فاضل غیبی – شاید برخی بر این باشند که آموختن از دونالد ترامپ فقط بنا به پند لقمان حکیم ممکن است که ادب از بی ادبان میآموخت! اما مقصود آموزهی دیگری در فرهنگ ایرانی است که از حکایتی دربارهی عیسی مسیح بر میآید که گویا روزی با شاگردانش در گذرگاهی با لاشهی گندیدهی سگی روبرو می شود. هر یک از شاگردان دربارهی بوی بد و یا منظرهی چندشآور لاشه سخنی میگوید، اما مسیح میگوید: ببیند چه دندانهای سفید و زیبایی دارد!
بدین معنی یکی از فرازهای اخلاق ایرانی، «دیده نیالودن به بددیدن» است. ولی آیا با چنین دیدی میتوان در دنیای امروز که پدیدهها و شخصیتها هرچه پیچیدهتر میشوند به شناختی درست دست یافت؟
از این دید «پدیدهی ترامپ» نمونهی خوبیست زیرا او از طرفی برگزیدهی اکثریت رأیدهندگان آمریکایی است و از طرف دیگر هیچگاه رئیس جمهوری در خود آمریکا و جهان با چنین شدتی مورد نفرت مخالفانش قرار نداشته است. مخالفان او در اینباره هم نظرند که ترامپ نه تنها رئیس جمهور شایستهای برای آمریکا نیست بلکه ویژگیهای منفی وی مانند «دروغگویی و خودپرستی…» شایستگی او را به عنوان شهروندی عادی نیز نفی میکند.
مخالفان ترامپ امیدوارند که با برکناری او در انتخابات آینده «اشتباهی که رخ داده» برطرف شود. اما مطلب به این سادگی نیست، زیرا این پرسش مطرح است که چگونه چنین اشتباهی در مهد دمکراسی و در پیشرفتهترین کشور دنیا ممکن شد؟ فراتر از آن، این اشتباه دستکم بیانگر بحرانی عمیق است و اگر قطار دمکراسی که لکوموتیوش ایالات متحده است، بدینسو پیش می رود، آیا دیگر کشورها نیز در تکامل نظام دمکراسی بدینجا خواهند رسید؟
بنابراین تصویر کاملاً سیاهی که رسانه ها از ترامپ نشان میدهند گرچه برای هواداران چپ اسلامی آینهی تمامنمای سیستمی ضدبشری و محکوم به زوال است، اما برای دمکراسی و آزادیخواهان دنیا دستکم تأسفبرانگیز است. خاصه آنکه در این روزها مفسران بیبیسی در همآوازی با رسانههای حکومت اسلامی هیستری ضدترامپی را به حدی رساندهاند که ادعا می کنند او در صورت انتخاب نشدن، کرسی ریاست جمهوری را ترک نخواهد کرد و به دمکراسی در آمریکا خاتمه خواهد داد.(۱)
از این رو لازم است تصویر همهجانبهتری از ترامپ بیابیم. بدین هدف باید نخست عیبهای او را کنار گذاشت و نیکیهایش را در نظر گرفت. نیکی مهم ترامپ که مورد تأیید همگان است، اینکه او در حدّ امکانات به همهی قولهای انتخاباتی خود عمل کرده است. این رفتار ترامپ قدمی مهم در راه سالمسازی فرهنگ سیاسی است زیرا امروزه حتی در کشورهای دمکراتیک نیز فراموش کردن وعدههای انتخاباتی چنان عادی شده که حتی گاهی مانع انتخاب مجدد سیاستمداران نیز نمیشود!
نیکی دیگر ترامپ این است که، نه تنها در چهار سال گذشته به جنگی دامن نزده بلکه سربازان آمریکایی را از برخی نقاط (عراق، افغانستان، آلمان و…) بازگردانده است. فراتر از آن، «دیپلماسی» به معنی مذاکره را به شیوهی رفتار سیاسی ایالات متحده بدل ساخته است. نیازی نیست که به موفقیت بیهمتای او در برقراری صلح میان اسرائیل و امارات و بحرین اشاره شود که منظرهی سیاسی خاورمیانه را چنان تغییر میدهد که از تأسیس اسرائیل در هفتاد سال پیش تا حال بیسابقه بوده است؛ آنهم نه در جهت دامن زدن به اختلافات و درگیری ها بلکه در سمت نزدیکی و صلحطلبی.
این حرکت ترامپ به یکباره تصویری را که چپ اسلامی از «امپریالیسم جهانخوار» ترسیم کرده بود در هم شکست، که بنا به آن حکومتهای امپریالیستی در خدمت «مجتمعهای نظامی ـ صنعتی» complex military industrial برای فروش اسلحه همواره مجبور به تنشفزایی و جنگافروزی هستند.
اما آنچه باعث انتخاب غیرقابل پیش بینی ترامپ شد، سیاست اقتصادی کلینتون و اوباما بود که ایالات متحده را بطور فزاینده به گاو شیرده برای کشورهای جهان دوم بدل ساخته بود و به چین و اروپا اجازه میداد با استفاده از تکنولوژی آمریکایی به تولید انبوه بپردازند و بازار جهانی را قبضه کنند.
به عنوان نمونه در ده سال گذشته در دنیا هفت میلیارد «گوشی هوشمند» تولید شده و گرچه ایالات متحده در پیشرفت این تکنولوژی پیشگام بوده است اما حتی یک عدد آن در آمریکا تولید نشده و یا آمریکایی که مبتکر تولید انبوه اتومبیل بود و نیم سده پیش اتومبیلهای ساخت آمریکا در همهی شهرهای جهان دیده میشد، امروزه خود به بزرگترین واردکنندهی اتومبیل بدل گشته است. البته این را باید به حساب نقشی گذاشت که ایالات متحده از جنگ جهانی دوم به بعد برای جبران خرابیها در اروپا و غلبه بر عقبماندگی در دیگر نقاط دنیا بر عهده گرفته بود.
ایالات متحده از این بابت هیچگاه طلبکار دنیا نبوده است، با اینهمه هنگامی که رأیدهندگان آمریکایی ترامپ را بدین سبب انتخاب کردند که او خواستار جبران چنین نارساییهایی بود، با خشم و توهینهای بیسابقه روبرو شدند. ترامپ از جمله این خواسته را مطرح کرده بود که اینک پس از آنکه اروپا، چین و دیگر کشورهای جهان دوم خود به ابرقدرتهای اقتصادی بدل شدهاند، لازم است در قراردادهایی که به هدف کمک به آنها بسته شده، تجدید نظر شود و فراتر از آن، این کشورها نیز نقشی در حفظ صلح و امنیت جهانی بر عهده گیرند.
این خواسته البته برای کشورهایی که هر ساله صدها میلیارد از صادرات به آمریکا درآمد دارند و حتی در خود آمریکا مراکز تولید تأسیس کردهاند، گران آمد و از همان ابتدا علیه آن به مقاومت تبلیغی وسیع و شدیدی دست زدند.
کارزار تبلیغی کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای طرف تجارت با آمریکا متأسفانه با تبلیغات وسیع حزب دمکرات در خود آمریکا همسو شد؛ بدین هدف که ترامپ را پیش از آنکه به اهداف اعلام شدهاش برسد مجبور به استعفا کنند.
البته رفتار و گفتار روزانهی ترامپ نیز آتش بیار معرکهی تبلیغاتی بود. در تئوری سیاسی به شوخی گفته میشود، بهتر است ثروتمندان به مقامات بالا برسند، تا تهیدستان! زیرا ثروتمندان به سبب بینیازی مالی، ممکن است کمتر فسادپذیر باشند! حال آنکه ترامپ نه تنها به راستی ثروتمند است (چنانکه حقوق سالانهی ۴۰۰هزار دلاری خود را بخشید) بلکه ظاهراً به شهرت و محبوبیت نیز نیازی ندارد. شاید بدین سبب نیز بر خلاف پیشینیان خود که اغلب گفتارهایشان را دیگران مینوشتند حق خود میداند، نظر شخصیاش را مانند دیگر شهروندان آزادانه ابراز کند.
بنابراین اعتماد به نفس ترامپ از یکسو و کارزار تبلیغی گسترده علیه او ، چهار سال دوران ریاست جمهوری ترامپ را با کشاکشی هیستریک در رسانهها همراه ساخت و به مبارزان «ضدامپریالیستی» در سطح جهانی فرصت داد تا با شدیدترین حملات تبلیغی بر شخص ترامپ، درواقع بزرگداشت ایالات متحده را به عنوان مهد دمکراسی و پیشگام دفاع از حقوق بشر خدشهدار کنند و آن را در دید جهانیان کشوری نژادپرست، فاسد و رو به زوال جلوه دهند.
برای ما ایراندوستان که در چند دههی گذشته دردکش لجنپراکنیها و شیوههای تبلیغی هواداران اسلام سیاسی بودهایم، کارزار تبلیغی ضدترامپ در درجهی اول در خدمت انحراف افکار عمومی از گسترش شتابان اسلام سیاسی در اروپا و آمریکاست که در پوشش تبلیغات ضدنژادپرستی و تشنج آفرینی ضدفرهنگی حتی تا درون حزب دمکرات آمریکا رخنه کردهاند.
درس مهم از دوران ترامپ، که باید در ارزیابی و داوری شخصیتهای سیاسی در نظر داشت، این است که دوران رئیس جمهوریهای به ظاهر آراسته، مانند کندی و کلینتون بسر آمده است و نه تنها در آمریکا بلکه در دیگر نظامهای دمکراتیک نباید سیاستمداران را بر اساس زندگی خصوصی و یا نارساییهای انسانی داوری کرد، بلکه آنان را میبایست مانند دیگر خدمتگزاران جامعه بنا به وظیفهای که بر عهده دارند و میزان موفقیت در اهداف اعلام شده ارزیابی کرد. با این معیار، بیشک ترامپ را باید یکی از خدمتگزاران به بشریت دانست زیرا هم به میهن خود خدمت کرده و هم در راه تأمین صلح و پیشرفت جهانی گام برداشته است.
ممکن است ترامپ برای بار دوم انتخاب نشود، اما سیاستهای دورانساز او به سادگی زدودنی نیستند. نه بازگشت به برجام به سادگی ممکن است و نه روابط تجاری در سطح جهانی به گذشته بازخواهد گشت؛ نه دوستی کشورهای عربی با اسرائیل از میان رفتنی است و نه آمریکاییان از کوشش برای «کشور اول دنیا» شدن دست برخواهند داشت.
(۱) بهمن کلباسی، بیبیسی، ۲۵/۹/۲۰۲۰م.
دموکراسی سرانجامش به فاشیسم ختم شده. من به هیچ وجهی طرفدار نظام اسلامی و یا چپی و حکومت من در اوردنی نیستم. هر حکومتی ولی یه زمانی به پایان می رسه. پایان دموکراسی یک بار در اروپا فاشیسم بوده و دوباره هم احتمالا تکرار می شه. یک تفاوتهای ظاهری ولی هست. فاشیسم اروپا ضد یهود بود ولی این فاشیسم جدید با یهودیت مشکلی نداره. یهودی ها جاشون را به یک سری واقعا بی پناه تر (آوارگان خاورمیانه به خاطر جنگ، فرزندان برده های رنگین پوست، پناهنده های گریزان از باندهای مافیایی آمریکای مرکزی…) دادند. چه خوب می بود که افراد تحلیل گر بی طرفی را رعایت می کردند.
متاسفانه طرز تفکر شمای نوعی جمهوری اسلامی را سر کار آورد. تصوراتی معتصب ولی از نگاه نویسنده روشنفکری. به عنوان کسی که در امریکا زندگی کرده می توانم بگویم یا شما تصور درستی از امریکا ندارید و یا عمدا دچار توهم شده اید. امریکا در ده های گذشته هم از بقیه کشورها (سو) استفاده کرده و نه بالعکس. منتها سرمایه داری افسارگسیخته گروه زیادی را در این جا بی نصیب گذاشته. انسان های فرصت طلب مثل ترامپ از این نارضایتی سو استفاده کرده و آن را گردن بیگانگان می اندازند.
با وجود احترام به شما می خواستم صادقانه بگم که از دید ترامپ و طرفدارانش هم شما کله سیاهی بیش نیستید. شاید به ظاهر این را نگویند.
جو بایدن درکمپین انتخاباتی خود به کلیسا رفت و برای قربانیان ویروس کووید ۱۹ دعا خواند ، اگرانتخاب شود وبه برجام برگردد لابد روزی که اولین بمب اتمی کثیف آخوندهای آخرالزمانی شیعی ایران روی یکی ازشهرهای خاور میانه منفجر شود به کلیسا خواهد رفت تا برای روح قربانیان آن شهردعا بخواند. سلف وی، جیمی کارتر هم موقعیکه درتهران مأموران همین ملایان ، با نام «دانشجویان خط امام», ازدیوار سفارت آمریکا بالا رفتند وکارمندانش را گروگان گرفتند وآنها را دست وچشم بسته وتحقیرآمیز به تماشای جهانیان گذاشتند، به کلیسا رفته و برای آنها دعا خوانده بود.
آخوند جادوگر، حزب کمونیست چین آدمخوار، حزب دمکرات کودک فروش آمریکا، پیر استعمار اروپا و دیگر اعضای باند جهانی تبهکار همه یک دشمن اصلی دارند و آن هم وطن پرستی است، رسانه های فاسد و نوکر باند جهانی تبهکار با دانلد ترامپ همان رفتاری را کردند که با شاه خدا بیامرز کردند چون وطن پرست است، جو بایدن مشاور جیمی کارتر در سال ۵۷ بود هر کس به او رای دهد دشمن ایران است، نه وطن دارد نه دین دارد نه انسان است با این فرد دشمن باشید چون او ۴۰ سال است با شما دشمنی میکند
آقای رضا م،
هر چه فکر کردم نتوانستم رابطه ایی بین نظر شما و کامنت ام بیابم.
بله در آمریکا آزادی بیان وجود دارد و حتی تبلیغات نفرت آلود hate speech ممنوع نیست.
کوکلس کلانها، نئو نازیها، برتری طلبان سفید و سیاه پوست، جهادگرایان، کمونیستها، فاشیستها، اسلامگرایان و عوامل رژیم اسلامی براحتی نظرات خود را بیان و فعالیت می کنند.
آزادی بیان در آمریکا چه ربطی به خطرات و توطئه های ناشی از نفوذ خلافت شیعه و فاشیستهای اسلامگرا در مقامات فاسد حزب دموکرات آمریکا و همچنین مراکز تصمیم گیری و اندیشکده های آمریکا دارد.
آیا چون در آمریکا آزادی بیان وجود دارد نباید در مورد لابی گران ومباشران وکارچاق کن ها و دلالان و استمرار طلبان و ولایت معاشان و استمرارطلبان خلافت شیعه در آمریکا صحبتی شود؟
اتفاقا آنها که بیشترین بهره را دارند از آزادی بیان در آمریکا می برند.
ظاهرا، مشکل شما جای دیگری است و ناراحتی خود را نمی توانید صراحتا بیان کنید و آسمان ریسمان می کنید،
به هر حال نظر شما در مورد کامنت من کاملا بی ربط است.
آقای توماس جفرسون
آمریکا کشور آزادی بیان و اندیشیدن است. در این کشور حتی نازیها هم حق آزادی بیان دارند. من تعجب میکنم که شما لیست اسامی تهیه کردید.متممهای قانون اساسی آمریکا را مطالعه کنید. فرق شما با رژیم اسلامی در حوزه آزادی بیان و اندیشیدن چی است؟
روش شما بیشتر شبیه ژوزف مککارتی هست تا توماس جفرسون. من نگران ایران مورد نظر شما هستم که پر از تفتیش عقاید خواهد بود.
این چند سطر به هیچ وجه در تایید افکار اسامی لیست شما نیست. من آزادی بیان را برای دشمنان خود هم قائلم.
به فرهود،
یک مارکسیست -لنینیست سابق ومائو اییست سابق ایرانی و یک اصلاح طلب آمریکایی فعلی کمی مشکوک بنظر می آید.
ایشان نقش عمده ایی در بر کشیدن و پروموت کردن امثال اکبر گنجی از یک پاسدار دون پایه خلافت شیعه تا یک آکادمیسین آمریکایی مورد احترام محافل دانشگاهی آمریکا ایفا می کند. پیشگفتار او بر کتاب اکبر گنجی با عنوان The Road to Democracy in Iran از انتشاراتی معتبر دانشگاه ام. آی . تی گویای حقیقت است.
دعوت از اصلاح طلبان و سلبریتهای حکومتی در کنفرانسهای مختلف در دانشگاه استنفورد ، هموار کردن راه ( همان پارتی بازی) برای ورود وابستگان رنگارنگ رژیم به دانشگاه های آمریکا، ترویج و تجویز تشیع اثنی عشری رحمانی برای ایران، کمک به اصلاح طلبان برای انتشار مقالات در رسانه های چپگرای آمریکا وایجاد شبکه ایی از صادراتی ها و استمراری ها در اندیشکده های آمریکایی از مثالهای دیگر هستند.
تصورش دشوار است که یک پاسدار پس از چند سال اقامت در آمریکا، به چنان سطحی از دانش علوم سیاسی و مهارت زبانی برسد که کتابی را توسط انتشاراتی دانشگاه معتبر ام آی تی به چاپ برساند.
مگر نه این است که آقای میلانی خودش مولف اصلی کتاب است و در نقش Ghost Writer آن را بنام گنجی منتشر کرده است؟
اگر کسی شنیده باشد شیرین عبادی یک جمله بگوید: د ایسلامیک ریپابلیک آف ایران ایز بد؛ اکبر گنجی هم می تواند به انگلیسی کتاب و مقاله بنویسد.
آگر آقا محسن بدون تعارف و رودربایستی و ظاهرسازی و با شمشیر آخته استمرار طلبی وولایت معاشی، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه فلوریدا جنوبی را عهده دار است، آقا عباس با جلوه گری شبه اپوزیسیون، نقشی موذیانه را ایفا می کند.
در جهان کنونی که شدیدا دو قطبی شده و مصاف خیر و شر شدیدتر و مهیب تر از گذشته ، سیاه و سفید دیدن کمک می کند تا در فضای مه آلود، حقایق نمایان تر شوند. خاکستری دیدن بماند برای بعد!!!!
به جناب – رضا م .
شما مثل مداحان اخوندیسم – در دفاع از حزب خیانتکار دموکرات جیمی کارتر ملعون – و بقیه ایت الشیطان های این حزب که بر مسند ریاست جمهوری امریکا مینشینند به گریز زدن کربلای حسینی مدرن خواهان چند قطره اشک از جوانان ساده و پاک دل میباشید تا خر سیاسی خود را بر جاده مراد حزب دموکرات امریکا به خر چرانی جوبایدن برای مفت بری برانید .
جناب – رضا م میفرمایند .
۱- اظهارات شما در مورد گوشی هوشمند و تکنولوژی بسیار گمراهکننده است. پیشنهاد میکنم این را در یک بحث اقتصادی مبنی بر برهان و دلیل باز کنید. مسئله کار ارزان و اتوماسیون را باید در این بحث وارد کرد.
جناب رضا م — لطفا شما هم یک بحث اقتصادی مبنی بر برهان و دلیل باز کنید – تا ما بفهمیم چرا به سال ۱۹۷۷ که محمد رضا شاه فقید اعلام کرد ما دیگر قرارداد مفت بری با کنسرسیوم ۷ خواهران را تمدید نخواهیم کرد
جناب ایت الشیطان – جیمی کارتر ملعون – ارباب همین جوبایدن با حمایت از نوکران خودشان – متحدین سرخ و سیاه داخلی – موجب سرنگونی حکومت ملی مشروطه سکولار شاهنشاهی پهلوی ایرانساز شدند و رژیم جهموری تروریستی اسلامی را در راستای طرح کمربند سبز برژنسکی در ایران بر قدرت نشاندن ؟
به غیر از غارت نفت و گاز و جنگ افروزی در منطقه خلیج فارس که ۶۰٪ خون اقتصاد نوین جهان و صنایع پتروشیمی از ان میگذرد میباشد ؟
غرب – خواهان تسلط براین منطقه – بدون رقیبی همچون ایران شاهنشاهی مقتدر بود و میباشد .
حتما میفرمایید – مسئله ادامه غارت نفت و گاز ارزان و اتوماسیون را باید برای جهان اول و کنسرسیوم به مدیریت امریکا و پدر خوانده اش انگلیس ملعون وطرح گوادالوپ در نظر گرفت .
وایران جهان سوم همان بهتر با رژیم خمینیسم دست نشانده حزب دموکرات امریکا اداره شود – که نانسی پلوسی ان برای کشته شدن قاسم سلیمانی اشک می ریزد .
ما نسل جوان ایرانیان – برای مبتلا شدن به این فلاکت و سیه وزی ۲ دشمن را شناسایی کرده ایم .
۱- حزب کثیف و بی شرف دموکرات امریکا ..
۲- پدر خوانده این حزب – انگلیس ملعون – گرگ مزور – دشمن حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز .
حکومت ملی شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله ایران درجهان – خار چشم انگلیس میباشد .
رضا شاه روحت شاد .
با آوردن نام عباس میلانی در این گروه موافق نیستم وبا
بقیه کاملأ هم عقیده هستم. اسامی زیاد دیگری در این فهرست جای دارند.
آقای غیبی، من همیشه نوشتههای شما را خواندم و نکتههای مثبت در آنان یافتم. ولی این نوشته شما بسیار ناامیدکننده بود. قبل از هر چیز، من یک ایرانی-آمریکایی هستم که در سیستم آمریکا اینتگریت شدم و این وطن اصلی من است. در همه رایگیریهای سه دهه اخیر هم شرکت کردم.
چند تا از نکات شما به لحاظ فکت اشتباه بودند.
۱- ترامپ از طریق الکترال کالج انتخاب شد و انتخابش مشروع است. ولی بر خلاف ادعایی شماا اکثریت رایدهندگان با اختلاف سه میلیون به خانم کلینتون رای دادند و نه به آقای ترامپ.
۲- این فقط بیبیسی فارسی نیست که ترک نکردن کاخ سفید ترامپ را مطرح میکنند. این یک مسئله روز آمریکا است و این سوال مناظرات ریاست جمهوری و معاونت ریاست جمهوری بوده. پیشنهاد میکنم رسانههای آمریکا را بیشتر مطالعه کنید.
۳- تعجب کردم که شما از کلینتون پل زدید به اوباما و بوش پسر را حذف کردید. به نظر میاد که از نظر شما دمکراتها فقط “گاو شیرده” هستند
۴- گفتید که همگان تایید میکنند که ترامپ قولهای انتخاباتی خود را پیاده کرد. خوب بود منبع نظرسنجی و لیست کل وعدهها و آنهایی را که پیاده شده را در مقایسه با روسای جمهور سابق در نوشتهتان میاوردید. وگرنه ادعای شما توخالی و عوامانه است.
در ضمن:
۱- اظهارات شما در مورد گوشی هوشمند و تکنولوژی بسیار گمراهکننده است. پیشنهاد میکنم این را در یک بحث اقتصادی مبنی بر برهان و دلیل باز کنید. مسئله کار ارزان و اتوماسیون را باید در این بحث وارد کرد.
۲- بحث مفیدتر و غیر شعاری دیگر میتواند ضربه ترامپ به ناتو و اتحاد جهان آزاد باشه.
۳- خوب بود گریزی هم به فعالیتها و اظهارات نژادپرستانه ترامپ که باعث نگرانی مردم است میزدید. محض اطلاع در مناظره قبلی آقای ترامپ یک گروه معروف نژادپرست را محکوم نکرد.
۴- باز کردن موضوع پوپولیزم و شباهتش به ترامپ هم مطلب جالبی است .
من واقف هست که مانند من، شما متنفر از نظام اسلامی ایران هستید. ولی امیدوارم که فرایند رسیدن به هدف برای شما مهم باشد و در این فرایند در دام نژادپرستی و ضعیف کردن لیبرال دمکراسی غرب نیفتید.
در خاتمه، لطفأ از چسباندن مواضعی را که دوست ندارید به حکومت اسلامی اجتناب کنید. لطفأ منطق را ملاک قرار دهید. تکرار دگماتیسم ۱۳۵۷ خطا است.
چه او را دوست بدارید یا نه هیچ فرقی نمی کند. اما سیاستمداری است که به جای حرف زدن عمل کرده است. حال شما تنها به اطلاعات رسانه های عمومی که همه از او بیزاند تنها گوش می سپارید گزینش شماست. اما آنچه رسانه های غیر وابسته به الیت و گلوبالیستهای جهانی لیست بلند بالایی از کارهای ترامپ دارند. جلوی فد را گرفت، اولیگارشی روتچلید جلویش را گرفت، جلو پدوفیلها و قربانی کردن بچه هاو رد و بدل دختران جوان ر اجلویش گرفته، جلوی واتیکان و خانواده های سلطنتی اروپا ایستاد، جلوی شرکتهای عظیم دارویی و واکسن بیمار کننده آنها ایستاده، و… من آرزو می کردم در ایران نیز فردی چون پیدا می شد. فراموش نکنید تمام رسانه های عمومی جهان فقط روز شب برایش دسیسه درست کردند. در حالیکه آنچه انجام داده به نفع امریکایی ها و مردم جهان بوده. اگر هیلری برنده میشد طبق برنامه های الیت اکنون هیچکدام از ما نبودیم و هر که هم باقی مانده بود نمی دانست کیست و چیست. برایش تندرستی و پیروزی آرزو می کنم.
و…از سید علی روضه خوان هم بیاموزیم؟!
می نویسید که گرچه در ده سال گذشته آمریکا در تولید و پیشرفت هفت میلیارد «گوشی هوشمند» تولید شده در دنیا پیشگام بوده است…اما حتی یک عدد آن در آمریکا تولید نشده…لا ایلا…
چرا ترامپ؟… پس چرا از فداکاریهای رهبر شیعیان عثنی حشری مسلمین جهان در جمبوری ملایان ایران سخنی نمی گویید؟ ایشان کارهای کوچکی در نابودی ملت و سرزمین عجم انجام نداه اند. بعنوان نمونه یاد آوری می شود که به تازگی
یک شیخالاسلام نامی بنام ” الله شکور پاشازاده ” رییس اداره ” مسلمانان قفقاز”
گفته: مطابق حکم خامنهای کشتهشدگان در راه قرهباغ چون سرزمین اسلام است، ” شهید ” محسوب میشوند، ایران به عنوان یک کشور برادر و دوست، بیش از سایر کشورها همیشه و در همه حال به ما کمک کرده و میکند و ما هرگز نمیتوانیم آنها را فراموش کنیم!…
بعله همین طوره، ما تولید الکی نمی کنیم ؛ از فردا شاهد صف طولانی یتیمان بازمانده راه قره باغ شیعه/مسیحی در کنار کشور های دیگر جلوی بنیاد شهید در تهران برای گرفتن دلار و ” سهمیه شهید ” خواهیم بود. کمک به پیشرفت و تولید هفت میلیارد گوشی هوشمند با ارزش تر است یا کمک به تولید و توسعه ” شیعه شهید؟! ” ( چه در قره باغ و چه در فلسطین و لبنان و شام و بورکینو فاسو و بولیوی و…).
حالا از هزاران میلیارد دلار قوت لایموت حیف و میل شده و به تاراج رفته ملت پابرهنه ایران حرفی نمی زنیم…از نابود کردن فرهنگ و آثار باستانی و…
مهم تولید و توسعه شیعه عثنی حشری در جهان است!
پاینده بماند ایران
فاسدترین دروغگوترین ترین سیاستمدار تاریخ دنیا، بیست و دوهزار. تا امروز، مرجع اطمینان من نیست . دندان سفید ، سیاه قلب ، من بازداشتگاه های کودکان جدا شده از مادر را در مرز آمریکا و مکزیک دیده ام ،هوس گریه دارید ؟ بروید ببینید . تجارت ، تجارت . شرم بر ما .
بیست و سه روز دیگر ، رقصی میانه میدانم آرزوست !
روزگاری انسانگراها و عینی گراها در جوامع کمونیستی به دولت ها ، ایمان و توکل داشتند ، حالا تکنولوژی و اینترنت و رسانه ها حکم دولت متمرکز کمونیستی را بازی می کنند .مهم این نیست واقعیت بیرونی چیست ، مهم نظرات حضرات ِ بی بی سی و سی ان ان و… است .
در آن شبکه ها هم کارشناسانی هستند که تمام رنج و مشکل زندگی را ناشی از تبعیض و ظلم گروهی انسان بر گروه دیگر می دانند .انگار نه انگار که انسان ها دارای استعداد ها و توانایی ها ی متفاوت و متنوعی هستند .طبق نظریات ِ این کارشناسان همیشه یک مقصر اصلی یعنی یک حضرت شیطان وجود دارد که همه چیز تقصیر اوست . مقصر اصلی یا سرمایه داری است ، یا همه ی مردان ، یا پدرسالاری ریشه دار در ۱۰ هزارسال تمدن ، یا نژاد سفید اروپایی ، یا خدا و دین و یا …
باید به گذشته نگاه کنیم و ببینیم رنج زندگی را نمی توان ریشه کن کرد جز با مرگ ! به همین دلیل در جامعه ی ایده آل انسان گرایان ِ اوایل قرن ۲۰ ام ، در شوروی و چین مائو و… به راحتی بلیط خروج انسان ها از زندگی صادر می شد تا راحت بشوند .
حال دوران جدیدی دارد از راه می رسد .دست کاری ژنتیکی انسان ها و حیوانات ، کاربرد قطعات کامپیوتری و تراشه ها در مغز ، هوش مصنوعی و کنترل گر در اینترنت و رسانه ها و گوشی های موبایل ، سلاح های کشتار جمعی میکروبی ، بیولوژیک و ویروسی و …
اگر روی خدا و اخلاقیات به عنوان اموری مطلق ، حساب نکنیم چه خواهیم کرد؟ آیا برای انسان ها این حق را قایل خواهیم شد که ماهیت انسانی خودشان را دستکاری کرده و ابرانسان هایی عجیب و غریب درست کنند ؟ آیا نتیجه ی این دست کاری ها گل و بلبلی است یا مثل تحولات ِ ابتدای قرن ۲۰ به جنگ های جهانی و مرگ صدها میلیون انسان ختم خواهد شد؟؟؟
به نظر من ، متون دینی دارای حکمت با ارزشی هستند که اگر مطالعه کنیم و سعی در درک آن حکمت داشته باشیم در می یابیم که انسان ها طی هزاره ها چگونه بقا پیدا کرده اند و خطوط قرمز ما کجا است . یکی از این خطوط قرمز این است که “آرمانشهر ” در این دنیای سقوط کرده غیر ممکن است . پیشرفت تکنولوژی به ” آرمانشهر” ختم نمی شود .زیرا ،نبرد ابدی خیر و شر در این “دنیای سقوط کرده” امری اجتناب نا پذیر است و هرگز به نتیجه ای ختم نمی شود . و تا زمانی که انسان وجود دارد این نبرد همیشگی خواهد بود .
و دیگر اینکه تغییر ماهیت انسان هم بر روی این مساله تاثیری نخواهد داشت بلکه دروازه های جهنمی هولناک تر و سوزان تر را ،روی همین زمین ، به روی ما خواهد گشود. حساب کنید استالین ها ، خامنه ای ها ، هیتلر ها و قاسم سلیمانی ها در دستکاری ژنتیکی شده اند و مغزشان یک ابر کامپیوتر نصب شده و انواع سلاح های کشتار هم در ید قدرتشان باشد .
بیچاره نسل های بعد…………….
تحلیل شما، سخن دل بود. یاد این جملۀ بزرگ مرد ایران زمین افتادم جمله ای که سالیان سال است در مغزم نقش بسته، یادش گرامی. “اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه”
مقاله بسیار جالبی است . لپ مطلب اینست که کار را باید به دست کاردان سپرد .
پرفسور جردن پیترسون ، استاد دانشگاه تورونتو ، در کتاب جدیدش ” دوازده قانون زندگی ، یک پادزهر برای خائوس ( انگلیسی chaos ، از یونانی به معنی مغاک یا سیاه چال بزرگ ) ، میگوید تمام انقلابیهای کمونیست انگیزه شورششان بیشتر از بفرت و حسودی به آدمهای موفق است تا کمک به مردم محروم !!!
از همین بخوان که چه کسانی چه بلایی به سر کشور مان آوردند ! جالب این است که چه زیبا همدیگر را پیدا میکنند و کورانه عصاکش یکدیگر میشوند !!
با سپاس ازشما برای بزرگداشت «فرازهای اخلاق ایرانی» و «تصویر همهجانبه از ترامپ». دقیقن از صفات مهم و مثبت ترامپ در این نوشته نام برده اید.
مخالفت با چپ سنتی که گریبان قسمتی از دموکراتهای آمریکا را هم گرفته، همانا برای رسیدن به صلح جهانی باید به آرمانگرایی و ایده آلیسم دامن زد و این در صورتی قابل اجراست که به شعار فریبکارانه، پایان دادن حکومت امپریالیسم جهانخوار («مرگ بر آمریکا») به روش نقش پذیری ایدولوژی (مارکسیستی، مذهبی …) در سیاست اهمیت داد.
ورود به حواشی یکی از ضعفهای عمده دولت ترامپ در این چهار سال بوده است. شاید بدلیل عدم سابقه سیاسی، خطرات پنهان مانند دولت در سایه deep state ، توطئه های مدیران رده میانی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی ،جنگ روانی توسط رسانه های پرنفوذ، اتحاد نامقدس چپ مرتجع با اسلامگرایان، اقدامات جاسوسی چین، نفوذ بانکداران وال استریت، تاثیر گذاری در افکار عمومی توسط شرکتهای فناوری دره سیلیکون وهمچنین گلوبالیستها را دست کم گرفته و یا از آنها غافل بوده است.
او در این چهار سال می توانست حداقل راه ورود شیعه ایست های صادراتی خلافت شیعه به مراکز آکادمیک و اندیشکده ها و رسانه ایی آمریکا را ببندد و با چند دستور مختصر، وضعیت اسفناک رادیو فردا وصدای آمریکا را اصلاح کند.
اشخاصی نظیر عباس میلانی ، محسن میلانی، سید حسین نصر، سید ولی نصر، حمید دباشی ، رضا اصلان، تریتا پارسی، امید صافی، شیرین هانتر، احمد کریمی حکاک، فیروز نادری، هاله اسفندیاری، یرواند آبراهامیان، کریم سجادپور، هوشنگ امیر احمدی، محمد سهیمی، سید حسین مدرسی، لاله بختیار، منصور فرهنگ و بسیاری دیگر ضمن لابیگری و تبلیغ برای تشیع اثنی عشری و خلافت شیعه ( چه بسا در کسوت شبه اپوزیسیون)، مشاوره و کارچاق کنی ، بعنوان کانال فاضلابی عمل می کنند که کثافات ونجاسات مقام اوزما همچون عبدالکریم سروش وسروش دباغ و اکبر گنجی و محسن کدیور و فاطمه حقیقت جو و علی افشاری و بسیاری از آقازاده ها و صیغه زاده های کودن را به مراکز رسانه ایی و دانشگاهی آمریکا منتقل می نمایند.
دولت آمریکا نباید توطئه و نفوذ جهادیستها و اسلامگرایان و شیعه ایستهای آمریکایی وصادراتی های خلافت شیعه را دست کم گیرد.
خطر فقط از سویچین نیست. اسلامیستهای آکادمیک بسیار موذی تر و وقیح تر و شارلاتان تر و بی شرف تر هستند.