Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۹ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬     ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                  ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1645‬‬
                                    ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬   ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                ‫جمعه ‪ 30‬شهریورماه تا پنجشنبه‪ 5‬مهرماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                    ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬     ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                    ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬     ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬  ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)87‬‬
                                    ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                    ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                       ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1268‬‬
                                    ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬         ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                  ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬    ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬          ‫احمد احـرار‬                 ‫این اقدامات تب ّری جسته و همگی‬       ‫رویداد دیگری که مشیرالدوله‬
                                    ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬     ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                             ‫هواخواه وحدت ملی هستند‪ ،‬و قوۀ‬        ‫در مقام حل و فصل آن برآمد‪،‬‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬      ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬     ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬       ‫علماء و قنسولها دیدن می‌کنند‪.‬‬       ‫جنگی این آقایان هم چیز مهمی‬          ‫غائلۀ تبریز بود‪ .‬با این هدف‪،‬‬
                                    ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬       ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬      ‫در بازدید علماء و قنسولها شش‬        ‫نیست و قلع و قمع آنها در کمال‬        ‫مخبرالسلطنه (مهدیقلی هدایت)‬
                                    ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬         ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬       ‫سوار قزاق همراه من است‪ .‬مردم‬        ‫سهولت ممکن است‪ .‬این بود که‬           ‫را که وزیر مالیه بود با اختیارات‬
                                    ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬      ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬   ‫از حضور من در تبریز آگاه شدند‪.‬‬      ‫به قزاقان نظامیه امر داد به شهر‬      ‫تام به‌عنوان والی آذربایجان روانۀ‬
                                                                         ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬       ‫در عبور‪ ،‬از چشم کسبه پیداست‬         ‫رفته و به مرکز قیام یعنی دارالایاله‬
                                                        ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬  ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬     ‫که استغاثه دارند‪ .‬از در ژاندارمری‬   ‫حمله و آنها را متفرق‪ ،‬و از آنها نزع‬                     ‫آن دیار کرد‪.‬‬
                                                                                                              ‫که می‌گذرم بوقی می‌زنند‪ .‬شیپور‬      ‫اسلحه کردند‪ .‬شیخ محمد رئیس‬           ‫هدایت‪ ،‬در «خاطرات و خطرات»‬
‫استراتژی نادرست در همگرائی‬                                                                                    ‫ندارند‪ .‬رئیس ژاندارم به دیدن من‬     ‫قیام در خانه‌ای پناهنده و در‬         ‫م ‌ی‌نویسد‪« :‬صحبت غیر رسمی از‬
                                                                                                              ‫نیامد ولی به پیغام اظهار انقیاد‬     ‫زیرزمین متواری شده بود‪ .‬قزاقها‬       ‫حرکت من به آذربایجان هست ولی‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 21 - 1164‬تیر ماه ‪1386‬‬                                                                                                           ‫به هدایت دختربچه‌ای که به آنها‬       ‫رسماً مذاکره نمی‌شود‪ .‬کسی هم‬
                                                                                                                                        ‫کرد‪...‬‬    ‫گفته بود شخصی در این خانه‬            ‫نیست‪ .‬محمدحسن میرزا ولیعهد را‬
‫همه افراطيان باشد ــ در کشاندن‬      ‫امريکا و جا‌های ديگر برای استفاده‬    ‫د ر گفتگو‌ها ئی که د ر با ر ه‬        ‫در نوبت ثانی که مشتیج نزد‬           ‫است برای گرفتن او به این محل‬         ‫به افتضاح از تبریز بیرون کرده‌اند‪.‬‬
‫امريکا به حمله به ايران‪ ،‬و همنوائی‬  ‫از مسائل قومی ايران برای ضربه‬        ‫گردهمائی اخير پاريس ــ دنباله‬        ‫من آمد و نقشۀ سابق را تکرار‬         ‫آمده‪ ،‬و شیخ که به قصد دفاع از‬        ‫عین‌الدوله و سپهسالار را هم عذر‬
‫پاره‌ای محافل امريکائی با اين‬       ‫زدن به رژيم اسلامی دريابند‪ .‬اما‬      ‫تلاش‌های يکی دو ساله گذشته‬           ‫کرد گفتم اطراف کار را باید درست‬     ‫خود به سمت آنها تیراندازی کرده‬       ‫خواسته‌اند‪ .‬در تهران سهل است‬
‫تلاش‌ها‪ ،‬می‌بايد برای متقاعد‬        ‫جاذبه تشکيل نهادی دربرگيرنده‬         ‫برای راه اندازی يک نهاد ملی و‬        ‫دید‪ ،‬نمی‌خواهم زد و خورد بسیار‬      ‫بود آماج شلیک قزاقها شده مقتول‬       ‫کلاه را کج گذاردن و باد زیر بغل‬
‫کردن چپ واقعگرا و دمکرات ايران‬      ‫سازمان قومی که دور افتاده‌ترين‬       ‫جايگزين جمهوری اسلامی ــ‬             ‫بشود و تلفات واقع گردد‪ ...‬دو‬        ‫گردید‪ ،‬ولی دکتر مأمور معاینۀ‬         ‫انداختن‪ .‬از خیابانی تلگرافی رسید‬
‫به ضرورت بازنگری در اتحاد‌ها و‬      ‫سازمان‌های سياسی از مبارزه‬           ‫درگرفت نکته‌های اصلی يا به نظر‬       ‫ساعت به غروب مانده به قزاقخانه‬      ‫جسد استدلالاتی می‌کرد که شیخ‬         ‫خطاب به وثوق السلطنه (دادور)‬
‫همکاری‌های پيشين بسنده باشد‪.‬‬        ‫همگانی هستند‪ ،‬نيرومند‌تر بود به‬      ‫نيامد‪ ،‬يا اهميتی که می‌بايد به آن‬    ‫رفتیم‪ .‬می‌بایست تصمیم گرفت‪.‬‬         ‫محمد خودکشی کرده است و شاید‬          ‫که فلانی اگر می‌آید تنها بیاید‪.‬‬
‫طيف اصلی چپ‪ ،‬رويارو با خطرهائی‬      ‫ويژه که خيال می‌کردند خواهند‬         ‫داده نشد و يا بحث را به سطحی‬         ‫باز از رئیس پرسیدم که به عمل‬                                             ‫خیابانی در یک دو مراسله هم مرا‬
‫که موجوديت ايران را از بيرون و‬      ‫توانست نيرو‌های چپ همراه آن‬          ‫که ما با آن آشناتر و آسوده‌تريم‪ ،‬به‬  ‫خودتان اطمینان دارید که کار‬             ‫این قول‪ ،‬بی‌وجه هم نباشد»‪.‬‬       ‫هم‌مسلک محترم خطاب می‌کند‪...‬‬
‫درون تهديد می‌کند نمی‌خواهد‬         ‫سازمان‌های قومی را نيز درکنار‬         ‫سطح روابط شخصی‪ ،‬فروکاستند‪.‬‬          ‫دنباله پیدا نکند؟ اطمینان داد‪.‬‬      ‫شر ح و قا یع ر ا ا ز ز با ن‬          ‫دولت در امر آذربایجان مر ّدد است‪.‬‬
‫اسير رويکرد‌ها و شعار‌های گذشته‬     ‫عنا صر ی ا ز مشر و طه خو ا ها ن‬      ‫پيش از ورود به هر بحثی در‬            ‫شامی حاضر شده بود‪ ،‬صرف شد‪.‬‬                                               ‫من به احوال روحیۀ تبریز آشنا‬
‫بماند‪ .‬اگر کسانی در انتظار برهم‬     ‫بنشانند‪ .‬به هشدار‌های فراوان‬         ‫اين باره دو نکته را می‌بايد روشن‬     ‫من قدری با لباس در رختخواب‬                    ‫مخبرالسلطنه بشنویم‪:‬‬        ‫بودم و قیام را بازی می‌دانستم و‬
‫خوردن اوضاع به ميدان پريده‌اند‬      ‫توجه ننمودند و در نشست برلين‬         ‫کرد‪ .‬نخست‪ ،‬هيچ کدام از مخالفان‬       ‫غلتیدم تا سپیده دمید‪ .‬در را باز‬     ‫« خیا با نی به و ثو ق‌ا لسلطنه‬       ‫تصور مخالفت نمی‌کردم‪ .‬در هیأت‬
‫و نمی‌دانند پيامد‌های اقداماتشان‬    ‫از حقوق سياسی اقوام ايران دم‬         ‫آن تلاش‌ها با همگرائی نيرو‌های‬       ‫کردم‪ .‬صدای تیر می‌آمد‪ ،‬گاهی‬         ‫تلگر ا ف کر د ه بو د فلا نی تنها‬     ‫گفتم آذربایجان را به‌مفت نمی‌شود‬
‫چيست‪ ،‬کسان بيشمار ديگری از‬          ‫زدند و با همه تذکراتی که پس از‬       ‫سياسی گوناگون بر امر ملی يعنی بر‬     ‫کمتر‪ ،‬گاهی بیشتر‪ .‬سر آفتاب‪،‬‬         ‫بیاید‪ .‬من هم تنها رفتم‪ ..‬همه جا‬      ‫از دست داد ولو کار به جنگ در‬
‫جمله همه سازمان‌های سياسی‬           ‫آن داده شد باز در لندن بر آن تاکيد‬   ‫دمکراسی و حقوق بشر و يکپارچگی‬        ‫ظفر ا لد و له خبر د ا د که مر کز‬    ‫در راه خرمن‌ها نکوفته مانده و‬        ‫قافلانکوه بکشد‪ .‬من حاضرم به‬
‫سراسری و با پشتوانه‪ ،‬و نه محدود‬     ‫نهادند‪ .‬اکنون آن سازمان‌های قومی‬     ‫ايران‪ ،‬مشکلی ندارند و از همه کمتر‬    ‫نظمیه‪ ،‬عالی‌قاپو و مرکز تلفن به‬     ‫گله‌ها در حصار محصورند و رعایا‬       ‫آذربایجان بروم‪ .‬در جلسۀ شنبه‬
‫به افراد همزبان‪ ،‬درطيف گسترده‬       ‫پس از نشست پاريس‪ ،‬واژه قوم را‬        ‫کسانی که از دو دهه پيش از هر‬                                             ‫از ترس شاهسون‪ ،‬تفنگ به دست‬           ‫ششم ذیحجه تصمیم گرفته شد‪،‬‬
                                                                         ‫فرصت نويدبخشی در اين راستا‬                            ‫تصرف ماست‪...‬‬       ‫در برج‌ها نشسته‌اند‪ .‬این است‬
‫چپ و راست هستند که به صراحت‬         ‫نيز از قاموس خود برداشته‌اند و‬       ‫بهره گرفته‌اند و واژه دگرانديش‬
‫يا بطور ضمنی به دفاع از ايران در‬    ‫ايران برايشان کشوری از مليت يا‬       ‫را به زبان فارسی داده‌اند که به‬      ‫مخبرالسلطنه (مهدیقلی هدایت)‬         ‫وثوق الدوله‬                          ‫محمد خیابانی‬
                                    ‫ملت‌هاست و مليت يا ملت را زبان‬       ‫معنی برابر شناختن مخالف و «غير‬
         ‫تماميت آن برخاسته‌اند‪.‬‬     ‫و کينه زبانی تعريف می‌کند‪ .‬آنها تا‬   ‫خودی» با خود است‪ .‬دوم‪ ،‬همه‬           ‫روز دیگر‪ ،‬نزدیک ظهر از طرف‬          ‫احوال آزادی‌ستان که آزادیخواهان‬      ‫من سه‌شنبه نهم حرکت کردم‪»...‬‬
‫ا کنو ن بر جا يگز ين سا ز ا ن‬       ‫جائی می‌روند که با ناديده گرفتن‬      ‫آنها به تمرکز زدائی در حکومت و‬       ‫نظمیه (شهربانی) همهمه شنیده‬         ‫برای نجات آن دامن به کمر زده‬                      ‫(شهریورماه ‪)1299‬‬
‫است که نه تنها بر مخاطرات‬           ‫اعلاميه جهانی حقوق بشر‪ ،‬حقوق‬         ‫برقراری حقوق فرهنگی گويندگان‬         ‫شد‪ .‬صدای کف زدن‪ ،‬قیه و‬              ‫قیام فرموده‌اند‪ ،‬به قعود هم معتقد‬
‫نهفته در استراتژی خود‪ ،‬بلکه‬         ‫شهروندی ايرانيان را انکار می‌کنند‬    ‫زبان‌های غير فارسی به موجب‬           ‫فریاد‪ .‬گفتم چیست؟ گفتند نعش‬         ‫نیستند و از تهران وجوه متوقعند‪.‬‬      ‫در خاطرات عبدالله مستوفی‬
‫بر محدوديت‌های فلج کننده آن‬         ‫و آن حقوق را برای «ملت»‌های‬          ‫پيشرفته‌ترين ميثاق‌های پيوست‬         ‫خیابانی را آورده‌اند‪ ،‬مردم جمع‬      ‫معلوم نیست برای آزاد بودن‪،‬‬           ‫(شرح زندگی من ـ تاریخ اجتماعی‬
‫نيز از نزديک‌تر بنگرند‪ .‬با اينگونه‬                                       ‫اعلاميه جهانی حقوق بشر باور‬          ‫شده‌اند‪ ،‬دست می‌زنند و هیاهو‬        ‫ایران به چند جمهوری باید تقسیم‬       ‫و اداری دورۀ قاجاریه) آمده است‪:‬‬
‫همايش‌ها جنبش که سهل است‪،‬‬                          ‫ايران می‌خواهند‪.‬‬      ‫دارند‪ ،‬به ويژه آنهائی که قطعنامه‬     ‫می‌کنند و می‌خواهند دور بازار‬       ‫شود‪ ...‬معهود بود پس از ورود (به‬      ‫«مشیرالدوله از همان روزهای‬
‫نيروئی نيز نخواهد آمد که ارزش‬                  ‫***‬                       ‫حکومت‌های محلی و حقوق اقوام‬          ‫بگردانند‪ .‬فوق‌العاده متأسف شدم‪.‬‬     ‫تبریز) خیابانی کسی بفرستد حرف‬        ‫اولیۀ زمامداری خود‪ ،‬با قیامی‌ها‬
‫اينهمه دست و پا زدن‌ها را برای‬      ‫ا ينها مسا ئلی ا ست که نگا ه‬         ‫ايران را به منشور حزب خود‬            ‫گفتم ببرند در س ّیدحمزه‪ ،‬محترماً‬    ‫بزنیم‪ .‬دو روز گذشته‪ ،‬نفرستاد‪ .‬روز‬    ‫و ا ر د مبا د له تلگر ا ف گشته ‪،‬‬
‫گشودن جبهه تازه‌ای در مبارزات‬       ‫سطحی و مثلا رقابت برنمی دارد‬         ‫پيوست کرده‌اند و در اين زمينه‬        ‫دفن کنند‪ .‬دو سه ناسزا هم به این‬     ‫دوم ناظم‌الدوله به دیدن من آمد‪.‬‬      ‫موقوف‌الاجرا ماندن قرارداد و‬
‫درونی مخالفان‪ ،‬و منحرف کردن‬         ‫و آينده ايران و بهروزی اقوام‬         ‫جائی برای بيشتر خواستن برای‬          ‫جماعت کوفی گفتم‪ .‬تا دو روز قبل‬      ‫از سفر قبل سابقه داشتیم‪ .‬گفتم‬        ‫آزادی مطبوعات را متذکر شده‪،‬‬
‫مبارزه از رژيم اسلامی داشته‬         ‫ايران درگرو آن است‪ .‬گذشته از‬         ‫هيچ گروهی که خواهان جدائی‪،‬‬           ‫پای نطق او دست می‌زدند و مردی‬       ‫رفیق‪ ،‬چه فن؟ شانه بالا انداخت‪.‬‬       ‫افتتاح مجلس شورای ملی را وعده‬
‫باشد‪ .‬همبستگی دگرانديشان‪ ،‬از‬        ‫راست ناسيوناليست‪ ،‬چپگرايانی‬          ‫در هنگام خود‪ ،‬از ايران نباشد‬         ‫را شیفته کردند‪ ،‬امروز پای نعش او‬                                         ‫داد‪ ...‬منتظر بود که قیامی‌ها از این‬
‫کژراهه دلگرمی دادن و پشتيبانی‬       ‫که قرار بود به نهاد سازی و‬                                                                                                   ‫مطلب معلوم شد‪.‬‬        ‫اقدامات دولت قدرشناسی کرده با‬
‫از خواست‌های تندرو‌ترين عناصر‬       ‫جا يگز ين‌تر ا شی کشا ند ه شو ند‬                         ‫نگذاشته‌اند‪.‬‬                      ‫دست می‌زنند‪.‬‬       ‫ر و ز سو م با د ا مچی و‬              ‫مشروعات دولت مساعدت نمایند‪.‬‬
‫درگروه‌های قومی ايران نمی گذرد‪.‬‬     ‫موضوع را از دريچه مسائل شخصی‬         ‫اگر کسانی در آن همايش‌ها‬             ‫ظهر‪ ،‬راپرت واقعه رسید‪ .‬معلوم‬        ‫سید ا لمحققین آ مد ند ‪ .‬صحبت‬         ‫ولی آقایان دست از حرفهای‬
‫آن عناصر‪ ،‬خود ملت ايران را انکار‬    ‫نمی‌بينند؛ و به درستی انگشت بر‬       ‫شرکت نجسته‌اند و با نتايج آنها‬       ‫شد دختربچه‌ای به پست سه نفر‬         ‫طولانی شد‪ .‬نتیجه آن که قیام‬          ‫سربالای خود برنداشته به ترکی‬
‫می‌کنند چه رسد به مصالح ملی‪ ،‬و‬      ‫انحرافات زننده‌ای می‌گذارند که از‬    ‫همرای نبوده‌اند از ملاحظات‬           ‫قزاق می‌گوید خیابانی در فلان‬        ‫نقشه‌ دارد‪ ،‬گفتنی نیست‪ ،‬شما‬          ‫گفتن خود ادامه دادند‪ .‬مشیرالدوله‬
‫بر آنها حرجی نيست‪ .‬ولی ديگران‬       ‫برلين تا پاريس را پوشانيده است‪.‬‬      ‫اصولی سرچشمه گرفته‌است‪ .‬آنها‬         ‫خانه در زیرزمین است‪ .‬قزاقها‬         ‫به تهران برگردید و پیغامات را‬        ‫حاجی مخبرالسلطنه (جناب آقای‬
‫مسئوليت‌های بزرگ‌تری دارند‪.‬‬         ‫عناصر برجسته‌ای از چپ ايران‪،‬‬         ‫با جايگزين سازی‌های بی پايه و‬        ‫کسب تکلیف نکرده داخل خانه‬           ‫ببرید‪ .‬شب به منزل سید رفتم و‬         ‫مهدیقلی هدایت) را که در دو‬
‫نفس مذاکره کردن با طرف‌هائی که‬      ‫که رويهمرفته پيشينه درخشانی‬          ‫آلوده به امتياز دادن‌های زيان آور‬    ‫می‌شوند‪ .‬بین حیاط و زیرزمین‬         ‫صحبت طولانی‌تر شد‪ ،‬دیدم مرغ‬          ‫مورد دیگر از موارد مشکل‪ ،‬والی‬
‫جز به بيشترينه خواست‌های خود‬        ‫در دفاع از يکپارچگی ايران ندارد‪،‬‬     ‫برای سرهم کردن هر جمعی که‬            ‫چند تیر رد و بدل می‌شود‪ .‬تیری‬       ‫یک پا دارد و دنده عوض نمی‌شود‪.‬‬       ‫آذربایجان شده بود و مردم به‬
‫رضايت نخواهند داد هنری نيست‬         ‫در تازه‌ترين نشست برلين اتحاد‬        ‫بتوان گردآورد مخالف هستند؛ و در‬      ‫به دست یک نفر قزاق می‌خورد‪.‬‬         ‫گفتم قیام بر علیه قرارداد ‪1919‬‬       ‫بی‌غرضی و بی‌طمعی او کمال‬
‫و کسانی که بر اثر تجربه فراوان‬      ‫جمهوريخواهان ايران نمايشی از‬         ‫برابر هر اقدامی که يکپارچگی ايران‬    ‫تیری هم به پای خیابانی و تیری‬       ‫بود‪ .‬وثوق الدوله که آن قرارداد‬       ‫اطمینان را داشتند‪ ،‬به داوطلبی‬
‫پانزده ساله از چنين مذاکره‌ها کنار‬  ‫احساس مسئوليت ملی دادند که‬           ‫را ــ چه به عنوان کشور و چه ملت‬      ‫هم به سرش‪ .‬گفتند تیر سرش را‬         ‫را امضا کرد از بین رفت‪ ،‬فقط‬          ‫خود ایشان به ایالت آذربایجان‬
‫کشيده‌اند نه مخالف همبستگی‬          ‫دفاع روشنفکران هشت نه دهه‬            ‫ــ زير پرسش ببرد مواضع سخت‬           ‫خودش زده است‪ .‬مؤید این قول‪،‬‬         ‫پروتست لازم است و استعانت‬            ‫انتخاب و مأمور کرد‪ .‬تصور می‌رفت‬
‫هستند نه اعلاميه جهانی حقوق‬         ‫پيش را از يکپارچگی ايران به ياد‬      ‫و صريح می‌گيرند‪ .‬هر تصورديگری‬        ‫نوشته‌ای از بغلش درآمد که چون‬       ‫از دول دیگر‪ .‬مخالفت هم با‬            ‫وجاهت والی جدید‪ ،‬و اعتماد عامه‬
                                    ‫می‌آورد‪ .‬آنها سندی را در مسائل‬       ‫ازجمله اختلاف و رقابت شخصی‬           ‫نخواستم تسلیم بشوم انتحار کردم‪.‬‬     ‫قرارداد کرده‌اند‪ .‬جنگ خانگی‬          ‫نسبت به او‪ ،‬قیامی‌ها را بر سر جای‬
            ‫بشر و ميثاق‌های آن‪.‬‬     ‫قومی تصويب کردند که همچون‬            ‫بی موضوع است‪ .‬در مسائل مربوط‬         ‫عین نوشته‪« :‬رفقا خدا حافظ‪ ،‬چون‬      ‫مایۀ خانه‌خرابی است‪ .‬حدود ایران‬      ‫خود بنشاند ولی آقایان این والی‬
‫مشکل در استراتژی و نيت‌هاست‬         ‫برگ افتخاری از اين دوران به‬          ‫به ملت و مبارزه‪ ،‬امر شخصی‬            ‫تنها ماندم و تصمیم نموده بودم‬       ‫محترم است تا جامعیت دارد‪.‬‬            ‫را به دارالایاله راه ندادند به‌طوری‬
‫نه در واژه‌ها و اصطلاحات‪ .‬بجای‬      ‫ياد خواهد ماند‪ .‬اکنون برای‬           ‫وجود ندارد؛ و از کدام رقابت سخن‬      ‫که دستگیر نشوم خودم را کشتم‪.‬‬        ‫اجزای کابینه را می‌شناسید‪ ،‬همه‬       ‫که حاجی مخبرالسلطنه مجبور‬
‫کوشش در اختراع واژه‌های تازه‬        ‫چايگزين سازان ترديدی نمی‌ماند‬                                             ‫بعد از این سست نشوید‪ .‬مرام را‬       ‫مردمان وطن‌پرستند‪ .‬به احوال‬          ‫شد به یکی از خانه‌های شهری‬
‫برای اصطلاحات هر روزه علوم‬          ‫که مهم‌ترين اولويت بخش بزرگ‬                ‫می‌گويند که در شمار آيد؟‬       ‫تعقیب کنید‪ .‬از بازماندگان من‬        ‫من هم سابقه دارید‪ .‬جواب همۀ‬          ‫فرود آید‪ .‬هرقدر این والی وجیه و‬
‫اجتماعی و روابط بين المللی‬          ‫طيف چپ نيز نگهداری ايران در‬          ‫در تلاش‌هائی که به آن اشاره‬          ‫غفلت نکنید‪ .‬کسی را ندارم‪ .‬تمام‬      ‫حرفها‪ ،‬مرام نگفتنی است «بر‬           ‫طرف اعتماد مردم با آقایان از در‬
‫بهتر است به صف ايران برای همه‬             ‫چهارچوب کنونی آن است‪.‬‬          ‫رفت کسانی استراتژی همراه کردن‬        ‫دارائی مرا به‌غارت بردند‪ .‬این بود‬   ‫این عقل و دانش بباید گریست»‪.‬‬         ‫مسالمت درآمد‪ ،‬آنها بیمزگی را‬
‫ايرانيان‪ ،‬بپيوندند و بر اصولی که‬    ‫فاصله گرفتن از پاريس را در‬           ‫نيرو‌های سياسی ايران را بر پايه‬      ‫آزادیخواهی مخبرالسلطنه‪22 .‬‬          ‫مأیوساً بیرون آمدم‪ ...‬مشتیج رئیس‬     ‫زیادتر کرده حتی والی را در خانۀ‬
‫همه جهان متمدن بر آن ساخته‬          ‫مهم‌ترين گروهبندی‌ها و از سوی‬        ‫تفاهم با سازما ‌نهای قومی گذاشتند‪.‬‬                                       ‫قزاقخانه به دیدن من آمد‪ ،‬اظهار‬       ‫خود هم تهدید به اخراج از شهر‬
‫شده است توافق کنند‪ .‬رعايت منافع‬     ‫شخصيت‌ها ی با ا عتبا ر چپگر ا‬        ‫اين سازمان‌ها تا نيروهای نظامی‬              ‫سنبله ـ محمد خیابانی»‪.‬‬       ‫کرد که قیام پر و پایی ندارد‪ .‬عدۀ‬     ‫نمودند‪ .‬مخبرالسلطنه مجبوراً به‬
‫ملی ايران به معنی حفظ اين ملت‬       ‫می‌بايد يک نشانه مهم همرائی‬          ‫امريکا بر موازنه قوا در پيرامون‬      ‫اگر تجزیۀ مملکت آزادیخواهی‬          ‫فوج ملی فعله‌اند‪ ،‬لباس بیخود‬         ‫نظامیه (محل پادگان قوۀ نظامی‬
‫در درون اين مرز‌ها و بر روي هم‬      ‫چپ و راست ايران در امری که‬           ‫ايران افزوده نشده بودند ــ از دهه‬    ‫است بنده آزادیخواه نیستم‪ .‬منزل‬      ‫به آنها پوشانده‌اند‪ .‬اگر ژاندارم‬     ‫در باغ شمال) رفت‪ .‬قیامی ها این‬
‫ريختن همه منابع طبيعی و انسانی‬      ‫به مصالح ملی ارتباط می‌يابد‬          ‫نود ــ و تا هنگامی که فروپاشی‬        ‫خیابانی را دادم تعمیر کردند‪ .‬اثاثه‬  ‫با قیام همراهی کند ـ که آن‬           ‫کار را مقدمۀ فرار والی دانستند‬
‫ايران به سود همه ايرانيان‪ ،‬از نظر‬   ‫شمرد‪ .‬تلاش‌های آشکار رهبران‬          ‫شوروی‪ ،‬آرزوی فروپاشيدن‌های‬           ‫برای اولادش تدارک کردم‪ .‬حقوق‬        ‫را هم احتمال نمی‌دهیم ـ در‬           ‫و بر رعونت خود افزودند ولی‬
‫سياسی صرف نيز به مراتب بخت‬          ‫و سخنگويان يکی از سازمان‌های‬         ‫ديگری را در دل‌هائی بيدار نکرده‬      ‫برای اولادش خواستم‪ .‬در تشریفات‬      ‫چهار ساعت وال ّا در چهل دقیقه‬        ‫مخبرالسلطنه در دو سه هفته‬
‫بيشتری دارد‪ .‬هيچ نيازی به این‬       ‫قومی ــ که می‌تواند زبان حال‬         ‫بود اندک آمادگی برای تفاهم جدی‬       ‫هفته و سال او مساعدت کردم‪ .‬در‬       ‫بساطشان برچیده است‪ .‬گفتم برای‬        ‫اقامت خود در تبریز‪ ،‬به‌خوبی‬
                                                                         ‫داشتند ولی رويکردشان به ميانه‬        ‫سال او تمام اجزای ادارات حاضر‬       ‫جنگ نیامده‌ام‪ ،‬مشغول نصیحتم‪.‬‬         ‫اطلاع حاصل کرده بود که اهالی از‬
             ‫زبان‌آوری‌ها نيست‪.‬‬                                          ‫روی گرايش داشت‪ .‬از آن هنگام‬
                                                                         ‫به دلائلی که می‌بايد جداگانه‬                                ‫شدند‪»...‬‬
                                                                         ‫بررسی کرد مواضع اين نيرو‌ها‬
                                                                         ‫راديکال‌تر شده است و ديگر جز به‬
                                                                         ‫خواست‌های بيشترينه‌ای (حد اکثر)‬
                                                                         ‫که پيوسته بالا‌تر رفته است و ظاهرا‬

                                                                            ‫خواهد رفت رضايت نمی‌دهند‪.‬‬
                                                                         ‫ا ستر ا تژ‌ها ی « همبستگی »‬
                                                                         ‫می‌دانستند که طيف راست ميانه‬
                                                                         ‫و ناسيوناليست به هيج روی با‬
                                                                         ‫فرمول‌هائی که بخش کردن ملت‬
                                                                         ‫ايران را به واحد‌های زبانی به نام‬
                                                                         ‫ماهيت‌های سياسی دربر داشته‬
                                                                         ‫باشد موافقت نخواهد کرد‪ .‬آنها‬
                                                                         ‫حتی می‌توانستند به آسانی نگرانی‬
                                                                         ‫نيرو‌های اصلی را در چپ و راست‬
                                                                         ‫ايران از طرح‌های محافلی در‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17