کوروش گلنام – دنیای شگفتانگیزی است. اردشیر زاهدی داماد شاه، وزیر و سفیر در آمریکا و انگلیس در حکومت پیشین ایران در گفتگویی با روزنامه «فرهیختگان» که در خبرنامه گویا نیز منتشر شد، چنان به ولینعمت پیشین خود آمریکا میتازد و چنان از شرف و میهندوستی خود میگوید که عرش را به رعشه میاندازد. چه مرد نازنین ایراندوست، خوشپیشینه و دلاوری! روزهای عیش و نوش و عشقش در آمریکا را یکباره به باد فراموشی سپرده وبه ارباب گذشته خود «غلط میکند» میگوید. میتوانید عکسهای این میهندوست دوآتشه (۱۰۰ عکس) را با شخصیتهای گوناگون آمریکایی از بوش (پدر ج. د. بوش) گرفته تا هنرپیشههای مشهور آن زمان آمریکا چون الیزابت تیلور در وبسایت ایشان در اینترنت ببینید.
ایران و ایرانی، چنین پهلوانپنبهی نود سالهای که به گفته خودش «یک پایش هم دم گور» است، به خود ندیده است.
چند نکته:
۱ـ ایشان فرمودهاند، آمریکاییها «رفتند عراق را داغان کردند». در اینکه بهانه آمریکا در یورش به عراق نادرست از آب در آمد سخنی نیست ولی خوب است حضرت زاهدی آگاهی داشته باشند که حکومت اسلام ناب محمدی هم با آمریکا شریک بود و پیش از یورش به عراق در نشستهایی با آمریکا با شرکت همین ظریفالدوله که آن زمان کارش در سازمان ملل بوده است، به توافق رسیده بود.
اگر علاقه دارید در باره همکاری حکومت ایران با آمریکا در یورش به افغانستان هم منابعی وجود دارد.
یاد آور شوم که رفسنجانی نیز در یک سخنرانی به روشنی به آمریکاییها یادآوری نمود که: فراموش نکنید ما در موضوع عراق و افغانستان به شما کمک کردیم (نقل به مضمون). شوربختانه آن را نیافتم که در اینجا لینک بدهم.
۲ـ فرمودهاند: «یکی دیگر راجع به سوریه، که گفتند ایران دخالت میکند. سوریه ایران را به عنوان میهمان دعوت کرد وایران رفت که کمک کند…»
میخندید؟ سوریه ایران را به عنوان «میهمان» دعوت کرده و میهمان هم با سردار قاسم سلیمانی نامآور و سپاه همیشه پیروز، به میهمانی تشریف برده و با یاری مهماندار منفور خود، از کشته پشته ساخته است! جریان به همین سادگی است! رژیم گذشته بیسبب سقوط نکرد. این جناب از سیاستمداران عالیرتبهاش بوده است. تحلیلاش از جنایتهای بشار اسد و خامنهای در سوریه «ناب ناب» است و جملههایش بیپایه و بیسر و ته است با این وجود:
۳ ـ نکتههای زیبا و ماندگار در گفتههای ایشان فراوان است و وقت من و خوانندگان کوتاه. فرمودهاند: «یک چیزی را فراموش نکنید، ایرانیها در زندگیشان هیچ وقت زوررا تحمل نمیکنند…» ای بابا! نقدا که ۱۴ قرن است به زور مسلمان شدهاند و چهل سال است که زیر زور و فشار آخوندها زندگی میکنند!
۴ ـ در باره برجام و رفتار آمریکا: «… اینها [آمریکاییها] میخواهند مردم ما را به فلاکت و بدبختی بکشانند…» فلاکت و بدبختی بیشتراز این که حکومت اسلام ناب محمدی بر سر مردم آوارکرده است؟ حضرت زاهدی، معنای «فلاکت و بدبختی» چیست؟
۵ ـ این مرد نمونه میهنپرستی است: «…عشقم به مردم و مملکتم است وهر جایی به آنها ظلم میشود برای آنها میجنگم و هر کاری که شرافتم اجازه بدهد و قدرت داشته باشم انجام میدهم…» پس این چهل سال کجا بودهاید؟
۶ ـ آمار کوچکی هم از پژوهشگاه شخصی اردشیرخان زاهدی ببینیم:
«ایران خون و وطن من و همه چیز من است. آتیه ایران با این جوانان است. امروز شما در مملکتتان ۶۰ میلیون باسواد دارید از این ۶۰ میلیون ۴۰ میلیون آنها کسانی هستند که فارغالتحصیل دانشگاهی هستند، از این ۴۰ میلیون ۳۰ میلیون آنها کسانی هستند که مدارکشان را خارجیها قبول دارند [؟!] و از این ۳۰ میلیون ۲۰ میلیون آنها زن هستند که این در دنیا نمونه شرافت و قدرت و فهم و ریشه ایرانیت را نشان میدهد. همه این افراد هم کسانی هستند که دارند برای ایران کار میکنند یا در جاهای بالاتر دکتری دارند…»
اکنون حضرت زاهدی برای آگاهی از وضع این جوانان و جامعه امروز ایران، بهتر است نگاهی به آسیبشناسی یک روزنامه در درون ایران که آن نیز در وبسایت گویا انتشار یافته است و هیچ ربطی هم به اپوزیسیون بیرون از میهن ندارد، بیاندازند تا شاید از دنیای رویایی و یا بهتر دروغین و نمایشی خود بیرون بیایند. این آسیبشناسی هم نتوانسته (و نمیتواند) همه آسیبهای دیگر «حکومت عدل علی» را که روح و روان جامعه ما را به هم ریخته است، بیان نماید.
۷ ـ و نکته آخر: «گاهی برای من فکس میفرستند و فحش میدهند…» جناب چه نیازی به دشنام دادن است؟ گفتههای شما که کاربردش بیشتر از آن دشنامها است.
دنباله را فاکتور میگیرم تنها اشاره کنم به اینکه این آدم که با افتخار از وجود دکتر و مهندسهای ایرانی در بیرون از ایران یاد میکند، نمیگوید چرا اینها از ایران گریختهاند و نمیتوانند در میهن خود در آسودگی به کار و زندگی مشغول باشند؟
نگارنده چون آدم شکاکی هستم، شک کرده ام نکند «رفیق پوتین» معجونی را در اختیار مأموران «رهبر موقت نظام مقدس» قرار داده باشد که در فرصتی به خورد این مرد میهندوست خوشپیشینه داده باشند که او را به هذیانگویی بیاندازند. اگر ده تن از اینگونه میهندوستان داشتیم چهها که نمیشد کرد؟! در ضمن جناب زاهدی، تبریک برای عضویت شما در شورای مصلحت نظام مقدس و خزیدن زیرعبای «عمود خیمه انقلاب» در روزهای پایانی یک زندگی حماسی!