقیت»ها، میلیونها دلار هزینه کرده است. هزینههایی که با برداشته شدن تحریمها، دولت حسن روحانی توانست پرداخت کند. با تصویب تحریمهای جدید از سوی آمریکا، که منابع اقتصادی سپاه پاسداران و بیت رهبری را نشانه گرفتهاند، آیا در آینده نیز تقبل چنین هزینههایی از سوی تهران امکانپذیر خواهد بود؟ یا اینکه جمهوری اسلامی در مقابل قدرت مالی پادشاهی سعودی و متحدان ثروتمندش مجبور به عقبنشینی خواهد شد؟
احمد رأفت