اگر تا امروز فقط جمهوری اسلامی ایران بود که با مخارج هنگفت برای تبلیغات و نمایش اقتدار خود دست به ساخت انیمیشنهایی با محتوای نظامی علیه اسراییل، عربستان و آمریکا میکرد، حالا عربستانیها نیز دست به کار شدند و «تورنادو» را رو کردند.
سناریوی این انیمیشن از این قرار است که «جنگندههای عربستان از ریاض پرواز میکنند، مهرآباد را که تصویری از علی خامنهای بر در و دیوار آن نصب شده هدف قرار میدهند، کوماندوهای چترباز عربستان انبار تسلیحاتی سپاه را تسخیر میکنند و یک سردار سپاه را به زانو درمیآوردند، تانکهای آنها تا میدان آزادی رسیده و پس از درگیری و آتش، ایران توسط عربستان آزاد میشود، هواپیماهای عربی روی سر مردم اعلامیه میریزند، روی اعلامیهها نوشته شده عربستان سعودی با مردم ایران است و مردم مسرور و شاد پرچمهای عربستان و در بین آنها یکی دو نفر پرچم شیر و خورشید را به دست میگیرند و در شهرها (جایی شبیه شهرک اکباتان و میدان آزادی) رقص و پایکوبی میکنند.
در این انیمیشن جنگطلبانه که بیبیسی تُرک آن را منتشر کرده نکات زیادی نهفته است، اما مهمترین آنها پررنگ بودن این باور است که بعد از این جنگ مهیب انیمیشنی بین نیروهای عربستان و نیروهای ایران، مردم به آزادی میرسند و به استقبال عربستانیها میروند و تصاویری از محمد بن سلمان ولیعهد سعودی را در دست خواهند گرفت.
قبلا انیمیشن «جنگ خلیج فارس» به تهیهکنندگی سازمان رسانهای اوج (وابسته به سپاه) و کار مشترک از گروه انیمیشن «فاطمه الزهرا» و حوزه هنری خراسان رضوی تهیه شده بود که در آن ناوهای آمریکایی در خلیج فارس توسط پاسداران و قاسم سلیمانی نابود میشوند!
در یکی از صحنهها، قاسم سلیمانی پس از آنکه ناو غولپیکر آمریکایی هدف قرار میگیرد و در حال غرق شدن است مانند هنرپیشههای فیلمهای وسترن و یا اکشن هالیوودی میگوید: «رفتی جهنم بگو منو قاسم فرستاد»! این انیمیشن آغاز جنگ سوم جهانی را القا میکند که علیه جمهوری اسلامی است.
یا در انیمیشن دیگری به نام «هولوکاست» هواپیماهای اسراییلی و آمریکایی به تاسیسات هستهای ایران حمله میکنند ولی پدافند جمهوری اسلامی همه آنها را نابود کرده و بعد از این پیروزی مجری زن با چادر مشکی اعلام میکند که ۱۵۰۰ سرباز اسراییلی خود را تسلیم ارتش اسلام کردند.
وجه مشترک انیمیشن عربستانی با نمونههای جمهوری اسلامی آن، کوبیدن بر طبل جنگ و نمایش اقتدار و قدرت مطلق و در نهایت پیروزی در یک جنگ نهایی است که به صلح و آرامش منتهی میشود. در واقع در حالی که در ثانیه به ثانیه این تولیدات سخیف، جاهطلبی و خودبزرگبینی این رژیمها بیداد میکند، هدف یا در واقع آرزویی سلطهجویانه در سر دارد که خلاصه میشود در جهان و منطقهای بدون دیگران!
اما چرا عربستان که عادت به تولید این شکل تبلیغات را نداشت وارد چنین معرکهای شده است؟
ساخت و تولید چنین برنامههایی همانقدر که برای طرف مقابل پیام جنگ و نفرت دارد، برای مخاطبان داخلی بهخصوص آن بخشی از جامعه که با باورهای حکومت و گرایشهای رهبران تندرو خود احساس نزدیکی دارند، جذاب است. همچنان که بازیهای کامپیوتری جنگی علیه کشورهای رقیب در بین کودکان و نوجوانان و حتی افراد بالغ طرفداران خود را دارد.
رژیم ایران سالهاست که با همین تبلیغات توانسته حتی بیش از حد نیاز جوانانی را به عرصهی سیاستهای حماسی- تخیلی خود که ریشه درباورهای ایدئولوژیک دارد جذب کند. روزگاری با تبلیغاتی نه چندان با کیفیت زیر نوحهخوانیهای آهنگران و کویتیپور با بهرهگیری از صوت و اشعار و موسقی مذهبی از جوانان جانفشانی در جنگ را طلب میکرد و امروز با استفاده از تکنولوژی و بازی کامپیوتری ذهن جوانان را شستشو داده و تا حدود زیادی هم موفق بوده است.
کشاندن عدهی زیادی از افراد به جنگ سوریه و عراق، جنگی که توجیه ملی و سرزمینی ندارد کار آسانی نبود و باید از ابزار مختلف استفاده میشد تا شور و هیجان کافی برای کشاندن افراد به میدان نبرد فراهم شود. آن هم زیر پرچم «مدافعان حرم» با تکیه بر ریشههای مذهبی که این تصویرسازی از ارکان تبلیغاتی آن بود.
ضعف عمده نیروهای نظامی عربستان خالی بودن آنها از چنین باورهایی است که منجر به شهادتطلبی شود. حکومت عربستان به دنبال پرکردن یک خلاء بزرگ است: «بسیج ذهنی و عملی نیروهای جان برکف»، چرا که حالا به خوبی دانسته رژیم ایران چگونه با شستشوی مغزی جوانان توانسته هشت سال جنگ با عراق و شش سال جنگ در سوریه را از سر بگذراند و همیشه دستِ باز در تامین نیروی انسانی این جنگها داشته باشد که محور آن ایثار و از خودگذشتگی استشهادیون است.
نکته جالب در این تولیدات این است که هر دو کشور نیروهای خود را «ارتش اسلام» و برحق میدانند و تولیدکنندگان آن بر این باورند که مسیر جنگ به صلح ختم میشود.
اما انیمیشن عربستان، یک وجه مشترک نیز با انیمیشنها و تصویرسازیهایی دارد که در سالهای قبل نیروهای داعش علیه ایران تولید میکردند. حساسیت آنها به میدان «شهیاد» (برج آزادی) به عنوان نماد ایران و مظهر پایتخت است. داعشیها نیز در چشمانداز اشغال ایران خود را فاتح این نماد مدرن میدانستند در حالی که تفکر آنها علیه چنین سازههایی است.
در واقع این انیمیشنها تجلی یک تشابه میان باورهای ذهنی رهبران رژیم ایران و عربستان است و یک ضلع مشترک است بین باورهای کشورهای غیرشیعه نسبت به هویت ایرانی که نماد و سمبل آن را در دوران «شهیاد» دیدهاند و آروزی فتح آن را دارند.
این مسئله گویای آن است که این سازه تا چه اندازه در جهان به عنوان نماد هویت ایرانی جاافتاده که به دست آوردن آن نشان سیطره بر ایران است. ولی چه اتفاقی در تمام چهار دهه گذشته افتاده که اعراب چنین از هویت ایرانی برافروخته شدهاند، آن هم در شرایطی که اقتدار سیاسی و نظامی و اعتبار جهانی ایران در منطقه پیش از انقلاب ۵۷ به مراتب از ایران کنونی و زیر سلطهی جمهوری اسلامی، والاتر و رفیعتر بوده است.