Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۳ (دوره جديد

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪153‬‬ ‫ویژهنامهنوروز‬
‫جمعه ‪ 16‬تا پنجشنبه ‪ 29‬مارس ‪2018‬‬

‫سفر به جایگاه نخستین تمد ‌نها‬ ‫زنون و عقاید‬ ‫از شیر فروشی تا مأمور ما ‪007‬‬
‫عجیب او‬
‫زیباترین کرکس دنیـا‬ ‫نام من «باند» است‪ ،‬جیمزباند‬

‫نمایی از کوه کرکس‬ ‫شون کانری‬ ‫شون کانری این اسکاتلندی قد‬
‫بلند سبز‌هرو‪ ،‬برای سینما روهای سی‬
‫کوهستان شامل ‪ 43‬قله است که‬ ‫کوهستان کرکس دنیایی از خاطره‬ ‫زنون‪ ،‬فیلسوف نامدار در ‪336‬‬ ‫نمایش ‪ B.B.C‬شرکت کردم و با نام‬ ‫کار دیگری بپردازم‪ .‬در نیروی دریایی‬ ‫سال پیش و شاید برای جوانان امروز‪،‬‬
‫بلندترین آن قله کرکس به ارتفاع‬ ‫و تاریخ در دامنه‌اش دارد‪ .‬تپه‌های‬ ‫پیش از میلاد متولد شد و ‪ 97‬سال‬ ‫شون کانری معرفی شدم‪.‬‬ ‫نا ‌منویسی کردم و در یک تیم بوکس‬
‫‪ 3925‬متر است‪ .‬این کوهستان جزو‬ ‫سیلک یادآور قدیم ‌یترین تمدن بشر و‬ ‫عمر کرد و از بین عقاید او چنین بر‬ ‫هم عضو شدم‪ .‬اما سه سال بعد به خاطر‬ ‫چهر‌های آشناست‪.‬‬
‫رشته کوههای مرکزی ایران و حدود‬ ‫اولین قرارگاه شناخته شده انسان است‪.‬‬ ‫می‌آید که وی انتحار را عمل بدی‬ ‫بعد در چند فیلم والت دیسنی‬ ‫کانری در طول بیست و یک سال در‬
‫چشمه فین با تاریخ هفت هزار ساله‬ ‫نم ‌یدانسته‪ ،‬بلکه برای آن ارزش‬ ‫شرکت کردم تا سرانجام به فیلمهای‬ ‫بیمار ‌ی مرا اخراج کردند‪.‬‬ ‫هفت فیلم جیمز باندی به عنوان مأمور‬
‫‪ 1200‬کیلومتر امتداد دارد‪.‬‬ ‫در پس هر زلزله سبب رونق و آبادی‬ ‫اخلاقی قائل بوده است‪ ،‬او معتقد‬ ‫در همین سال بود که به عنوان ناجی‬ ‫مخفی ‪ 007‬بازی کرده است‪ .‬مأموری‬
‫در سمت چپ جاده هم تا چشم‬ ‫اطرافش شده است‪ .‬کاش ‌یهای مسجد‬ ‫بود که باید از طبیعت پیروی کرد‬ ‫جیمزباندی رسیدم‪.‬‬ ‫غریق در یک استخر استخدام شدم و‬ ‫ملایم و ظاهراًمؤدب که در سرزمینهای‬
‫کار می‌کند کویر صاف و یکنواخت‬ ‫جامع نظنز سالهاست مایه فخر و مباهات‬ ‫و اگر زمانی انسان تشخیص داد که‬ ‫جیمزباند واقعی چه کسی بود؟‬ ‫سپس در یک کالج هنری لندن به‬ ‫مختلف‪ ،‬دستگاههای جاسوسی و‬
‫خودنمایی می‌کند‪ .‬پس از طی ‪40‬‬ ‫موزه کنستانتین لندن است و قمصر و‬ ‫قادر به ه ‌مآهنگی با طبیعت نیست و‬ ‫«فیتز روی مک‌لین» ‪ 85‬ساله‪،‬‬ ‫عنوان مدل هنرمندان به کار پرداختم‪.‬‬ ‫گروههای تبهکار‪ ،‬با استخدام همه‬
‫کیلومتر وارد یک جاده فرعی م ‌یشویم‬ ‫ابیانه دیری است که وعد‌هگاه عاشقان‬ ‫باید به حالت طفیلی زندگی کند‪ ،‬بنا‬ ‫نویسنده اسکاتلندی‪ ،‬قهرمان جنگ و‬ ‫سرانجام یک روز با یک کارگردان‬ ‫چیز و همه کس‪ ،‬از کوس ‌ههای حریص‬
‫که به روستای طرق م ‌یرسد و پس از‬ ‫طبیعت و هنر این مرز و بوم هستند‪.‬‬ ‫به وظیفه اخلاقی باید انتحار کند و‬ ‫مدلی برای شخصیت «جیمزباند» در‬ ‫آمریکایی روبرو شدم‪ .‬به او گفتم دوست‬ ‫تا اشعه مرگبار لیزر‪ ،‬سعی در کشتن‬
‫آن در فاصله اندکی روستای کشه قرار‬ ‫کوهستان کرکس پهن ‌های است به‬ ‫سر بار جامعه و طبیعت نباشد و از‬ ‫آثار «یان فلمینگ» ـ نویسنده فقید‬ ‫دارم یک فوتبالیست بشوم‪ .‬کارگردان‬
‫دارد‪ .‬کشه روستای بزرگ و آبادی است‬ ‫وسعت ‪ 3400‬کیلومتر مربع که در‬ ‫همین لحاظ به روایتی در اواخر عمر‬ ‫انگلیسی ـ در «هرتفورد» انگلستان‬ ‫او دارند‪.‬‬
‫که به دلیل مجاورت با کوهستان کرکس‬ ‫دامن ‌ههایش شهرها و آباد ‌یهای زیادی‬ ‫خیره نگاهم کرد و گفت‪:‬‬ ‫در دنیای غرب‪ ،‬آن زمان که تب‬
‫منطقه‌ای ییلاقی محسوب شده و‬ ‫قرار گرفت ‌هاند‪ .‬بخش شمالی کوهستان‬ ‫خودکشی کرد‪.‬‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫= در ‪ 28‬یا ‪ 30‬سالگی مجبوری‬ ‫فیلمهای جیمزباندی‪ ،‬جوامع اروپایی و‬
‫ساکنانشهرهایاطراف‪،‬روزهایتعطیل‬ ‫نزدیک به کاشان و بخش جنوبی که‬ ‫مطلب دیگری که به وی نسبت‬ ‫م ‌کلین به عنوان دیپلمات‪ ،‬در اتحاد‬ ‫فوتبال را کنار بگذاری‪ .‬بعد چه‬ ‫آمریکایی را فرا گرفته بود‪ ،‬پسری نبود‬
‫و گرم خود را میان باغهای گردو‪ ،‬بادام‪،‬‬ ‫مسیر رایج برای کوهنوری و صعود به‬ ‫م ‌یدهند این است که او معتقد به‬ ‫شوروی زمان استالین تک و تنها به‬ ‫می‌خواهی بکنی؟ آیا دوست داری‬ ‫که در رویاهایش نخواهد جیمز باند شود‪.‬‬
‫گلابی و نیز نهرها و جو ‌یهای جاری آن‬ ‫قله است‪ .‬در نزدیکی شهر نطنز در‬ ‫شهر و خانه و وطن نبود‪ ،‬بلکه همه‬ ‫دور افتاد‌هترین نواحی «آسیای میانه»‬ ‫یادآور می‌شویم که فیلمهای‬
‫م ‌یگذرانند‪ .‬علت اطلاق نام کرکس به‬ ‫‪ 85‬کیلومتری کاشان است‪.‬شهر نطنز‬ ‫جای دنیا را وطن و مسکن خود‬ ‫سفر کرد و شاهد محاکمات نمایشی‬ ‫هنرپیشه بشوی؟‬ ‫جیمزباند‪ ،‬چیزی جز هیجان و اضطراب‬
‫کوه‪ ،‬شاید آن باشد که کرکس در زبان‬ ‫از قدیم ‌یترین نقاط آباد و مسکونی‬ ‫می‌دانست‪ ،‬و روی این اصل خودی‬ ‫دهه ‪ 1930‬استالین برای تصفیه‬ ‫با تعجب گفتم چگونه؟ من که درس‬ ‫برای تماشاگران نداشت و ندارد‪،‬‬
‫سانسکریت به معنی سخت و ب ‌یرحم‬ ‫ایران بوده و در زمان ساسانیان به‬ ‫و بیگانه برای او یکی بود و همه‬ ‫مخالفان خود شد‪ .‬وی به عنوان یکی‬ ‫درست حسابی نخوانده‌ام! کارگردان‬ ‫فیلمهایی صرفاً تجاری و گاه بدآموز‪.‬‬
‫آمده و کنایه از به صلابت کوهستان‬ ‫دلیل موقعیت جغرافیایی شرایط قابل‬ ‫مردم را برای حق و قانون یکسان‬ ‫از بنیانگذاران واحدهای کوماندویی‬ ‫گفت‪ :‬تو عمل ًا درس نخواند‌های اما قوه‬ ‫اما آنچه مورد نظر است‪ ،‬ماجرای‬
‫است‪ .‬پروفسور گیرشمن باستا ‌نشناس‬ ‫توجهی داشته و در زمان سلجوقیان‬ ‫می‌دانسته و این افکار در سازمان‬ ‫«اس‪.‬آ‪.‬اس» بریتانیا در جنگ دوم‬ ‫تخیلت قوی است من لیستی از ده‬ ‫زندگی واقعی خود تامی (شون) کانری‬
‫نامدار فرانسوی که تحقیقات وسیعی‬ ‫هم کاروانسراها و بناهای مهمی در‬ ‫قضایی زمان او ب ‌یتأثیر نبوده است‪.‬‬ ‫جهانی‪ ،‬پشت خطوط دشمن در‬ ‫کتاب شکسپیر ـ ایبسن و اسکاروایلد به‬ ‫است‪ ،‬کارگر فقیری که تلاش کرد تا به‬
‫در منطقه کاشان انجام داده است‪،‬‬ ‫آن احداث شده است‪.‬از نطنز خارج و‬ ‫در مورد زناشوئی م ‌یگوید نباید‬ ‫آفریقای شمالی و کشورهای حوزه‬ ‫تو م ‌یدهم و تو باید آنها را بدقت بخوانی‪.‬‬
‫«کرکس» را برگرفته از واژه «کاس»ها‬ ‫وارد جاده باریکی م ‌یشویم‪ .‬در سمت‬ ‫شخص به دنبال زن نیکو صورت‬ ‫بالکان جنگید و دوست « مارشال تیتو»‬ ‫از فردای آن روز از صبح تا شب در‬ ‫موفقیتی برسد‪.‬‬
‫م ‌یداند‪ ،‬آنان اولین گروههای مهاجر‬ ‫راست جاده رشت ‌ه کو‌ههای کرکس با‬ ‫و طناز برود‪ ،‬چون او با تفرعن و‬ ‫رهبر پارتیزا ‌نهای یوگسلاوی گردید‪.‬‬ ‫کتابخانه مشغول خواندن این کتابها‬ ‫کانری م ‌یگوید‪ 73 :‬سال پیش در‬
‫بودند که در سرزمین ایران و اطراف‬ ‫قلل کوتاه و بلند خودنمایی م ‌یکنند‪.‬‬ ‫ب ‌یاعتنائیش شادی آدمی را منغص‬ ‫م ‌کلین‪ ،‬از دوستان بسیار نزدیک‬ ‫م ‌یشدم و تا نیم ‌ههای شب هم کنار‬ ‫یکی از محلات ادینبورگ به دنیا آمدم‪.‬‬
‫«یان فلمینگ» هرگز این شایعه را که‬ ‫ضبط صوت م ‌ینشستم و به صداهای‬ ‫خان ‌های که ما در آن زندگی م ‌یکردیم‬
‫این کوهستان سکونت کردند‪.‬‬ ‫م ‌یکند‪.‬‬ ‫او «مأمور ‪ »007‬واقعی بوده است‪ ،‬نه‬ ‫دو اتاق سرد غمناک داشت‪ .‬قبل از‬
‫هنرپیش ‌هها گوش م ‌یدادم‪.‬‬ ‫ورود به مدرسه پدرم مرا واداشت که‬
‫تکذیب و نه تأیید کرد‪.‬‬ ‫در سال‪ 1957‬میلادی در یک برنامه‬
‫شنا یاد بگیرم‪.‬‬
‫هنگامی که جنگ جهانی دوم شروع‬

‫شد‪ ،‬من شاگرد شیر فروش بودم‪.‬‬
‫هر روز صبح زود‪ ،‬بطریهای شیر را به‬
‫در خان ‌هها م ‌یدادم و بعد یک راست به‬
‫مدرسه م ‌یرفتم‪ .‬آن موقع ‪ 9‬ساله بودم‪.‬‬
‫در سیزده سالگی به خاطر فقر‬
‫خانواده و تأمین مخارج زندگیمان درس‬
‫و مدرسه را رها کردم و به طور تمام‬

‫وقت به شیرفروشی پرداختم‪.‬‬
‫ضمن شیرفروشی مجبور بودم سیب‬

‫زمینی و زغال هم بفروشم‪.‬‬
‫در شانزده سالگی تصمیم گرفتم‬
‫از دنیای فقر و فلاکت بگریزم و به‬

‫‪24‬‬ ‫‪65‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪53 4 6‬‬

‫‪19‬‬ ‫(سودوكو)‬

‫‪47 8‬‬ ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪26‬‬ ‫‪1‬ـ از نویسندگان و داستانسرایان‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬ ‫معروف‪ ،‬معاصر و فقید ایران ـ در‬ ‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫مساجد پیدا م ‌یشود‬ ‫‪4‬‬

‫‪6‬‬ ‫‪35‬‬ ‫‪73‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬ـ از طبیع ‌یدانان بزرگ جهان در قرن‬
‫نوزدهم ـ از خوانندگان خو ‌شصدا و‬

‫‪8‬‬ ‫‪43‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫مشهور ایران‬ ‫‪5‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬ـ امیرنشین ـ جنس مؤنث ـ پیشینیان‬
‫‪3‬‬ ‫‪26‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪34‬‬ ‫‪4‬ـ «نه»به‌عربی ـ از ورزش‌ها ـ از‬ ‫‪6‬‬
‫‪1‬‬
‫آ ‌بهای جاری ایران‬ ‫‪7‬‬
‫‪ 5‬ـ از تشکیلات تبهکاری و گانگستری‬
‫‪8‬‬
‫‪ 6‬ـ کاشف پن ‌یسیلین‬
‫‪9‬‬
‫عمودی‪:‬‬ ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬ ‫‪ 7‬ـ از رؤسای پیشین دانشگاه تهران ـ‬ ‫‪10‬‬

‫‪1‬ـ معروفترین نقاش جهان در قرن‬ ‫از وسایل آشپزخانه ‪1‬‬ ‫‪11‬‬
‫گذشته‬ ‫‪12‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪ 8‬ـ واحد اندازه گیری سطح ـ علامت‬
‫‪2‬ـ موسیقیدان برجسته و معروف آلمان‬ ‫جمع ـ از یک مبدأ و اصل‬ ‫‪13‬‬
‫و خالق اثر تریستیان و ایزولد‬
‫‪3‬ـ هنر هفتم‬ ‫‪9‬ـ بدون پستی و بلندی ـ گرو ـ ‪3‬‬ ‫‪14‬‬
‫خودپسندی و تکبر‬
‫‪4‬ـ خاطر ـ ایفاء ـ درختی است‬ ‫‪10‬ـ سنگواره ـ غیرقابل کشت ‪4‬‬ ‫‪15‬‬
‫‪ 5‬ـ کاشانه ـ تکخال‬
‫‪11‬ـ از آنطرف میو‌های است ـ مادر ‪5‬‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪ 6‬ـ علامت ـ دو رو و مز ّور‬ ‫ب ‌هعربی ـ ظرفی است‬
‫‪ 7‬ـ س ّدی در ایران ـ جوان‬ ‫‪1‬ـ از خوانندگان مشهور‪،‬‬
‫‪ 8‬ـ از کشیدن ‌یها ـ تباهی‬ ‫‪12‬ـ زبانی است ـ بیرق ‪6‬‬ ‫قدیمی و فقید ایران‬
‫‪9‬ـ مرضی است ـ زشت ـ پایتخت‬
‫‪13‬ـ پیامبر ـ بریدن برگ و شاخ ‌ههای ‪7‬‬ ‫در ایران‬ ‫‪2‬ـ نوعی شتر ـ از قهرمانان‬
‫کشوری است‬ ‫زائد ـ اسب رستم ـ از فعالیت‌های‬ ‫‪11‬ـ از ادوات استفهام ـ از‬ ‫شاهنامه ـ آرایش سنتی‬
‫‪10‬ـ از فصول ـ ضمیری است‬
‫کشاورزی ‪8‬‬ ‫سلاطین قاجار‬ ‫‪3‬ـ ولی ـ شهری در‬
‫‪11‬ـ نوار تزئینی ـ ملعبه‬ ‫‪12‬ـ میمنت ـ عصاره ـ مانع‬ ‫مازندران ـ قیمت واحد ـ‬
‫‪14‬ـ از شهرهای ایران ـ اثری از ارنست ‪9‬‬ ‫‪13‬ـ خوب ـ از شهرهای‬
‫همینگوی‬
‫‪15‬ـ کشوری است ـ ویران ‪10‬‬ ‫ایران ـ جهان‬

‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪11‬‬ ‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪14‬ـ سر انگشت ـ باغ و‬ ‫اپرایی از وردی‬

‫افقی‪:‬‬ ‫‪4‬ـ جزیر‌های متعلق به ایران بوستان ـ با نمک‬

‫‪1‬ـ از هنرپیشگان توانا و برجستۀ تئاتر ایران‬ ‫ـ گیاهی است با مصارف ‪15‬ـ دور کردن و فراری‬

‫‪2‬ـ حرف ندا ـ از جن ‌گافزارهای مخ ّرب‬ ‫دادن ـ از عوارض پوستی‬ ‫دارویی ـ ِگل‬

‫‪3‬ـ نگهداری فرزندان ـ اجداد‬ ‫‪ 5‬ـ قوای نظامی ـ حیوانی ـ شهری در ایران‬

‫‪4‬ـ «نه» ب ‌هعربی ـ درز ـ داخل دهان است‬ ‫است ـ شجاع‬

‫‪ 5‬ـ از کاخ‌های تاریخی اروپا ـ قرابت و‬ ‫‪ 6‬ـ آلودگی ـ خواهش ـ از‬

‫خویشاوندی‬ ‫ادوی ‌هها ـ زبانی است‬

‫‪ 6‬ـ آشکار ـ رسوم و شعائر‬ ‫‪ 7‬ـ اضافی ـ رطوبت ـ زبان‬

‫‪ 7‬ـ زبانی است ـ بنیه‬ ‫‪ 8‬ـ خوبی ـ موقعیت زمانی‬

‫‪ 8‬ـ دهان ـ مایۀ حیات‬ ‫ـ دستی‬

‫‪9‬ـ از داستانسرایان معروف انگلیس در قرن‬ ‫‪9‬ـ از نوشیدن ‌یها ـ اجرا ـ‬

‫گذشته‬ ‫جانوری با پوستی گرانبها ـ‬

‫‪10‬ـ از رودخان ‌ههای اروپا ـ سهل ـ مهاجرت‬ ‫از آنطرف معنی تبرئ ‌هشده‬

‫‪11‬ـ پلی معروف در ایران ـ جانداری است‬ ‫م ‌یدهد‬

‫‪10‬ـ دشت ـ پلی تاریخی‬