Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۶۶ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪1۳‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪1۷۳۲‬‬
‫جمعه ‪ ۱۹‬تا پنجشنبه ‪ ۲۵‬ژوئن ‪۲۰۲۰‬‬

   ‫تارزان‪ ،‬سلطان جنگل‬                                                     ‫شوخ طبع و مهربان‬                                                              ‫نابغه بیمال و اموال‬

‫الیاف آنان را که با دامنۀ شدیدی‬     ‫انگلیسیها خیلی دوست دارند که‬         ‫پر و پیمان ابوالقاسم حالت است‪.‬‬         ‫آناتول فرانس طنزنویس فرانسوی‬            ‫که او را رها کنید و بروید»‪ .‬اگر شبها‬  ‫«ملت باید از من نگهداری کند‪،‬‬
‫نوسان میکرد بدون کوچکترین‬           ‫هر چیزی را یک جوری به خودشان‬         ‫نوشتن تعداد زیادی تصنیف برای‬           ‫قرن بیستم جایی گفته «اولاد آدم‬          ‫خیلی دیر به خانه بر نمیگشت‪ ،‬از‬        ‫من فقط برای موسیقی به این جهان‬
‫لغزشی بگیرد‪»...‬از زمان باروز تا به‬  ‫ربط بدهند‪ .‬اما قصۀ تارزان واقعاً‬     ‫تماشاخانههای تهران در دهه ‪۳۰‬‬           ‫از ‪ ۲‬نعمت برخوردارند که بدون آنها‬       ‫ساعت ‪ ۹‬صبح تا ‪ ۲‬بعدازظهر آهنگ‬
‫حال فقط ‪ ۲۶‬رمان رسمی براساس‬         ‫از رمان «کتاب جنگل» رودبارد‬          ‫ـ که توسط بهترینهای آن دوره‬            ‫روزگارشان جهنم میشد؛ اول شوخ‬            ‫میساخت و بقیه وقتش را در شهر‬                                   ‫آمدهام!»‬
‫این شخصیت محبوب نوشته شده و‬         ‫کیپلینگ شروع شده‪ .‬آن جا چنین‬         ‫اجرا شدند ـ و همکاری با رادیو‬                                                  ‫پرسه میزد‪ .‬با این همه بینظمی‪ ،‬اگر‬     ‫این اعتقاد خود فرانتز شوبرت‪،‬‬
‫‪ ۸۰‬فیلم سینمایی از روی آن ساخته‬     ‫شخصیتی نبود‪ ،‬اما ادگار رایس‬          ‫و نوشتن و تنظیم نمایشنامههای‬                      ‫طبعی و دوم مهربانی»‪.‬‬         ‫دوستان وی نبودند‪ ،‬شاید هیچ چیز از‬     ‫متولد ‪ ۳۱‬ژانویه ‪ ۱۷۹۷‬میلادی بود؛‬
‫شده است‪ .‬اولین تارزان سینمایی‬       ‫باروز که اولین بار داستان «تارزان‬    ‫رادیویی‪ ،‬نوشتن قطعات موزیکال‬           ‫ابوالقاسم عبدالله فرد (حالت)‬            ‫آهنگهایش باقی نمیماند‪ .‬این مرد‬        ‫اعتقادی که هیچوقت محقق نشد‪ .‬در‬
‫صامت با بازی المر لینکلن‪ ،‬در ‪۱۴‬‬     ‫میمونها» را که اکتبر ‪ ۱۹۱۲‬میلادی‬     ‫برای پیشپردهخوانیهای تئاتری و از‬       ‫از آن دست آدمهایی بود که با‬             ‫کوچک اندام‪ ،‬چاق و با صورتی زیبا‪،‬‬      ‫واقع او از آن دسته هنرمندانی بود که‬
‫فوریه ‪ ۱۹۱۸‬میلادی‪ ،‬روی پرده آمد‪.‬‬    ‫مجلۀ مصوری چاپ کرد‪ ،‬از همین جا‬       ‫همه جالبتر‪ ،‬برگردان کلمات قصاری‬        ‫شوخیپردازیهایش تا جایی که بود‬           ‫آنقدر مورد توجه طرفدارانش بود که‬      ‫تازه بعد از مرگشان شناخته میشوند‪.‬‬
‫اما معروفترین و بهترین نسخههای‬                                           ‫از پیامبر و حضرت علی به فارسی‬          ‫و توانست‪ ،‬نگذاشت زندگی خلقالله‬          ‫حتی قطعاتش را هم به خرج خودشان‬        ‫این شاید به این خاطر بود که او فقط‬
‫سینمایی تارزان‪ ،‬با شرکت جانی‬                          ‫الهام گرفته بود‪.‬‬   ‫روان و انگلیسی و گنجاندن معنای‬         ‫جهنم شود‪ .‬حالت‪ ،‬طنزنویس بزرگی‬           ‫چاپ میکردند و یک برنامه هم به طور‬     ‫‪ ۳۱‬سال زندگی کرد‪ .‬اما سبک زندگی‬
‫ویسمولر در نقش تارزان و مارین‬       ‫بعدها باروز‪ ۲۳ ،‬داستان دنبالهدار‬     ‫هر عبارت در یک رباعی ساده و زیبا‪،‬‬      ‫در تاریخ ادبیات معاصر ایران است‪ .‬با‬     ‫منظم اجرا میکردند به اسم «شبهای‬       ‫عجیب و غریبش هم بیتأثیر نبود؛ او‬
‫اوسالیوان در نقش جین شکل گرفت‪.‬‬      ‫دیگر برای این رمان نوشت و داستان‬     ‫کارهایی هستند که حالت در هفتاد‬         ‫این حال‪ ،‬خیلی جای تعجب دارد که‬          ‫شوبرت» که دقیقاً همین برنامه بود‬      ‫مثل کولیها زندگی میکرد؛ هیچوقت‬
‫جالب است بدانید که ویسمولر‬          ‫شکل گرفت‪ .‬ماجرا از این قرار است که‬   ‫و اندی سال عمر انجام داد و اسم و‬       ‫چطور چنین آدمی را توی کتابهای‬           ‫که باعث شهرت او شد؛ چون شوبرت‬         ‫پول نداشت و ازدواج هم نکرد؛ حتی‬
‫قهرمان شنای دو دورۀ المپیک پاریس‬    ‫نوزاد پسر یک لیدی و لرد انگلیسی که‬   ‫یادش را از گزند فنا دور نگه داشت‪.‬‬      ‫ادبیات مدرسه با یک شعر «ای مادر‬         ‫حتی کنسرت هم برگذار نمیکرد‪.‬‬           ‫نتهایش را هم بعد از اجرا یا حتی‬
‫در ‪ ۱۹۲۴‬و آمستردام در ‪ ۱۹۲۸‬بوده‬     ‫به دست دزدان دریایی سواحل آفریقا‬     ‫حالت یک مترجم قابل هم بود‪.‬‬             ‫عزیز که جانم فدای تو» معرفی‬             ‫وقتی ناشرها رفتند سراغ کارهایش‪،‬‬       ‫قبل از اجرا دور میریخت‪ .‬با ناشر‬
‫و پنج مدال طلا به دست آورده و به‬    ‫غارت و کشته شدهاند‪ ،‬برحسب اتفاق‬      ‫کتابهایی از مارک تواین ـ نویسنده‬       ‫میکنند بی حتی یک خط توضیح‬               ‫دیگر دیر شده بود‪ .‬تا وقتی که شوبرت‬    ‫کارهایش هیچوقت سر پول چانه‬
‫خاطر مهارتش در شنا‪ ،‬برای این نقش‬    ‫زنده مانده و توی جنگل گیر میافتد‬     ‫و طنزپرداز آمریکایی ـ «تاریخ کامل»‬     ‫و بی آن که گفته شود این آدم مثل ًا‬      ‫زنده بود‪ ،‬فقط تعداد کمی از کارهایش‬    ‫نمیزد‪ .‬میگویند هیچوقت آنقدر‬
‫در نظر گرفته شد‪ .‬بقیه کسانی هم که‬   ‫و گوریل مادهای به اسم «کالا» از او‬   ‫ابن اثیر‪« ،‬تاریخ فتوحات مغول» و‬        ‫‪ ۲۲‬سال تمام در قویترین مجله‬             ‫منتشر شد؛ یعنی از سمفونیهایش‬          ‫پول نداشت که بتواند یک پیانو کرایه‬
‫توی سینما «جامۀ اندک تارزان را به‬   ‫مثل بچهاش مراقبت میکند‪ .‬سالها‬        ‫خیلی از آثار ادبیات داستانی را از‬      ‫طنز ایران یعنی «توفیق» ـ البته‬          ‫هیچ کدام‪ ،‬از ‪ ۱۵‬کوارتت زهیاش‬          ‫کند‪ ،‬چه برسد به اینکه بخواهد آن‬
‫تن آراستند» همه از میان قهرمانان‬    ‫بعد سر و کلۀ جین و پدر دانشمندش‬      ‫فرانسه و عربی و انگلیسی به فارسی‬       ‫در سالهای قبل از تولد «گل آقا» ـ‬        ‫یکی‪ ،‬از ‪ ۲۱‬سونات پیانویش ‪۳‬تا‪ ،‬از‬      ‫را بخرد‪ .‬البته زیاد هم نیاز به آن‬
‫ورزشی انتخاب میشدند مثل باستر‬       ‫توی جنگل پیدا میشود و تارزان‬         ‫ترجمه کرد‪ .‬حالت القاب مطبوعاتی‬         ‫برای ملتش طنازی کرده یا جایگاهی‬         ‫‪ ۱۰‬اپرایش یکی و از ‪ ۶۰۰‬آواز او فقط‬    ‫را احساس نمیکرد؛ میگفت پیانو‬
‫کراب که در «تارزان بیباک» (‪)۱۹۳۲‬‬    ‫قصهها هوایی میشود که برود شهر!‬       ‫فراوانی داشت مانند ابوالعینک‪ ،‬هدهد‬     ‫دستنیافتنی در سرودن بحر طویل ـ‬          ‫‪۱۷۸‬تا‪ .‬همین سال او تنها کنسرت‬         ‫افکارم را به هم میریزد‪ .‬اگر هم یک‬
‫بازی کرد‪ ،‬چون او رکورد ویسمولر‬      ‫توصیفهای باروز از کاراکتر مخلوقش‬     ‫میرزا‪ ،‬خروس لاری و ‪ . ...‬او در ‪ ۳‬آبان‬  ‫که بعضی آن را ریشه ترانههای رپ‬                                                ‫وقتی احساس میکرد پیانو لازم دارد‪،‬‬
‫را در شنای ‪ ۴۰۰‬متر آزاد المپیک‬      ‫اینها است‪ .‬سفیدپوست (تارزان‬                                                 ‫امروزی میدانند ـ داشته است‪ ،‬تازه‬                   ‫زندگیاش را برگذار کرد‪.‬‬     ‫میرفت خانه دوستانش و آنجا پیانو‬
‫‪ ۱۹۳۲‬لسآنجلس شکست و مدال‬            ‫به زبان میمونها به همین معنی‬                  ‫‪ ۱۳۷۱‬شمسی درگذشت‪.‬‬             ‫اینها گلهای درشت کارنامه ادبی‬           ‫شوبرت اول ماه نوامبر سال ‪۱۸۲۸‬‬         ‫مینواخت‪ .‬هم پیانو خوب میزد و‬
                                    ‫است!)‪ ،‬قدبلند‪ ،‬عضلانی و با پوستی به‬                                                                                 ‫در حالی که فقط ‪ ۳۱‬سالش بود و تازه‬     ‫هم ویولن‪ .‬نبوغش را در ‪ ۱۱‬سالگی‬
                      ‫طلا گرفت‪.‬‬     ‫خاطر آفتابخوردگی قهوهای شده‪،...‬‬                                                                                     ‫داشت مزه شهرت را میچشید‪ ،‬حصبه‬         ‫معلمهای مدرسهاش فهمیدند‪ .‬یکی‬
‫البته فیلمهای تارزان جدیدتری هم‬     ‫«او قادر بود از ارتفاعات سرسامآور‬                                                                                   ‫گرفت و ُمرد بدون اینکه چیزی از خود‬    ‫از معلمهایش میگفت «خدا به او‬
‫ساخته شد که آن چنان مورد استقبال‬    ‫شاخههای درختان‪ ،‬مسافتهایی به‬                                                                                        ‫باقی بگذارد؛ نه کتابی‪ ،‬نه پولی‪ ،‬نه‬    ‫همه چیز آموخته» و معلم دیگرش‬
                                    ‫طول هفت متر را بپرد و شاخهها و‬                                                                                       ‫املاکی‪ ،‬نه وارثی و نه هیچ چیز دیگر‪.‬‬  ‫میگفت «وقتی میخواهم چیز تازهای‬
           ‫تماشاچیان قرار نگرفت‪.‬‬                                                                                                                                                              ‫به او یاد بدهم‪ ،‬میبینم که میداند‪ .‬به‬
                                                                                                                                                                                              ‫این ترتیب دیگر نمیتوانم به او چیزی‬
                                                                                                                                                                                              ‫یاد بدهم‪ ،‬فقط با او حرف میزنم و بعد‬
                                                                                                                                                                                              ‫سکوت میکنم‪ ،‬به تماشایش مشغول‬
                                                                                                                                                                                              ‫میشوم و به حیرت میافتم»‪ .‬بعد از‬
                                                                                                                                                                                              ‫مدرسه‪ ،‬شوبرت یک مدت شاگرد سالی‬
                                                                                                                                                                                              ‫یری ـ رقیب موتزارت و رهبر ارکستر‬
                                                                                                                                                                                              ‫دربار ـ شد‪ .‬بعد از آن در مدرسهای‬
                                                                                                                                                                                              ‫که پدرش مدیر آن بود معلم شد اما‬
                                                                                                                                                                                              ‫بیشتر وقتش را آهنگ میساخت؛‬
                                                                                                                                                                                              ‫پشت سرهم و با سرعتی عجیب‪ .‬یکی‬
                                                                                                                                                                                              ‫از دوستانش میگوید‪« :‬وسط روز اگر‬
                                                                                                                                                                                              ‫به دیدارش بروی میگوید‪ :‬سلام‪ ،‬حالت‬
                                                                                                                                                                                              ‫چطور است؟ ها؟ خوب! و به کارش‬
                                                                                                                                                                                              ‫ادامه میدهد و شما هم ناچار هستید‬

‫‪6 4۳‬‬                                            ‫‪۷‬‬

   ‫‪81‬‬                               ‫‪5‬‬

‫‪5‬‬                                               ‫(سودوکو) ‪6‬‬                                                      ‫‪ 15 14 1۳ 1۲ 11 1۰ 9 8 ۷ 6 5 4 ۳ ۲ 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪15‬‬                                                                       ‫‪۱‬ـ از رجال سیاسی دوران قاجار و ‪۲‬‬                                                                                                         ‫‪1‬‬

                                             ‫‪۳‬‬     ‫‪51 4‬‬                                                                   ‫صدراعظم پیشین ایران‬                                                                     ‫‪۲‬‬
                                                                                                                ‫‪۲‬ـ بیماری و بیحوصلگی ـ کم کردن‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫‪۳‬‬
                                    ‫‪1 85‬‬        ‫‪۲‬‬                                                           ‫ـ پایتخت کشوری است‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫‪4‬‬
                                                                          ‫‪۳‬ـ نوار ـ تکرار یک حرف ـ اوهم ‪5‬‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫‪5‬‬
   ‫‪1 ۷ 95‬‬                                    ‫‪4‬‬     ‫‪۳‬‬                      ‫‪6‬‬                                                    ‫حرفهای دارد فنی‬
                                                                                                                ‫‪۴‬ـ عصاره ـ از آثار ادبی ایران با شهرتی‬                                                            ‫‪6‬‬
   ‫‪4 ۷۳‬‬                                      ‫‪۲‬‬
                                                          ‫‪4‬‬               ‫‪65‬‬                                                             ‫جهانی‬                                                                    ‫‪۷‬‬
                                                   ‫‪6‬‬                                                                         ‫‪۵‬ـ سایل ـ راز ـ آبادی‬
‫‪84۳‬‬                                                                                                             ‫‪۶‬ـ کاشانه ـ لعاب و رنگ روغن ـ مانع‬                                                                ‫‪8‬‬

                                                                                                                ‫‪۷‬ـ شاعر‪ ،‬پژوهشگر و ادیب بلندپایه‬                                                                  ‫‪9‬‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫‪1۰‬‬
                                ‫عمودی‪:‬‬          ‫‪11 1۰ 9 8 ۷ 6 5 4 ۳ ۲ 1‬‬                                         ‫کشورما و وزیر پیشین و فقید آموزش‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫‪11‬‬
‫‪۸‬ـ پژوهشگر‪ ،‬مورخ و‬    ‫‪۱‬ـ استاد سنتورنواز‬                                      ‫و پرورش ‪1‬‬                                                                                                                           ‫‪1۲‬‬
‫نویسنده فقید و بزرگ‬                 ‫ایران‬
‫ایران و مؤلف «تاریخ‬                                                                                 ‫‪۸‬ـ کشوری است‬                                                                                                  ‫‪1۳‬‬
                      ‫‪۲‬ـ از رؤسای جمهوری‬                                      ‫‪۹‬ـ تکخال ـ تاق کسری ‪۲‬‬
   ‫مشروطیت ایران»‬           ‫پیشین آمریکا‬                                                                                                                                                                          ‫‪14‬‬
‫‪۹‬ـ او هم مقامی دارد‬                                                           ‫‪۱۰‬ـ غوزه پنبه ـ از اسباب بازیها ـ از ‪۳‬‬
‫پرمسئولیت ـ حق‬        ‫‪۳‬ـ میوهایست ـ آنسوی‬                                                       ‫بیماریهای خطرناک‬                                                                                                  ‫‪15‬‬
‫برخی از اعضاء شورای‬   ‫‪۴‬ـ محل کسب و کار ـ‬                                      ‫‪۱۱‬ـ ق ّصه ـ متفکر ‪4‬‬
                                                                                                                                                                                                             ‫افقی‪:‬‬
             ‫امنیت‬          ‫خانه و کاشانه‬                                     ‫‪۱۲‬ـ علامت ـ علمی است ـ سبک ‪5‬‬
‫‪۱۰‬ـ از ورزشها ـ عنصر‬  ‫‪۵‬ـ راه بیپایان ـ شراب‬                                                                                             ‫شمردن‬                                                 ‫‪۱‬ـ از خوانندگان خوش صدا‬
‫لازم برای سلامتی‬                                                              ‫‪6‬‬                                 ‫‪۱۳‬ـ یادبود ـ از اثاثیه منزل ـ حرف‬                                                  ‫و قدیمی کشورما‬
                             ‫ـ فضاحت بار‬
              ‫بدن‬     ‫‪۶‬ـ کشوری است ـ از‬                                       ‫خطاب ‪۷‬‬                                                                    ‫میدهد ـ حرفهای است‬                    ‫‪۲‬ـ حرفهای است ـ یکی‬
‫‪۱۱‬ـ عددی است ـ آلوده‬                                                                                            ‫‪۱۴‬ـ روایت کننده ـ صادق و بیتکلف‬            ‫ارجمند و پر زحمت‬                   ‫از آوازهای ایرانی از‬
                          ‫ممالک آفریقایی‬                                      ‫‪8‬‬                                                           ‫ـ حیا‬
            ‫ـ لَورده‬  ‫‪۷‬ـمحلپرستشخداوند‬                                                                                                                  ‫‪۱۱‬ـ رودخانهای در اروپا ـ از‬                    ‫متعلقات شور‬
                      ‫ـ نه به عربی ـ کوشش‬                                     ‫‪۱۵‬ـ محل به نمایش گذاشتن اجناس ـ ‪9‬‬                                                ‫میوهها ـ پولدار‬                ‫‪۳‬ـ جانداری است ـ از رؤسای‬

                                                                              ‫خلق ـ از ییلاقات اطراف تهران ‪1۰‬‬                                           ‫‪۱۲‬ـ آزرم ـ فرزند شمشیر‬                 ‫جمهوری پیشین مصر‬
                                                                                                                                                        ‫‪۱۳‬ـ از حوادث طبیعی ـ‬                  ‫‪۴‬ـ شجاع ـ از آنطرف همیشه‬
                      ‫حل جدول شماره قبل‬                                       ‫‪11‬‬                                ‫حل جدول شماره قبل‬                                                             ‫به دنبال شماست ـ‬
                                                                                                                                                                ‫مصون ـ اندازه‬
                                                   ‫‪۷‬ـ از هنرپیشگان قدیمی‬               ‫افقی‪:‬‬                                                            ‫‪۱۴‬ـ غلاف شمشیر ـ رنگی‬                            ‫میوهایست‬
                                                      ‫و معروف تأتر ایران‬                                                                                                                      ‫‪۵‬ـ پرنخوت ـ جنس مؤنث‬
                                                            ‫‪۸‬ـ موزه ایست‬  ‫‪۱‬ـ آ هنگسا ز معر و ف‬                                                                 ‫است ـ دستاورد‬
                                                                          ‫لهستانی که در سال‬                                                             ‫‪۱ ۵‬ـ بر تر ا ز گو هر ـ‬                               ‫ـ انزوا‬
                                                   ‫‪۹‬ـ و حد ت ـ ا ز‬                                                                                      ‫ستارهایست ـ فلاتی‬                     ‫‪۶‬ـ بیابان ـ بخشی از قرآن‬
                                                     ‫امپراتوریهای کهن‬         ‫‪ ۱۸۴۹‬درگذشت‬                                                               ‫کوهستانی در عربستان‬
                                                                          ‫‪۲‬ـ پشت نیست ـ تمام‬                                                                                                                 ‫مجید‬
                                                   ‫‪۱۰‬ـ حرف تعجب ـ سر و‬    ‫و بیعیب و نقص ـ از‬                                                                          ‫ـ فرزند‬                 ‫‪۷‬ـ عددی است ـ ملک‬
                                                          ‫صدا ـ پهلوان‬    ‫جنگ افزارهای قدیمی‬
                                                                          ‫‪۳‬ـ نوعی ترشی ـ پرستش‬                                                                                                  ‫الموت ـ پاک و طاهر‬
                                                   ‫‪۱۱‬ـ مرارت ـ از شهرهای‬  ‫‪۴‬ـ در آسمان است ـ‬                                                                                                   ‫‪۸‬ـ از بازیهای ورق ـ یادداشت‬
                                                                  ‫ایران‬                                                                                                                        ‫ـ بخشنده ـ گلی است‬
                                                                                       ‫افسون‬                                                                                                  ‫‪۹‬ـ از پیامبران ـ کشوری‬
                                                                          ‫‪۵‬ـ نقش ـ وظیفه ـ مور‬
                                                                                                                                                                                                              ‫است‬
                                                                                       ‫بی سر‬                                                                                                  ‫‪۱۰‬ـ ورقه ـ واژهای بیگانه که‬
                                                                          ‫‪۶‬ـ دشمن «خورد» ـ‬                                                                                                    ‫معنی موضوع و مبحث‬

                                                                                   ‫عددی است‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18