Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۰ (دوره جديد

‫صفحه ‪ 5‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪150‬‬
‫جمعه ‪ 23‬فوریه تا پنجشنبه ‪ 1‬مارس ‪2018‬‬

‫لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین‪:‬‬ ‫ویدا موحد‪ ،‬اولین دختر خیابان انقلاب‬ ‫بانوی انقلاب ‪...‬‬

‫شر ‌مآوراست که در کشورم مردم فقط به بهای جان‬ ‫(کیا کرمانشاهی)‬
‫خود م ‌یتوانند اعتراض کنند‬ ‫چون سرو سربلند‬

‫با قامتی فراز‬

‫با رایتی سپید‬

‫که از سر گشاده‬

‫بر س ِر چوبی نهاده‬

‫کاوه‌وار‬

‫«بانوی انقلاب»‬

‫مغرور ُو استوار‬
‫بر جایگاه بلند ایستاده است‬

‫درد ‌یست در دلش‬

‫بغضی‌ست در گلوش‬

‫بر لب صداش نیست ولی‬

‫لیلا حاتمی در کنفرانس مطبوعاتی فیلم «خوک» از برخورد با معترضان دی ماه امسال انتقاد کرد‬ ‫کوه ‌یست در خروش‬
‫عکس از کیهان لندن ‪©kayhan.london‬‬ ‫فریا ِد او رساست‬

‫مطبوعاتی این فیلم با حضور مانی‬ ‫د ‌یماه امسال واکنش نشان داد و‬ ‫= لیلا حاتمی از شیوه‬ ‫فریاد برزن است‬
‫حقیقی‪ ،‬حسن معجونی‪ ،‬لیلا حاتمی‪،‬‬ ‫گفت که «م ‌یخواهم از این فرصت‬ ‫برخورد با معترضان در‬ ‫فریا ِد قر ‌نهاست‬
‫علی مصفا‪ ،‬لیلی رشیدی و محمود‬ ‫استفاده کنم و خشم و اندوه عمیق‬ ‫تظاهرات سراسری دی‌ماه‬ ‫فریاد هر زن است‬
‫کلاری مدیر فیلمبرداری این فیلم‬ ‫خودم را از شیوه برخوردی که اخیرا با‬
‫معترضان در ایران شد اعلام م ‌یکنم‪».‬‬ ‫انتقاد کرد‪.‬‬ ‫محسن مخملباف علیه محسن مخملباف‬
‫برگزار شد‪.‬‬ ‫وی گفت «شر ‌مآور است که در‬
‫این فیلم داستان یک کارگردان‬ ‫کشور من مردم فقط م ‌یتوانند به‬ ‫لیلا حاتمی بازیگر سینمای ایران‬ ‫حسن فرهنگی ‪ -‬کاش محسن‬
‫شناخته شده‌ و ممنوع‌الکار به‬ ‫در کنفرانس مطبوعاتی فیلم «خوک»‬ ‫مخملباف شبیه فیل ‌مهایش بود‪ .‬او‬
‫نام حسن است که در پی قتل‌‬ ‫بهای جان خود اعتراض کنند‪».‬‬ ‫در فستیوال فیلم برلین م ‌یگوید‬ ‫در کتاب «گنگ خوابدیده» تحول‬
‫زنجیره‌ای کارگردانان‌ سینما هر‬ ‫لیلا حاتمی همچنین یادآوری کرد‬ ‫خجال ‌تآور است که در کشور من‬ ‫فکری خود را در چهار مرحله بررسی‬
‫لحظه امکان کشته شدن خود را‬ ‫که این اولین اظهار نظر سیاسی وی‬ ‫مردم فقط م ‌یتوانند به بهای جان‬
‫می‌دهد‪« .‬خوک» یک پارودی‪-‬‬ ‫م ‌یکند‪.‬‬
‫کمدی از وضعیت تراژدیک‪-‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫خود اعتراض کنند‪.‬‬ ‫مرور آن چهار دوره نشان م ‌یدهد که‬
‫کمیک این روزهای ایران است که‬ ‫فیلم پارودی‪ -‬کمدی «خوک»‬ ‫لیلا حاتمی در کنفرانس مطبوعاتی‬ ‫وی در زندگی خود چگونه سرسخت و‬
‫فجیع‌ترین اتفاقات در آن عادی و‬ ‫ساخته مانی حقیقی روز گذشته‬ ‫فیلم «خوک» تاز‌هترین ساخته مانی‬ ‫استوار بر خویش شوریده است‪ .‬چگونه‬
‫اولین نمایش خود را در بخش مسابقه‬ ‫حقیقی نسبت به اعتراضات سراسری‬ ‫به مجسم ‌های که خود و دیگران از او‬
‫بدیهی جلوه می‌کنند‪.‬‬ ‫فستیوال فیلم برلین داشت‪ .‬کنفرانس‬ ‫م ‌یساختند یورش برده و بت خود‬
‫را در پای معیارهای انسان ‌یاش ُخرد‬
‫حسین بتهوون‪ ،‬سازنده ‪ ١٨٠‬موسیقى فیلم بدون‬ ‫کرده است‪ .‬او با فیلم ‌«توبه نصوح»‬
‫سواد موسیقى‬ ‫یک بسیجی خام و مذهبی است که‬
‫همه چیز را در گستر‌هی مذهب معنی‬
‫حسین واثقى پدید‌هاى است‬ ‫شلیک «محسن چریک» به «محسن روشنفکر»‬ ‫م ‌یکند و چنان تن ‌گنظرانه به جهان‬
‫استثنایى در دنیاى موسیقى‪ .‬او نه سواد‬ ‫پیرامون خود م ‌ینگرد که کمتر کسی‬
‫حسین واثقی‬ ‫موسیقى داشت و نه سازى مى‌نواخت‪.‬‬ ‫«گنگ خوابدیده» را بنویسد باید‬ ‫انداخته م ‌یشود‪.‬‬ ‫م ‌یتواند از روزن ‌ههای الک ایدئولوژیک‬
‫حسین وقتى کار ساختن موسیقى‬ ‫مرحله بازگشت به عقاید پوسیده‌ی‬ ‫هرچند او ثروت و قدرت و حمایت‬ ‫او بیرون بجهد‪ .‬آن محسن‪ ،‬ب ‌ینمازان‬
‫دهان اجرا مى‌کرد با ویلن مى‌نواخت و‬ ‫هنرى او نقش موثرى داشته‪ ،‬به‬ ‫فیلم را در جوانى شروع کرد فیلم را‬ ‫جوانی خود را پنجمین دوره‌ی‬ ‫حاکمیت را از دست م ‌یدهد اما در‬ ‫را دشمن خدا فرض م ‌یکند‪ .‬زنان‬
‫مى‌نوشت و براى ضبط تنظیم مى‌کرد‪.‬‬ ‫هنرستان موسیقى مى‌فرستد‪ .‬بعدها‬ ‫در استودیو براى وى نمایش مى‌دادند‬ ‫تحولی خود بخواند‪ .‬اما نه! من چنان‬ ‫میان مردم و روشنفکران چنان جایگاه‬ ‫آزاد و موافشان در باد را در مقابله‬
‫حسین واثقى بعد از انقلاب در سال‬ ‫حسین ملودى‌ها را در ذهنش‬ ‫و او با دست روى میز ضرب مى‌گرفت‪،‬‬ ‫با فیلم‌های او خندیده و گریست ‌هام و‬ ‫بالایی پیدا م ‌یکند که سینمای ایران‬ ‫با مذهب قلمداد م ‌یکند و آنقدر در‬
‫‪ ١٣۶١‬براى فیلم جانبازان موسیقى‬ ‫مى‌ساخت و اسماعیل که در این‬ ‫با دهانش ملودى مى‌نواخت و یک نفر‬ ‫چنان شخصیت او را ستوده‌ام که باور‬ ‫بدون مخملباف یک مفهوم بزرگ را‬ ‫درون مذهب متصلب ذوب م ‌یشود‬
‫ساخت‪ .‬او در سال ‪ ١٣۶٣‬همراه‬ ‫رشته فار ‌غالتحصیل شده بود آنها را‬ ‫این صداها را به صورت دیکته موسیقى‬ ‫نم ‌یکنم چنین رجعتی را‪ .‬به یقین و‬ ‫از دست م ‌یدهد‪ .‬محسن مخملباف‬ ‫که از سخنانش انکار بیشتر خل ‌قالله‬
‫خانواد‌هاش به اتریش و سپس به‬ ‫ن ‌تنویسى و تنظیم مى‌کرده است‪ .‬او‬ ‫مى‌نوشت و نت آن را تنظیم مى‌کرد‪.‬‬ ‫به احتمال بسیار زیاد او در این برنامه‬ ‫با تمامی استعداد و توانی که دارد‬ ‫بیرون م ‌یچکد‪ .‬در نگاه آن محسن‬
‫آمریکا رفت اما پس از چند سال به‬ ‫بعدها با موسیقىدا ‌نهاى دیگرى نیز‬ ‫حسین در سال ‪ ١٣١۴‬در تبریز‬ ‫اشتباه کرده است‪ .‬او که مرد سیاست‬ ‫درب ‌هدری م ‌یکشد‪ .‬از ایران م ‌یگریزد‬ ‫همه کافرند مگر کسانی که مو به مو‬
‫کار کرد‪.‬حسین و برادرش اسماعیل‬ ‫به دنیا آمد‪ .‬از نوجوانى به موسیقى‬ ‫نیست و مرد هنر است گاهی به جای‬ ‫و فیل ‌مهای دیگرش را در خارج از‬
‫ایران بازگشت‪.‬‬ ‫در ساخت موسیقى براى فیلم فعال‬ ‫علاقه زیادى داشت و به پدرش گفت‬ ‫عقل از احساسش تبعیت م ‌یکند و‬ ‫ایران م ‌یسازد و هر فیلم گواه بر رشد‬ ‫فرایض دینی را انجام بدهند!‬
‫در سال ‪ ١٣٧٣‬براى فیل ‌مهاى «حال‬ ‫بودند‪ .‬موسیقى فیلم «میعادگاه خشم»‬ ‫دوست دارد وارد این رشته شود اما پدر‬ ‫احساس آنی او موجب شده است که‬ ‫اوست‪ .‬او به سمت انسانیت و آزادی‬ ‫اما طولی نم ‌یکشد که نگاه وی به‬
‫چه مى‌شود»‪« ،‬حامى»‪« ،‬حسرت‬ ‫در سال ‪ ١٣۵٠‬از آثار معروف این دو‬ ‫متعصب به او گفت اگر بخواهى مطرب‬ ‫دوباره خشونت را ترویج کند‪ .‬آن هم‬ ‫گام برم ‌یدارد و هر کدام از فیل ‌مهایش‬ ‫هستی تغییر م ‌یکند‪ .‬او با ساخت هر‬
‫دیدار»‪« ،‬سربلند» و «مرضیه»‬ ‫برادر بود‪ .‬موسیقى تیتراژ این فیلم در‬ ‫در جایگاه امضاکننده‌ی رفراندوم‪.‬‬ ‫مکتب درسی م ‌یشود برای کسانی که‬ ‫فیلم گامی به جلو برم ‌یدارد و تحول‬
‫دستگاه چهارگاه و بر اساس موسیقى‬ ‫شوى سرت را مى‌برم!‬ ‫رفراندوم یعنی پذیرش نظر عامه‪.‬‬ ‫بخواهند انسان را حرمت بگذارند‪ .‬او‬ ‫بزرگ خود را به رخ همگان م ‌یکشد‬
‫موسیقى فیلم ساخت‪.‬‬ ‫زورخان ‌هاى و با ریتم دو چهارم ساخته‬ ‫او گفته بوده وقتى ‪ ١۵‬ساله بودم‬ ‫حال این اکثریت است که مشخص‬ ‫به ذات زیبایی گام گذاشته است‪ .‬در‬ ‫چندان که فیلم «نوبت عاشقی» و‬
‫او در سا ‌لهاى پایانى زندگى درباره‬ ‫مادرم عازم سفر زیارتى به مشهد بود‬ ‫م ‌یکند چه کسی حکومت کند و‬ ‫آخرین فیلمش «پریزیدنت» خشونت‬ ‫«شبهای زایند‌هرود» مجوز اکران در‬
‫فعالی ‌تهاى خود در زمینه موسیقى‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫خیلى از او خواهش و تمنا کردم مرا‬ ‫اقلیت باید مطیع باشند‪ .‬من هیچ‬ ‫را به کلی نفی کرده و حتی مرگ‬ ‫سینماهای ایران را کسب نکرده و این‬
‫گفته‪ :‬بدون آنکه یک روز به کلاس‬ ‫به گفته این کارشناس موسیقى‬ ‫هم با خود ببرد‪ .‬آن روزها سفر از تبریز‬ ‫ارادتی به شاهزاده و یا هیچ گروه‬ ‫پریزیدنت دیکتاتور را نیز برنم ‌یتابد!‬ ‫محسن به عنوان روشنفکر و مخالف‬
‫موسیقى رفته باشم‪ ،‬نه نت مى‌دانم و‬ ‫اطلاعاتى اشتباه گهگاه در مورد حسین‬ ‫به مشهد یک هفته طول مى‌کشید‪ .‬در‬ ‫سیاسی ندارم؛ بلکه نگاهم به اشتباه‬ ‫اما آیا این محسن که به مکتبی‬ ‫سیاس ‌تهای فرهنگی نظام معرفی‬
‫نه اینکه سازى مى‌زنم ‪ ٢۵٠٠‬آهنگ‬ ‫واثقى منتشر شده مثلا در سایت سوره‬ ‫تهران چند روز منزل یکى از بستگان‬ ‫فاحش محسن مخملباف است که با‬ ‫انسانی پیوسته و در تک تک‬ ‫م ‌یشود‪ .‬او که یک بسیجی و به تعبیر‬
‫و موزیک متن ساختم‪ .‬تمام آثارم را با‬ ‫سینما درباره سوابق کارى او‪ ،‬نوازندگى‬ ‫خانواده ماندیم بعد به مشهد رفتیم‪ .‬دو‬ ‫خون دل خوردن از محسن چریک‬ ‫فیلم‌هایش انسا ‌نها را به حرکت‬ ‫خودش چریک اسلحه به دست بود و‬
‫دهانم خلق کرد‌هام‪ .‬بیشتر کارهایم در‬ ‫در ‪ ١٢٣‬اثر و تنظیم ‪ ٣‬قطعه موسیقى‬ ‫هفته در آنجا بودیم اما در راه بازگشت‬ ‫به محسن باغبان تغییر کرده است‪.‬‬ ‫واداشته همان محسنی است که‬ ‫عدالت و آزادی را در میان سفیر رگبار‬
‫زمینه موسیقى فیلم بوده و ‪ ١٧٠‬قطعه‬ ‫ثبت شده در حالیکه او مطلقا با این‬ ‫به تهران به مادرم گفتم با او به تبریز‬ ‫بازگشت به نقطه‌ی نخست این‬ ‫در مناظره ی تلویزیونی بی بی سی‬ ‫یا زخم چاقوها جستجو م ‌یکرد‪ ،‬چنان‬
‫از آهن ‌گهایم را آقاى ایرج خواجه‬ ‫هنر آشنا نبود و اصولا سواد موسیقى‬ ‫باز نخواهم گشت‪ .‬مادرم گفت پولى به‬ ‫سفر بیش از همه خیانت به خود‬ ‫م ‌یگوید اگر قرار باشد پسر شاه به‬ ‫تغییر م ‌یکند که بر جناز‌هی باورهای‬
‫نداشت و به همین دلیل اسماعیل‬ ‫تو نمى‌دهم‪ ،‬به او گفتم مهم نیست‬ ‫مخملباف است‪ .‬برای همین باید‬ ‫ایران برگردد «من همان محسن‬ ‫پوسید‌هی خود مرثیه م ‌یخواند‪.‬‬
‫نصیرى خوانده است‪.‬‬ ‫برادرش ملودى‌هایى را که حسین با‬ ‫‪ ۵‬ریال پول دارم‪ .‬مادرم رفت‪.‬آدرس‬ ‫هرچه زودتر از مردم پوزش بخواهد‬ ‫چریک می‌شوم»؟! دریغ که حتی اگر‬ ‫در فیلم «نان و گلدون» «محسن‬
‫حسین واثقى در سال ‪ ١٣٨۶‬در خانه‬ ‫پسرخال ‌هام را داشتم‪ ،‬پیش آنها رفتم‬ ‫و اجازه ندهد هجم ‌هها او را به کنج‬ ‫این سخن او از روی احساسات آنی‬ ‫چریک» در به در دنبال پاسبانی‬
‫و چند روز بعد در یک ساع ‌تسازى‬ ‫رینگ بکشد تا از «محسن چریک»‬ ‫هم باشد خط بطلان بر تمام فیلم‌های‬ ‫م ‌یگردد که بع او آسیب رسانده است‪.‬‬
‫سالمندان چشم از جهان فرو بست‪.‬‬ ‫سرگرم کار شدم‪ .‬بعد در تاترهاى‬ ‫او م ‌یکشد‪ .‬اگر او دوباره بخواهد‬ ‫در پایان فیلم بدین نتیجه م ‌یرسد که‬
‫لال ‌هزار شروع به خواندن کردم‪ .‬آهنگى‬ ‫دفاع کند‪.‬‬ ‫باید برای پاسبان (مخالف خود) به‬
‫هم ساختم که بعدها آن را به ایرج‬ ‫جای گلوله گل تعارف م ‌یکرد و او را‬
‫خواننده معروف دادم‪.‬حسین کم کم‬ ‫در آغوش م ‌یفشرد‪ .‬این تغییر آنقدر‬
‫وارد کار آهنگسازى و ساخت موسیقى‬ ‫سریع و ناباورانه است که همه را در‬
‫فیلم مى‌شود اما چون با نواختن هیچ‬ ‫بهت فرو م ‌یبرد‪ .‬حالا دیگر محسن‬
‫سازى آشنا نبوده و ن ‌تنویسى هم‬ ‫مخملباف‪ ،‬فیلمساز خوب نظام نیست‬
‫نمى‌دانسته شیوه عجیبى ابداع مى‌کند‪.‬‬ ‫که بخواهد در تبلیغ ایدئولو ِژی انقلاب‬
‫على عظیمى نژاد منتقد موسیقى‬ ‫تلاش کند و از اینجاست که او یاغی‬
‫به خبرگزارى ایلنا گفته از اسماعیل‬ ‫تلقی شده و از درون حاکمیت بیرون‬
‫واثقى برادر حسین شنیده است که‬
‫وقتى شعرى را به او مى‌دادند ظرف‬
‫نیم ساعت ملودى آن را آماده مى‌کرده‪.‬‬
‫حسین اسماعیل را که در زندگى‬

‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬