Page 7 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۶ (دوره جديد
P. 7

‫صفحه ‪7‬ـ ‪ Page 7‬ـ شماره ‪1652‬‬
‫جمعه ‪ 9‬تا پنجشنبه ‪ 15‬نوامبر ‪2018‬‬

‫شکایت محمدرضا شجریان از صدا‬                                                    ‫مثل «باد صبا» اشار‌ههایی به ترقیات‬     ‫خاطراتی از شاهرخ گلستان درباره‬                                                  ‫آشنایی من با انسانی شریف‪،‬‬
‫و سیمای جمهوری اسلامی دوباره‬                                                   ‫و پیشرف ‌تهای صنعتی و اقتصادی و‬                 ‫مهردادپهلبد‬                                                            ‫تحصیلکرده‪ ،‬ایراندوست و فروتن به‬
                                                                               ‫اجتماعی ایران بشود و چنین اثری‬                                                                                         ‫نام مهرداد پهلبد از نوجوانی شروع‬
         ‫به جریان افتاد‬                                                        ‫وسیله تبلیغات دولتی گردد‪ .‬لاموریس‬                                                                                      ‫شد‪ .‬من دو‪ -‬سه سال قبل از آن‪،‬‬
                                                                               ‫مشغول فیلمبرداری برای افزودن آن‬                                                                                        ‫زمانی که هفده ساله بودم‪ ،‬از سفر‬
‫توجه به سپری شدن موعد قانونی در‬        ‫=قاضی پرونده پیشتر گفته‬                 ‫صحن ‌ههای تبلیغاتی غیرضروری به‬         ‫مهرداد پهلبد و شاهدخت شمس‬                                                       ‫شاهنشاه و ملکه ثریا به شیراز که‬
‫ابلاغ حکم از طریق آگهی‪ ،‬به تازگی‬       ‫بود که پخش آثار شجریان از‬               ‫فیلم ساخته شد‌هاش بود که دچار‬                                                                                          ‫برای گشایش آرامگاه جدید سعدی‬
‫پرونده با اعتراض موکلم به حکم دادگاه‬   ‫صدا و سیما موجب شهرت‬                    ‫سانحه شد و در کنار سد کرج جانش‬         ‫روز دیگر جلس ‌های با او خواهند داشت‬    ‫سفرهای رسم ‌ی شاهنشاه ادامه یافت‪.‬‬        ‫و تاسیسات لول ‌هکشی و تصفیه آب‬
‫بدوی که شکایت او را از صدا و سیما‬      ‫وی شده و به زیان او نبوده‬                                                      ‫و از من خواست که برای شرکت در‬          ‫شادروان مهرداد پهلبد مردی‬                ‫و آغاز ساختمان بیمارستان نمازی و‬
‫به خاطر پخش بدون مجوز آثارش رد‬                                                                    ‫را از دست داد‪.‬‬      ‫آن جلسه مهم فوراً به تهران بروم‪.‬‬       ‫دقیق و نکت ‌هسنج بود‪ .‬تمام فیل ‌مهای‬     ‫چندین برنامه دیگر صورت گرفت یک‬
‫کرده‪ ،‬به دادگاه تجدید نظر استان‬                             ‫است!‬               ‫شادروان پهلبد در جلب رضایت‬             ‫اهمیت جلسه در این بود که لاموریس‬       ‫تولیدی وزارت فرهنگ وهنر را قبل‬           ‫فیلم یک ساعت و نیمه تهیه کردم‬
                                       ‫= مشخص نیست دادگاه‬                      ‫همکاران و خوشحال ساختن آنها‬            ‫چند ماه قبل به عنوان داور جشنواره‬      ‫از پخش و نمایش عمومی‪ ،‬با حضور‬            ‫که برای شیراز ‌یها بسیار جالب بود و‬
            ‫تهران ارسال شده است‪.‬‬       ‫بدون حضور دو طرف دعوا‬                   ‫صمیمانه کوشابود‪ .‬هر وقت اجرای‬          ‫جهانی فیلم کودکان به تهران رفته‬        ‫کارگردان یا مدیر تولید م ‌یدید و‬         ‫این اولین باربود که شهر خودشان را با‬
‫آقاسی با بیان اینکه هنوز پرونده‬        ‫تصمیم می‌گیرد یا از آنها‬                ‫برنام ‌ههای هنری در خارج از ایران در‬   ‫بوده و در دیدارهایی که با فرخ غفاری‬    ‫عقاید و نظریاتش را به صراحت بیان‬         ‫بناها و چهر‌ههای آشنا روی پرده بزرگ‬
‫در دادگاه تجدید نظر تعیین شعبه‬                                                 ‫مطبوعات آن کشورها مورد تمجید و‬         ‫و چند ایرانی اهل هنر که تحصیلکرده‬      ‫م ‌یکرد بدون آنکه بخواهد دستوری‬          ‫سینما م ‌یدیدند‪ .‬بعد از آن به تشویق‬
‫نشده است افزود‪« :‬باید ببینیم دادگاه‬        ‫دعوت به عمل م ‌یآورد‪.‬‬               ‫تحسین قرار م ‌یگرفت و یا فیل ‌مهای‬     ‫فرانسه بودند داشت صحبت از‬              ‫بدهد؛ ولی نظریاتش آنچنان دقیق‬            ‫و کمک مالی دوستم احمد مشیری‪،‬‬
‫تجدید نظر پس از تعیین شعبه‪ ،‬وقت‬        ‫=کارشناسانعدمرسیدگی‬                     ‫ایرانی در جشنوار‌ههای جهانی به‬         ‫تهیه فیلم ‌یدرباره ایران م ‌یشود و‬     ‫و درست بود که به راحتی پذیرفته‬           ‫صاحب سینما پارس‪ ،‬از رویدا ‌دهای‬
‫رسیدگی تعیین م ‌یکند یا بدون حضور‬      ‫عادلانه این پرونده را حمایت‬             ‫نمایش در م ‌یآمد‪ ،‬هنرمندان خالق‬        ‫لاموریس اظهار علاقه م ‌یکند که‬         ‫م ‌یشد و یا اگرنظریات درست دیگری‬         ‫مختلف مثل مسابقات ورزشی یا‬
                                       ‫از سوء استفاد ‌ههای صدا و‬               ‫آن آثار را به دفترش م ‌یخواند و با‬     ‫چنین فیلم ‌ی را بسازد‪ .‬او بعد از‬       ‫بیان م ‌یشد‪ ،‬با روی باز گوش م ‌یکرد‬      ‫رژ‌ههای نظام ‌ی یا سفر شخصی ‌تهای‬
     ‫طرفین دعوا‪ ،‬تصمیم م ‌یگیرد‪».‬‬      ‫سیمایرژیمازآثارهنرمندان‬                 ‫مهر بسیار آنان را تشویق م ‌یکرد و با‬   ‫بازگشت به پاریس و احساس علاقه‬          ‫و م ‌یپذیرفت؛ اتفاقی که بارها برای‬       ‫مشهور فیل ‌مهای خبری تهیه م ‌یکردم‬
‫شهریورماه امسال وکیل مدافع‬                                                                                            ‫شدید به ساختن فیلم ‌ی در ایران‪،‬‬                                                 ‫که نمایش آنها قبل از فیلم اصلی‬
‫محمدرضا شجریان اعلام کرد که پس‬               ‫و حق مؤلف م ‌یدانند‪.‬‬                       ‫آنان به گفتگو م ‌یپرداخت‪.‬‬     ‫به تهران برم ‌یگردد و برای موضوع‬                      ‫خود من پیش آمد‪.‬‬           ‫برای تماشاگران بسیار جالب بود‪.‬‬
‫از گذشت ‪ ۹‬سال از شکایت این استاد‬                                               ‫در فیلم سفر شاهنشاه به عربستان و‬       ‫فیلم و هزینه آن‪ ،‬با مسئولان مذاکره‬     ‫او عمیقاً علاقه داشت که هنر‬              ‫یکی از آن شخصی ‌تها والاحضرت‬
‫آواز ایرانی از صدا و سیمای جمهوری‬      ‫شکایت محمدرضا شجریان استاد‬              ‫زیارت مکه‪ ،‬در مراسم معروف به سعی‬       ‫م ‌یکند وبه تواف ‌قهایی هم م ‌یرسند‪،‬‬   ‫و فرهنگ ایران و ایرانیان را به‬           ‫شمس پهلوی بود که به اتفاق‬
‫اسلامی‪ ،‬این شکایت از سوی دادگاه رد‬     ‫آواز ایرانی از صدا و سیمای جمهوری‬       ‫بین صفا و مروه‪ ،‬روی چهره شاهنشاه‬       ‫ولی من هرگز نتوانستم بفهمم چه‬          ‫جهانیان بشناساند‪ .‬او هنرمندان‬            ‫همسرش آقای مهرداد پهلبد رئیس‬
‫شده و قاضی اعلام کرده که شجریان‬        ‫اسلامی برای رسیدگی مجدد به دادگاه‬       ‫و همراهان که در حال زیارت‬              ‫اشکالی پیش آمد که او از تهیه آن‬        ‫ایرانی را تشویق و کمک م ‌یکرد در‬         ‫هنرهای زیبا به منظور افتتاح‬
‫به واسطه پخش آثارش از صدا و سیما‬       ‫تجدید نظر استان تهران ارسال شد‪.‬‬         ‫بودند‪ ،‬ترجمه فارسی زیارتنام ‌هخوان‬     ‫فیلم منصرف شد و غروب همان‬              ‫نمایشگا‌ههای جهانی شرکت کنند و یا‬        ‫تاسیساتی جهت گسترش فعالی ‌تهای‬
‫به شهرت رسیده و سا ‌لها نیز از زمان‬    ‫قاضی این پرونده پیش از این گفته‬         ‫را با صدای ب ‌ینظیر منوچهر انور‬        ‫روزی که جلسه ما برگزار م ‌یشد‪،‬‬         ‫حتی نمای ‌شهای انفرادی از آثارشان‬        ‫«شیر و خورشید سرخ ایران» که‬
                                       ‫بود که پخش آثار شجریان از صدا و‬         ‫گذاشتم که م ‌یخواند «خداوندا‬           ‫برنامه بازگشت به فرانسه را داشت‪.‬‬       ‫بگذارند‪ .‬او هنرمندان تئاتر و موسیقی‬      ‫ریاست عالیه آن با ایشان بود و‬
        ‫پخش این آثار گذشته است!‬        ‫سیمای حکومت موجب شهرت وی‬                ‫گناهان مرا ببخش»‪« ،‬خداوندا مرا‬         ‫جلسه با حضور شادروانان پهلبد‪،‬‬          ‫و رقص را برای اجرا‪ ،‬به نمایشگا‌ههای‬      ‫برگزاری جلساتی برای دیدار و آشنایی‬
‫کارشناسان عدم رسیدگی عادلانه‬                                                   ‫به راه راست هدایت فرما» و دعاهای‬       ‫لاموریس‪ ،‬جباری (معاون پهلبد)‪،‬‬          ‫جهانی م ‌یفرستاد‪ .‬تاثیر عمیق چنین‬        ‫با مقامات محلی به شیراز آمدند‪.‬‬
‫به این پرونده را نشان ‌های بر سرپوش‬            ‫شده و به زیان او نبوده است!‬     ‫بسیاری از این قبیل‪ ،‬و آقای پهلبد‬       ‫حشمتی (مدیر امور سینمایی) و‬            ‫اقدام ‌ی برای آنان که شاهد اجراهای‬       ‫من آن زمان عکاس سازمان‬
‫گذاشتن بر سوء استفاده صدا و سیمای‬      ‫آنگونه که محمدحسین آقاسی وکیل‬           ‫که م ‌یگفتند به اتفاق همسرش‬            ‫من تشکیل شد‪ .‬صحب ‌تها به زبان‬          ‫هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر در‬            ‫آمریکایی «اصل چهار» در شیراز‬
‫جمهوری اسلامی از هنرمندان و حق‬         ‫مدافع محمدرضا شجریان به ایرنا گفته‪،‬‬     ‫مسیحی شده است‪ ،‬این صحن ‌ههای‬           ‫فرانسه بود و آقای پهلبد حر ‌فهای‬       ‫نمایشگاه مونرال کانادا و یا افتتاح خانه‬  ‫بودم و با حقوق نسسبتاً خوبی که‬
                                       ‫شکایت این استاد آواز ایرانی از صدا و‬    ‫اسلام ‌ی را پسندید و تایید کرد‪.‬‬        ‫لاموریس را برای آقای جباری و من‬        ‫ایران در پاریس بود‌هاند فرامو ‌ششدنی‬     ‫م ‌یگرفتم یک «لنز زوم» را که تازه‬
                   ‫مؤلف م ‌یدانند‪.‬‬     ‫سیمای جمهوری اسلامی به جریان‬            ‫یک بار مرا به دفترشان خواندند و‬        ‫ترجمه م ‌یکرد و حر ‌فهای ما را برای‬    ‫نیست‪ .‬او تلاش بسیار داشت که‬              ‫اختراع شده بود‪ ،‬توسط دوستی که‬
                                       ‫افتاده و به دادگاه تجدید نظر استان‬      ‫پروند‌های را به من نشان دادند که پر‬    ‫او‪ .‬من که شیفته کارهای لاموریس‬         ‫آثاری از همکاری سینماگران ایرانی‬         ‫با خارج از کشور ارتباط داشت خریده‬
                                       ‫تهران ارسال شده‪.‬پیش از این شکایت‬        ‫بودازنام ‌ههاییکهموسساتفیلمسازی‬        ‫بودم و تمام فیل ‌مهای او را دیده بودم‬  ‫با فیلمسازان نامدار جهان تولید‬           ‫بودم و به احتمال زیاد اولین و تنها‬
                                       ‫محمدرضا شجریان از صدا و سیمای‬           ‫بسیاری از کشورهای مختلف به‬             ‫توضیحات ستای ‌شآمیزی از آثار او و از‬   ‫شود تا مایه قدرت سینمای ایران و‬
                                       ‫جمهوری اسلامی به خاطر پخش بدون‬          ‫سازما ‌نها و مقامات ایرانی در داخل و‬   ‫جمله فیلم «ورسای» را که هنوز پخش‬       ‫اشتهار فیلمسازان ایرانی باشد‪ .‬برپایی‬       ‫«عدسی زوم» موجود در ایران بود‪.‬‬
                                                                               ‫خارج کشور فرستاده بودند و پیشنهاد‬      ‫نشده بود و من تصادفاً در «لابراتوار‬    ‫جشنواره فیلم تهران گام ‌ی در همین‬        ‫در فاصله فیلمبرداری‪ ،‬مرد بلندبالای‬
                                                  ‫مجوز آثارش رد شده بود‪.‬‬       ‫تهیه فیلم از جش ‌نهای دوهزار و پانصد‬   ‫تکنی کالر لندن» دیده بودم‪ ،‬برای‬        ‫راستا بود‪ .‬همیشه صنعتگران‪ ،‬نقاشان‪،‬‬       ‫خو ‌شچهره وخو ‌شپوشی به طرف من‬
                                       ‫آقاسی در این رابطه گفته که با توجه‬      ‫ساله شاهنشاهی داده بودند ‪ .‬برای‬        ‫حاضران دادم و مخصوصاً از صحن ‌های‬      ‫مجسم ‌هسازان و سایر هنرمندان ایرانی‬      ‫آمد و با تبسم ‌ی شیرین و با مهر بسیار‬
                                       ‫به محاکمه غیابی یکی از متهمان‬           ‫تصمی ‌مگیری نهایی‪ ،‬همه نام ‌هها به‬     ‫که دوربین پرنده از پاریس به کنار‬       ‫را تشویق م ‌یکرد و کمک م ‌یکرد که‬        ‫شروع به صحبت کرد و از لنز زوم‬
                                       ‫پرونده‪ ،‬حکم دادگاه از طریق انتشار‬       ‫وزارت دربار فرستاده شده بود‪ .‬آقای‬      ‫دریچ ‌های در کاخ ورسای م ‌یرسد و‬       ‫در نمایشگا‌ههای جهانی شرکت کنند‬          ‫و کیفیت آن پرسید و من هم تمام‬
                                       ‫آگهی ابلاغ شد و به همین خاطر ارسال‬      ‫پهلبد با حالتی افتخارآمیز دستخط‬        ‫فیلم با «زوم» استادانه فیلمبردار وارد‬  ‫و یا حتی ترتیب نمایشگاه انفرادی از‬       ‫اطلاعاتی را که داشتم برایشان گفتم‪.‬‬
                                       ‫پرونده به دادگاه تجدید نظر‪ ،‬زمان برد‪.‬‬   ‫شاهنشاه را که در حاشیه نامه آقای‬       ‫تالار کاخ م ‌یشود‪ ،‬با تمجید یاد کردم‪.‬‬  ‫آثارشان را در سایر کشورها بدهند‪.‬‬         ‫اینطور بود که آشنایی من با انسان‬
                                       ‫به گفته این وکیل دادگستری‪ ،‬با‬           ‫علم بود به من نشان داد و مرا سرشار از‬  ‫آقای پهلبد که در حال گوش کردن به‬       ‫در همان سفر ‪ ۱۹۶۱‬پاریس شخصاً‬             ‫شریفی به نام مهرداد پهلبد پا گرفت‪.‬‬
                                                                               ‫شادی و غرور کرد‪ .‬نوشته بودند «مگر‬      ‫سخنان لاموریس بود رو به من کرد‬         ‫از تهران به هتل من تلفن کرد تا‬           ‫بعداً ایشان از کار و فعالی ‌تهای‬
‫فرهاد گرگی ‌نپور استاد موسیقی‬                                                  ‫ایران ‌یها فیلم تاجگذاری را بد ساختند‬  ‫وگفت‪ :‬گلستان من از تو یک سئوال‬         ‫فیلم ‌ی از نمایشگاه «زند‌هرودی» که‬       ‫من پرسید و وقتی متوجه شد که‬
    ‫ایل قشقایی درگذشت‬                                                          ‫که م ‌یخواهید برای جش ‌نها فیلمبردار‬   ‫م ‌یکنم و تو قبول کن(!) این برای من‬    ‫در پاریس برپا شده بود تهیه کنم‪.‬‬          ‫به عنوان عکاس در «اصل چهار»‬
                                                                               ‫از خارج بیاورید‪ ،‬گلستان کجاست؟» و‬      ‫بسیار ب ‌یسابقه و عجیب بود و با حیرت‬   ‫زند‌هرودی دوست من بود و هنوز هم‬          ‫شیراز کار م ‌یکنم و گروه فیلمبرداری‬
‫ایل قشقایی و آشنایان به موسیقی‬         ‫= فرهاد گرگین‌زاده از‬                   ‫این فقط از محبت جناب پهلبد بود که‬      ‫خواستم که لطفاً سئوال را روشن بیان‬     ‫یکدیگر را در پاریس م ‌یبینیم و اکنون‬     ‫«دانشگاه آمریکایی سیراکیوز» را که‬
‫مقامی فرهاد گرگی ‌نپور را با عنوان‬     ‫هنرمنداننامدارایلقشقایی‪،‬‬                ‫من آن نوشته را با خط شاهنشاه دیدم‪.‬‬     ‫کنند‪ .‬ایشان گفتند لاموریس م ‌یگوید‬     ‫یک نقاش شناخته شده و جهانی است‪.‬‬          ‫با هنرهای زیبای تهران همکاری‬
‫اعتلادهند‌هی موسیقی قشقایی و‬           ‫طایفه عمله و تیره بهمن‬                  ‫این مطلب را با خاطر‌های شنیدنی و‬       ‫به شرطی حاضر است فوراً به ایران‬        ‫من که فقط چند روزی بود به پاریس‬          ‫داشت م ‌یشناسم‪ ،‬مرا دعوت به تهران‬
‫فردی م ‌یشناسند که بیش از نیم قرن‬      ‫بیگ‌لو و خواهرزاده محمد‬                                                        ‫برگردد و فیلمش را شروع کند که‬          ‫آمده بودم و کامل ًا غریبه و از همه‬       ‫وهمکاری با هنرهای زیبای کشور‬
                                       ‫بهم ‌نبیگیبنیانگذارآموزش‬                      ‫فراموش نشدنی پایان م ‌یدهم‪.‬‬      ‫تو مدیر تولید فیلم و دستیار او باشی‪.‬‬   ‫جا ب ‌یخبر بودم‪ ،‬از وابسته مطبوعاتی‬      ‫کرد‪ ،‬من با سپاس بسیار عرض کردم‬
  ‫برای حفظ این موسیقی تلاش کرد‪.‬‬                                                ‫چهار روز از مراسم تاجگذاری‬             ‫من بسیار خوشحال شدم‪ ،‬ولی توضیح‬         ‫سفارت ایران کمک خواستم‪ ،‬ولی او نه‬        ‫که شخصاً زندگی و کار در شیراز را‬
‫مراسم خاکسپاری گرگی ‌نپور با‬                ‫عشایری و داماد او بود‪.‬‬             ‫م ‌یگذشت و من داشتم برای ناهار‬         ‫دادم که در چند ماه آینده مسئولیت‬       ‫از وجود چنین نمایشگاهی خبر داشت‬
‫حضور مردم آباده و هنرمندان ایل‬         ‫= وی از پژوهشگران و‬                     ‫از اداره بیرون م ‌یرفتم؛ آقای پهلبد‬    ‫تهیه دو فیلم مهم و پر زحمت به‬          ‫و نه حتی اسم حسی ‌ن زند‌هرودی به‬                           ‫ترجیح م ‌یدهم‪.‬‬
                                       ‫گردآورندگان بزرگ موسیقی‬                 ‫هم که دفترشان کنار اطاق مونتاژ‬         ‫عهده من است؛ یکی فیلم تاجگذاری‬         ‫گوشش خورده بود‪ .‬در نتیجه آن فیلم‬         ‫اقامت ایشان چند روزی ادامه یافت‬
                ‫قشقایی برگزار شد‪.‬‬                                              ‫بود قصد خروج از اداره را داشت‪.‬‬         ‫شاهنشاه و دیگری فیلم نمایشگاه‬          ‫ساخته نشد و آقای پهلبد پذیرفت که‬         ‫و در برنام ‌هها و بازدی ‌دهای بعدی هر‬
‫برادر کوچکتر فرهاد‪ ،‬غلامعلی‬                          ‫قشقایی بود‪.‬‬               ‫ایشان از وضع پیشرفت تدوین فیلم‬         ‫جهانی «‪ »67 EXPO‬مونرال‪ -‬کانادا‪.‬‬                                                 ‫وقت فرصتی پیش م ‌یآمد‪ ،‬ایشان‬
‫گرگی ‌نپور درباره وی گفته که «فرهاد‬                                            ‫تاجگذاری پرسید و منتوضیح دادم‬          ‫من چگونه م ‌یتوانم چنین تعهدی را‬                      ‫من ب ‌یتقصیر بود‌هام‪.‬‬     ‫به طرف من م ‌یآمدند و درباره‬
‫محبوب مردم بود چرا که موسیقی‬           ‫فرهاد گرگی ‌نپور نوازنده پیشکسوت‬        ‫که صحن ‌ههایی از مراسم را در فیلم‬      ‫به عهده بگیرم؟ آقای پهلبد گفتند تو‬     ‫شادروان پهلبد ارزش کار همکارانش‬          ‫مستن ‌دهای سیراکیوز و فیلمبرداری‬
‫عشایر را زنده نگاه داشته و تداوم‬       ‫ایل قشقایی بر اثر بیماری سرطان در‬       ‫«اخبار هفته» گذاشت ‌هایم و مشغول‬       ‫قبول کن بقی ‌هاش با من‪ .‬من از جایم‬     ‫را به خوبی م ‌یشناخت و قدرشناس‬
‫بخشیده بود و نغمات و تران ‌هها و‬       ‫سن ‪ ۷۰‬سالگی درگذشت‪ .‬این هنرمند‬          ‫تدوین نسخه رسم ‌ی هستیم‪ .‬ایشان‬         ‫برخاستم و دستم را به آنسوی میز دراز‬    ‫آنها بود‪ .‬او با توجه به مسئولیتی‬                 ‫در ایران صحبت م ‌یکردیم‪.‬‬
‫مقاماتی به آن افزود که ب ‌ینظیر است‪».‬‬  ‫صبح امروز جمعه ‪ ۱۱‬آبان ماه در شهر‬       ‫گویی لحن آرام مرا نپسندیده و گفتند‬     ‫کردم و لاموریس بلند شد و با لبخندی‬     ‫که داشت از هیچ کوششی برای‬                ‫این گذشت تا پنج شش سال بعد‬
‫گرگی ‌نپور درباره آثار برجای مانده‬                                             ‫سفرای ایران همه درخواست فیلم را‬        ‫پرمهر و تشکرآمیز دست مرا به گرم ‌ی‬     ‫شناساندن هنر و فرهنگ ایران به‬            ‫که من به تهران رفتم و به کار تهیه‬
‫از برادرش گفته است‪« :‬او هم در شعر‬                 ‫آباده به خاک سپرده شد‪.‬‬       ‫دارند و اعلیحضرت هم (که برای یک‬        ‫فشرد و این چنین بود که نطفه‬                                                     ‫عکس و فیلم خبری برای نشریات و‬
‫فولکلور قشقایی و هم به فارسی اشعار‬     ‫فرهادگرگی ‌نپورنوازندهپیشکسوتو‬          ‫دیدار سیاسی به خارج رفته بودند)‬         ‫شاهکاری به نام «باد صبا» بسته شد‪.‬‬              ‫جهانیان فروگذار نم ‌یکرد‪.‬‬       ‫تلویزیو ‌نهای خارجی و همینطور‬
‫گرانبهایی داشت و کتا ‌بهایی همچون‬      ‫پژوهشگر موسیقی مقامی جنوب ایران‪،‬‬        ‫چند روز دیگر برم ‌یگردند و سعی‬         ‫هرچند که بعداً من هیچ نقشی‬             ‫بعد ازتولد ولیعهد‪ ،‬من سالی دو فیلم‬       ‫شرک ‌تهای کنسرسیوم نفت پرداختم‪.‬‬
‫از قاآنی تا توللی‪ ،‬هنگام جدایی‪ ،‬بخشی‬   ‫چهارشنبه نهم آبا ‌نماه بر اثر بیماری‬    ‫کن فیلم قبل از برگشت شاهنشاه‬           ‫در تهیه آن فیلم نداشتم و به قول‬        ‫کوتاه پنج شش دقیق ‌های یکی برای‬          ‫این فیل ‌مها و عک ‌سها را من به‬
‫از حماسه کوراوغلو و ستایش شعر‬          ‫سرطان در سن ‪ ۷۰‬سالگی در شیراز‬           ‫حاضر باشد‪ .‬با هم از پل ‌ههای اداره‬     ‫مصلح ‌تجویان ‌های که داده بودم پایدار‬  ‫نهم آبان زادروز او و یکی هم برای‬         ‫سفارش کسانی تهیه م ‌یکردم که‬
‫حافظ به روایت حافظ از او برجای‬         ‫درگذشت‪ .‬وی از هنرمندان نامدار ایل‬       ‫پایین م ‌یآمدیم و صحبت م ‌یکردیم؛‬      ‫نماندم و این موضوع مایه ناراحتی‬        ‫عید نوروز از زندگی رضا پهلوی تهیه‬        ‫نماینده و عامل آن موسسات بودند و‬
                                       ‫قشقایی‪ ،‬طایفه عمله و تیره بهمن‬          ‫به در خروج که رسیدیم ایشان از من‬       ‫لاموریس هم شد‪ ،‬ولی لحظ ‌هی‬             ‫م ‌یکردم که نمایشگر زندگی کودکانه‬        ‫من خود شخصاً ارتباط مستقیم ‌ی با‬
                     ‫مانده است‪».‬‬       ‫بی ‌گلو و خواهرزاده محمد بهم ‌نبیگی‬     ‫پرسید برای ناهار به کجا م ‌یروم تا‬     ‫دردناک بامدادی که در شیراز خبر‬         ‫او و همباز ‌یها وهمکلاس ‌یهایش بود‪.‬‬      ‫آن سازما ‌نها نداشتم‪ .‬این چند سالی‬
‫فرهاد گرگی ‌نپور در سا ‌لهای اخیر‬      ‫بنیانگذار آموزش عشایری و داماد او‬       ‫مرا برسانند‪ ،‬من گفتم با این اصراری‬     ‫سقوط هل ‌یکوپتر و مرگ لاموریس را‬       ‫یک روز آقای جباری معاون صدیق‬             ‫ادامه داشت تا من خود را به قصد آغاز‬
‫ساکن شهرستان آباده در شمال‬             ‫بود‪.‬فرهاد گرگی ‌نپور با وجود نابینایی‪،‬‬  ‫که شما دارید من ناهار نم ‌یخواهم و‬     ‫در «آیندگان» همان روز خواندم هنوز‬      ‫آقای پهلبد به شیراز تلفن کرد و نگران‬     ‫دورانی جدید و ثمربخش‪ ،‬از قید آن‬
‫فارس بود و به علت بیماری سرطان‬         ‫نوازنده تخصصی پیانو و آکاردئون بود‬      ‫به اتاق مونتاژ بر م ‌یگردم‪ .‬با کمک و‬                                          ‫بود که فیلم ولیعهد برای نوروز آماده‬
‫در بیمارستان نمازی شیراز درگذشت‪.‬‬       ‫و س ‌هتار نیز م ‌ینواخت‪ .‬او همچنین در‬   ‫تلاش دو همکار با ارزش کاظم راج ‌ینیا‬             ‫برای من آزاردهنده است‪.‬‬       ‫نشود‪ .‬بعداز اینکه ایشان را مطمئن‬                           ‫کارها رها کردم‪.‬‬
‫پیکر این هنرمند روز جمعه در‬            ‫رشته زبان و ادبیات فارسی تا مقطع‬        ‫و رو ‌حالله امامی چهار شبان ‌هروز کار‬  ‫من هرگز درباره این موضوع با جناب‬       ‫کردم که ب ‌هموقع در تهران خواهم‬          ‫وقتی آقای پهلبد از این موضوع با‬
‫شهرستان آباده تشییع و به خاک‬                                                   ‫کردیم تا فیلم آماده شد و رفت به‬        ‫پهلبد صحبت نکردم؛ ولی گمان‬             ‫بود‪ ،‬از من پرسید که آیا کارگردانی‬        ‫خبر شد‪ ،‬مرا دعوت به کار در هنرهای‬
                                                       ‫دکترا تحصیل کرد‪.‬‬        ‫کاخ والاحضرت شمس که شب برای‬            ‫نم ‌یکنم که ایشان نیازی م ‌یدید یا‬     ‫به اسم البرت لاموریس را م ‌یشناسم؟‬       ‫زیبا کرد که حالا سازمانی وسیعتر و‬
                      ‫سپرده شد‪.‬‬                                                ‫شاهنشاه و میهمانان نمایش داده شود‪.‬‬     ‫موافق بود که در فیلم هنرمندان ‌های‬     ‫من خیلی کوتاه توضیحاتی درباره‬            ‫فعالتر شده بود ومن هم با میل بسیار‬
                                                                               ‫روز بعد که جمعه بود رفتم اداره‬                                                ‫لاموریس و فیل ‌مهایش دادم‪ .‬آقای‬          ‫پذیرفتم‪ .‬اولین کاری که با تصمیم‬
                                                                               ‫چون قرار بود آقای پهلبد قبل از ظهر‬                                            ‫جباری ذو ‌قزده به من گفت که دو‬           ‫آقای پهلبد به من محول شد سفر به‬
                                                                               ‫بیایند و نظریات شاهنشاه را برایم‬                                                                                       ‫نروژ و تهیه فیلم رنگی از دیدار رسم ‌ی‬
                                                                               ‫بگویند‪ .‬ایشان مهربانتر از همیشه‪،‬‬                                                                                       ‫شاهنشاه و شهبانو از آن کشور بود‪.‬‬
                                                                               ‫با تکرار به تو افتخار م ‌یکنم و به تو‬                                                                                  ‫آن زمان لابراتوار رنگی هنرهای زیبا‬
                                                                               ‫تبریک م ‌یگویم‪ ،‬مرا در انتظار نگه‬                                                                                      ‫راه نیفتاده بود و فیل ‌مهای سفرها‬
                                                                               ‫داشته بودند که سرانجام من گفتم‬                                                                                         ‫همه سیاه و سفید بودند‪ .‬من با‬
                                                                               ‫نظریات ایشان چه بود؟ پسندیدند یا‬                                                                                       ‫آشنایی قبلی که با لابراتوارهای لندن‬
                                                                               ‫نه؟ آقای پهلبد گفتند وقتی از فیلم‬                                                                                      ‫داشتم فیلم را از نروژ به لندن بردم و‬
                                                                               ‫شب پرسیدند و من گفتم فیلم«‬                                                                                             ‫با یک کپی از آن به تهران برگشتم‬
                                                                               ‫تاجگذاری»‪ ،‬ایشان گفتند آن را که‬                                                                                        ‫و تدوین آن را شروع کردم‪ .‬بعد از‬
                                                                               ‫دید‌هایم و وقتی گفتم این فیلم کامل‬                                                                                     ‫صداگذاری‪ ،‬ترتیب کارهای فنی را‬
                                                                               ‫و رنگی مراسم است و گلستان چند‬                                                                                          ‫در لندن دادیم و کپی قابل نمایش‬
                                                                               ‫شبان ‌هروز کار کرده تا فیلم برای امشب‬                                                                                  ‫فیلم قبل از سفر بعدی شاهنشاه به‬
                                                                               ‫حاضرشود‪ ،‬شاهنشاه فرمودند بسیار‬                                                                                         ‫فرانسه‪ ،‬به تهران رسید‪ .‬این سرعت‬
                                                                               ‫خوب‪ ،‬اگر اینطور است فیلم را امشب‬                                                                                       ‫عمل تاثیر خوبی روی آقای پهلبد‬
                                                                               ‫نم ‌یبینیم‪ ،‬باشد برای فرداشب و‬                                                                                         ‫گذاشت و ماموریت تهیه فیلم از سفر‬
                                                                               ‫گلستان را هم بگویید برای شام بیاید‪.‬‬                                                                                    ‫شاهنشاه و شهبانو به پاریس به من‬
                                                                                                                                                                                                      ‫داده شد‪ .‬ماموریتی که بیش از هیجده‬
                                                                               ‫ادامه در صفحه ‪19‬‬                                                                                                       ‫سال‪ -‬تا انقلاب اسلام ‌ی‪ -‬در تمام‬
   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12