Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۲۰ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 12شماره ۱۶۸۶
جمعه ۲۸تیرماه تا پنجشنبه ۳مردادماه 139۸خورشیدی
تأملات بهنگام؛ بوی باروت ،بوی خوش آشنایی! دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()۱۲۸
احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) ۱۳۰۹
چون برابری ،آزادی و حاکمیت قانون بنیانگذاران حکومت صفوی برای یوسف مصدقی -در آستان هی ماه را که در قزوین متوقف و موقتاً در حقیقت» و در حقیقت ،ادعانام های ب هدنبال سقوط کابینۀ صدروزه ،که
به مکتوبات آنها راه م ییابد. قوام و استقرار خود ،به تقویت امرداد ،ماه مشروطه هستیم و به این تحت ادارۀ یک نفر صاحبمنصب علیه وی و دولتش انتشار یافت: مخالفان بدان «کابینۀ سیاه» نام داده
تفاوتهای فرهنگی و مذهبی با مناسبت ،ذک ِر مشروطه کردن ،بر هر انگلیسی (اسمایس) بودند ب هعنوان «وقایع غیر مترقبۀ نود روزۀ اخیر بودند ،گشایشی در فضای سیاسی
پیش از این دوره ،در میان طبقه باقی سرزمی نهای اسلامی که اغلب اهل قلم و دواتی ،فرض است .پیش احضار از طرف اعلیحضرت مشتبه ایران ،یعنی دورۀ حکومت نامشروع و مطبوعاتی کشور پدید آمد و نقد
حاکم ،سه چهره مهم ،تاثیرگذار و زیر لوای امپراتوری عثمانی بودند، از ذکر مشروطه اما بایستی به تاریخ نموده ب هطرف تهران حرکت داده در سید ضیاء به درج های غیر مکشوف ب یپروای سید ضیاءالدین ،نخستین
علاقمند به تجدد به چشم م یخورند کوشیدند .به اینگونه بود که برای چندصد سال پیش از آن نقبی زد تا نزدیکی پایتخت ،روزنام هنویس مزبور و مورد اشتباه واقع شده و ب هاندازهای جلوۀ آن بود .طرفداران سید ب هزحمت
که البته هیچکدام مهلت انجام آنچه نخستین بار پس از حدود نهصد سال، فهم آنچه در ایام مشروطه رخ داد، که معروف به مزدوری اجنبی است به سیاست خارجی ذینفع در این وقایع میتوانستند در میان طوفانی از
را که در خیا لشان برای پیشرفت بار دیگر هویت ایرانی بازتعریف شد این قوه الحاق و اداره کردن سیاست افکار و جراید را مشوب نموده است انتقادات آمیخته به دشنام که بدرقۀ
ایران داشتند ،نیافتند .این سه تن، و در آن ،نوعی از مل یگرایی با لعاب آسا نتر شود. که کشف حقایق برای اعادۀ حیثیات راه وی بود ،اظهار عقیده کنند .با این
یعنی عباس میرزا نایبالسلطنه، شیع هگری به عرصه رسید .تغییرات انقلاب مشروطه ،نه تنها بارزترین آن را عهدهدار گردید. و حفظ شرافت ملی ایران لازم آمده حال ،تصنیف پر سوز و گداز عارف
میرزا ابوالقاسم قائ ممقام فراهانی و اعمال شده از سوی شاه اسماعیل جلوهی بیداری ایرانیان از خواب فرمانده ایرانی این قوه خود را برای و رفع شبهه و موکول کردن حکمیت قزوینی ،که در آن بازگشت کابینۀ
میرزا تقیخان امیرکبیر ،هر یک اول و فرزندش شاه طهماسب اول، استبدادزدگی است ،بلکه این واقعه اجرای اوامر سید ضیاء حاضر نمود و وقایع به افکار عمومی دنیا و جمهور سیاه را آرزو م یکرد ،بر سر زبانها افتاد.
به سهم خود تلاش کردند تا برخی به ایرانیان هویتی جدید بخشید و تا امروز ،نقطهی ارجاع هر تحول سید ضیاء ب هوسیلۀ دسیسه و فشار ملل متمدنه ،از وظایف اولیۀ ایرانیان
مظاهر و مفاهیم تجدد را به میان این هویت ،در عصر شاه عباس کبیر سیاسی و فرهنگی در تاریخ صد سال موفق به تحصیل فرمان ریاست وزرایی میرزا ابوالقاسم عارف سروده بود:
ایرانیان بیاورند .نکته شایان توجه در مرزبندی کاملا واضحی بین ایرانیان اخیر وط ِن ما بوده است .مشروطه خود گردید .در پایتخت وسایر نقاط شمرده م یشود.
مورد این بزرگان این است که هر سه و باقی مسلمین شکل داد .در این اما پدیدهای ناگهانی و دفعتاً واحده حکومت نظامی را با نهایت شدت بهملاحظۀ این که مبادا بهوسیلۀ ای دست حق پشت و پناهت ،بازآ
آنها ،نخست شخصی تهای نظامی و دوران ،ایرانیان تنها ملت مسلمانی نبود .مجموعهای متنوع از علتها برقرار نمود ،مخابرات تلگرافی و پستی نیرنگ دیگری باز آزادی شکایت از چشم آرزومند نگاهت ،بازآ
لشکری بودند و به همین دلیل بیشتر بودند که هم زبان و هم مذهب و خواستها ،در زمانی طولانی و بین پایتخت و سایر ولایات مدتی دست ایرانیان برود ،اعلام م یداریم وی تودۀ ملت سپاهت ،بازآ
به محصولات ملموس مدرنیته توجه متفاوتی از دیگر مسلمین برگزیده فرساینده ،موجب وقوع مشروطه شد. مقطوع و ب هعلاوه تحت سانسور شدید که ایران در چه حالت تأس فآوری قربان کابینۀ سیاهت ،بازآ
داشتند تا مفاهیم نظری و بنیادین یکی از این علل ،همدلی سرجنبانا ِن واقع گردید .عدۀ کثیری از محترمین واقع شده و با نهایت نفرتی که از ==
آن .از نظر عبا سمیرزا یا امیرکبیر، بودند. مشروط هخواهی با دستاوردهای علمی و روحانیون و وکلا و آزادیخواهان که مداخلات اجنبی در کارهای داخلی
داشتن ارتش مدرن و مجهز ،اولویت حدود صد سال پس از جنگ و فرهنگی «فرنگ» (به بیان امروزین، گناه آنها هواخواهی استقلال ایران و خود دارد ب هواسطۀ ابراز همین نفرت سرخ و سفید و سبز و زرد و آبی
اصلی کشور بود و باقی صنایع و چا لد ر ا ن ،پا ی ا ر و پا ییها ی «غرب») بود .این همدلی هم اما ،یک تنفر از سلطۀ اجنبی و مزاحمت در چگونه مورد تضییقات و سخت یهای پش ِت گلی و قهو های ،ع ّنابی
مظاهر مدرنیته ،فرع بر تقویت سپاه
محسوب م یشدند .با اینهمه ،نباید شناسنامهداری مثل برادران شرلی شبه حاصل نشده بود و ریشه در زین رنگ ثابت ،زان میان کی یابی؟
از نظر دور داشت که در ایام صدرات به ایران باز شد (نگارنده حساب آشنایی طولانی حاکمان و نخبگان
امیرکبیر ،در کنار کارگاه اسلح هسازی میسیو نهای مسیحی را که قبل از سید ضیاءالدین طباطبائی عارف قزوینی
و تو پریزی ،دارالفنون و روزنام هی این ماجراها در داخل ایران یا مرزهای ایرانی با اهل اروپا داشت.
کشور حضور داشتند به دلیل هویت نخستین آشنایی ایرانیان با اروپای پیشرفت نقشۀ نامشروع او بود توقیف گوناگون واقع م یگردد. ای نقش هستی خیرخواهت ،بازآ
وقایع اتفاقیه هم تأسیس شد. قرون وسطایی و بیتأثیرشان جدا از ظلمت در آمده ،در عصر صفوی و درک این حقیقت و پی بردن به علل قربان کابینۀ سیاهت ،بازآ
مدتی قبل از انقلاب مشروطه، میداند) .تقاضای این فرنگیان از در اواسط دوران رنسانس ،به واسطه و در پایتخت و ولایات در زوایای اصلیفجایعحکومتسیدضیاءمحتاج ==
جدا از آثار و تألیفات مهم و اثرگذار پادشاه شیعه ،شکستن هیمنهی وجود یک دشمن مشترک یعنی به ذکر تاریخچۀ مختصری است. بازآ ،که شد باز،
ملکمخان ،آخوندزاده (آخوندف) امپراتوری عثمانی بود و خواس ِت امپراتوری قدرتمند عثمانی ،رخ تاریک محبس افتادند .قوانین اساسی چندی پس از سقوط کابینۀ آقای با دزد دمساز،
و طالبوف ،عدهای از دانشوران و حکومت صفوی از این اروپاییان، داد .چند دهه پیش از این آشنایی، مشیرالدوله که ب هواسطۀ درخواست یک عده غ ّماز
آگاهان جامعه دست به ترجمه آثاری تجهیز قشون ایران به اسلحهی قزلباشان شیعه ،مزهی دستاوردهای مملکتی پایمال و مجلس شورای ملی سفارت انگلیس راجع به خارج ساختن کرس ینشین،
از زبا نهای اروپایی زدند که در واقع آتشین و آموختن راه و رسم تولید عصر جدید را از لولهی توپهای صاحبمنصبان روسی از دیویزیون دور از بساط بارگاهت ،بازآ
شروع آشنایی معدود تحصیلکردگان توپ و تفنگ به اصحاب قورخانه. ینیچریهای عثمانی در دشت که باید مفتوح م یشد تعطیل گردید. قزاق اعلیحضرت همایونی واقع شد،
ایرانی با علوم انسانی و ادبیات مغرب چنین بود که نخستین روابطه میان چالدران چشیده بودند .پس از و تعیین آقای سپهدار اعظم ب هریاست تصنیف عارف را مل کالشعرای بهار با
زمین بود .پیش از این تاریخ ،از میان «ما» و «فرنگ» ،هم بوی باروت جنگ فاجعهبار چالدران ،سلاطین خیانتکاران داخلی ب ههمدستی عدهای وزراء که این مقصود سفارت انگلیس سرودهای در همان وزن و بحر خطاب
متون فرنگی تنها «کتاب مقدس» صفوی ک مکم دریافتند که توپخان هی را انجام داد سفارت مزبور در شهر
بود که برای تبلیغ مسیحیت ،به گرفت. ارتش عثمانی ،اصالتاً فرنگی است ارمنی و غیره و دستیاران خارجی آنها ربی عالاول 1339هجری در یادداشت به رئی سالوزرای معزول پاسخ داد:
فارسی ترجمه شده بود .اما در این هر چند که این رابطه ،نخست برای و محصول فتوحات ارتش اسلام مشروحی که به دولت ایران داد رفتن
دوره ،ترجمههایی از چند کتاب هر دو طرف ،برابر و بر پایه منافع در اروپا؛ پس چارهی آن را نیز در طوری گلوی ایران را فشردند که حتی قشون خود را از ایران در بهار وعده ای اجنبی پشت و پناهت ،بازآ
مهم به فارسی در آمد که مهمترین مشترک ،در نبرد با دشمن مشترک کف «فرنگی» یافتند .از این رو ،در کرده ضمناً تکلیف نمود که دولت بدخواه ایران خیرخواهت ،بازآ
آنها ترجمه «تاریخ لویی چهاردهم» بود ،ولی به مرور زمان شکل این ایام نخستین ،ملمو سترین جلوهی قدرت بلندکردن صدای پروتست از ایران از حضور قشون انگلیس استفاده
نوشتهی ولتر ،نخستین برگردا ِن رابطه دگرگون شد .طی شدن ایام فرنگ برای ایران یجماعت ،آلوده به کرده یک دیویزیون قشون ایرانی در عارف ب هقربان کلاهت ،بازآ
رسال هی «گفتار در روش به کار بردن سلسله صفوی ،درخشش مستعجل ایرانیان سلب گردید و در هر موقعی تحت ریاست صاحبمنصبان انگلیسی لعنت به کابینۀ سیاهت ،بازآ
عقل و جستجوی حقیقت در علوم» نادرشاه افشار و سکون کوتاهمدت بوی باروت بود. در حدود قزوین که مرکز توقف قشون
اثر دکارت ،ترجمههای ابوالقاسم زندیه ،موجب به عرصه رسید ِن دولت صفوی نخستین دولت کاملا هم که صدای ضعیف مخالفی در بریتانیا بود ،تشکیل دهد .در صورت ==
ناصرالملک از دو تراژدی شکسپیر پادشاهان قاجار شد که به واسط هی مستقل ایرانی پس از اسلام است تخلف از این تکلیف ،ایران را مخاطرات ح ّس خیانتکار یات مجنون کرد
و صدالبته ترجمههای درخشان ناکارآمد یشان ،شکل رابطه با غرب که تمام آنچه اکنون سرزمین ایران گوش های بلند م یشد فوراً عدۀ دیگری انقلابیوزوالملیتتهدیدم ینماید»... دست طبیعت نقش هات وارون کرد
میرزاحبیب اصفهانی از رمانهای را تبدیل به وضعیتی نابرابر تا حد نامیده می شود را در اختیار گرفت اعلامیه ،پس از اشاره به وقایع دوران بعد از سه ماه از مملکت بیرون کرد
«سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» و برای قوام بخشیدن به استقلال و بر محبوسین و تبعیدشدگان اضافه ریاست وزرای سپهدار ،متذکر م یشود:
نوشت هی جیمز موریه و «سرگذشت تح تالحمایگی کردند. هویتاش ،تمام اشتراکات خود را «از همین اوقات ،یعنی پس از یأس اُردنگ سردار سپاهت ،بازآ
ژیل بلاس» اثر لوساژ هستند .پر تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه با باقی جهان اسلام گسست .تغییر م یشدند... از اسارت ایران بهوسیلۀ دسایس ==
واضح است که این تلا شهای فردی قاجار ،آنچه در مورد روابط ایران و مذهب اکثریت مردم ایران از سنی عادیه ،نقشۀ کودتای سید ضیاء
تنها ناشی از علاق هی ِصرف و تفنن اروپا بجا مانده ،در همان محدوده حنفی به شیعه اثنیعشری -آنهم برای مزید اغفال افکار عامه و و توسل به جبر و مشت قطعی در اجنب یخواهی ترا ثانی نیست
نبود بلکه ریشه در ضرورت آشنایی دربار و نیازهای سلاطین خلاصه به ضرب شمشیر -و رسمیت دادن شد .این بود که در شب دوازدهم کس چون تو دلال بریتانی نیست
اهل سواد جامعه با فرهنگ غرب م یشود و ما کمتر اشارهای به اثرات به زبان فارسی در مکاتبات اداری و پوشاندن عقاید باطنی خود و تقلیل جماد یالثانی در تحت حمایت تاریکی فکر تو غیر از محو ایرانی نیست
داشت .البته باید اذعان کرد که این روابط بر نیازها و زندگی مردم رسمی -آن هم در درباری که اکثر و مسامح هکاری عمدی و یا سهوی
ارزیابی تاثیر آنها در زمان طبع ،بسیار عادی (رعیت) میبینیم .در اواخر قریب به اتفاق افرادش تُرک زبان سوءظن و عدم اعتماد ملت ایران که حکومت وقت ،دست جنایتکار فرزند نفرین به افکار تباهت ،بازآ
عهد ناصری اما ورق بر م یگردد و با بودند -از جمله تدابیر بنیانگذاران این ناخلف ایران ،سیدضیاء مدیر روزنامۀ ==
مشکل است. آشنایی دانایان جامعه با «مدرنیته»، سلسله جهت هوی تسازی در مقابل از دیرگاهی وی را اجیر و خریدهشدۀ رعد برای سرقت دراز گردید .یک
هرچند که آشنایی ما با «فرنگ» از ک مکم مفاهیم نظری و ارز شهایی عده از دیویزیون قزاق شاهنشاهی در «مونترو» با حاصل کل ّاشی
لول هی توپ و تفنگ و آلوده به بوی باقی جهان اسلام بود. اجنبی م یدانست ،سید ضیاء شروع به سرگرم عیش و عشرتی ،خوش باشی
باروت بود اما این آشنایی به مرور
و به ضرورت ،به عرصهی فرهنگ انتشار بیانی ههای دروغین خود نموده با پول دزدی م یکنی عیاشی
کشید و همراه آن ،برکات و لطماتی ای بزم عیشت قتلگاهت ،بازآ
از نوع دیگر ،حادث شد .این برکات درصدد برآمد که به حکومت خود
و لطمات ،رابط هی ما با «غرب» را به هنوز سید ضیاءالدین از ایران خارج
عشق و نفرتی توأمان آمیخته که از رنگ حکومت اصلا حطلب ،حکومت نشدهبودکهاعلامی هایب هامضایجمعی
همان صدر مشروطه تا کنون ،همراه از رجال و اعیان و علما با عنوان «بیان
این رابطه رشد کرده و تناور شدهاند. انقلابی ملی ،حکومت حامی رعایا
اندیشه در باب این سرشت توأمان،
در مجال تأملی دیگر است اما بد بدهد .در بیانی ههای خود م ینوشت که
نیست که مختص ِر این رابطه را در
این بی ِت نخستی ِن غزلی شاهکار از ایران را از ش ّر مداخلات اجانب خلاص
سعدی بیابیم: خواهد کرد ،دشمنان خارجی و داخلی
ای پسر دلربا ،وی قمر دلپذیر
از همه باشد گریز ،از تو نباشد گزیر را ب هحساب دعوت خواهد کرد ...ولی
دیری نگذشت که حقایق عمل غالب
بر تلفیق عبارات و الفاظ گردیده نیات
سوء باطنی و تصمیمات خیانتکارانۀ او
هویدا گردید»...
باری ،س ّید رفت و نوبت زمامداری به
قوامالسلطنهرسیدکهرئیسدولتکودتا
او را از مسند فرمانروایی ایالت خراسان
ب هزیر کشیده و در زندان عشر تآباد
« ادامه دارد» جای داده بود.