رویای آمریکایی اندی مددیان؛ ستاره بلوار‌ هالیوود و آغازی تازه

- «امیدوارم این ستاره‌هالیوود درهای تازه ای را نه تنها برای من بلکه برای خواننده‌ها و هنرمندان دیگر ایرانی باز کند».
- «خیلی دوست دارم روزی که ایران به یک کشور آزاد و دمکراتیک تبدیل شد به آنجا برگردم. روزی که دیگر موسیقی من ممنوع نباشد بلکه بشود آن را از رادیوها و تلویزیون‌ها شنید».
- اندی در همان روز مراسم روگشایی در اینستاگرام خود نوشت که به احترام ازدست رفتگان در فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران و سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان از گرفتن جشن بزرگی به مناسبت دریافت ستاره‌اش در‌ هالیوود خودداری خواهد کرد.

یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ برابر با ۲۶ ژانویه ۲۰۲۰


فیروزه خطیبی – روز جمعه ۱۷ ژانویه ۲۰۲۰، برای نخستین بار ستاره برنزی با نام «اندی مددیان» آهنگساز، خواننده و نوازنده بین‌المللی ساکن لس‌آنجلس  در پیاده‌رو بلوار مشاهیر هالیوود در کنار ستاره‌های هنرمندان بزرگ و فراموش نشدنی از فرانک سیناترا، مریلین مونرو، باب هوپ، الویس پریسلی گرفته تا بیتل‌ها، شارل آزناوور، دایانا راس، استینگ و پینک تا الیزابت تیلور، میکی ماوس، دنی کی  و آرنولد شوارتزِنِگر، به این هنرمند ایرانی اهدا شد.

محبوبیت اندی، خواننده‌ی ارمنی ایران، سال‌هاست از مرزهای لس‌آنجلس گذشته و علاوه بر ایران، در افغانستان، تاجیکستان و ارمنستان نیز هواداران بی‌شماری دارد.

اندی در کنسرت افغانستان:

ایده احداث پیاده‌رو مشاهیر در شهر‌ هالیوود برای نخستین بار در سال ۱۹۵۳ توسط  مرکز داد و ستدهای این شهر و به منظور نمایش شکوه و زرق و برق‌های هیجان‌انگیز محل کار و زندگی ستارگان مشهور مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از تاریخ تصویب و آغاز این طرح تا امروز بیش از ۲۵۰۰  ستاره برنزی در پیاده‌رو مشاهیر بلوار‌ هالیوود و پانزده بلوک شهری حوالی آن  نقش بسته که در این میان، ستاره «اندی مددیان» در مقابل تالار «دالبی» (کداک سابق) و محل پر آمد و شد برگزاری مراسم اهدای جوایز اسکار قرار دارد.

این ستاره‌ها هر سال به کسانی که در زمینه‌های هنری از جمله موسیقی، فیلم و تئاتر دستاوردهایی داشته‌اند اهدا شده و بودجه آن توسط  بنیاد حفاظت از شهر تاریخی‌ هالیوود پرداخت می‌شود و هر ساله بیش از ۱۰ میلیون دیدارکننده و جهانگرد را به خود جلب می‌کند.

در مراسم اهدای ستاره برنزی به اندی، لاتویا جکسون خواننده سرشناس آمریکایی حضور داشت و همچنین  بهروز وثوقی بازیگر فیلم‌های به یادماندنی سینمای ایران که از سانفرانسیسکو (محل اقامت‌اش) برای شرکت در این مراسم و حمایت از اندی به لس‌آنجلس و‌ هالیوود آمده بود.

گزارش «من و تو» از مراسم و سخنرانی بهروز وثوقی:

اندی در همان روز مراسم روگشایی در اینستاگرام خود نوشت که به احترام ازدست رفتگان در فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران و سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان از گرفتن جشن بزرگی به مناسبت دریافت ستاره‌اش در‌ هالیوود خودداری خواهد کرد. در روزهای گذشته، همزمانی این رویداد هنری با روزهای پر تلاطمی‌ که ایرانیان پشت سر می‌گذاشتند، پیام صلح اندی و مطرح شدن نام او به عنوان یک هنرمند پرکار، پرطرفدار، ورزشکار و فعال در زمینه‌های نیکوکاری تبدیل به نقطه‌ای روشن و مثبت در خبرهای داخلی و خارجی در رابطه با نام ایران و ایرانیان شد. البته این خدمات نیکوکاری اندی مددیان در چند دهه گذشته  از جمله اجراهای رایگان در برنامه‌ها و کنسرت‌های خیریه ایرانی و غیرایرانی به ویژه «بنیاد مبارزه با سرطان» در لس‌آنجلس و شهرهای دیگر بود که بیش از هر چیز  نام او را در فهرست دریافت کنندگان ستاره برنزی‌ هالیوود قرار داد. پیام صلح و دوستی اندی از سال‌ها پیش در بازخوانی ترانه معروف «استند بای می» یا «با من باش»  با همراهی بان جووی و ریچی سمبورا در سطح جهان مطرح  و مورد توجه قرار گرفته بود:

اندی مددیان در نوجوانی و مدت کوتاهی پیش از وقوع انقلاب اسلامی‌ در ایران به لس‌آنجلس مهاجرت کرد. او پیش از دریافت ستاره‌اش در بلوار‌ هالیوود گفته بود که بی‌صبرانه منتظر یک آغاز تازه است: «خیلی‌ها ممکن است سئوال کنند چطور کسی که تا امروز ۱۴ آلبوم منتشر کرده می‌تواند به دنبال یک آغاز تازه  باشد؟ اما برای من این رویداد، یک شروع دوباره و آغازی تازه است چرا که خیلی از آمریکایی‌ها هنوز مرا نمی‌شناسند و یا تازه کشف کرده‌اند. من امیدوارم این ستاره‌ هالیوود درهای تازه‌ای را نه تنها برای من بلکه برای خواننده‌ها و هنرمندان دیگر ایرانی هم باز کند. ما هنرمندان ایرانی با استعداد زیادی در لس‌آنجلس داریم که دنیای غرب هنوز آنها را کشف نکرده است.»

با اینهمه بسیاری از آمریکایی‌هایی که با نام اندی– خواننده پاپ ایرانی– آشنا هستند او را به عنوان «بونوی ایرانی» (بونو خواننده گروه ایرلندی یوتو) و یا «الویس ایرانی» می‌شناسند. اندی می‌گوید او به هر سه ملیت ایرانی، ارمنی و آمریکایی تعلق دارد و برایش مشکل است که خودش را فقط از آن یکی از این ملیت‌ها بداند: «من هر کاری که ارائه می‌کنم، برای همه هموطنان ایرانی، ارمنی و آمریکایی‌ام است و متاسفم که می‌بینم به‌خصوص در این روزهای سخت هرکدام از آنها به شکلی با همدیگر درگیری دارند.»

آندرانیک مددیان، زاده‌ی یکی از محله‌های ارمنی‌نشین تهران است: «ما پنج خواهر و برادر بودیم که در یک اتاق با پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگم در شرایط سختی زندگی می‌کردیم اما عشق و موسیقی همیشه جزئی از فضای خانه و زندگی ما بود. بعدها وقتی ۱۴ ساله بودم پدرم با قرض از یکی از همسایه‌ها برایم یک گیتار خرید و من خیلی زود توانستم با نواختن گیتار با خواننده‌های آن زمان این قرض او را پس بدهم.»

وی می‌گوید: «در آن دوران در تهران، خیلی‌ها دنبال موسیقی ایرانی بودند اما من بیشتر به موسیقی راک انگلیسی و آمریکایی علاقمند بودم. عاشق گروه‌هایی مثل «دیپ پرپل» و «لد زپلین» و «پینک فلوید» بودم. ری چارلز خواننده مورد علاقه‌ام بود. با عشقی که به موسیقی آمریکایی داشتم می‌دانستم که می‌خواهم یک روز به این کشور مهاجرت کنم.»

در ماه‌های  پیش از وقوع انقلاب ۵۷ اندی توانست از طریق بازی فوتبال بورس تحصیلی از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لس‌آنجلس برای ادامه تحصیلاتش در رشته ریاضیات دریافت کند و همزمان برای کسب درآمد در کلوپ‌های شبانه به اجرای موسیقی پرداخت: «من با اتوبوس به همه جا می‌رفتم و هرچه درآمد داشتم صرف خرید گیتار و کلاس‌های درس موسیقی می‌شد. برای من در آن زمان همین مسئله موفقیت بزرگی بود.»

مدتی بعد اندی به همراه کوروس شاهمیری گروه دونفری و موفق «اندی و کوروس» را تشکیل دادند و در طول این همکاری چندین آلبوم مشترک ضبط کردند. اندی پس از جدایی از کوروس، دوران تازه‌ای از خوانندگی «سولو» را با همکاری  پاکسیما زکی‌پور ترانه‌سرای ساکن لس‌آنجلس و ادغام موسیقی ارمنی، موسیقی رقص غربی، موسیقی فلامینگوی اسپانیایی  و ریتم‌های آفریقایی آغاز کرد. او علاوه بر طرفداران بی‌شمار در ایران، ارمنستان، تاجیکستان و افغانستان در آمریکا هم توانست توجه موزیسین‌های جریان اصلی موسیقی راک را به خود جلب کند.

وی در دوران  نا آرامی‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ و وقایع «جنبش سبز» با همکاری بان جووی ترانه «با من باش» را به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور حمایت از تظاهرکنندگان در ایران ضبط و منتشر کرد: «خیلی جالب بود که بان جووی اهل نیوجرسی بیاید برای اولین بار یک ترانه  فارسی را با چنین لهجه شیرینی بخواند.»

اندی در سال ۲۰۱۶ هم با لاتویا جکسون خواهر مایکل جکسون ترانه‌ای به نام «تهران» را  بطور مشترک اجرا کرد. ترانه‌ای که مثل بسیاری دیگر از کارهای اندی در ایران و به‌خصوص در میان جوانان داخل کشور مورد توجه قرار گرفت:

اندی یکی از سه پایه‌گذار «بنیاد هنرمند» لس‌آنجلس است. یک نهاد فرهنگی– اجتماعی که به همت خسرو سمنانی نیکوکار ایرانی به منظور حمایت از هنرمندان ازکارافتاده ایرانی و پیشبرد فرهنگ و هنر ایرانی در این شهر تاسیس شده است. اندی می‌گوید امیدوار است با مطرح شدن هنرمندان ایرانی در آمریکا، راه‌های تازه‌ای برای به کار گرفتن دوباره هنرمندانی که امروز بسیاری از آنها قادر به امرار معاش نیستند باز شود.

او می‌گوید هرچند هرگز به پشت سرش نگاه نکرده و  همواره  به هدف‌هایش و آینده چشم دوخته اما فکر ایران همیشه با او بوده است: «من بیشتر عمرم را در لس‌آنجلس گذرانده‌ام و در حقیقت  خودم را یک ایرانی ارمنی‌تبار آمریکایی می‌دانم. اما من در ایران بزرگ شده‌ام و عاشق ایران و مردم و فرهنگ آن هستم. خیلی دوست دارم روزی که بالاخره ایران به یک کشور آزاد و دمکراتیک تبدیل شد به آنجا برگردم. روزی که دیگر موسیقی من ممنوع نباشد بلکه بشود آن را از رادیوها و تلویزیون‌ها شنید. بزرگترین آرزوی من این است که یک روز دو ملت ایران و آمریکا بتوانند با هم  دوست باشند و به راحتی و با آزادی کامل به کشورهای همدیگر سفر کنند و برای هم موسیقی اجرا کنند.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=183984

4 دیدگاه‌

  1. ایران

    این فی الواقع حق گوگوش و یا داریوش بود.

  2. صاحب نظران با ساختار نابجایی

    واقعن در حیرتم ربط این دو تا کامنت صاحب نظران با موضوع این مقاله و اندی مددیان در چیه؟؟؟ دوزار فکر هم خوب چیزیه….آخه این رژیم دجال مارو به کجا رسونده که مدام میزنیم به جاده خاکی…

  3. می گویند کی گفته شوروی کمونیست بوده !

    یک عده از فدایی ، توده ای ، کمونیست کارگری ، …. ها راه افتاده اند تو اینترنت در قسمت کامنت ها و
    در تلویزیون های زنجیره ای خودشان (البته با برچسب دروغین سلطنت طلبی و ملی و مشروطه و …) همین ادعای رنگ باخته روشنفکران دینی ، ملی مذهبی ها ، اصلاح طلبان سبز روسی را تکرار میکنند (که دین ما و دولت دموکراسی دینی که ما می گوئیم با مال این ملاها متفاوت است و البته کسی هم باور نمی کند) . اینها مثل آنها برای فریب دوباره خلق ، در برابر اسناد و مدارک تاریخی کشتار گری های میلیونی ، شکنجه ها ، اردوگاه های کار اجباری ، اعدام های بدون دادگاه و وکیل و هیئت منصفه ، و ترور و کودتا و سرکوب و سانسور( از لنین تا چه گوارا و …) ، مطرح میکنند که :
    ۱) مارکسیسم هیچ ربطی به شوروی و کوبا و پول پوت و چین و ویتنام و ونزوئلا و اروپای شرقی و اسیای مرکزی و افغانستان تره کی ندارد .
    پس چیست ؟ کجا بوده ؟ چه دلیلی دارد که چیزی متفاوت با همه انها از کیسه شما بیرون بیاید وقتی انها از شما بیشتر برای ایجاد ان فداکاری کردند ، نیرو گذاشتند ، اعتقاد و ایمان بیشتری داشتند ، و کمتر از شما تظاهر میکردند و فرافکنی ؟ اگر تا کنون نیامده ، پس بعدا هم نخواهد امد ، شدنی نیست ،
    مردم ایران کار ، ازادی ، پیشرفت ، توسعه پایدار ، امنیت فردی و اجتماعی و زندگی مرفه با کیفیت می خواهند که همین الان در همین کشورهایی که شماها در انها پناه گرفته اید و حال میکنید وجود دارد ، واقعی است ، اگر نبود شما میرفتید جای دیگر . ریسک کردن برای موهومات و رویاهای پوچ بس است . راهی که اکثریت مردم دنیا میروند ، امتحان شده ، با تمامی نواقص و خوبی هایش ، راهی است که عقل ما را به ان می خواند . ما نمی خواهیم موش ازمایشگاه چند تا دیوانه سیاه کلیست یا مشابه شویم . همین رفسنجانی وموسوی و احمدی نژاد و روحانی و … هفت پشت ما را بس است .
    ۲) خیلی مرد رندانه و آخوندی و استالینیستی همانجا مقایسه مع الفارق هم میکنند که پس هیروشیما چی ؟ ویتنام چی ؟ سرنگون کردن صدام چی ؟ …. همین مقایسه نشان میدهد که اگر همین ها دست شان به حکومت برسد همین هیروشیما را بهانه آدم کشی و سرکوب می کنند. در حالی که هیروشیما در یک جنگ بود ، جنگ جهانی ، ژاپنی ها یا امریکایی ها مردم خودشان و یا مخالفین داخلی خودشان را که کشتار میلیونی نکردند ، مثل استالین ، مائو ، پول پوت ، چه گوارا ، ارتگا ، مادورو ، اسد ….
    اگر مثال مشابه دارید بزنید که یک رئیس جمهور امریکا یا یک فرمانده ارتش امریکا میلیونها امریکایی را قتل عام کند چون از نظر فرهنگی انها را فاسد میدانسته ، یا جاسوس می دانسته ، یا دشمن نظام می دانسته ؟ یا با طرز فکر انها مخلف بوده ! امروز در امریکا ۹۰ درصد رسانه ها و متفکرین بلند پایه ، نمایندگان مجلس ، هنرمندان ، قضات ، وکلا علیه ترامپ درست یا غلط تبلیغاتی میکنند که اگر در هر کشور سوسیالیستی جهان هر کسی جرات کند علیه رئیس جمهور یا رهبر یک هزارم ان اتهامات را وارد کند ، مرگش حتمی است ، در برخی از انها پسر و نوه ان فرد هم زندانی و شکنجه می شوند و به اردوگاه کار اجباری می روند .
    دیکتاتوری کمونیستی و جنایت‌های تاریخی
    https://www.radiofarda.com/a/communist-dictatorship-and-historical-drama-crime/30396692.html

  4. سانسور به نفع روسیه یا شوروی

    سانسور به نفع روسیه یا شوروی و عروسک های انها :
    دلیل اینکه همه رسانه های فارسی همیشه وقتی چیزی به نفع روسیه و به ضرر امریکا و اروپا و لیبرال دموکراسی باشد را همه هماهنگ پست میکنند ، اما اگر خبری و یا مقاله ای بر علیه روسیه ، و کلوپ فاشیست های مارکسیست روسی باشد را فقط یک وبسایت مجاز به پست است و دیگران سانسور میکنند چیست ؟
    دیکتاتوری کمونیستی و جنایت‌های تاریخی
    https://www.radiofarda.com/a/communist-dictatorship-and-historical-drama-crime/30396692.html
    (ویدئو) داستان تلخ دختری که از کره شمالی فرار کرد
    https://fararu.com/fa/news/426954/%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%84%D8%AE-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF

Comments are closed.