Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۵۲ (دوره جديد
P. 5
صفحه ۵ـ Page 5ـ شماره 1۷18
جمعه ۶تا پنجشنبه ۱۲مارس ۲۰۲۰
داستان مهاجرت و مهاجرت در داستان از متن و موسیقی تا «مرز پر گهر» در گفتگو با
شیوا شکوری تعداد داستاننویسان و رماننویسان علی عظیمی علی عظیمیاز خوانندگان نام آشنایی
زن ایرانی در خارج از کشور از است که از ده سال پیش فعالیت هنری
بسیار برایم تعجبآور بود زیرا که هم که میدانند مادری مجرد هستی نویسندگان مرد ظاهراًپیشی گرفته که ابتهاج است که وقتی آن را خواندم به که داستانش را به راحتی برای خود را در لندن شروع کرده و طی این
تنها خارجی کلاس بودم .میدانید برخوردشان مثبتتر و حامیانهتر در اینصورت بیانگر این نکته است که شدت مرا تحت تاثیر قرار داد. شنوندگانشتعریفمیکند. مدت محبوبیت قابل توجهی در میان
که داستان نوشتن شوخی نیست. میشود و برخلاف ایران برای امثال وقتی زنان ایرانی در خارج از کشور از نسلهای مختلف جوامع ایرانی پیدا
انگلیسی صحبت کردن یک چیز و من امتیازاتی قائل میشوند .اینها قید و بندهای جامعه سنتی و مردسالار یعنی یک موقع شعر آنقدر تو را -باید بگویم که صدای من به عنوان کرده است .با او در رابطه با کارش به
داستان نوشتن ،مخصوصاً در زبانی غیر خیلی برای من عجیب بود که به رها میشوند خیلی سریع راه پیشرفت میگیرد که موسیقی برایش میسازی. خواننده ،صدای چندان آشنایی مانند
از زبان مادری ،چیز دیگری است .دایره تدریج شناخت پیدا کردم .اینجا یک بعضی موقع درست برعکس است .یک خوانندههای دیگر نیست که عادت گفتگونشستهایم.
لغات آدم باید بسیار گسترده باشد و سیستم وجود دارد که از پناهندگان و و بالندگی را در پیش میگیرند. تم ملودیک را با گیتار و یا پیانو میزنی دارند تحریر بزنند و صدایشان را تزیین =وقتی آدم به موسیقی شما
بتواند شخصیتپردازی و فضاسازی مادران مجرد حمایت میکند و آنها را برای بررسی موانعی که یک نویسنده که خودش به تو میگوید که عاشقانه کنند .البته میدانم که کیفیت صدای گوش میکند این سئوال پیش
کند .یکی از معلمان که ایرلندی بود با جلو میاندازند و شرایط را برای آسایش مهاجر زن در جامعه میزبان غربی با است و یا اعتراضی یا صرفاً یک ملودی خواننده در موفقیت یک آهنگ به
من بسیار کار کرد و به من که اعتماد آنها روبروست و نیز شرایط مناسبی که شخصی .یعنی موسیقی جاری شونده اندازه شعر و موسیقی تعیین کننده میآید که آیا این موسیقی ایرانی
به نفس نداشتم بسیار کمک کرد و و پیشرفتشان فراهم میکنند. ممکن است در اختیار او قرار میدهد در ذهن تو حس خاصی را القاء میکند
آینده خوبی را هم برای من پیشبینی =از کی شروع به کار در این با شیوا شکوری گفتگو کردهایم که از او و مسیر کلام را مشخص میکند .سپس است. است و یا فقط به زبان فارسی است؟
کرد و مداوم مرا به پشتکار در نوشتن دو رمان ،یک مجموعه داستان کوتاه تو ،با توجه به این حس ،تدریجاً روی =یعنی شما دوست دارید که
کشور کردید؟ و نیز سه دفتر شعر انتشار یافته است. بند بند آن کلام میگذاری و مانند یک صدایتان «خام» باشد؟ در ضمن چه عناصری از موسیقی غربی و از
تشویق میکرد. شیوا شکوری در حال حاضر روی رمان «پازل» تکمیلاش میکنی .من بیشتر در موقع شنیدن موسیقی شما
=کارهای بعد شما کی منتشر -اینها را گفتم ولی باید اضافه کنم که این برداشت میشود که نوعی فرهنگ ایرانی در موسیقی شما
من در این کشور شرایط استثتانی پیدا سوم خود کار میکند. به این صورت آهنگ مینویسم. بدیههسازی و خودانگیختگی در آن
میشود و به چه میپردازند؟ کردم .همه آمدند و بعد از پنج شش =این فرآیند در مورد آخرین وجود دارد ،هرچند که گفتید ،تولید وجود دارد؟
-یک رمان دارم با عنوان «عشق سال جواب گرفتند و جا افتادند ولی = خانم شکوری ،از خودتان برای آهنگ شما با عنوان «مرز پر این موسیقی نتیجه فرایندی طولانی – من پسزمینه آموزش آکادمیک
موازی» که انتشارات نوگام با ریاست جواب پناهجویی من بدشانس نزدیک خوانندگان ما بگویید. در رشته موسیقی ندارم .تحصیلات
خانم آزاده پارسا به زودی منتشر به ۱۲سال طول کشید .من اجازه گهر» که با گلشیفته فراهانی اجرا است. من تا درجه فوق لیسانس در مهندسی
خواهد کرد .رمان سوم من که کار نداشتم و زیرزمینی و بیشتر برای – من در شهر شاهرود بزرگ شدهام -گفتم من خواننده به آن معنای است و در این رشته هم کار میکردم.
هماکنون روی آن کار میکنم در صاحبکاران غیرانگلیسی کار میکردم و در سن بسیار پایین هم در همان کردهاید چگونه بوده؟ نشانههای کلاسیک نیستم و ُخب احتمالاً سبک از نوجوانی با فراگیری گیتار کلاسیک
مورد بیخانمانها ،هم در اینجا و هم و هیچ حمایتی هم از دولت بریتانیا شهر ازدواج کردم و بچهدار شدم و اجرا ِی من چندان به مذاق عدهای وارد دنیای موسیقی شدم و در تنهایی
در ایران ،است .برای همین هم دارم با نمیگرفتم .چند بار هم نامه برایم چند سال نگدشته از همسرم جدا شدم قوی اعتراض به وضعیت موجود در خوش نیاید .ولی من علاقمندان خودم ترانه و آهنگ نیز درست
بیخانمانها حرف میزنم تا با وضعیت آمد که کشور را ترک کنم ولی چون و به تهران کوچ کردم .وارد دانشگاه در به موسیقی خودم را دارم که شاید میکردم .یعنی از همان اول Singer
زندگی آنها از نزدیک آشنا بشوم و از آدم خوشبین و امیدواری هستم رشته کتابداری و زبان روسی شدم و ایران و اعتراضها و کشتارها در تعدادشان کمتر باشد ولی آنها دقیقاً songwriterبودم به معنای کسی
دل این صحبتها داستانهایشان را این شرایط را تحمل کردم که واقعاً به تنهایی فرزند دخترم را بزرگ کردم. میدانند که دنبال چه هستند .برای که با ساز خودش رابطه مستقیم دارد
در بیاورم .رویدادهای رمانهای من تا سخت بود .وضعیت آن دوران موضوع پس از تحمل مشکلات زیادی که برای این آهنگ موج میزند که به نظر من خوانندگی به تنهایی اهمیت ندارد و برای دل خودش موسیقی میآفریند.
حال در دو مکان بریتانیا و ایران اتفاق رمان اول من «سلام لندن» است. یک زن مجرد در جامعه مردسالار ولی چون شنونده ایرانی «خواننده و وقتی هم میگوییم موسیقی ایرانی
افتادهاند و بین این دو مکان پیوندی هرچند که با آمدنم به لندن که محیط ایران وجود دارد تحملام تمام شد و میرسدبرانگیزانندهشمادرسرایش کلاممحور» است و من میخواهم در و یا موسیقی غربی این مربوط میشود
بزرگتری است زندگیام از گلاسکو ۲۰سال پیش از ایران فرار کردم .بعد آینده مخاطب بیشتری را جذب بکنم به اینکه در ذهن آدمی که این
وجود دارند. راحتتر شد ولی تازه وقتی ازدواج از سرگردانی طولانی در اروپا و چندین و ساختن این آهنگ بوده است. شروع کردهام روی صدایم و خوانندگی موسیقی را خلق میکند چه میگذرد.
میخواهم روی داستانهای کوتاهم کردم و جواب گرفتم زندگیام کامل ًا سال هم در بریتانیا به تدریج و پس -بله ،میخواستم بگویم که نوع سوم بیشتر کار کنم و آموزش صدا میبینم من خودم در محیطی که موسیقی
نیز کار کنم که فضای آنها برخلاف عوض شد .با ازدواج بود که جا افتادم از ازدواج با یک بریتانیایی سریعتر با خلق آهنگ هم وجود دارد که موسیقی زیرا نمیخواهم در آن قسمت هم خارجی و موسیقی پاپ ایرانی در
رمانهایم فانتزی است .در مکانهای و شروع کردم کمکم به رویایی که از و شعر هر دو با هم جاری میشوند که ضعف داشته باشم .بگذارید اینطور آن شنیده میشد بزرگ شدهام .ولی
نامعلوم و تخیلی اتفاقات آنها میگذرد. کودکی داشتم دست پیدا کنم .منتها کشور میزبان اُخت شدم. در مورد «مرز پُر گهر» اینطور بوده. بگویم که برای من خوانندگی و صدا سلیقه من هرگز موسیقی پاپ ایرانی
این داستانها را بیشتر زمانی که به قبل از آمدنم به لندن شانسی که آوردم =لطف ًابیشتردرموردانگیزههای یعنی شعر و موسیقی این آهنگ در همانقدر اهمیت دارد که ترانهسرایی و نبوده و زیاد به موسیقی پاپ ایرانی
کالج میرفتم نوشتهام و نمیتوانستم این بود که توانستم دوره Wholistic خودتان در ترک ایران و مشکلات مدت زمان بسیار کوتاهی ،احتمالاً کل خلق موسیقی و تنظیم موسیقی .من گوش نمیدادم .خیلی به موسیقی
داستانهای واقعگرا به کلاس ببرم Treatmentیا «درمان کلگرا» را که آن یک ساعت ،با هم نوشته شدهاند. در تنظیم آهنگهایم هم دست دارم راک و Singer songwriting
زیرا باید به ترسیم بستر اجتماعی آمیختهای از علم و هنر است در کالجی و موانعی که به عنوان مهاجر در البته این پس از آن است که مدتها هرچند که دست موزیسینها را باز علاقه داشتم .شاید چندان هم مناسب
در جزئیاتشان میپرداختم تا برای در شمال انگلستان بگذرانم .در این کالج چیزی ذهنت را به خود مشغول میگذارم .از این نظر در میان ما یک نباشد ولی من از کودکی به موسیقی
خوانندگان پسزمینه لازم را ایجاد کنم از من مدارک اقامت نخواستند و من جامعه بریتانیا با آنها روبرو شدید میدارد و رویش تمرکز داری که این فضای همکاری و کار گروهی در خلق امثاللئوناردکهن،کهموسیق ِیافسرده
که این در فضای محدود داستان کوتاه دوره را هم با درجه ممتاز تمام کردم و حس غلیان مییابد ،فوران میزند موسیقی حاکم است .بگذارید مثالی کنندهای هم هست ،و موسیقی باب
میسر نیست .یکی از داستانهای شهریه سال اول را به من بخشیدند .با برایمان بگویید .این مهاجرت چه و جاری میشود .باید بگویم که این بزنم که حرفم روشنتر شود .در آلبوم دیلان علاقه زیادی داشتم .از ایرانیها
کوتاهم حکایت تخیلی وضعیت خودم کسب این مدرک مشغول کار شدم و نوع آفرینش موسیقی به ندرت اتفاق قبلیام با عنوان «از عشق و شیاطین» فریدون فروغی ،فرهاد و فرامرز اصلانی
درآمدی پیدا کردم .جایی اجاره کردم دستاوردهایی برای شما داشته و چه میافتد .مثل ًا ترانه «پیشدرآمد» من من یک داستان عاشقانه ،البته نه به را دوست داشتم .شما میتوانید
در آن دوران برزخی است. و چون در ایران یوگا هم بسیار کار در مورد سینمای ایران هم اینطور بوده معنای کلاسیک بلکه مدرن آن را ،که پژواک موسیقی فرهاد را در کارهای
=تجربیاتی که به عنوان زن در کرده بودم شاگردان یوگا هم پیدا کردم. تأثیری در دست به قلم بردن شما است که طی چند ساعت در یک شب اتفاقاً خراب و تمام شده است تعریف من بشنوید .فریدون فروغی که جای
ایران و در بریتانیا داشتهاید چگونه ولی به هر حال دوران سختی بود. در استودیوی ضبط در من شکل گرفت. میکنم .ولی هر آهنگ در پیوندی خود را دارد .فرامرز اصلانی هم که با
=«سلاملندن»چطورنوشتهشد؟ داشته است؟ =قبل ًا بیشتر کارهای شما مکمل با آهنگهای دیگر مقطعی از آن گیتارش موسیقی خود را میآفریند
در کارهایتان بازتاب مییابد؟ -در سال ۲۰۱۲شروع به نوشتن -وضعیت در ایران چه از نظر شخصی ،عاشقانه و اعتراض رابطه را بیان میکند ،یعنی از شیفتگی
-ببینید ،باید زن باشید تا تجربیات این رمان کردم که ۲۰۱۵انتشار یافت. اجتماعی ،چه اقتصادی و چه فرهنگی دوره نخست ،تا دوران عسل و به دست همیشه برای من جذاب بوده.
خاصی را از سر بگذرانید .در کتاب من سال ۲۰۰۹ازدواج کردم .همسرم از جمله نگاهی که به یک زن مجرد اجتماعی و فرهنگی بوده ولی به آوردن معشوق و زیر یک سقف رفتن از نوجوانی موسیقی روز غربی– راک
«عشق موازی» تجربیات ویژه زنان موقع ازدواج از من پرسید که چه با یک بچه در جامعه مردسالار وجود و بعد خرابی رابطه .من در قالب دو و Singer songwritingرا -که
مانند زایمان و توسط خودی مورد رویایی در زندگیات داشتی .گفتم از دارد ،یعنی یک محیط ضدزن از نظر میرسد که در این آخرین کار آلبوم -که دومی نیز به زودی با عنوان به ایران میرسید با اشتیاق دنبال
تجاوز قرار گرفتن مطرح میشود .در کودکی همیشه دوست داشتم بنویسم. جمله اینکه تنها کافی بود که بدانند «کهربای آرزو» منتشر خواهد شد -این میکردم .بسیار زود دریافتم که در
ایران زن دانش لازم برای روبرو شدن او گفت میخواهم کسی باشم که مجرد هستی ،عرصه را تنگ میکرد. رگههای قوی از اعتراض سیاسی داستان را تعریف میکنم .در اینجا و درون خودم نیز با شعر رابطه خوبی
با تجربه زایمان را ندارد به ویژه آنکه کمک کنم به رویایت دست پیدا بکنی. تنها بودم و دخترم را باید بزرگ کارهای دیگرم برای من در فراسوی دارم .خواندن شعر و نثر کلاسیک و
جوان نیز باشد .این تجربه به زن شوک خیلی هم همکاری کرد و من توانستم میکردم و چنان خسته شده بودم که وجود دارد .انتخاب گلشیفته خوانندگی به وجود آوردن اتمسفری معاصر فارسی و بطور کلی کلام زیبا
وارد میکند .بخشی از کتاب هم درباره به کلاسهای «نویسندگی خلاق» در حس میکردم دیگر نمیتوانم ادامه که این وضعیتها و احساسات را بیان بسیار مرا به وجد میآورد .همزمان با
تجاوز است .تجاوز فقط آن نیست که کالج معروف «سیتی لیت» در لندن بدهم .با وجود تحصیلات دانشگاهی فراهانی به عنوان همخوان این کند و به مخاطب منتقل کند و در او دنبال کردن موسیقی راک و موسیقی
یک مرد ناآشنا به زنی تجاوز کند .تجاوز بروم که یکی از قدیمیترین کالجهای و کار و درآمد از نظر اقتصادی تنها حسی مشابه به وجود آورد مهم است. امثال بیتلها از ۱۷-۱۶سالگی شروع
میتواند توسط شوهر آدم هم باشد که لندن است .این دوره سه ساله بود. میتوانستم فرو نروم .سرانجام شرایط بانگ اعتراض سیاسی شما را رساتر شاید لئونارد کهن خواننده بسیار خوبی
بدون رضایت زن و بیتوجه به میل او، علاقه من به نویسندگی تا جایی است به جایی رسید که دیگر تحمل آن نباشد ولی حساش را از درون سینه به کردم ترانههای خودم را بسازم.
عمل جنسی را بر او تحمیل کند .اینها که دفترچههای خاطرات سالهای برای من ممکن نبود و دل به دریا میکند .آیا اینطور نیست؟ شنوندگانش منتقل میکند .باب دیلان =همین دو وجه کار شما یعنی
مسائلی هستند که تنها زن میتواند پیشتر را نگه داشتهام و از مواد آن در زدم و غیرقانونی از کشور بیرون آمدم. -ببینید ،من همیشه سعی کردهام هم همینطور .من هم زیبایی در انتقال علاقه به ادبیات کلاسیک و مدرن
تجربه کند .رویدادهای «عشق موازی» چون خواهرم هم در این کشور زندگی کارهایم شکل بیانیه سیاسی به خود
بر اساس بخشی از خاطرات من و داستانهایم استفاده میکنم. میکرد گفتم حداقل جایی بروم که نگیرد و بیشتر اجتماعی و انسانی این حسها میبینم. از یکسو و از سوی دیگر موسیقی
بخشی از خاطرات یکی از دوستان =آیا انگلیسی نوشتن برای شما کسی را داشته باشم بنابراین سعی باشد زیرا خودم را کارشناس سیاست =در کار شما آیا ابتدا موسیقی
لندنیام قرار دارند .البته نویسنده هر کردم خودم را به انگلیس برسانم که نمیدانم و فکر میکنم هنرمند نباید ساختهمیشودوبعدشعرویابرعکس؟ غربی ترکیب جالبی است .تفاوت
چیزیکهمینویسدبههرحالمستقیم مشکل نبود؟ آنهم مشکلات زیاد خود را داشت .آن وارد حیطهای شود که در آن تخصص -آهنگ به آهنگ فرق میکند و یک
و غیرمستقیم بخشی از تجربیات موقع ۳۵ساله بودم و فکر میکردم که ندارد .هنرمند باید حس واقعی خود فرمول وجود ندارد .مورد اول آنست که شما با فرهاد و فریدون فروغی
زندگیاش است که با تخیل ترکیب -بسیار مشکل بود! ولی چون هنوز که جوان هستم باید از ایران بروم را صادقانه بیان کند .ولی در مورد شما شعری میشنوید و یا میخوانید
کرده و یک چیز جدیدی میآفریند. بسیار علاقه داشتم شاید سه برابر و دل به دریا زدم آنهم در حالی که این آهنگ باید بگویم که من همیشه و آن شعر تعیین تکلیف میکند و راه آنست که آنها ترانههای خودشان را
= بر اساس نقطه نظرات و همکلاسیهایم کار میکردم .بیشتر اجازه فرزندم را نیز از پدرش نداشتم. اینطور فکر کردهام و وضعیت موجود را برایت روشن میکند .مورد دوم آن
سلیقههایی که بیان کردید حتم ًا هم به فارسی مینوشتم و به مهاجرتهمرویهرکسیتاثیرخاص در ایران دغدغه فکری من بوده ولی است که یک ملودی داری و تصمیم نمیسرودند.
کمک دوست خوبی به انگلیسی بر خودش را میگذارد .اگر آن نرمشهای بیانش نمیکردم یا وارد آن نمیشدم. میگیری روی آن شعری بسرایی .مثال -بله ،درست است؛ فکر میکنم وقتی
کارهای دیگر نویسندگان ایرانی میگرداندم .هر هفته باید یک داستان آدم زیادتر باشد صدماتی که مهاجرت من همیشه از این ظلم و ستمی که به مورد اول شعر «زندگی» از هوشنگ آهنگساز و خواننده شعرش را خودش
به آدم وارد میکند کمتر میشود. مردم سرزمینم میرود و این حکومت میگوید و خودش هم میخواند
زن خارج از کشور را دنبال میکنید. جدیدمینوشتیم. برای من هم مهاجرت اینگونه بود که بیلیاقت تمام سرمایههای اجتماعی رابطهای بسیار نزدیک و صادقانه است.
=داستانهای کوتاه را از آنجا هیچ شناخت قبلی از کشور میزبان کشور را نابود میکند و فرصتهای فرآیند تولید شعر ،بخصوص این اواخر،
در بین اینان کار کدام نویسنده را نداشتم و برای اولین بار هم بود که از ایران برای پیشرفت و درخشیدن در برای من مهمترین و طولانیترین
شروع کردید؟ ایران خارج میشدم .خیلی رسیدن به دنیا را از بین میبرد بیزار بودهام .این قسمت کار است .در آلبوم قبلیام
بیشتر میپسندید و به خودتان اینجا برایم سخت بود .من در اروپا چهار حکومت با ایدئولوژی ارتجاعی و قرون هفت هشت ماه روی نوشتن ترانهها
-بله ،و یکی از آنها هم جایزه اول ماه سرگردان بودم تا به اینجا برسم. وسطاییاش قدرت را قبضه کرده و وقت گذاشتم .از نظر من آن احساسی
نزدیکمیبینید؟ را برد و در مجله کالج چاپ شد که =این رسیدن و اُخت شدن با این روایت خود را تنها روایت میپندارد و که در قالب شعر بیان میکنم و آن را
جامعه چقدر برای شما طول کشید؟ گوش شنوایی ندارد وهمه ما را مجبور با موسیقی گره میزنم باید کاملا با هم
ادامه در صفحه 1۷ – پنج شش سال طول کشید تا زبان میکند بپذیریم که حرف حق همین عجین شده باشند .ولی عجیب است
را خوب فرا گرفتم و فرهنگ مردم این که شنوندگانم از من نمیپرسند که
کشور را شناختم و دریافتم که همه است که خودشان میگویند! اشعار کارهایم را چه کسی سروده! مثل
چیزشان متفاوت است :زبان ،مذهب- اینکه این بخش برای آنها چندان مهم
حتی اگر آدم مذهبی نباشد ولی ادامه در صفحه 1۷ نیست .در فرهنگ ما این به اشتباه جا
دین و مذهب بر زندگی آدم و آداب افتاده که آهنگ را متعلق به خواننده
و رسوم سایه میاندازد .مثلا یکی از میدانند که این با وجود تمام احترامی
اولین چیزهایی که نظر مرا جلب کرد است که برای اسطورههای موسیقی
این بود که در ایران وقتی یک فرم را پاپ ایرانی قائل هستم .ولی من چون
پُر میکنی نام پدر و مذهب را از تو این قسمت از کارم را داد نمیزنم این
میخواهند .در حالی که در اینجا اصلا
مذهب شما را نمیپرسند و بجای نام موضوع چندان مطرح نمیشود.
پدر از شما نام مادر را میخواهند! وقتی =در اجرا هم شما سبک خاصی
دارید و مانند داستانگویی هستید
وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی