Page 7 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۶ (دوره جديد
P. 7
صفحه 7ـ Page 7ـ شماره 1652
جمعه 9تا پنجشنبه 15نوامبر 2018
شکایت محمدرضا شجریان از صدا مثل «باد صبا» اشارههایی به ترقیات خاطراتی از شاهرخ گلستان درباره آشنایی من با انسانی شریف،
و سیمای جمهوری اسلامی دوباره و پیشرف تهای صنعتی و اقتصادی و مهردادپهلبد تحصیلکرده ،ایراندوست و فروتن به
اجتماعی ایران بشود و چنین اثری نام مهرداد پهلبد از نوجوانی شروع
به جریان افتاد وسیله تبلیغات دولتی گردد .لاموریس شد .من دو -سه سال قبل از آن،
مشغول فیلمبرداری برای افزودن آن زمانی که هفده ساله بودم ،از سفر
توجه به سپری شدن موعد قانونی در =قاضی پرونده پیشتر گفته صحن ههای تبلیغاتی غیرضروری به مهرداد پهلبد و شاهدخت شمس شاهنشاه و ملکه ثریا به شیراز که
ابلاغ حکم از طریق آگهی ،به تازگی بود که پخش آثار شجریان از فیلم ساخته شدهاش بود که دچار برای گشایش آرامگاه جدید سعدی
پرونده با اعتراض موکلم به حکم دادگاه صدا و سیما موجب شهرت سانحه شد و در کنار سد کرج جانش روز دیگر جلس های با او خواهند داشت سفرهای رسم ی شاهنشاه ادامه یافت. و تاسیسات لول هکشی و تصفیه آب
بدوی که شکایت او را از صدا و سیما وی شده و به زیان او نبوده و از من خواست که برای شرکت در شادروان مهرداد پهلبد مردی و آغاز ساختمان بیمارستان نمازی و
به خاطر پخش بدون مجوز آثارش رد را از دست داد. آن جلسه مهم فوراً به تهران بروم. دقیق و نکت هسنج بود .تمام فیل مهای چندین برنامه دیگر صورت گرفت یک
کرده ،به دادگاه تجدید نظر استان است! شادروان پهلبد در جلب رضایت اهمیت جلسه در این بود که لاموریس تولیدی وزارت فرهنگ وهنر را قبل فیلم یک ساعت و نیمه تهیه کردم
= مشخص نیست دادگاه همکاران و خوشحال ساختن آنها چند ماه قبل به عنوان داور جشنواره از پخش و نمایش عمومی ،با حضور که برای شیراز یها بسیار جالب بود و
تهران ارسال شده است. بدون حضور دو طرف دعوا صمیمانه کوشابود .هر وقت اجرای جهانی فیلم کودکان به تهران رفته کارگردان یا مدیر تولید م یدید و این اولین باربود که شهر خودشان را با
آقاسی با بیان اینکه هنوز پرونده تصمیم میگیرد یا از آنها برنام ههای هنری در خارج از ایران در بوده و در دیدارهایی که با فرخ غفاری عقاید و نظریاتش را به صراحت بیان بناها و چهرههای آشنا روی پرده بزرگ
در دادگاه تجدید نظر تعیین شعبه مطبوعات آن کشورها مورد تمجید و و چند ایرانی اهل هنر که تحصیلکرده م یکرد بدون آنکه بخواهد دستوری سینما م یدیدند .بعد از آن به تشویق
نشده است افزود« :باید ببینیم دادگاه دعوت به عمل م یآورد. تحسین قرار م یگرفت و یا فیل مهای فرانسه بودند داشت صحبت از بدهد؛ ولی نظریاتش آنچنان دقیق و کمک مالی دوستم احمد مشیری،
تجدید نظر پس از تعیین شعبه ،وقت =کارشناسانعدمرسیدگی ایرانی در جشنوارههای جهانی به تهیه فیلم یدرباره ایران م یشود و و درست بود که به راحتی پذیرفته صاحب سینما پارس ،از رویدا دهای
رسیدگی تعیین م یکند یا بدون حضور عادلانه این پرونده را حمایت نمایش در م یآمد ،هنرمندان خالق لاموریس اظهار علاقه م یکند که م یشد و یا اگرنظریات درست دیگری مختلف مثل مسابقات ورزشی یا
از سوء استفاد ههای صدا و آن آثار را به دفترش م یخواند و با چنین فیلم ی را بسازد .او بعد از بیان م یشد ،با روی باز گوش م یکرد رژههای نظام ی یا سفر شخصی تهای
طرفین دعوا ،تصمیم م یگیرد». سیمایرژیمازآثارهنرمندان مهر بسیار آنان را تشویق م یکرد و با بازگشت به پاریس و احساس علاقه و م یپذیرفت؛ اتفاقی که بارها برای مشهور فیل مهای خبری تهیه م یکردم
شهریورماه امسال وکیل مدافع شدید به ساختن فیلم ی در ایران، که نمایش آنها قبل از فیلم اصلی
محمدرضا شجریان اعلام کرد که پس و حق مؤلف م یدانند. آنان به گفتگو م یپرداخت. به تهران برم یگردد و برای موضوع خود من پیش آمد. برای تماشاگران بسیار جالب بود.
از گذشت ۹سال از شکایت این استاد در فیلم سفر شاهنشاه به عربستان و فیلم و هزینه آن ،با مسئولان مذاکره او عمیقاً علاقه داشت که هنر یکی از آن شخصی تها والاحضرت
آواز ایرانی از صدا و سیمای جمهوری شکایت محمدرضا شجریان استاد زیارت مکه ،در مراسم معروف به سعی م یکند وبه تواف قهایی هم م یرسند، و فرهنگ ایران و ایرانیان را به شمس پهلوی بود که به اتفاق
اسلامی ،این شکایت از سوی دادگاه رد آواز ایرانی از صدا و سیمای جمهوری بین صفا و مروه ،روی چهره شاهنشاه ولی من هرگز نتوانستم بفهمم چه جهانیان بشناساند .او هنرمندان همسرش آقای مهرداد پهلبد رئیس
شده و قاضی اعلام کرده که شجریان اسلامی برای رسیدگی مجدد به دادگاه و همراهان که در حال زیارت اشکالی پیش آمد که او از تهیه آن ایرانی را تشویق و کمک م یکرد در هنرهای زیبا به منظور افتتاح
به واسطه پخش آثارش از صدا و سیما تجدید نظر استان تهران ارسال شد. بودند ،ترجمه فارسی زیارتنام هخوان فیلم منصرف شد و غروب همان نمایشگاههای جهانی شرکت کنند و یا تاسیساتی جهت گسترش فعالی تهای
به شهرت رسیده و سا لها نیز از زمان قاضی این پرونده پیش از این گفته را با صدای ب ینظیر منوچهر انور روزی که جلسه ما برگزار م یشد، حتی نمای شهای انفرادی از آثارشان «شیر و خورشید سرخ ایران» که
بود که پخش آثار شجریان از صدا و گذاشتم که م یخواند «خداوندا برنامه بازگشت به فرانسه را داشت. بگذارند .او هنرمندان تئاتر و موسیقی ریاست عالیه آن با ایشان بود و
پخش این آثار گذشته است! سیمای حکومت موجب شهرت وی گناهان مرا ببخش»« ،خداوندا مرا جلسه با حضور شادروانان پهلبد، و رقص را برای اجرا ،به نمایشگاههای برگزاری جلساتی برای دیدار و آشنایی
کارشناسان عدم رسیدگی عادلانه به راه راست هدایت فرما» و دعاهای لاموریس ،جباری (معاون پهلبد)، جهانی م یفرستاد .تاثیر عمیق چنین با مقامات محلی به شیراز آمدند.
به این پرونده را نشان های بر سرپوش شده و به زیان او نبوده است! بسیاری از این قبیل ،و آقای پهلبد حشمتی (مدیر امور سینمایی) و اقدام ی برای آنان که شاهد اجراهای من آن زمان عکاس سازمان
گذاشتن بر سوء استفاده صدا و سیمای آنگونه که محمدحسین آقاسی وکیل که م یگفتند به اتفاق همسرش من تشکیل شد .صحب تها به زبان هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر در آمریکایی «اصل چهار» در شیراز
جمهوری اسلامی از هنرمندان و حق مدافع محمدرضا شجریان به ایرنا گفته، مسیحی شده است ،این صحن ههای فرانسه بود و آقای پهلبد حر فهای نمایشگاه مونرال کانادا و یا افتتاح خانه بودم و با حقوق نسسبتاً خوبی که
شکایت این استاد آواز ایرانی از صدا و اسلام ی را پسندید و تایید کرد. لاموریس را برای آقای جباری و من ایران در پاریس بودهاند فرامو ششدنی م یگرفتم یک «لنز زوم» را که تازه
مؤلف م یدانند. سیمای جمهوری اسلامی به جریان یک بار مرا به دفترشان خواندند و ترجمه م یکرد و حر فهای ما را برای نیست .او تلاش بسیار داشت که اختراع شده بود ،توسط دوستی که
افتاده و به دادگاه تجدید نظر استان پروندهای را به من نشان دادند که پر او .من که شیفته کارهای لاموریس آثاری از همکاری سینماگران ایرانی با خارج از کشور ارتباط داشت خریده
تهران ارسال شده.پیش از این شکایت بودازنام ههاییکهموسساتفیلمسازی بودم و تمام فیل مهای او را دیده بودم با فیلمسازان نامدار جهان تولید بودم و به احتمال زیاد اولین و تنها
محمدرضا شجریان از صدا و سیمای بسیاری از کشورهای مختلف به توضیحات ستای شآمیزی از آثار او و از شود تا مایه قدرت سینمای ایران و
جمهوری اسلامی به خاطر پخش بدون سازما نها و مقامات ایرانی در داخل و جمله فیلم «ورسای» را که هنوز پخش اشتهار فیلمسازان ایرانی باشد .برپایی «عدسی زوم» موجود در ایران بود.
خارج کشور فرستاده بودند و پیشنهاد نشده بود و من تصادفاً در «لابراتوار جشنواره فیلم تهران گام ی در همین در فاصله فیلمبرداری ،مرد بلندبالای
مجوز آثارش رد شده بود. تهیه فیلم از جش نهای دوهزار و پانصد تکنی کالر لندن» دیده بودم ،برای راستا بود .همیشه صنعتگران ،نقاشان، خو شچهره وخو شپوشی به طرف من
آقاسی در این رابطه گفته که با توجه ساله شاهنشاهی داده بودند .برای حاضران دادم و مخصوصاً از صحن های مجسم هسازان و سایر هنرمندان ایرانی آمد و با تبسم ی شیرین و با مهر بسیار
به محاکمه غیابی یکی از متهمان تصمی مگیری نهایی ،همه نام هها به که دوربین پرنده از پاریس به کنار را تشویق م یکرد و کمک م یکرد که شروع به صحبت کرد و از لنز زوم
پرونده ،حکم دادگاه از طریق انتشار وزارت دربار فرستاده شده بود .آقای دریچ های در کاخ ورسای م یرسد و در نمایشگاههای جهانی شرکت کنند و کیفیت آن پرسید و من هم تمام
آگهی ابلاغ شد و به همین خاطر ارسال پهلبد با حالتی افتخارآمیز دستخط فیلم با «زوم» استادانه فیلمبردار وارد و یا حتی ترتیب نمایشگاه انفرادی از اطلاعاتی را که داشتم برایشان گفتم.
پرونده به دادگاه تجدید نظر ،زمان برد. شاهنشاه را که در حاشیه نامه آقای تالار کاخ م یشود ،با تمجید یاد کردم. آثارشان را در سایر کشورها بدهند. اینطور بود که آشنایی من با انسان
به گفته این وکیل دادگستری ،با علم بود به من نشان داد و مرا سرشار از آقای پهلبد که در حال گوش کردن به در همان سفر ۱۹۶۱پاریس شخصاً شریفی به نام مهرداد پهلبد پا گرفت.
شادی و غرور کرد .نوشته بودند «مگر سخنان لاموریس بود رو به من کرد از تهران به هتل من تلفن کرد تا بعداً ایشان از کار و فعالی تهای
فرهاد گرگی نپور استاد موسیقی ایران یها فیلم تاجگذاری را بد ساختند وگفت :گلستان من از تو یک سئوال فیلم ی از نمایشگاه «زندهرودی» که من پرسید و وقتی متوجه شد که
ایل قشقایی درگذشت که م یخواهید برای جش نها فیلمبردار م یکنم و تو قبول کن(!) این برای من در پاریس برپا شده بود تهیه کنم. به عنوان عکاس در «اصل چهار»
از خارج بیاورید ،گلستان کجاست؟» و بسیار ب یسابقه و عجیب بود و با حیرت زندهرودی دوست من بود و هنوز هم شیراز کار م یکنم و گروه فیلمبرداری
ایل قشقایی و آشنایان به موسیقی = فرهاد گرگینزاده از این فقط از محبت جناب پهلبد بود که خواستم که لطفاً سئوال را روشن بیان یکدیگر را در پاریس م یبینیم و اکنون «دانشگاه آمریکایی سیراکیوز» را که
مقامی فرهاد گرگی نپور را با عنوان هنرمنداننامدارایلقشقایی، من آن نوشته را با خط شاهنشاه دیدم. کنند .ایشان گفتند لاموریس م یگوید یک نقاش شناخته شده و جهانی است. با هنرهای زیبای تهران همکاری
اعتلادهندهی موسیقی قشقایی و طایفه عمله و تیره بهمن این مطلب را با خاطرهای شنیدنی و به شرطی حاضر است فوراً به ایران من که فقط چند روزی بود به پاریس داشت م یشناسم ،مرا دعوت به تهران
فردی م یشناسند که بیش از نیم قرن بیگلو و خواهرزاده محمد برگردد و فیلمش را شروع کند که آمده بودم و کامل ًا غریبه و از همه وهمکاری با هنرهای زیبای کشور
بهم نبیگیبنیانگذارآموزش فراموش نشدنی پایان م یدهم. تو مدیر تولید فیلم و دستیار او باشی. جا ب یخبر بودم ،از وابسته مطبوعاتی کرد ،من با سپاس بسیار عرض کردم
برای حفظ این موسیقی تلاش کرد. چهار روز از مراسم تاجگذاری من بسیار خوشحال شدم ،ولی توضیح سفارت ایران کمک خواستم ،ولی او نه که شخصاً زندگی و کار در شیراز را
مراسم خاکسپاری گرگی نپور با عشایری و داماد او بود. م یگذشت و من داشتم برای ناهار دادم که در چند ماه آینده مسئولیت از وجود چنین نمایشگاهی خبر داشت
حضور مردم آباده و هنرمندان ایل = وی از پژوهشگران و از اداره بیرون م یرفتم؛ آقای پهلبد تهیه دو فیلم مهم و پر زحمت به و نه حتی اسم حسی ن زندهرودی به ترجیح م یدهم.
گردآورندگان بزرگ موسیقی هم که دفترشان کنار اطاق مونتاژ عهده من است؛ یکی فیلم تاجگذاری گوشش خورده بود .در نتیجه آن فیلم اقامت ایشان چند روزی ادامه یافت
قشقایی برگزار شد. بود قصد خروج از اداره را داشت. شاهنشاه و دیگری فیلم نمایشگاه ساخته نشد و آقای پهلبد پذیرفت که و در برنام هها و بازدی دهای بعدی هر
برادر کوچکتر فرهاد ،غلامعلی قشقایی بود. ایشان از وضع پیشرفت تدوین فیلم جهانی « »67 EXPOمونرال -کانادا. وقت فرصتی پیش م یآمد ،ایشان
گرگی نپور درباره وی گفته که «فرهاد تاجگذاری پرسید و منتوضیح دادم من چگونه م یتوانم چنین تعهدی را من ب یتقصیر بودهام. به طرف من م یآمدند و درباره
محبوب مردم بود چرا که موسیقی فرهاد گرگی نپور نوازنده پیشکسوت که صحن ههایی از مراسم را در فیلم به عهده بگیرم؟ آقای پهلبد گفتند تو شادروان پهلبد ارزش کار همکارانش مستن دهای سیراکیوز و فیلمبرداری
عشایر را زنده نگاه داشته و تداوم ایل قشقایی بر اثر بیماری سرطان در «اخبار هفته» گذاشت هایم و مشغول قبول کن بقی هاش با من .من از جایم را به خوبی م یشناخت و قدرشناس
بخشیده بود و نغمات و تران هها و سن ۷۰سالگی درگذشت .این هنرمند تدوین نسخه رسم ی هستیم .ایشان برخاستم و دستم را به آنسوی میز دراز آنها بود .او با توجه به مسئولیتی در ایران صحبت م یکردیم.
مقاماتی به آن افزود که ب ینظیر است». صبح امروز جمعه ۱۱آبان ماه در شهر گویی لحن آرام مرا نپسندیده و گفتند کردم و لاموریس بلند شد و با لبخندی که داشت از هیچ کوششی برای این گذشت تا پنج شش سال بعد
گرگی نپور درباره آثار برجای مانده سفرای ایران همه درخواست فیلم را پرمهر و تشکرآمیز دست مرا به گرم ی شناساندن هنر و فرهنگ ایران به که من به تهران رفتم و به کار تهیه
از برادرش گفته است« :او هم در شعر آباده به خاک سپرده شد. دارند و اعلیحضرت هم (که برای یک فشرد و این چنین بود که نطفه عکس و فیلم خبری برای نشریات و
فولکلور قشقایی و هم به فارسی اشعار فرهادگرگی نپورنوازندهپیشکسوتو دیدار سیاسی به خارج رفته بودند) شاهکاری به نام «باد صبا» بسته شد. جهانیان فروگذار نم یکرد. تلویزیو نهای خارجی و همینطور
گرانبهایی داشت و کتا بهایی همچون پژوهشگر موسیقی مقامی جنوب ایران، چند روز دیگر برم یگردند و سعی هرچند که بعداً من هیچ نقشی بعد ازتولد ولیعهد ،من سالی دو فیلم شرک تهای کنسرسیوم نفت پرداختم.
از قاآنی تا توللی ،هنگام جدایی ،بخشی چهارشنبه نهم آبا نماه بر اثر بیماری کن فیلم قبل از برگشت شاهنشاه در تهیه آن فیلم نداشتم و به قول کوتاه پنج شش دقیق های یکی برای این فیل مها و عک سها را من به
از حماسه کوراوغلو و ستایش شعر سرطان در سن ۷۰سالگی در شیراز حاضر باشد .با هم از پل ههای اداره مصلح تجویان های که داده بودم پایدار نهم آبان زادروز او و یکی هم برای سفارش کسانی تهیه م یکردم که
حافظ به روایت حافظ از او برجای درگذشت .وی از هنرمندان نامدار ایل پایین م یآمدیم و صحبت م یکردیم؛ نماندم و این موضوع مایه ناراحتی عید نوروز از زندگی رضا پهلوی تهیه نماینده و عامل آن موسسات بودند و
قشقایی ،طایفه عمله و تیره بهمن به در خروج که رسیدیم ایشان از من لاموریس هم شد ،ولی لحظ هی م یکردم که نمایشگر زندگی کودکانه من خود شخصاً ارتباط مستقیم ی با
مانده است». بی گلو و خواهرزاده محمد بهم نبیگی پرسید برای ناهار به کجا م یروم تا دردناک بامدادی که در شیراز خبر او و همباز یها وهمکلاس یهایش بود. آن سازما نها نداشتم .این چند سالی
فرهاد گرگی نپور در سا لهای اخیر بنیانگذار آموزش عشایری و داماد او مرا برسانند ،من گفتم با این اصراری سقوط هل یکوپتر و مرگ لاموریس را یک روز آقای جباری معاون صدیق ادامه داشت تا من خود را به قصد آغاز
ساکن شهرستان آباده در شمال بود.فرهاد گرگی نپور با وجود نابینایی، که شما دارید من ناهار نم یخواهم و در «آیندگان» همان روز خواندم هنوز آقای پهلبد به شیراز تلفن کرد و نگران دورانی جدید و ثمربخش ،از قید آن
فارس بود و به علت بیماری سرطان نوازنده تخصصی پیانو و آکاردئون بود به اتاق مونتاژ بر م یگردم .با کمک و بود که فیلم ولیعهد برای نوروز آماده
در بیمارستان نمازی شیراز درگذشت. و س هتار نیز م ینواخت .او همچنین در تلاش دو همکار با ارزش کاظم راج ینیا برای من آزاردهنده است. نشود .بعداز اینکه ایشان را مطمئن کارها رها کردم.
پیکر این هنرمند روز جمعه در رشته زبان و ادبیات فارسی تا مقطع و رو حالله امامی چهار شبان هروز کار من هرگز درباره این موضوع با جناب کردم که ب هموقع در تهران خواهم وقتی آقای پهلبد از این موضوع با
شهرستان آباده تشییع و به خاک کردیم تا فیلم آماده شد و رفت به پهلبد صحبت نکردم؛ ولی گمان بود ،از من پرسید که آیا کارگردانی خبر شد ،مرا دعوت به کار در هنرهای
دکترا تحصیل کرد. کاخ والاحضرت شمس که شب برای نم یکنم که ایشان نیازی م یدید یا به اسم البرت لاموریس را م یشناسم؟ زیبا کرد که حالا سازمانی وسیعتر و
سپرده شد. شاهنشاه و میهمانان نمایش داده شود. موافق بود که در فیلم هنرمندان های من خیلی کوتاه توضیحاتی درباره فعالتر شده بود ومن هم با میل بسیار
روز بعد که جمعه بود رفتم اداره لاموریس و فیل مهایش دادم .آقای پذیرفتم .اولین کاری که با تصمیم
چون قرار بود آقای پهلبد قبل از ظهر جباری ذو قزده به من گفت که دو آقای پهلبد به من محول شد سفر به
بیایند و نظریات شاهنشاه را برایم نروژ و تهیه فیلم رنگی از دیدار رسم ی
بگویند .ایشان مهربانتر از همیشه، شاهنشاه و شهبانو از آن کشور بود.
با تکرار به تو افتخار م یکنم و به تو آن زمان لابراتوار رنگی هنرهای زیبا
تبریک م یگویم ،مرا در انتظار نگه راه نیفتاده بود و فیل مهای سفرها
داشته بودند که سرانجام من گفتم همه سیاه و سفید بودند .من با
نظریات ایشان چه بود؟ پسندیدند یا آشنایی قبلی که با لابراتوارهای لندن
نه؟ آقای پهلبد گفتند وقتی از فیلم داشتم فیلم را از نروژ به لندن بردم و
شب پرسیدند و من گفتم فیلم« با یک کپی از آن به تهران برگشتم
تاجگذاری» ،ایشان گفتند آن را که و تدوین آن را شروع کردم .بعد از
دیدهایم و وقتی گفتم این فیلم کامل صداگذاری ،ترتیب کارهای فنی را
و رنگی مراسم است و گلستان چند در لندن دادیم و کپی قابل نمایش
شبان هروز کار کرده تا فیلم برای امشب فیلم قبل از سفر بعدی شاهنشاه به
حاضرشود ،شاهنشاه فرمودند بسیار فرانسه ،به تهران رسید .این سرعت
خوب ،اگر اینطور است فیلم را امشب عمل تاثیر خوبی روی آقای پهلبد
نم یبینیم ،باشد برای فرداشب و گذاشت و ماموریت تهیه فیلم از سفر
گلستان را هم بگویید برای شام بیاید. شاهنشاه و شهبانو به پاریس به من
داده شد .ماموریتی که بیش از هیجده
ادامه در صفحه 19 سال -تا انقلاب اسلام ی -در تمام