اگر فرض کنیم ادعای مسکو مبنی بر خارج کردن بیشتر نیروهایش از سوریه در شرایط کنونی درست باشد، به معنای آن است که تمام ورقهای بازی در کشوری که در حال خروج از جنگ چند ساله است، از نو بههم خواهد خورد.
روسها در ابتدا با دخالت در سوریه نقشی بسیار منفی ایفا کردند؛ آنها به رژیمهای اسد و ایران برای کنترل مناطق مخالفان سوری کمک کردند؛ نیروهای رژیم اسد و تمام شبهنظامیان فرقهای که ایران از کشورهای مختلف جمع کرد، پس از ۵ سال موفق به شکست نیروهای انقلابی و گروههای دیگر تروریستی نشده بودند. اما با ورود روسیه، معادلات جنگ به گونهای دیگر تغییر یافت. روسها اکنون نقشی «مثبت» در سوریه ایفا میکنند به این دلیل که آنها با حضور مستقیم خود در محدود کردن نقش نظامی ایران و شبهنظامیان تابع این کشور در داخل سوریه و ایجاد تعادل در موازنه قدرت نه تنها بسیار موثر واقع شدند بلکه هر ابتکار عملی در باره آینده سوریه را تقریبا به دست گرفتند.
طبق گزارش خبرگزاری روسیه، ولادیمیر پوتین گفته است که میخواهد بیش از نیمی از نیروهای خود را از سوریه خارج کرده و به سرزمینشان برگرداند.
اگر روسها از سوریه خارج شوند یا نیروهایشان را کم کنند به همان اندازه نفوذ آنها در این کشور کم خواهد شد؛ اینجاست که ایران و حزبالله لبنان تلاش خواهند کرد، خلاء را پر کنند. رژیم خامنهای بسیار تلاش کرد که با جنگ فرقهای بر تمام سوریه مسلط شود؛ ایران به استثناء مناطق کردهای سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند یا مناطقی که در دست مخالفان مورد حمایت ترکیه است، در بقیه مناطق با کمک اسد هر وقت بخواهد میتواند حضور داشته باشد. اگر ایران خلائی را که ممکن است با خروج روسیه به وجود بیاید، بتواند پر کند آنگاه قادر خواهد بود شبهنظامیان خود را از مرزهای عراق تا سوریه و از مرزهای لبنان تا قلب دمشق به هم وصل و کنترل کند.
هنوز مشخص نیست که چرا روسها تصمیم گرفتند به این زودی از سوریه خارج شوند؛ آیا خروج غیرمنتظره روسها نتیجه اختلاف با تهران درباره سوریه است یا اینکه روسیه معاملهای برای آرام کردن آمریکا در سوریه در دست دارد؟
طبیعی است که میان همپیمانان اسد پس از پایان جنگ داخلی سوریه اختلاف خواهد افتاد؛ ایران در چارچوب رویارویی با نفوذ آمریکا در منطقه خواستار سلطه کامل بر سوریه است؛ روسها که نقش اساسی را در این جنگ و در سرپا نگه داشتن اسد ایفا کردند نیز خواهان ایجاد توازن در قدرت و نفوذ در سوریه ودیگر مناطق جهان در برابر آمریکا هستند؛ بنابراین در چنین معادلات پیچیدهای اتحاد ایران و روسیه نمیتواند دوام داشته باشد و کاملا موقتی است.
ایران و روسیه به ادعای جنگ با تروریسم و داعش وارد سوریه شدند اما هیچگاه با داعش نجنگیدند بلکه تنها آمریکا و کردها بر جنگ علیه داعش تمرکز داشتند در حالی که ایران و روسیه با مخالفان معتدل اسد جنگیدند.
حال که داعش در سوریه دیگر حضور موثری ندارد مخالفان سوری هم وارد پروسه مذاکرات ژنو شدهاند که روسها، آمریکاییها و سازمان ملل متحد آن را نظارت میکنند، دیگر روسها سودی در حمایت هوایی از سپاه پاسداران و شبهنظامیان فرقهگرای تابع آن در سوریه نمیبینند. چون ایران در ازای چنین حمایتی چیزی ندارد که به روسها تقدیم کند.
به این ترتیب، اگر روسها از سوریه خارج شوند، ارتش اسد و شبهنظامیان مورد حمایت حکومت ایران در برابر مخالفان سوری ضعیف خواهند شد. آیا روسیه پس از هزینههای هنگفت در سوریه حاضر خواهد شد همپیمان خود را به سادگی ترک کند؟
همه این مسائل به یک برنامه منطقهای- آمریکایی بستگی دارد؛ اگر خطر گسترش نفوذ ایران در سوریه مشاهده شود، در این صورت زمینه ایجاد یک برنامه منظم در برابر نفوذ تهران فراهم آمده و آنگاه خاک سوریه به دامی کشنده برای اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تبدیل خواهد شد.
شبهنظامیان ایران قادر نخواهند بود در محیطی مستقر شوند که اکثریت مردم آن دشمن رژیم ایران هستند به ویژه اگر مذاکرات صلح سوریه ناکام بماند.
تا زمانی که اسد و ایران با هر گونه راه حلی با مشارکت مخالفان در ساختار سیاسی دولت سوریه مخالفت کنند، مذاکرات همچنان ناکام خواهد ماند.
خروج بخشی از نیروهای نظامی روسیه و شکست مذاکرات اخیر ژنو میتواند به دو عنصر اساسی برای فشار به رژیم اسد و ایران تبدیل شود تا در باره عقبنشینی از مواضع خود و کوتاه آمدن برای دادن امتیاز به مخالفان سوری در رفتار خود تجدید نظر کنند.
*منبع: شرقالاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه از کیهان لندن