Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۹۶ (دوره جديد
P. 12
تأملات بهنگام؛ صفحه - Page 12 - 12شماره 1662
جمعه 5تا پنجشنبه 11بهمن ماه 1397خورشیدی
پهلو یگرایی ضامن یکپارچگی و بقای ایران
دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()104
( کیهان لندن شماره ) 1285
یکپارچگی به ایران بازگشت. نداشت .فساد و فلاکت تمام ارکان = رضاشاه و همراهان احمد احـرار راه امنـی کـه ب هنظـرش میرسـد تصویری که «آیرونساید» از
تکیه بر سکولاریسم موجب قطع کشور را در بر گرفته بود و شرایط خردمندش با تکیه بر ایـن اسـت کـه پـول را توسـط پیک احمدشاه بهدست میدهد حتی از
دست آلودهی روحانیت شیعه از بی نالمللی پس از جنگ جهانی اول، سه ا صل ملیگر ا یی ، خواهد آمد .نمیدانم آیا اعتقادات مـا بـه بغـداد و از آنجـا بـه بمبئـی
موقوفات ،دادگاهها ،ثبت اسناد و امکان تجزیه ایرانبهچنددولتجعلی سکولاریسم و تکنوکراسی، اسلامی بهعنوان سلاحی در برابر بفرسـتد .ابتـدا مـن نفهمیـدم او چه این نیز رق تانگیزتر است.
آموزش ابتدایی مملکت شد .بدون و ساخت هی استعمارگران اروپایی را نهادهای نوین اداره کشور را کمونیسم عمل خواهد کرد یا نه. میخواهـد بگویـد امـا رفتهرفتـه ژنرال آیرونساید ،در یادداش تهای
ارز شهای سکولار و در حالی که قدرت پ یریزی کردند و ایران را نه ظاهراً ایرانیان نسبت به سرنوشت موضـوع را دریافتـم .او مقـداری پول خود م ینویسـد« :اعلیحضرت اظهار
آخوندهای شیعه پابرجا بود ،تأسیس بسیار محتمل کرده بود. تنها از وط هی نابودی نجات خودشان بیتفاوتند .هیچ نیرویی ایرانـی داشـت آن هـم بهصـورت علاقـه کـرده بـود کـه چنانچـه من
نهادهایی چون فرهنگستان و دانشگاه فقر ،بیمار یهای مسری کشنده، بخشیدند بلکه ظرف بیست وجود ندارد که در مقابل تهاجمی سـک ههای بـزرگ نقره کـه ارزش آن بتوانـم به تهران بـروم ،با من ملاقات
تهران ناممکن و آزادی زنان از قیود قحطی بزرگ ناشی از حرص و سال سرزمینی عق بمانده ـ هرچند ضعیف ـ از آنان دفاع حـدود نیـم میلیون لیره اسـترلینگ کنـد .در نتیجـه ،یـک دعوتنامـه
بَ َدوی شریعت اسلام و اعطای حقوق رذالت مالکان بزرگ در همدستی با و ویران را دوباره به مسیر بـود .م یدانسـتم کـه بـرای حمـل رسـمی فرسـتاده شـد مبنـی بـر
مدنیبهنیمیازجامعهایران،محالبود. استعمارگران بیوجدان بریتانیایی، آبادانی و پیشرفت باز کند»... چنیـن محمولـۀ باارزشـی از تهـران ایـن کـه ب همحـض امـکان ب هحضـور
تعلقخاطرهیأتحاکمهوبخصوص ناامیدی فراگیر اتباع ایران نسبت نمیتوان انکار کرد که در این بـه بغـداد ،چنـد کامیـون و تعدادی ایشـان برسـم .مـن بـه جایـی کـه
شخص رضاشاه به تکنوکراسی و تربیت به آینده خود و فرزندانشان ،حضور گرداندند. زمان ،میدان باز و صحنه برای ظهور مأمور محافظ لازم اسـت و سـنگینی تصـور میکـردم دفتـر شـخصی
متخصص در صنایع و علوم جدید، پررنگ خرافات مذهبی به سردمداری = د ر چنین و ضعیت یک مرد نیرومند در ایران آماده بود. بـار چنیـن جنایتـی را کـه او به من پادشـاه باشـد راهنمایـی شـدم :یک
موجب عملی شد ِن بخش مهمی از آخوندهایشیعهوازهمهمهمترفقدان ا سفبا ر ی که جمهو ر ی اما در میان مردان سیاسی کسی که پیشـنهاد م یکـرد بـر دوش خـود اتـاق سـاده بـا دیوارهـای پوشـیده
اندیش هی تجدد در ایران شد .اعزام هویت ملی ،باعث شده بود که ایرانیان اسلامیبرای کشوربه وجود پروای چنین کار و سودای آن در سر احسـاس م یکـردم .مـا در سرتاسـر از قالـی کـه میـز بزرگـی در وسـط
محصل به خارج از کشور و استخدام «دینخو»* برای ظهور منجی دست به آورده ،با مدد از تاریخ و داشته باشد ،وجود نداشت .در نتیجه، مشـرق زمیـن بـرای تومـان (واحـد آن قـرار داشـت .روی میـز پـر از
متخصصین خارجی غیر وابسته به آسمان بردارند .بنایراین ظهور رضاشاه تجربهی گرانقدر گذشته، یک روزنام هنگار جوان فرصت را مغتنم پول ایران) کـه حقوق افراد خودمان کاغـذ بـود .وقتـی فراش خلـوت مرا
روس و انگلیس ،ناشی از توجه پادشاه در این دوران ،بیش از آنکه ناشی از برای نجات ایران از ورط هی شمرد و قدم به میدان گذاشت :سید را بـا آن میپرداختیـم تبلیغـات معرفـی کـرد ،شـاه در کنـار یکی از
ایران و یارانش به تکنوکراسی و طرح و نقش های از پیش طراحی شده تجزیه و نابودی ،چار های جز کـرده بودیـم .اکنون ،شـاه بـه جای کارکنـان دفتـر مشـغول امضا کردن
باشد ،مطالب هی بیشترین مردم ایران رجوع به اصول سهگانهی ضیاءالدین طباطبائی! آنکـه نقرههـا را بـه بانـک شـاهی کاغذهـا بـود .او مـرا بـه سـوی یـک
ف نسالاری بود. بود که از فساد و هرج و مرج ،جان به در 25د یماه 1299سپهدار اعظم بفروشـد از مـا م یخواسـت آنهـا را صندلـی در آن سـوی میـز هدایـت
دستاوردهای ب ینظیر و فراوان نیم پهلو یگرایینیست. که دریافته بود حریف غالب آمدن بر بـه بمبئی برسـانیم تا پول بیشـتری کـرد .پیـش از هـر چیـز از موفقیتی
قرن پهلو یگرایی چنان بارز و ماندگار لب شده بودند. مشکلات کشور نیست ،از ریاست وزرا ب هچنگـش آیـد .مـن پرسـیدم چـرا کـه در نبرد سـیاهرود حاصـل کرده
است که پس از چهل سال حکومت رضاشاه با کمک دانایانی چون یوسف مصدقی -مواضع اخیر پـول را از طریـق بانـک شـاهی بـه و متجاسـرین را عقـب رانـده بودیـم
واپسگرا و وط نسوز جمهوری اسلامی، محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، شاهزاده رضا پهلوی ،از جمله برخورد استعفا کرد. بمبئـی حواله نم یکنـد .او طوری از اظهـار مسـرت کـرد .سـپس گفـت
هنوز آثار درخشان آن در ذهن و علیاکبر داور ،سیدحسن تقیزاده هوشیارانه با فراخوا نهای مشکوک احمدشاه استعفای سپهدار را کنـار این سـؤال گذشـت کـه گویی کـه کنـار گذاشـتن افسـران روسـی
زیست جامعه ایرانی قابل مشاهده و… «ممالک محروسه» قاجار را که پذیرفت .از قصر فر حآباد به معاونین چنین سـخنی نشنیده اسـت .ناچار، بـرای او سـخت ملا لآور بوده اسـت
است .فرق هی تبهکار اشغالگر ایران نماد فقر و فساد و فلاکت بودند ،تبدیل وزارتخان هها ابلاغ شد که تا تعیین در توضیـح مجدد گفتـم ب هنظر من، زیـرا سـالها بـه کشـورش خدمـت
به کشور پادشاهی مشروطه ایران نمود. رئیسالوزرای جدید امور مربوط او اشـتباه بزرگـی مرتکب م یشـود و کـرده بودنـد .او امیـدوار بـود کـه با
را کفالت کنند و گزارش خود را م یخواهـد چیـزی را صـادر کند که آنهـا ـ همانطور که سـزاوارش بودند
مستقیماً برای شاه بفرستند .روز مـا برای وارد کردن آن هزینۀ زیادی ـ ب هخوبی رفتار شـود .اطمینان دارم
26د یماه مستوف یالممالک به دربار م یپردازیـم .او درحالـی کـه بـه من کـه آنها بـا هزینـۀ دولت انگلسـتان
احضار شد و شاه با او دربارۀ تشکیل نـگاه م یکـرد ،دهانش را کـج کرد و بـه ولادیوسـتک اعـزام شـدهاند.
دولت به مذاکره پرداخت اما مستوفی سـپس م یخواسـت اطمینان حاصل
بـا لبخنـدی گفت: کنـد کـه افسـران انگلیسـی را در
حاضر به قبول مسؤولیت نشد. «Peut-etre que oui, mon لشـکر قزاق جانشـین افسران روسی
در روزهای بعد ،مشیرالدوله و general, mais n’oubliez pas نخواهیـم کـرد و تأکیـد داشـت کـه
عینالدوله نیز بههمین کیفیت از q,au fond tout le monde est ایـن اقـدام شـانس تصویب قـرارداد
قبول مسؤولیت عذر خواستند .در
نهایت امر ،نام عبدالحسین میرزا
فرمانفرما بر سر زبانها افتاد .آنگاه بود
در این چهار دهه نکبت و ادبار از این تبدیل ،پشتوان هی فکری محکمی و ب یپشتوانه برای تجمعات خیابانی
هیچ کوششی برای زدودن گفتمان داشت که به مرور بر مبنای سه اص ِل در دی ماه گذشته ،به ویژه بیانیه
پهلو یگرایی از فرهنگ و تاریخ ایران مل یگرایی ،سکولاریسم و تکنوکراسی اخیر او دربارهی کنفرانس پیش رو
معاصر فروگذار نکرده است .فرق هی شکلگرفتهبود.اینپشتوان هیفکری- در ورشو ،همگی نشان از پختگی
تبهکار با نشاندن اُ ّمتمحوری به فرهنگی ،به واسطهی بنیانگذاران مهمترینچهرهیاپوزیسیونجمهوری
جای مل یگرایی ،شیع هگری به جای و دوران ایجادش« ،پهلویگرایی» اسلامی دارد .رضا پهلوی به عنوان
سکولاریسم و جایگزین کردن تعهد خوانده م یشود( .اینجا بد نیست که میراثدار گفتمان پهلویگرایی ،روز
به روز میان اکثریت شهروندان ایران
مقبولتر میشود و به این سبب ژنرال آیرونساید (راست) و ژنرال هالدین
است که بیش از پیش هدف حملات
شاه فقید و شهبانو فرح اوباش داخلی و وابستگان و دلبستگان که سید ضیاءالدین مقالۀ «شاهزادگان »! égoiste را ب هکلـی از بیـن خواهـد بـرد .مـن
خار جنشین فرق هی تبهکار قرار گرفته غارتگر» را در روزنامه «رعد» نوشت (شاید هم بله ،ژنرال! ولی فراموش بـه او گفتـم کـه درآینـده افسـران
در جایگاه تکنوکراسی ،آسیبهای به عنوان معترضه اضافه شود که برخی است .شاهزاده رضا پهلوی با تکیه و ظاهراً همان موجب شد زمامداری مکنید که بالاخره همه خودخواهند!) ایرانـی ادارۀ امـور قزاقخانه را ب هعهده
سهمگینی به هویت ملی و میهن هواخواهان پهلو یگرایی به غلط به بر میراث معنو یاش ،م یتواند نقشی مجدداً به سپهدار تکلیف و تفویض خواهنـد داشـت و مـا فعلا سـرگرم
جای تکنوکراسی از اصطلاح مدرنیسم یگانه برای حفظ ایران و گذار میهن ما در پی این خاطره ،آیرونساید آزمـون و گزینـش افسـران موجـود
کهنسال ما وارد آورده است. استفاده میکنند که بار تاریخی- از شرایط هولناک پیش رو بازی کند. شود. میافزاید «ایران با چنین فرمانروایی بـرای تصـدی مناصـب مختلـف
اکنون در آستانهی چهلسالگی معنایی و کارکرد دیگری دارد و استفاده چند روز پیش ،در گفتگو با دوست عباس خلیلی در خاطراتش چه میتوانست بکند؟ آیا عجیب هسـتیم .همچنین متذکر شـدم که
انقلاب نکب تبار ،۱۳۵۷ایران به وضعی از آن در این جایگاه صحیح نیست). دانشمند و صاح بنظری که ساکن م ینویسد «سید عامل مهم برکناری بود که این کشور تا این حد در اعلیحضـرت بایـد درک کننـد سـوء
شبیه به پایان دوران قاجار دچار آمده رضاشاه و همراهان خردمندش با ایران است ،سخن از فجایع روزافزون فرمانفرما و آوردن سپهدار بود .پس منجلاب فرو رفته بود؟ این کشور اسـتفادههایی از آن قبیـل کـه قبال
است .سرزمینی غار تشده ،ویران و تکیه بر این سه اصل ،نهادهای نوین و افسارگسیختگ ِی اداره امور کشور بالطبع باید سپهدار این حق را رعایت به مرد مقتدری نیاز داشت که آن رایج بود در آینده قابل قبول نیسـت.
منزوی که تبهکاران حاکم بر آن حتی اداره کشور را پ یریزی کردند و ایران میرفت .بحث بر سر این بود که کرده و پاداشی در خور عمل او بدهد. را نجات بخشد ،اما مطمئناً او را در ایـن حـال ،وقتـی بـه مـرد چاقی
از تأمین نیازهای اولیه ساکنان آن را نه تنها از وطهی نابودی نجات دست روی هر کجای دستگاه اداره او هم مقام وزارت را به سید تکلیف نیافته بود .همیشه این امر برای کـه لبـاس فـراک خاکسـتری به تن
کشور ناتوان هستند .چنانکه در اول این بخشیدند بلکه ظرف بیست سال کشور بگذاریم ،پوسیدگی و فساد چنان کرد .شبی در اداره رعد بودیم .سید من بهصورت رازی مطرح بود که داشـت و ب ههنگام شـنیدن حرفهای
مطلب نیز اشاره شد ،نهادهای ادارهی ( )۱۳۰۰-۱۳۲۰سرزمینی عق بمانده خودنمایی م یکند که انگار بنیاد آن تلفن کرده خبر تفویض آن مقام را این کشور چگونه استقلالش را مـن بـه طرز عصبـی م یلرزیـد ،نگاه
کشور چنان دچار فساد و اضمحلال و ویران را دوباره به مسیر آبادانی و دستگاه را بر ناکارآمدی گذاشت هاند و داد .باور کردن آن برای ما مشکل حفظ کرده است .یک بار ،زمانی م یکـردم بـا خـود اندیشـیدم کـه
شدهاند که دور نیست که ناگهان دچار پیشرفت باز گرداندند .بدون اجرای از همان روز نخست فساد در سرشت بود زیرا در آن زمان کسی از طبقۀ که قلمرو این کشور بین انگلستان و مشـاهدۀ نمونـ های از یـک انسـان
فروپاشی شوند .هرج و مرج تالی این سه اصل بنیادین پهلویگرایی ،نه معممین به آن مقام نمیرسید و روسیه تقسیم شد (اشاره به قرارداد درهـم شکسـته در مقامـی بدیـن
فروپاشی م یتواند بسیار هولناک باشد یکپارچگی ایران حفظ میشد و این دستگاه ریشه داشته است. سید معمم و نام هنگار بود .پرسیده )1907چنین بهنظر میرسید که اهمیـت تـا چه اندازه دردناک اسـت.
و بعید نیست که از پس این واقعه نه از نه نهادهایی همچون ارتش ملی، هر دو اذعان داشتیم که تاریخ صد شد آیا وزارت معارف یا مثلا عدلیه ایران استقلالش را از دست داده شـاه ،غفلتاً صحبـت را عوض کرد
ایران نشانی بماند و نه از هویت ایرانی دادگستری مستقل ،آموزش و پرورش سال اخیر اما حکم دیگری دارد و اگر به او واگذار شده است؟ سید گفت باشد .در حال حاضر ،از دیدگاه یک و گفـت فقـدان ژاندارمـری (کـه در
اثری .در چنین وضعیتی ،با مدد از نوینودانشگاهتهرانتأسیسم یگشت. نیک و ب یغرض به دوران پیش از نه ،وزارت خارجه است و این نیز بعید انسان غربی این کشور کاملا آماده دوران جنـگ و ماجـرای مهاجـرت
تاریخ و تجرب هی گرانقدر گذشته ،برای تقویت ملیگرایی موجب جان انقلاب کذایی ۱۳۵۷بنگریم ،هر چند ب هنظر م یرسید .ولی بعد معلوم شد است که به دامان کمونیسم بیفتد. ازهـم پاشـیده بـود) امنیـت کشـور
نجات ایران از ورط هی تجزیه و نابودی، گرفتن هویت ایرانی و سبب حفظ نهادهای ادارهی کشور مطلقا عاری از که چنین بوده ولی سید آن مقام را طبقۀ بالای جامعه در این کشور را بـه وضعـی ناامیدکننـده مختـل
چارهای جز رجوع به اصول س هگان هی استقلال کشور شد .بر این اساس بود فساد نبودند اما نه تنها با ارکان ذاتا هم قبول نکرد زیرا م یخواست کار را فاسد و بیمصرف است و طبقات سـاخته اسـت .پـس از آن هـم تنها
پهلو یگرایی نیست .امروز ،ما ایرانیان که ارتش ملی منظم جایگزین قشون فاسد در اداره کشور مواجه نم یشدیم یکسره کند و حکومت سپهدار را که پایین بهشدت فقیر و درماندهاند. جادههـای امـن ،جادههایـی بـوده
برای حفظ ایران ،به براندازی فرق هی پراکنده و قومی دوران قاجار گردید و بلکه پاکدستی و اراده برای مبارزه با غافل از انجام کار بود ،مغتنم شمرد. تودۀ مردم چیزی از کمونیسم یا اسـت کـه تحـت کنتـرل نیروهـای
تبهکار و استقرار حکومتی بر مبنای با تکیه بر همین ارتش بود که یاغیان فساد میان بسیاری از دولتمردان عصر بعد از مدتی که سید از ایران خارج دموکراسی نمیدانند .کوچکخان انگلیسـی قـرار داشـت هاند .او انتظـار
مل یگرایی ،سکولاریسم و تکنوکراسی داخلی و تجزی هطلبانی از قماش شیخ شده بود شبی مهمان سپهدار بودیم. و انقلابش هیچ پیشرفت محسوسی داشـت که من در ایـن زمینه و برای
ُم َخ َّیر نیستیم؛ به انجام این وظیفه خزعل سرکوب شدند و آرامش و پهلوی ،بسیار قوی و ریش هدار بود. این جمله را گفت :مردم م یگویند نداشتهاند .هرکس را دیدم از نجـات از ایـن مشـکل کمـک کنـم.
ایران پس از انقلاب مشروطه ،قریب سپهدار فلان است .سید ضیاءالدین من سؤال میکرد پس از خارج آنـگاه اظهـار داشـت که م یبایسـتی
محکومیم! به پانزده سال هرج و مرج را تجربه کرد. شب با من پلو م یخورد و صبح کودتا شدن نیروهای شمال (انگلیسی) مقـداری پـول ب هحسـاب شـخصی
سا لهای پایانی سلطنت قاجار ،دوران م یکرد .من از کجا خبر داشتم که او از ایران بر سر این کشور چه خـود در بمبئـی واریـز کنـد و تنهـا
ادبار و حقارت ایران بود و از «ممالک
محروسهایران»جزنامیب یمسماباقی چه م یخواهد بکند؟»
نمانده بود .جدا از دول تهای روسیه و
بریتانیا که شمال و جنوب ایران را عملا
تصرف کرده بودند ،باقی مملکت میان
ماجراجویان داخلی و اوباش و خوانین
محلی تقسیم شده بود .سلطان قاجار
که حتی در تهران هم شخصیتی به
حساب نمیآمد ،جز مالاندوزی و
رؤیای سفر فرنگ ،مشغولیت دیگری