Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۳ (دوره جديد
P. 15

‫صفحه ‪ 15‬ـ ‪ Page 15‬ـ شماره ‪153‬‬                   ‫ویژهنامهنوروز‬                             ‫رودکی سمرقندی‬
‫جمعه ‪ 16‬تا پنجشنبه ‪ 29‬مارس ‪2018‬‬
                                                 ‫مولانا جلال الدين‬                 ‫آمد بهار خرم با رنگ و بوي طيب‬
             ‫دقيقي مروزي‬                                                           ‫با صد هزار زينت و آرايش عجيب‬
                                         ‫بهار آمد بهار آمد بهار مشكبار آمد‬         ‫شايد كه مرد پير بدين گه جوان شود‬
         ‫برافكند اي صنم ابر بهشتي‬        ‫نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد‬         ‫گيتي بديل يافت شباب از پي مشيب‬
         ‫زمين را خلعت ارديبهشتي‬          ‫صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح و روح آمد‬      ‫چرخ بزرگوار كيي لشگري بكرد‬
         ‫بهشت عدن را گلزارماند‬           ‫خرامان ساقی مه رو به ایثار عقار آمد‬       ‫لشگرش ابر تيره و باد صبا نقيب‬
         ‫درخت آراسته حور بهشتي‬           ‫صفا آمد‪ ،‬صفا آمد كه سنگ و ریگ روشن شد‬     ‫نقاط برق روشن و تندرش طبل زن‬
         ‫جهان طاوس گونه گشت ديدار‬        ‫شفا آمد شفا آمد شفای هر نزار آمد‬          ‫ديدم هزار خيل و نديدم چنين مهيب‬
         ‫به جايي نرمي و جايي درشتي‬       ‫حبیب آمد حبیب آمد به دلداری مشتاقان‬       ‫آن ابر بين كه گريد چون مرد سوگوار‬
         ‫زمين برسان خون آلوده ديبا‬       ‫طبیب آمد طبیب آمد طبیب هوشیار آمد‬         ‫وآنرعدبينكهنالدچونعاشقكثيب‬
         ‫هوا برسان نيل اندوده مشتي‬       ‫سماع آمد سماع آمد سماع بی صداع آمد‬        ‫خورشيد ز ابر تيره دهد روي گاه گاه‬
         ‫بدان ماند كه گويي از مي و مشك‬   ‫وصال آمد وصال آمد وصال پایدار آمد‬         ‫چونان حصاريي كه گذر دارد از رقيب‬
         ‫مثال دوست بر صحرا نبشي‬          ‫ربیع آمد ربیع آمد ربیع بس بدیع آمد‬        ‫كي چند روزگار جهان دردمند بود‬
         ‫زگل بوي گلاب آيد ازآن سان‬       ‫شقایق ها و ریحان ها و لاله خوش عذار آمد‬   ‫بهشدكهيافتبويسمنرادوايطيب‬
         ‫كه پنداري گل اندر گل سرشتي‬      ‫كسی آمد كسی آمد كه ناكس زوكسی گردد‬        ‫باران مشك بوي بباريد نو بنو‬
         ‫به طعم نوش گشته چشمه آب‬         ‫مهی آمد مهی آمد كه دفع هر غبار آمد‬        ‫وز برف بركشيد كيي حله قصيب‬
         ‫به رنگ ديده آهوي دشتي‬           ‫دلی آمد دلی آمد كه دلها را بخنداند‬        ‫گنجيكهبرفپيشهميداشتگلگرفت‬
         ‫چنان گردد جهان هزمان كه گويي‬    ‫می ای آمد می ای آمد كه دفع هر خمار آمد‬    ‫هرجوكييكهخشكهميبودشدرطيب‬
         ‫پلنگ آهو نگيرد جز به كشتي‬       ‫كفی آمد كفی آمد كه دریا ُد ّر ازو یابد‬    ‫لاله ميان كشت درخشد همي ز دور‬
         ‫بتي بايد كنون خورشيد چهره‬       ‫شهی آمد شهی آمد كه جان هر دیار آمد‬        ‫چون پنجه عروس به حنا شده خضيب‬
         ‫مهي كو دارد از خورشيد پشتي‬      ‫كجا آمد كجا آمد كزینجا خود نرفته است او‬   ‫بلبل همي بخواند در شاخسار بيد‬
         ‫بتي رخسار او همرنگ ياقوت‬        ‫ولیكن چشم گه آگاه و گه بی اعتبار آمد‬      ‫سار از درخت سرو مر او را شده مجيب‬
         ‫م‍ئي برگونه جامه كنشتي‬          ‫ببندم چشم و گویم شد‪ ،‬گشایم گویم او آمد‬    ‫صلصل بسر و بن بر با نغمه كهن‬
         ‫دقيقي چارخصلت برگزيدست‬          ‫و او در خواب و بیداری قرین و یار غار آمد‬  ‫بلبل به شاخ گل بر بالحنك غريب‬
         ‫به گيتي در زخوبيها و زشتي‬       ‫كنونناطقخمشگرددكنونخامشبهنطقآمد‬           ‫اكنون خوريد باده و اكنون زييد شاد‬
         ‫لب بيجاده رنگ و ناله چنگ‬        ‫رها كن حرف بشمرده كه حرف بی شمار آمد‬      ‫كهاكنونبردنصيبحبيبازبرحبيب‬
         ‫مي چون زنگ و يكش زرد هشتی‬

       ‫سعدی شیرازی‬                               ‫خیام نیشابوری‬                              ‫فروغی بسطامی‬

‫برآمد باد صبح و بوی نوروز‬                ‫بر چهره‌ی گل نسیم نوروز خوش است‬             ‫عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند‬
‫به کام دوستان و بخت پیروز‬                ‫در صحن چمن روی د ‌لافروز خوش است‬            ‫وز شاخه گل داد دل زار گرفتند‬
‫مبارک بادت این سال و همه سال‬             ‫از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست‬            ‫نوروز همایون شد و روز می گلگون‬
‫همایون بادت این روز و همه روز‬            ‫خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است‬         ‫پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند‬

       ‫فريدون مشيری‬                              ‫سهراب سپهري‬                                ‫لعبت والا‬

          ‫بهار آمد گل و نسرين نياورد‬               ‫مانده تا برف زمين آب شود‪.‬‬                                 ‫گل‪ ،‬همان گل‬
           ‫نسيمی بوی فروردين نياورد‬       ‫مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر‬                     ‫سبزه‪ ،‬ساغر‪ ،‬سیب‪ ،‬سنبل‪...‬‬
        ‫پرستو آمد و از گل خبر نيست‬
      ‫چرا گل با پرستو هم سفر نيست‬                                   ‫وارونه چتر‪.‬‬                  ‫آسمان نوبهاران هم همان‪،‬‬
    ‫چه افتاد اين گلستان را چه افتاد؟!‬                       ‫ناتمام است درخت‪.‬‬                           ‫با همان رنگین کمان‬
          ‫که آيين بهاران رفتش از ياد‬      ‫زير برف است تمناي شنا كردن كاغذ‬
       ‫چرا پروانگان را پر شکست ‌هاست‬                                                             ‫عطر نرگس‪ ،‬لاله‪ ،‬یاس زرد‬
    ‫چرا هر گوشه گرد غم نشست ‌هاست‬                                        ‫در باد‬                       ‫رقص گلبرگ شکوفه‬
      ‫چرا خورشيد فروردین فرو خفت‬                       ‫و فروغ تر چشم حشرات‬                               ‫با نسیم دور ‌هگرد‪،‬‬
            ‫بهار آمد گل نوروز نشکفت‬        ‫و طلوع سر غوك از افق درك حيات‪.‬‬
                                          ‫مانده تا سيني ما پر شود از صحبت‬                         ‫نغم ‌ههای مرغ خوشخوان‪،‬‬
               ‫مگر دارد بهار نو رسيده‬                                                              ‫بزم گنجشگان بازیگوش‬
     ‫دل و جانی چو ما در خون کشيده‬                              ‫سمبوسه و عيد‪.‬‬                 ‫روی شاخ و برگ سرخ ارغوان‪،‬‬
                                          ‫در هوايي كه نه افزايش كي ساقه‬
            ‫بهارا خيز و زان ابر سبکرو‬                                                                         ‫پیک شادی‪،‬‬
          ‫بزن آبی به روی سبز ‌هی نو ‪...‬‬                            ‫طنيني دارد‬                              ‫مژدۀ نوروز باور‬
    ‫مگو کاين سرزمينی شوره‌زار است‬         ‫و نه آواز پري مي رسد از روزن منظومه‬                            ‫آرزوی سال بهتر‪،‬‬
      ‫چو فردا دررسد رشک بهار است‬                                                                       ‫مهر بی پایان یاران‬
       ‫بر آرد سرخ گل خواهی نخواهی‬                                          ‫برف‬                         ‫از همه سوی جهان‪،‬‬
         ‫وگر خود صد خزان آرد تباهی‬                              ‫تشنه زمزمه ام‪.‬‬                     ‫بیش از اینها هم هنوز‪...‬‬
         ‫اگر خود عمر باشد سر برآريم‬       ‫مانده تا مرغ سرچينه هذياني اسفند‬                     ‫باز بینم روز نو‪ ،‬پیروز نیست‬
        ‫دل و جان در هوای هم گماريم‬                                                      ‫شور و حال خانه چون دیروز نیست‬
           ‫دگر بارت چو بينم شاد بينم‬                               ‫صدا بردارد‪.‬‬                    ‫باید از نو خانه را آراستن‬
                                                              ‫پس چه بايد بكنم‬                       ‫از غبار اهرمن پیراستن‬
            ‫سرت سبز و دلت آباد بينم‬       ‫من كه در لخت ترين موسم بي چهچه‬                        ‫تا رسد نوروز پیروزی ز راه‬
             ‫به نوروز دگر هنگام ديدار‬                                                           ‫بگذرد کابوس این روز سیاه‬
            ‫به آيين دگر آيي پديدار…‬                                        ‫سال‬     ‫لندن ــ نوروز ‪1383‬‬
                                                               ‫تشنه زمزمه ام؟‬
                                                      ‫بهتر آن است كه برخيزيم‬

                                                                 ‫رنگ را بردارم‬
                                           ‫روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم‪.‬‬
   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   20