Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۸۷ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷53‬‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫جمعه ‪ 2۳‬تا پنجشنبه‪ 2۹‬آبانماه ‪۱۳۹۹‬خورشیدی‬

‫ری شهری گفته بود هادی را در لیست‬         ‫ناگفتهها درباره وقایع سالهای نخست رژیم از زبان‬                                                                                                                          ‫= ما جر ا ی آ یت ا لله‬
‫عفو شدهها بگذارد ولی دو تا شرط هم‬             ‫موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب‬                                                                                                                                     ‫شریعتمداری و کودتای‬
‫گذاشته بود که یکی این بود که پیش‬
‫آقای منتظری نباشد و به شهر دیگری‬         ‫احمد خمینی‬                                ‫آیت الله شریعتمداری‬                                                                  ‫آیت الله منتظری‬                                    ‫قطبزاده چه بود‬
‫برود‪ .‬آقای ری شهری هم اسم او را در‬                                                                                                                                                                               ‫= نامه محرمانه خمینی‬
‫لیست عفو گذاشته بود‪ .‬بنا بود هادی‬        ‫آرم مخصوص خودشان را بالا بردند‬            ‫اینکه من هم حرفهایم را بگویم که‬            ‫عین حال که ایشان را متدین میدانیم‬         ‫کنند؟ مگر نظام جمهوری اسلامی به‬          ‫به منتظری چگونه سر از‬
‫هاشمی سه سال تبعید باشد‪ ،‬شش ماه‬          ‫و میخواستند درگیری ایجاد کنند‪.‬‬            ‫از آنها چه میخواهیم و بدانند که ما‬            ‫ولی این نقاط ضعف را هم داشتند‪.‬‬         ‫این عظمت را میشود به این آسانیها‬
‫که ماند‪ ،‬عفو به او خورد‪ .‬آذرماه یا دی‬    ‫بعدها هم از پادگانها هر چه اسلحه‬          ‫نمیخواهیم با آنها بجنگیم‪ ،‬وگرنه من‬                                                   ‫ساقط کرد؟ امام از آن به بعد به آقای‬                ‫بیبیسی درآورد‬
‫ماه بود که هادی آزاد شد‪ .‬احمدآقا برای‬    ‫بود‪ ،‬بردند و ساختمانهای دولتی را‬          ‫هم همه چیزهایی را که شما می دانید‪،‬‬          ‫نقش احمد خمینی در تدوین‬                  ‫ری شهری دستور دادند که دیگر لفظ‬          ‫= نقش احمد خمینی در‬
‫دیدار آقای منتظری و او‪ ،‬با امام ملاقات‬   ‫اشغال کردند و کامل ًا مشخص بود که‬         ‫میدانم‪ .‬من اتمام حجت کردم و گفتم‬                   ‫نامههای پدرش‬                      ‫کودتا را مطرح نکنید‪ .‬باز کودتای نوژه‬     ‫تدوین نامههایی که با امضای‬
‫گرفت‪ .‬همان جا امام خطاب به هادی‬          ‫نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند‬         ‫که باید تمام اسلحهها و ساختمانهای‬                                                    ‫یک چیزی! اطلاق لفظ کودتا به این‬
‫فرموده بود که آقای منتظری شخصیت‬          ‫و نظام هم به اینها اطمینان نداشت‪.‬‬         ‫دولتی را تحویل بدهید و مثل همه‬             ‫بعد از نامه ای که از قول امام برعلیه‬      ‫ماجرا‪ ،‬وجهی نداشت و برازنده نظام نبود‪.‬‬      ‫رهبر رژیم منتشر میشد‬
‫بزرگی است و حسادتها درباره ایشان‬         ‫کل کسانی که چهل سال مبارزه کرده‬           ‫ملت بیایید و فعالیت آزاد سیاسی کنید‪،‬‬       ‫اقای بازرگان منتشر شد آقای بارزگان‬        ‫آقای شریعتمداری در یکی از‬
‫زیاد است و شما باید مراقب ایشان‬          ‫و دل در گرو ملت و مردم داشتند‪ ،‬ولو‬        ‫در این صورت آزاد هستید و از طریق‬           ‫به دادگستری شکایت کرد که این نامه‬         ‫بازجوییهایش گفته بود که اطلاعاتی‬         ‫حجت الاسلام موسوی تبریزی یکی‬
‫باشید‪ .‬صحبت های امام در آن جلسه در‬       ‫اینکه ملی مذهبی بودند‪ ،‬اینها را قبول‬      ‫انتخاب مردم هم به هر جا که برسید‪،‬‬          ‫جعلی است‪ .‬دلایلش را هم گفته بود که‬        ‫داشتم که قطبزاده میخواهد چنین‬            ‫از یاران نزدیک آیتالله خمینی که در‬
‫بولتن کمیته انقلاب اسلامی که رییس‬        ‫نداشتند که بیایند به آنهامسئولیتهای‬                                                  ‫امام تکیه کلام هایی دارد که در اینجا‬      ‫کاری بکند ولی چون کاری انجام نداده‬       ‫سال ‪ ۶۰‬به عنوان دادستان کل انقلاب‬
‫آن آقای سراج موسوی بود‪ ،‬نوشته شده‪،‬‬                                                      ‫کسی جلوی شما را نمیگیرد»‪.‬‬             ‫نیست و دست امام هم لرزشی دارد که‬          ‫بودند‪ ،‬جا نداشت عدهای را گرفتار کنم!‬     ‫منصوب شد‪ ،‬اخیراًگفتگوئی انجام داده‬
                                                                ‫بالا بدهند‪.‬‬        ‫از ‪ 22‬بهمن ‪ ۵7‬تا ‪ 2۵‬خرداد ‪،۶۰‬‬              ‫در این خط نیست‪ .‬احمد آقا شبهای‬            ‫فتوکپی بازجویی نزد من هست‪ .‬آن‬            ‫با نشریه «یادآور» که طی آن پرده‬
  ‫میتوانید به آن بولتن مراجعه کنید‪.‬‬      ‫در شهریور سال ‪ ۶۰‬که من بعد‬                ‫نزدیک به دوسال و نیم‪ ،‬هر کاری‬              ‫چهارشنبه روضه داشت‪ .‬یکی از این‬            ‫موقع آقای ری شهری قاضی دادگاه‬            ‫از شماری رازهای سربسته سالهای‬
‫یک حاشیه محرمانه هم برایتان‬              ‫از آقای قدوسی دادستان کل شدم‪،‬‬             ‫که توانستند کردند‪ .‬روزنامه شان‬             ‫شبها‪ ،‬آقای محتشمی بعد از روضه‬             ‫انقلاب ارتش بود و من دادستان کل‬          ‫اول حکومت اسلامی برداشته است‪.‬‬
‫بگویم‪ .‬یک هفته بعد‪ ،‬آقای ری شهری‬         ‫مجاهدین فقط در تهران حدود ‪۶۰۰‬‬             ‫چاپ میشد‪ ،‬ساختمانهای دولتی در‬              ‫رفت در اتاقی با احمد آقا صحبت کرد‪.‬‬        ‫انقلاببودمومسئولیتهمهدادسراهای‬           ‫موسوی تبریزی که در حدود سی‬
‫آمد منزل ما و گلایه کرد که از آن طرف‬                                               ‫اختیارشان بود و اسلحه فراوان داشتند‬        ‫احمد آقا مرا برای مشورت خواست و‬           ‫انقلاب با من بود‪ .‬آقای ری شهری‬           ‫سالگی به مقام دادستانی انقلاب رسید‬
‫میگویند به شرط دور بودن هادی‬                    ‫نفر مردم عادی را ترور کردند‪.‬‬       ‫و با اینکه امام گفته بودند اینها را تحویل‬  ‫گفت که جریان از این قرار است و از‬         ‫خودش متن آن بازجویی را برای من‬           ‫و در جریان کشتار وسیع مجاهدین‬
‫هاشمی از آقای منتظری‪ ،‬آزادش کنید‪،‬‬                                                  ‫بدهید‪ ،‬ندادند و به شکل علنی نیروهای‬        ‫آقای محتشمی شکایت کردهاند‪ .‬این‬                                                     ‫خلق در سال ‪ ۶۰‬نقش عمده داشت در‬
‫از این طرف برای او و آقای منتظری با‬         ‫رابطه خمینی با منتظری‬                  ‫مسلح خود را به نام میلیشیا در روزهای‬       ‫نامه به خط من است و امام امضا کرده‬                                   ‫آورد‪.‬‬         ‫این گفتگو از ماجرای درگیری رژیم با‬
‫امام ملاقات میگذارند و امام هم به‬                                                  ‫جمعه راه میانداختند و میبردند در‬           ‫و نه تنها این نامه که نامههای اخیر را‬     ‫شریعتمداری نامهای نوشته بود که‬           ‫آیتالله شریعتمداری‪ ،‬برکناری آیتالله‬
‫هادی هاشمی میگویند که مواظب‬              ‫اولین کسی که از قائم مقامی رهبری‬          ‫کوهها و به آنها آموزش نظامی میدادند‪.‬‬       ‫غالباً امام نمینوشت‪ .‬من مینوشتم و‬         ‫احمد آقا آورد پیش من و گفت که‬            ‫منتظری‪ ،‬برخورد حکومت با مجاهدین‬
‫آقای منتظری باشید‪ .‬خبر هم روی‬            ‫آقایمنتظریحمایتکرد‪،‬احمدآقابود‪.‬‬            ‫نظام جمهوری اسلامی با هیچ گروهی‬            ‫امام امضا میکرد‪ .‬نه این‪ ،‬نه آن نامهای‬     ‫آقای شریعتمداری پیشنهاد کرده این‬         ‫و دیگر مسائل سخن گفته است که‬
                                         ‫فکر نمیکنم بعد از امام کسی را این‬         ‫این قدر مماشات نکرد‪ .‬البته پستهای‬          ‫که درباره آقای منتظری نوشته شده‪،‬‬          ‫نامه را به عنوان برائت از ضد انقلاب‬
                    ‫آنتن می رود‪.‬‬         ‫قدر دوست میداشت‪ .‬این مسلم است‬             ‫کلیدی را طبق یک پیمان نانوشته‪ ،‬به‬                                                    ‫بنویسد‪ .‬آیا کافی است؟ این دیگر خیلی‬             ‫خلاصهای از آن را میخوانید‪.‬‬
                                         ‫و حرفی در آن نیست‪ .‬ولی یک مسئله‬           ‫اینها نمیدادند‪ ،‬چون در میان تمام‬              ‫خط امام نیست‪ ،‬امضای امام است‪.‬‬          ‫خصوصی است‪ .‬حتی آقای ری شهری‬              ‫امام کهولت سن داشتند که رهبر‬
    ‫نامه محرمانه منتظری از‬               ‫هست که بین دفتر آقای منتظری‬               ‫مسئولانوسردمدارانانقلاب‪،‬حتییک‬                                                        ‫هم نمیداند! من دیدم یکی دو تا نکته‬       ‫شدند و متأسفانه خیلی زود و هنوز‬
     ‫بیبیسی سر در آورد‬                   ‫و احمدآقا درگیری بوجود آمده بود‪،‬‬          ‫نفر نبود که به اینها اطمینان صددرصد‬            ‫شیوۀ برخورد خمینی با‬                  ‫کم است‪ .‬بعضی از گروهها را میدانستم‬       ‫یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته‬
                                         ‫چون دفتر آقای منتظری میخواست در‬                                                              ‫مجاهدینخلق‬                        ‫که پشت پرده دارند دخالت می کنند؛‬         ‫بود که سکته قلبی کردند و مشکلات‬
‫احمدآقا این محبت را چهار ماه قبل‬         ‫هرکاری‪ ،‬بویژه در همه عزل و نصبها‬                               ‫داشته باشد‪.‬‬                                                     ‫گفتم اینها را هم بنویسد‪ .‬میخواهم‬         ‫جسمانی ایشان شدت پیدا کرد‪ .‬همیشه‬
‫از عزل آقای منتظری به هادی هاشمی‬         ‫دخالت کند و به احمدآقا میگفتند این‬        ‫حتی آقای بازرگان هم به اینها‬               ‫در مورد مجاهدین خلق‪ ،‬بارها در‬             ‫بگویم که قبل از امضا کردن نامه‪ ،‬آن‬       ‫بیش از حد ملاقات داشتند که گاهی‬
‫کرد‪ .‬در این سه ماه چه اتفاقی پیش‬         ‫کار را بکن‪ ،‬آن کار را نکن! عمده این‬       ‫اعتقادی نداشت‪ ،‬البته ایشان حتی به‬          ‫صحبتهایم گفتهام که نه تنها برخورد‬         ‫را برای احمدآقا فرستاده بود که ببیند‬     ‫پزشکان منع میکردند‪ .‬قبل از سکته‪،‬‬
‫آمد که کار به آنجا کشید که امام نامه‪۶‬‬    ‫کارها هم نه از طرف مهدی هاشمی‪،‬‬            ‫امثال داریوش فروهر هم نمیخواست‬             ‫حذفی نشد‪ ،‬بلکه برخورد جذبی هم زیاد‬        ‫و بعد که اینها را اضافه کردیم‪ ،‬برای‬      ‫ملاقاتها به قدری حجیم و زیاد بود که‬
‫فروردین را نوشتند؟ در این فاصله آقای‬     ‫بلکه از طرف هادی هاشمی بود که با‬          ‫پست بدهد و امام گفتند که این کار‬           ‫شد‪.‬حاجاحمدآقاکهخدارحمتشکند‪،‬‬               ‫امضای آقای شریعتمداری رفت‪ .‬گمانم‬         ‫گاهیپزشک میآمدو میگفت ملاقات‬
‫منتظری یکی دو نامه به امام نوشت که‬       ‫عده ای به این باور رسیده بودند که امام‬    ‫را بکند ولی امکان نداشت که او به‬           ‫آن چنان با اینها جذبی برخورد میکرد‬                                                 ‫ممنوع است و ناچار بودند یک هفته‪ ،‬ده‬
‫یکی درباره منافقین بود که داستانش را‬     ‫و احمدآقا مجبورند هر حرفی که آقای‬         ‫مجاهدین‪ ،‬پست مهمی را محول کند‪،‬‬             ‫که از طرف افراد تند و حزباللهی این‬                  ‫همان موقع هم چاپ شد‪.‬‬
‫مختصر گفتم‪ .‬این نامه را فقط به سران‬      ‫منتظری میگوید قبول کنند‪ ،‬چون جز‬           ‫یا بنیصدر که تندترین و مستقلترین‬           ‫طرف‪ ،‬مورد اتهام قرار میگرفت و حتی‬         ‫آقای دکتر یزدی رئیس کیهان بود‬                   ‫روز ملاقاتها را تعطیل کنند‪.‬‬
‫سه قوه و دفتر امام دادند‪ ،‬اما فردای آن‬   ‫او کسی را ندارند که قائم مقام رهبری‬       ‫مقالات را علیه مجاهدین در روزنامه‬          ‫از بعضی از اعضای حزب جمهوری‬               ‫و همراه با مصطفی کتیرایی که از اینها‬     ‫آقای شریعتمداری از اول انقلاب‪ ،‬سر‬
‫روز از بی‪.‬بی‪.‬سی خوانده شد! حالا این‬      ‫باشد و متأسفانه با این باور حرکاتی انجام‬  ‫انقلاب اسلامی مینوشت‪ .‬بعد از رییس‬          ‫اسلامی حرفهای تندی میشنید‪.‬‬                ‫بود‪ ،‬علیه دادگاههای انقلاب و شخص‬         ‫ناسازگاری با امام داشت‪ .‬در مقابل‪ ،‬تمام‬
‫نامه از کجا به بی‪ .‬بی‪ .‬سی رسیده است؟‬     ‫دادند که در یکی دو سال آخر‪ ،‬احمد آقا‬      ‫جمهور شدن‪ ،‬همدست شدند‪ ،‬بنیصدر‬              ‫یادم هست که بعد از شهادت مرحوم‬            ‫من مقاله می نوشتند‪ .‬من طبق قانون‬         ‫هم و غم امام این بود که شأن او به عنوان‬
‫این را خدا باید روز قیامت معلوم کند‪.‬‬                                               ‫اینها را نیاورد سر کار بگذارد‪ ،‬بلکه‬        ‫آقای بهشتی‪ ،‬در کنگره اول حزب‪،‬‬             ‫مطبوعات‪ ،‬جوابیه نوشتم ولی او چاپ‬         ‫یک مرجع محترم حفظ شود‪ .‬امام فکر‬
‫یک احتمال این است که از دفتر‬                          ‫را ناراحت کرده بودند‪.‬‬        ‫آدمهایی در اطرافش بودند که با اینها‬        ‫احمدآقا را دعوت و حتی به عضویت‬            ‫نکرد‪ .‬هر دو در مجلس نماینده بودیم‪.‬‬       ‫میکرد تمام آذربایجانیها مقلد آقای‬
‫آقای منتظری به بیبیسی رفته باشد‪،‬‬         ‫با این همه احمد آقا با سیاست کار‬          ‫ارتباط داشتند‪ .‬او از اینها حتی معاون‬       ‫هم دعوت کرده بودند‪ .‬بعضی از تندها‬         ‫در آنجا از او پرسیدم‪« :‬تو که این قدر‬     ‫شریعتمداری هستند‪ .‬روی این مسئله‪،‬‬
‫نه نفی میکنم نه اثبات‪ .‬برای دنیای‬        ‫میکرد‪ .‬ایشان آمد منزل من و گفت‪:‬‬           ‫و مشاور هم نگرفت؛ با این همه و برای‬        ‫اعتراض میکردند که چرا ایشان را‬            ‫دم از قانون میزنی‪ ،‬چرا جوابیه مرا‬        ‫امامدرمخالفتباایشاناحتیاطمیکرد‪،‬‬
‫شیطان غرب خیلی مهم بود که رابطه‬          ‫«آقای منتظری باید بفهمد که امام‪ ،‬امام‬     ‫حفظ و کنترل کردن این گروه ها‪ ،‬حاج‬          ‫دعوت کردهاید! من عمیقاً معتقدم که‬         ‫چاپ نکردی؟» گفت‪« :‬تو یک زمانی در‬         ‫در حالی که در مورد بقیه آقایان مراجع‬
‫امام و آقای منتظری را خراب کنند و‬        ‫است و نیازی به او ندارد‪ .‬این اوست که‬      ‫احمدآقاعلنیازاینهادفاعمیکرد‪،‬حتی‬            ‫احمدآقا هیچ کاری را بدون اجازه امام‬       ‫فلان جا به آقای بازرگان توهین کردی‪،‬‬
                                                                                   ‫وقتی در امجدیه ریخته بودند و اینها را‬      ‫انجام نمیداد و در مورد مجاهدین خلق‬        ‫عذرخواهی کن تا چاپ کنم»‪ .‬گفتم‬                                ‫این طور نبود‪.‬‬
               ‫کم هم ضرر ندیدیم‪.‬‬                          ‫به امام نیاز دارد‪».‬‬      ‫زده بودند‪ ،‬حاج احمد آقا علناً مخالفت‬       ‫هم اگر با آنها ارتباطی داشت‪ ،‬امام دقیقاً‬
‫پنج شش روز قبل از عید بود‪ .‬با‬            ‫انتشار رنجنامه مال بعد از عزل است؛‬        ‫کرد و گفت نباید دعوا راه میانداختید‬        ‫در جریان بودند‪ .‬بنا بود که روزنهای باشد‬                 ‫اصل ًا چه ربطی دارد؟‬        ‫ماجرای آیتالله شریعتمداری‬
‫دوستان نشسته بودیم و گفتیم که‬            ‫این حرفی که من میزنم مال دو سال‬                                                      ‫که تا جایی که امکان دارد اینها به سمت‬     ‫در جریان حزب جمهوری اسلامی که‬
‫شمارش معکوس برای عزل آقای‬                ‫قبل از این تاریخ است‪ .‬احمدآقا زرنگ‬         ‫و باید میگذاشتید حرفشان را بزنند‪.‬‬         ‫قیام مسلحانه نروند‪ .‬در اردیبهشت یا‬        ‫امام اول اجازه نمیداد و بعد اجازه داد‪،‬‬   ‫امام میخواست مسئله آقای‬
‫منتظری شروع شد‪ .‬خود هادی هاشمی‬           ‫بود‪ .‬مستقیم که نمیگفت تو برو این را‬                                                  ‫خرداد ‪ ۵8‬بود که امام «رحمهالله» به‬        ‫آقایهاشمیرفسنجانیبهامامگفتهبود‬           ‫شریعتمداریبهشکلدرستومسالمت‬
‫هم این را فهمیده بود و آمد به من گفت‬     ‫بگو‪ ،‬ولی همین گفتنش به من‪ ،‬یعنی‬             ‫مجاهدین در صدد حاکمیت‬                    ‫مسعود رجوی و موسی خیابانی‪ ،‬اجازه‬          ‫که شما دیدید در اول انقلاب‪ ،‬دست همه‬      ‫آمیزی حل شود و ادامه آن را برای‬
‫که ظاهراً چنین بویی میآید‪ .‬گفتم‪:‬‬         ‫انداختن مسئولیت به گردن من! من‬                                                       ‫ملاقات دادند‪ .‬من به ایشان اعتراض‬          ‫ما خالی بود و همه اجباراً پناه بردیم به‬  ‫انقلاب خطرناک میدید‪ ،‬چون غیر از‬
‫«بالاخره کار خودتان را کردید!» من از‬     ‫آن موقع نماینده مجلس بودم و در قم‬         ‫مجاهدینبهچیزیکمترازحاکمیت‬                  ‫کردم‪ .‬در جلسه ای دوستانه بودیم؛‬                                                    ‫مسئله مرجعیت‪ ،‬در اینجا یک مسئله‬
‫همان اول از این هادی هاشمی خوشم‬          ‫هم درس می دادم و با آقای منتظری‬           ‫مطلق رضایت نمیدادند‪ ،‬حتی موقعی‬             ‫من‪ ،‬آقای ری شهری‪ ،‬آقای فاکر و گمانم‬                           ‫نهضت آزادی!‬          ‫ناسیونالیستی و اختلاف بین ترک‬
‫نمیآمد‪ .‬با خودسریهایی که کردند‪،‬‬          ‫هم رابطه خوبی داشتم‪ .‬با این همه‪،‬‬          ‫که آقای منتظری از زندان بیرون آمد‪،‬‬         ‫آقای معادیخواه و چند نفر دیگر بودند‪.‬‬      ‫واقعاً هم غیر از این گروهی که هم‬         ‫و فارس هم پیش میآمد‪ .‬کافی بود‬
‫کار را به اینجا کشاندند‪ .‬به هر حال من‬    ‫احمدآقا علیه شخص آقای منتظری‬              ‫اینها به ایشان پیغام دادند به امام بگویید‬  ‫دوستانی که از زندان درآمده بودند‪ ،‬مثل‬     ‫مسلمانبودند‪،‬همسابقهسیاسیداشتند‬           ‫مسئله را برگردانند و بگویند چون‬
‫و آقای جعفر گیلانی و مرحوم آقای‬          ‫هیچ اقدامی نکرد و هرکس هر چیزی‬            ‫کسی را به عنوان نخست وزیر یا هر‬            ‫آقای فاکر و آقای معادیخواه از ما تندتر‬    ‫و هم قبل ًا در مدیریتهایی بودند‪ ،‬کسی‬     ‫آقای شریعتمداری ترک است‪ ،‬چنین‬
‫بنی فضل و آقای حقانی در روز ششم‬          ‫در این باره بگوید‪ ،‬دروغ گفته‪ ،‬ولی دفتر‬    ‫پست دیگری انتخاب نکنند‪ ،‬چون ما‬             ‫بودند که چرا امام به اینها اجازه ملاقات‬   ‫را نداشتیم‪ .‬یک گروه مجاهدین خلق‬          ‫برخوردی با او میشود و ترکها را‬
‫فروردین رفتیم خدمت امام‪ .‬ایشان آن‬        ‫آقای منتظری کارهایی کرد که منجر به‬                                                   ‫دادهاند‪ .‬من این مسئله را به حاج احمد‬      ‫داشتیم که وضعش معلوم بود؛ یک‬             ‫نسبت به انقلاب و امام تحریک کنند که‬
‫روز‪ ،‬آن نامه اصلی را نوشته بودند ولی‬                                                ‫همه این کارها را پیشاپیش کردهایم‪.‬‬         ‫آقا منتقل کردم‪ ،‬گفت بیایید خودتان با‬      ‫گروه سنتی بازاری داشتیم که هیئت‬          ‫این کار را هم کردند‪ .‬ترکهای مختلف‬
‫ما خبر نداشتیم‪ .‬احمدآقا نمیدانست‬                             ‫آن قضایا شد‪.‬‬          ‫مجاهدین حرکتها و درگیری‬                    ‫امام صحبت کنید‪ .‬در همان تاریخ‪ ،‬شاید‬       ‫مؤتلفهبودندوخیلیهایشانشهیدشده‬            ‫شاهسون‪ ،‬همدان‪ ،‬تبریز و دیگران‪ ،‬از‬
‫برای چه آمدهایم‪ .‬منتظر بودیم امام‬        ‫هادی هاشمی در پرونده مهدی‬                 ‫های مشکوک زیاد داشتند‪ .‬مثل ًا در‬           ‫یک هفته بعد از ملاقاتی که احمد آقا به‬     ‫بودند‪ .‬چندتایی مانده بودند که آنها را‬    ‫جمله ترکهای خود قم‪ ،‬زیاد هستند‪.‬‬
‫بیاید بیرون که با ایشان صحبت کنیم‪.‬‬       ‫هاشمی دخیل بود‪ .‬حالا چرا بعد از پنج‬       ‫روز ورود حضرت امام‪ ،‬همه ملت به‬             ‫آنها داده بود‪ ،‬برای ما ملاقات گذاشت و‬     ‫در مناصبی گمارده بودند‪ .‬در روحانیت‬       ‫همین الان فقط ترک های قم در حدود‬
‫واقع قضیه این است که ما با برخورد‬        ‫سال پرونده مهدی هاشمی دوباره رو‬           ‫خیابانها ریخته بودند‪ ،‬ولی اینها آمده‬       ‫به دیدن امام رفتیم‪ .‬امام در گوش دادن‬      ‫همکهتشکیلاتاجرایینداشتیم‪.‬دولت‬            ‫ششصد هفتصد هزار نفر میشوند‪ .‬در‬
‫با آقای منتظری مخالف بودیم‪ ،‬البته‬        ‫شد‪ ،‬برای خودش بحث مفصلی است‪ .‬به‬           ‫بودند مقابل دانشگاه‪ .‬امام قرار بود در‬      ‫به حرفها خیلی بیتکلف بودند‪ .‬بعد‬           ‫بازرگان پنج تا مأموریت داشت که همه‬       ‫همان مقطع در اثر تحریکات حزب خلق‬
‫با دفتر ایشان مخالفتهایی داشتیم‪.‬‬         ‫هر حال هادی هاشمی محکوم شد‪ ،‬ولی‬           ‫دانشگاه سخنرانی کنند و من از طرف‬           ‫از انقلاب هم این تشریفات و تعارفات‬        ‫را انجام داد و لذا در آن مقطع‪ ،‬بهترین‬    ‫مسلمان‪ ،‬عدهای از ترکها به منزل امام‬
‫با احمدآقا صحبت شد‪ ،‬گفت اگر به‬           ‫به سفارش احمدآقا زندان نرفت و فقط‬         ‫مرحوم آقای بهشتی‪ ،‬مسئول انتظامات‬           ‫کذایی حالا نبود‪ .‬واقعاً ما به عنوان یک‬    ‫انتخاب بود‪ ،‬بعد هم دو قورت و نیمشان‬      ‫حمله کردند‪ .‬اغلب اینها طرفداران آقای‬
‫خاطر مسئله آقای منتظری آمدهاید‪ ،‬به‬       ‫تبعید شد‪ .‬احمدآقا میخواست محبتی‬           ‫دانشگاه بودم‪ .‬امام خودشان برنامه را‬        ‫طلبه جوان ‪ 28 ،27‬ساله خیلی راحت‬           ‫باقی نماند که اگر حکومت دست ما بود‬       ‫شریعتمداری بودند و با چوب و چماق و‬
‫خاطر خودتان میگویم که دیگر با امام‬       ‫به هادی هاشمی بکند تا او گردن کلفتی‬       ‫تغییر دادند و در بهشت زهرا سخنرانی‬         ‫با امام مینشستیم و صحبت میکردیم‪.‬‬          ‫چنین و چنان میکردیم‪ .‬من بارها بالای‬      ‫سنگ تا نزدیکی خانه امام هم آمدند‪ ،‬اما‬
‫صحبت نکنید‪ ،‬چون فایده ندارد‪ .‬آن‬          ‫را کنار بگذارد و دوباره رابطه بیت آقای‬    ‫کردند‪ .‬اینکه میبینید در بهشت زهرا‪،‬‬         ‫سخنگوی آن دوستان هم من بودم‪ .‬امام‬         ‫منبر گفتهام که امام همه امکانات را در‬    ‫ایشان دستور دادند که اطرافیانش هیچ‬
‫وقت نامه را از جیبش درآورد‪ .‬اصل نامه‬     ‫منتظری با بیت امام اصلاح شود‪ .‬هادی‬        ‫اوضاع به هم ریخته بود‪ ،‬به این خاطر‬         ‫فرمودند‪« :‬من میخواستم با اینها اتمام‬      ‫اختیار اینها گذاشت و از همه ملت هم‬       ‫نگویند؛ مردم قم آمدند و جلوی آنها را‬
‫برای آقای منتظری رفته بود‪ .‬احمدآقا‬       ‫تبعید شد‪ .‬طبع هادی در زمان شاه‬            ‫بود که آمادگی نداشتند‪ .‬به هر حال اینها‬     ‫حجت کنم‪ .‬یکی اینکه نگویند ما حرف‬          ‫خواست که از آنها حمایت کنند ولی‬          ‫گرفتند و کارها حساب شده پیش رفت‪.‬‬
‫نامه را از سر تا ته برای ما خواند‪ .‬همان‬  ‫هم همین طور بود که هر وقت زندان‬           ‫اولاً برای استقبال به فرودگاه نرفتند و‬     ‫داشتیم و دستمان به فلانی نرسید و‬          ‫اینهاجزانحصارطلبیوجزاضافهخواهی‬           ‫اما واقعیت این بود که بعد از فوت‬
‫جا آقای هاشمی زنگ زد و تأکید کرد‬         ‫میرود‪ ،‬کوتاه میآید‪ ،‬از زندان که بیرون‬     ‫تا امام جلوی دانشگاه رسیدند‪ ،‬اینها‬         ‫نتوانستیم حرفهایمان را بزنیم‪ .‬دوم‬         ‫کاری نکردند‪ .‬آقای بازرگان گفت امام‬       ‫آیتالله بروجردی‪ ،‬تبریز لااقل دو دسته‬
‫که این نامه از رادیو و تلویزیون خوانده‬   ‫میآید‪ ،‬گردن کلفتی میکند‪ .‬نمیدانم‬          ‫به قدری اذیت کردند که حد نداشت‪.‬‬                                                      ‫برود قم‪ ،‬ما مملکت را اداره میکنیم‪ .‬در‬    ‫شده بود‪ .‬یک دسته مقلد آقای حکیم‬
‫نشود‪ .‬ما هم نزد امام رفتیم‪ ،‬ولی در این‬   ‫در آن مقطع‪ ،‬رابطه احمدآقا با بیت آقای‬     ‫شعارهای غیر مردمی دادند‪ ،‬عکس و‬                                                                                                ‫شده بودند‪ ،‬یک دسته مقلد آقای‬
‫باره حرفی نزدیم‪ .‬امام قبول کردند که‬      ‫منتظری چگونه اصلاح شد که به آقای‬                                                                                                                                        ‫شریعتمداری‪ .‬آن دستهای که مقلد آقای‬
‫نامه خوانده و منتشر نشود‪ ،‬ولی تأکید‬                                                                                                                                                                              ‫حکیم بودند‪ ،‬علما‪ ،‬تجار بزرگ و محترم‬
‫کردند بعداً پشیمان خواهید شد‪ .‬بعد‬                                                                                                                                                                                ‫و فرهنگیان و دانشگاهیان بودند‪ .‬اصناف‬
‫جواب آقای منتظری آمد و امام نامه‬                                                                                                                                                                                 ‫عادیومتوسطوطبقهپایینمقلدآقای‬
‫تلطیف شده ای در ‪ 8‬فروردین نوشتند‬
‫که همان پخش شد‪ .‬عده ای نامه ‪۶‬‬                                                                                                                                                                                                   ‫شریعتمداری بودند‪.‬‬
‫فروردین را در سال ‪ 77‬با دست بردن‬                                                                                                                                                                                 ‫در غائله تبریز وقتی که خلق‬
‫در آن‪ ،‬دادند به روزنامهها‪ .‬البته بعدها‬                                                                                                                                                                           ‫مسلمانیها رادیو تلویزیون را گرفتند‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫تلویزیون دستشان بود‪ ،‬اعلامیههای‬
 ‫در صحیفه امام‪ ،‬متن کامل نامه آمد‪.‬‬                                                                                                                                                                               ‫کومله‪،‬دموکرات‪،‬منافقین‪،‬اشرفدهقان‬
‫آقای منتظری آدمی نیست که اگر‬                                                                                                                                                                                     ‫و خلاصه هرچه را که از ضد انقلاب به‬
‫چیزی را به او بگویی عناد داشته باشد‪.‬‬                                                                                                                                                                             ‫دستشان آمد‪ ،‬خواندند‪ .‬وقتی چنین‬
‫میگوید ممکن است آن کسی که این‬                                                                                                                                                                                    ‫آدمهایی در اطراف آقای شریعتمداری‬
‫خبر را داده دروغ گفته باشد‪ .‬به نظر‬                                                                                                                                                                               ‫جمع شدند‪ ،‬همه ملی گراهای باسابقه‬
‫من باید این بحث را تمام کرد‪ .‬خیلی‬                                                                                                                                                                                ‫و علمای با وجهه‪ ،‬خودشان را کنار‬
‫چیزها در این انقلاب پیش آمد که‬
‫کاش نمی آمد‪ .‬شما به امام که پاکترین‬                                                                                                                                                                                                      ‫کشیدند‪.‬‬
‫است‪ ،‬اعتقاد داشته باشید و در نوشتن‬                                                                                                                                                                               ‫وقتی که جریان قطبزاده پیش آمد‪،‬‬
‫و گفتن نقل قولهایی که میشنوید‪،‬‬                                                                                                                                                                                   ‫من به خود امام گفتم که اطلاق لفظ‬
‫احتیاط کنید‪ .‬جواب دادن به اینها در‬                                                                                                                                                                               ‫کودتا به این جریان‪ ،‬جمهوری اسلامی‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫را کوچک میکند‪ .‬حمله به خانهای که‬
           ‫روز قیامت‪ ،‬آسان نیست‪.‬‬                                                                                                                                                                                 ‫فقط ‪ ۱۳‬نفر در آن بودهاند که پنج‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫شش تای آنها هم منقلی بودند و سه‬
  ‫برگرفته از سایت پیک نت‬                                                                                                                                                                                         ‫چهار نفرشان بازنشسته و دو سه تا‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫زن فاسد‪ ،‬اینها کجا می توانند کودتا‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18