شیدا فیروزی، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما، سرپرستی گروه خیریه «یارمندان سینا» را به عهده دارد و چند سالی است که فعالیتهایِ هنری خود را در لندن در راه اهداف نیکوکارانه برای اقشار آسیبپذیر، به ویژه کودکان کار، در ایران به کار گرفته است. با چنین جهتگیری طبیعی بود که شیدا بلافاصله پس از وقوع زلزله در غرب کشور همراه با علی امینیپور، بازیگر و نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما ساکن منچستر که از دهه ۷۰ با هم همکاری داشتند- با اجرای نمایشی در رابطه با این فاجعه، توجه ایرانیان را به سوی وضعیت مردمان غرب کشور جلب کرده و کمکهای مالی برای زلزلهزدگان جمعآوری کنند. در این رابطه و نیز تلفیق هنر و فعالیتهای نیکوکارانه گفتگویی با شیدا فیروزی داشتیم.
– شما با استفاده از هنر بازیگری و کارگردانی تئاتر در پی آن هستید که توجه ایرانیانِ لندن و سایر شهرهای بریتانیا را به فعالیتهایِ خیرخواهانه جلب کنید؛ چگونه؟
-بله، من تصمیم گرفتهام با قصه و یا نمایشخوانی و یا اجرای تئاتر کمکهایِ مالی برای اهداف نیکوکارانه جمعآوری کنم و برای نیازمندان در ایران بفرستم. من با موسسه خیریه «جمعیت امداد دانشجویی امام علی» کار میکنم. البته با خیریههای دیگر هم شروع به کار کردهام ولی فعلاً عمدهی فعالیت من با موسسهی نامبرده است. «جمعیت امداد دانشجویی امام علی» دارای شبکهای گسترده است و در اکثر نقاط کشور شعبه دارد وفعالیت بسیارِ منظم و خوبی دارد.
-در مدتی که با این جهتگیری کار میکنید چند نمایش روی صحنه بردهاید؟
-نخستین کاری که اجرا کردیم عنوان «روایتی بر اساس دلنوشتههای کودکان خاموش» داشت که دربارهی زندگیِ مشقتبار کودکان کار بود و کیهان لندن هم از این اجرا در کتابخانهی مطالعات ایرانی گزارش و عکس تهیه کرد. دومین برنامهی ما کاری بود از خانم سهیلا قدس طینت، همکار تئاتری قدیمی من که چند سالی است ساکن آمریکا شده است. این برنامه داستانخوانیِ یکی از متنهایِ زندهیاد مهری کاشانی با عنوان «بلبل درختهای تاریک» بود. سومین کار ما هم که عنوان «به یاد زلزلهزدگان ایران» را داشت، اجرای نمایشی بود از نمایشنامهای به قلم محمد چرمشیر با نام «سوگنامه وصله بر فانوس…» که کار مشترک آقای علی امینیپور و من بود. البته این نمایش پس از زلزلهی رودبار و دربارهی آن نوشته شده و من و آقای امینیپور تغییراتی در آن دادیم و با تغییر بخشی از دیالوگها و با گذاشتن آهنگهای کردی آن را به زلزلهی اخیر در غرب کشور ربط دادیم. این برنامه ترکیبی بود از نمایشخوانی و صحنهپردازی تئاتری زیرا در فرصت کمی که داشتیم نمیتوانستیم زیاد روی میزانسن تئاتریِ آن کار کنیم. ناگفته نگذارم که برای کار سوم قرار بود من و آقای امینیپور روی یک متن طنز کار کنیم و مدتی هم بود که دنبال متن مناسب میگشتیم که این زلزله متاسفانه روی داد. آقای امینیپور در جستجوهایِ خودش به این متن محمد چرمشیر، که یکی از نمایشنامهنویسان خوب ایران است، برخورد و آن را برای اجرا به من پیشنهاد کرد که من هم قبول کردم.
– آیا در نظر دارید که بیشتر روی این نمایش کار کنید و با افزایش صحنهپردازی و میزانسنهای تناتری آن را کاملاً به صورت نمایش اجرا نمایید؟
-بله، چنین برنامهای را داریم و اتفاقاً میخواهیم با توجه به اقامت علی امینیپور در منچستر در آن شهر اجرایش کنیم. منتهای تلاشمان برای اجرا در منچستر را خواهیم کرد. البته این بستگی به یافتن محل اجرا در منچستر دارد و بستگی به شرایط سفر من به ایران و به احتمال زیاد بازدید از مناطق زلزلهزده برای همکاری بیشتر.
این اجرا، بخصوص با کار بیشتر روی صحنهپردازی تئاتری آن، میتواند اثرگذارتر باشد و مردم را تشویق به واکنشِ مناسبتر و سریعتر برایِ جمعآوریِ کمک مالی کند.
-چرا تا به حال بیشتر برای تعدادی تماشاگر محدود این نمایشها را روی صحنه بردهاید؟ آیا نمیخواهید در سالنهایِ بزرگتر با ظرفیتِ تماشاگر بیشتر چنین کارهایی را روی صحنه ببرید؟ قاعدتاً در چنین شرایطی کمکهای مالی بیشتری جمعآوری خواهید کرد.
-ببینید، من با داشتن تجربهی کاری چندین و چند ساله در عرصهی تئاتر در لندن میدانم که جلب تماشاگر به تئاتر ایرانی در این شهر چقدر مشکل است. با توجه به هزینههای سالن بزرگ و تبلیغات، اتفاقاً ترجیح میدهم که اجراهایِ ما برای جمعهای کوچکتر باشد تا امکان گفتگو و ایجاد ارتباط بعد از اجرای نمایش و ایجاد فضای گرم و صمیمی و جلب توجه حاضران به اهداف نیکوکارانه بیشتر فراهم شود. برای همین هم من از طریق راههای مختلف، از جمله شبکههایِ اجتماعی مانند تلگرام سعی میکنم توجه مردم را جلب کنم. ناگفته نگذارم پوسترهایی که خواهرزادهی من، مهندس حسین ترابی، در کانادا برای کارهای ما طراحی کردهاند نیز به اثرگذاریِ کار ما بسیار کمک کرده است. ما در مجموع تا به حال برای فعالیتمان جواب خوبی دریافت کردهایم و کار ما موثر بوده است.
در کل اهداف من از اجرای نمایش تاثیرگذاری روی انسانها برای جذب آنها به فعالیت در امور خیریه است که به نظرم خیلی مفید و موثر بوده. موضوع رسیدن به هدف است چه در سالنهای بزرگ ، چه در سالنهای کوچک.
تا به حال میتوانم بگویم تاثیرگذاری خوبی داشتهایم و پول قابل توجهی هم جمع کردهایم و به ایران فرستادهایم. البته اضافه کنم که در برنامههای کوچک و صمیمیمان ما «همت عالی» میگذاریم. حتی تعدادی از دوستان و یاران ما هم که نتوانسته بودند حضور داشته باشند با دادن کمک مالی در این امر نیکوکارانه حضور غیرمستقیم داشتند. حتی دوستانی در ایران با تشویق ما معادل تومانی ورودیهی ما را در ایران مستقیماً به حساب امور خیریه در ایران واریز کردند.
خلاصه کنم، تا کنون از فعالیتها خیلی راضی بودم. در اینجا تشکر میکنم از خانم فریده درویش و خانم فریده قهرمانی و خانم بانو مارتین که در این چند سال با فعالیت خالصانه در امور خیریه مرا همراهی کردند.
– کمی از فعالیتهای «جمعیت امداد امام علی» در ارتباط با زلزلهی غرب کشور بگویید.
-فعالیت این موسسهی خیریه پس از زلزله در غرب کشور بسیار افزایش یافته است. من در ارتباط مستقیم با گروه کردستان و کرمانشاه که زیر نظر «جمعیت امام علی» است، هستم و اطلاعات دسته اول از آنها دریافت میکنم. تا کنون فعالان این موسسه ۲۰۰ منطقهی زلزلهزده را شناسایی کردهاند. در این مناطق هم پخش اولیه و هم نیازسنجی برای برنامههایِ میانمدت و بلندمدت صورت گرفته. ما بخشی از کمکهای مالی دریافتی را برای نیازهای فوری و میانمدت به ایران فرستادهایم و در نطر داریم در سری بعد، جمعآوری کمکهای مالی را در جهت اهداف درازمدت مانند تعمیر خرابیها و ساخت و سازهای جدید، اختصاص دهیم. نیازهای فوری و میانمدت عبارتند از خدمات بهداشتی، پزشکی، مشاورههایِ روانی بخصوص برای کودکانی که احیاناً نزدیکان خود را از دست دادهاند و زخم روانی شدیدی پیدا کردهاند. ناگفته نگذارم که فعالیت «جمعیت امداد امام علی» توسط جوانان و دانشجویان داوطلب انجام میشود.
-مردم چگونه میتوانند با شما میتوانند در تماس باشند، کمک کنند و یا در مورد کارهای آیندهی شما با خبر شوند؟
-کسانی که مایل هستند در این زمینه فعالیت کنند میتوانند مستقیم با من تماس بگیرند: ۰۷۸۸۸۶۵۷۱۶۱
-کیهان لندن برای شما آرزوی موفقیت میکند.