Page 13 - (کیهان لندن - سال سى وهشتم ـ شماره ۳۵۸ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪1824‬‬
‫جمعه ‪ ۲۲‬تا پنجشنبه ‪ ۲8‬آوریل ‪۲۰۲۲‬‬

‫این‪ ،‬یک موقعیت استثنائی بود‪ ،‬تمام‬           ‫وطن ما‪ ،‬در قلب ما و در سر ماست در فکر ما و در اندیشه ماست‬                                                                                                      ‫صد نفری گرد آمده بودند که‬
‫روشنفکران‪ ،‬نویسندگان‪ ،‬هنرمندان‪،‬‬                                  ‫با ماست‪ ،‬در ماست‬                                                                                                                          ‫بیشترشان‪ ،‬چینیهای مقیم مونیخ و‬
‫برآشفته و منقلب بودند‪ ،‬اما در ادبیات!‪...‬‬                                                                                                                                                                   ‫دوستان آلمانی آنها که دیداری داشته‬
‫و این برای من بسیار حیرتانگیز بود که‬        ‫محمد عاصمی‬                                ‫هرمان هسه‬     ‫وطن‪ ،‬همان حیات‪ ،‬دمندهای است که در جان ما بالا و پائین میرود‬                                            ‫باشند با «یانگ لیان» شاعر چینی و‬
‫هیچ بازتابی دیده نشده هیچ و هیچ‪...‬‬                                                                                                                                                                         ‫همسرش «یویو» که قصههای کوتاه‬
                                            ‫اما‪ ،‬آنجا در وطن‪ ،‬تو حلقهای از یک‬         ‫دانستیم که از آن پس‪ ،‬مهمانان ابدی‬   ‫پرسش ـ آیا تبعید و آوارگی برای‬            ‫من به زمان اعتقاد ندارم‪ ،‬به آینده‪ ،‬به‬
                  ‫سکوت مطلق!‪...‬‬             ‫زنجیر هوشیاری همگانی هستی‪...‬‬              ‫سرزمینهای غریب هستیم و تا ابد باید‬         ‫شما یک پیروزی هم بود؟‪...‬‬           ‫امید‪ ،‬به فردا و نیز به رؤیاها اعتقاد‬            ‫مینویسد و نقاشی میکند‪.‬‬
‫پرسش ـ اگر در انتخاب محل‬                    ‫آثار تو‪ ،‬بخشی از احساس دیگران‬                                                                                           ‫ندارم‪ ...‬مرگ‪ ،‬برای من یک مظهر است‪،‬‬     ‫اینان‪ ،‬از ژوئن ‪ ۱۹8۹‬که در میدان‬
‫زندگی خود آزاد بودید‪ ،‬کجا را‬                ‫است‪ ،‬از آنها مایه میگیری‪ ،‬به آنها‬                            ‫در سفر باشیم‪.‬‬    ‫پاسخ ـ آری‪ ...‬ما ابتدا میاندیشیدیم‬        ‫یک نماد است‪ ...‬مرگ‪ ،‬به ما میگوید‪،‬‬      ‫«تیان آن من» پکن‪ ،‬سینه سیاه شب‪،‬‬
                                            ‫مایه میدهی‪ ...‬اما‪ ،‬اینجا در غربت‪،‬‬         ‫پرسش ـ میهن شما‪ ،‬خانه و‬             ‫که در تبعید چه چیزی را گم کردهایم‬         ‫هم اکنون و از همین جا آغاز کن‪ ،‬از‬      ‫در خون سرخ جوانان چینی نشست‪،‬‬
              ‫انتخاب میکردید؟‪...‬‬            ‫تو با افکار و اندیشههایت تنها هستی‪.‬‬                                           ‫و از دست دادهایم‪ ،‬اما بعدها به این‬        ‫همین نقطه ناامیدیها‪ ...‬اصل زندگی‬       ‫آواره جهان هستند و خانه بدوشانی‬
‫پاسخ ـ طبیعی است سرزمین‬                     ‫هیچکس به پرسشهای فراوانت پاسخ‬                    ‫کاشانه امروز شما کجاست؟‬      ‫فکر افتادهایم که در آوارگی چه چیزی‬        ‫همین است‪ ...‬تو باید هر لحظه بدانی‬      ‫میان نیوزلاند‪ ،‬استرالیا‪ ،‬آمریکا و آلمان‬
‫مادری‪ ...‬اما اگر چنین امکانی را پیدا‬        ‫نخواهد داد‪ ،‬باید خودت و تنها خودت‬         ‫پاسخ ـ هر وقت کسی از من چنین‬        ‫را بدست آوردهایم‪ ...‬وقتی از سرزمین‬        ‫چه میکنی و چه میگوئی‪ ...‬هر لحظه‪...‬‬
‫کنم‪ ،‬آنچه را که در سالهای آوارگی‬                                                      ‫سؤالی میکند‪ ،‬پیشانی خود را نشان‬     ‫مادری جدا میشویم‪ ...‬زندگی خود را‬          ‫پرسش ـ با این ترتیب‪ ،‬آیا از‬                             ‫به شمار میآیند‪.‬‬
‫آموختهام‪ ،‬انسان دیگری از من ساخته‬                             ‫پاسخها را بیابی‪.‬‬        ‫میدهم‪ ...‬وطن من در قلب من و در‬      ‫میشناسیم‪ ...‬کارهای ادبی‪ ،‬شعرهائی‬                                                 ‫بیشترین اشعار «یانگ لیان» به‬
‫است‪ ...‬انسانی که درباره زبان‪ ،‬شعر‪،‬‬          ‫پرسش ـ آقای «یانگ لیان» شما‬               ‫سر من است‪ ...‬در شعرهای من است‪...‬‬    ‫که بر کاغذ آوردهایم از نظر میگذرانیم‬                ‫زندگی‪ ،‬لذت میبرید؟!‪...‬‬       ‫زبانهای دیگر ترجمه شده است و امشب‬
‫اندیشه‪ ،‬آموختههای تازهای دارد و‬             ‫غالباً نوشتهاید که زبان‪ ،‬سرشار از‬         ‫هیچ سرزمینی و هیچ نقطهای در‬         ‫و ناگهان در مییابیم که در برابر زبان‬      ‫پاسخ ـ گاهی‪ ،‬آری و این طبیعی‬           ‫در مونیخ‪ ،‬شعرهای خود را میخواند‪...،‬‬
‫هرگز مانند هفت هشت سال پیش‬                  ‫دروغ است و اصولاً زبان‪ ،‬زبان دروغ‬         ‫جهان‪ ،‬نمیتواند جای سرزمین مادری‬     ‫مادری حساستر شدهایم و هویت‬                ‫است‪ ...‬سفر کردن‪ ،‬به تماشای زیبائیها‬    ‫موضوع اساسی شعرها و مقالات «یانگ‬
‫زندگی نخواهم کرد‪ ...‬اگر به چین‬              ‫است! منظورتان زبان چینی است و‬                                                 ‫چینی برای ما ارزشی حیاتی پیدا کرد‪...‬‬      ‫ایستادن‪ ،‬لحظاتی را با دوستان‬           ‫لیان» شاعر چهل ساله چینی‪« .‬مرگ»‬
‫برگردم‪ ،‬زندگی من‪ ،‬سرشار از مبارزه‬           ‫حکومتی که از این زبان سوءاستفاده‬                                 ‫مرا بگیرد‪.‬‬   ‫و یویو همسر ادامه میدهد ـ وقتی‬            ‫گذرانیدن‪ ...‬دوست داشتن‪ ...‬اینها‬        ‫است‪ ...‬پرسش و پاسخی که در این‬
‫و مقابله با بدیها و نارسائیها و ستمها‬                                                 ‫پرسش ـ در غربت‪ ،‬چه تفاوتهائی‬        ‫که ما در نیوزلند‪ ،‬گذرنامه این مملکت‬       ‫همه مطبوع و لذتبخش است‪ ...‬اما‬          ‫مجلس طرح شده بود‪ ،‬به نظرم بسیار‬
                                                                    ‫میکند؟‪...‬‬                                             ‫را دریافت داشتیم‪ ،‬نمیدانستیم باید‬         ‫من نمیخواهم چهره دیگر زندگی را‬         ‫جالب آمد و خواستم هدیهای برای‬
                      ‫خواهد بود‪.‬‬            ‫پاسخ ـ نخستین تجربه من و نسل‬                      ‫نسبت به وطن میبینید؟‪...‬‬     ‫بگرییم یا بخندیم‪ ...‬در آن لحظه‬
‫پرسش ـ چه چیزی از چین را‬                    ‫من‪ ،‬با زبان وطنم این بود که دروغ را‬       ‫پاسخ ـ تفاوتهائی بسیار بسیار‬                                                                     ‫فراموش کنم‪...‬‬                              ‫شما باشد‪:‬‬
‫اینجاها ندارید؟‪ ...‬چه کمبودی در‬             ‫شناختم‪ ،‬هنگامی که من در انقلاب‬            ‫بزرگ‪ ...‬اینجا تو‪ ،‬فقط به خودت‬                                                 ‫یکی از همسر شاعر میپرسد‪:‬‬               ‫پرسش ـ آقای «یانگ لیان» برای‬
‫غربت حس میکنید‪ ،‬در غربت از‬                  ‫فرهنگی چین به روستاها فرستاده‬             ‫بستهای و به خودت تکیهداری‪...‬‬                                                  ‫«یویو»! زندگی با مردی که صاحب‬          ‫کسی که مینویسد «هر لحظهای از‬
                                            ‫شدم‪ ،‬حیران و سرگردان ماندم‪ ...‬به‬                                                                                        ‫چنین اندیشههائی است‪ .‬چگونه‬             ‫زندگی‪ ،‬میخ تابوت آدمی محکمتر‬
                  ‫وطن‪ ،‬از چین؟‪...‬‬           ‫ما‪ ،‬در روزنامهها و رادیوها و تلویزیونها‪،‬‬                                                                                                                       ‫میشود» با وضع و حال شما تناسبی‬
‫اینجا همسرش «یویو» پاسخ میدهد‬               ‫گفته بودند که ما به بهشت روستاها و‬                                                                                                               ‫است؟!‪...‬‬      ‫ندارد‪ .‬شما بسیار سرخوش و شاد به‬
‫ـ همدمی‪ ،‬همزبانی‪ ،‬همرنگی‪ ...‬در‬              ‫مزارع اعزام میشویم‪ ...‬اما با دوزخی‬                                                                                      ‫پاسخ یویو ـ من این زندگی مشترک‬         ‫نظر میآیید و خنده از لبانتان دور‬
‫خیابانهای پکن قدم زدن‪ ...‬با مردم‬            ‫روبرو شدیم که همه امیدها و آرزوهای‬                                                                                      ‫را خودم خواستهام‪ ...‬از دو حال خارج‬     ‫نمیشود‪ ...‬واقعاًمرگ‪ ،‬برای شما تنها‬
‫همخوان و همزبان سخن گفتن‪...‬‬                  ‫ما را در لهیب آتشهای خود سوخت‪.‬‬                                                                                         ‫نیست یا من دیوانهام و یا زندگی‬
‫اداها و اطوارهای آشنا دیدن‪ ...‬اداهائی‬       ‫پرسش ـ زبان یک ابزار قدرت‬                                                                                               ‫پیچیده و دیوانه سراست و یا هر دو؟!‪...‬‬              ‫معنای زندگی است؟‪...‬‬
‫که فوری میدانی با آنها چگونه روبرو‬          ‫است‪ ،‬شما به عنوان یک شاعر‪ ،‬باید‬                                                                                         ‫پرسش از یانگ ـ برای شما تبعید‬          ‫پاسخ ـ دقیقاً‪ ...‬برای من‪ ،‬مرگ‪،‬‬
‫شوی‪ ...‬اینجا‪ ،‬در غربت‪ ،‬من کر و‬              ‫منطقاً یک انسان سیاسی باشید و از‬                                                                                                                               ‫پایان زندگی نیست‪ ...‬مرگ‪ ،‬میزان‬
‫کورم‪ ...‬حتی شوخیهای اینها را هم‬                                                                                                                                      ‫از چین‪ ،‬نوعی مرگ بوده است؟‪...‬‬         ‫زندگی است‪ ،‬همراه ماست و یاور‬
‫نمیفهمم‪ ...‬این چه لطیفه و شوخی‬                   ‫این ابزار قدرت استفاده کنید‪.‬‬                                                                                       ‫پاسخ ـ ما هرگز در این اندیشه‬           ‫ماست‪ ...‬مرگ‪ ،‬به ما کمک میکند‬
‫است که ظرافتش را و نکته حساسش‬               ‫پاسخ ـ در مورد من اتفاقاً نکته‬                                                                                          ‫نبودیم که چین را ترک کنیم‪ ...‬چین‪،‬‬      ‫زندگی را بشناسیم و معنای زندگی را‬
‫را باید چند بار برایم تعریف کنند‪ ...‬این‬     ‫جالبی در زمینه پرسش شما پیش‬                                                                                             ‫خمیرمایه نوشتههای ما بود‪ .‬مادر زبان‬    ‫دریابیم‪ ...‬آدمها از مرگ میگریزند‪ ،‬آن‬
                                            ‫آمده است‪ ...‬هنگامی که در چین بودم‪،‬‬                                                                                      ‫ما بود‪ .‬خاک و آب و بستر آرزوهای‬        ‫را نادیده میگیرند‪ ...‬اما من معتقدم‬
 ‫دیگر شوخی نیست‪ ...‬دردآور است‪...‬‬            ‫کوشش داشتم شعرهایم حتیالمقدور‪،‬‬                                                                                          ‫ماست و ما میپنداشتیم که به هر‬          ‫وقتی تو میاندیشی که زمان‪ ،‬برای‬
‫و یانگ لیان تکمیل میکند ـ من‬                ‫از سیاست به دور باشد‪ ...‬درباره خودم‬                                                                                     ‫صورت‪ ،‬زندگی ما به این سرزمین و‬         ‫تو در هر آن و در هر دقیقه و هر روز‪،‬‬
‫در نیویورک‪ ،‬یک روز‪ ،‬ناگهان بوی‬              ‫مینوشتم‪ ،‬درباره وطنم‪ ،‬درباره زیبائیها‬                                                                                   ‫به این آب و خاک بسته خواهد ماند‪...‬‬     ‫کاستی میپذیرد‪ ...‬هرگز امکان آن‬
‫غذای چینی را حس کردم‪ ،‬باور کنید‬             ‫و زشتیها‪ ،‬روشنیها و تیرگیها و با‬                                                                                        ‫وقتی برای ما مشخص شد که تبدیل به‬       ‫را نخواهی یافت که اشتباهات خود‬
‫مثل اینکه برق مرا گرفت‪ ...‬متوجه‬             ‫سیاست کاری نداشتم‪ ...‬اما در خارج‬                                                                                        ‫نویسندگان تبعیدی شدهایم‪ ،‬ضربهای‬        ‫را اصلاح کنی‪ ...‬آنگاه در مییابی که‬
‫میشوید؟‪ ...‬یک بوی ساده‪ ...‬یک لهجه‬           ‫از وطنم‪ ،‬ناگهان دریافتم که وظایف‬                                                                                        ‫بر وجود ما بود و همۀ تار و پود وجود‬    ‫باید به ستون حال و اکنون تکیه کنی‬
‫سرشار هموطنی از چین‪ ...‬یک آهنگ‬              ‫دیگری دارم‪ ...‬پس از کشتار میدان‬                                                                                         ‫ما را لرزاند‪ ...‬من به گورستانی نزدیک‬   ‫و جائی که در برابر زندگی وظایف و‬
‫موسیقی چینی‪ ...‬چیزهای واقعاً سادهای‬         ‫«تیان آن من» زیر عنوان «در پس پرده‬                                                                                      ‫خانهمان در نیوزلند میرفتم و احساس‬
‫که نیازی به زبان و بیان ندارند‪...‬‬           ‫دروغها» نوشتههائی منتشر کردم‪...‬‬                                                                                         ‫میکردم که مرگ‪ ،‬در جان و جهانم‬                            ‫مسؤولیتی داری‪.‬‬
‫خودشان سلسه پیوند و پیوستگی‬                                                                                                                                                                                ‫پرسش ـ یعنی شما عمیقاً با‬
‫هستند‪ ...‬اینهاست که آدمی در غربت‬                                                                                                                                                          ‫میپیچید‪...‬‬
‫ندارد‪ ...‬هیچ ندارد‪ ...‬و اینها کم نیستند‪...‬‬                                                                                                                                                                     ‫اندیشه مرگ‪ ،‬زندگی میکنید؟‬
‫غریبی و آوارگی درد کوچکی نیست‪.‬‬                                                                                                                                                                             ‫پاسخ ـ بسیار عمیق و دقیق‪ ...‬و‬
‫اردیبهشت ‪۱388‬‬                                                                                                                                                                                              ‫این مربوط میشود به تجاربی که در‬
                                                                                                                                                                                                           ‫سرزمین خود‪ ،‬چین به دست آوردهام‪...‬‬

‫‪7 439‬‬

                              ‫‪39‬‬                                                      ‫(سودوکو)‬
‫‪94‬‬
                                                    ‫‪834 6‬‬                                                                 ‫‪ 15 14 13 12 11 1۰ 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬
         ‫‪2‬‬                                          ‫‪74‬‬                                                                    ‫‪۱‬ـازپیشگامانهنر«انیمیشن»درکشور‬
              ‫‪36‬‬                                                                                                          ‫ما و برنده جوایز متعدد بینالمللی‬                                                                           ‫‪1‬‬
                                                                                                                                                                                                                                     ‫‪2‬‬
‫‪8 52 4‬‬                                                                                                                                   ‫‪۲‬ـ صدا و آوا ـ معلق‬
                        ‫‪8‬‬                                                                                                 ‫‪3‬ـ از هنرپیشگان معروف‪ ،‬فقید و‬                                                                              ‫‪3‬‬
                                                               ‫‪2‬‬                                          ‫‪4‬‬               ‫فراموشناشدنی تآتر و سینمای‬
     ‫‪1 4 923‬‬                                            ‫‪4‬‬                                           ‫‪1‬‬                                        ‫ایران ـ خرس‬                                                                             ‫‪4‬‬
    ‫‪3 65‬‬                                                                                                                                                                                                                             ‫‪5‬‬
                                                                                                                          ‫‪۴‬ـ از ییلاقات دامنۀ البرز ـ از پیمودنیها‬
                                                                                                                          ‫ـ حدس‬                                                                                                      ‫‪6‬‬
                                                                                                 ‫‪5‬‬                        ‫‪ 5‬ـ مددکار ـ از نخستوزیران پیشین‬
                                                                                                                                            ‫هند ـ خارجی‬                                                                              ‫‪7‬‬
                                                    ‫‪95 2 4‬‬                                                                                                                                                                           ‫‪8‬‬
                                                                                                                          ‫‪ ۶‬ـ بندر و شهری زیبا در اروپا ـ نوعی‬
                                                                                                                          ‫پارچه گرانبها ـ بخشنده و عادل‬                                                                              ‫‪9‬‬
                                  ‫عمودی‪:‬‬            ‫‪11 1۰ 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                               ‫‪ ٧‬ـ قصد ـ پخش و پراکنده کردن ـ‬
‫‪ ۶‬ـ از شهرهای کنار کویر‬  ‫‪۱‬ـ از وزرای فرهنگ‬                                                                                                   ‫درختی است‬                                                                               ‫‪1۰‬‬
‫ایران ـ مخالف و مغایر‬    ‫ایران و استاد فقید‬                                                                 ‫‪1‬‬             ‫‪ 8‬ـ از جنگافزارهای قدیمی ـ باد‬

             ‫ـ تأثر‬            ‫دانشگاه تهران‬                                                                 ‫‪2‬‬                                ‫مشرق ـ راز‬                                                                             ‫‪11‬‬
‫‪ ٧‬ـ رفوزه ـ پرچم ـ‬       ‫‪۲‬ـ شهری در فرانسه ـ‬                                                                                                                                                                                         ‫‪12‬‬
                                                                                                             ‫‪3‬‬
  ‫انفرادی و شخصی‬               ‫داخل گلوست‬                                                                                 ‫‪۹‬ـرطوبتـدشمنـستارهایستـتکخال‬                                                                               ‫‪13‬‬
‫‪ 8‬ـ نیستی ـ رسم و‬        ‫‪3‬ـ کشو ر ی ا ست‬
                         ‫ـ توانایی ـ نقاشی‬                                                                   ‫‪4‬‬            ‫‪۱۰‬ـازپادشاهانساسانیـتکراریکحرف‬                                                                             ‫‪14‬‬
             ‫روش‬         ‫معروف و آورنده یک‬                                                                                ‫‪۱۱‬ـ عددی معروف ـ مشابه و همشکل‬                                                                             ‫‪15‬‬
‫‪ ۹‬ـ عقاید ـ تخمیرشده‬                                                                                         ‫‪5‬‬
‫‪ ۱۰‬ـ شیدا ـ شرح و بیان‬                ‫کیش‬                                                                    ‫‪6‬‬                                     ‫ـ غوغا‬
‫‪۱۱‬ـ از شعرا و غزلسرایان‬  ‫‪۴‬ـ از ییلاقات دامنۀ البرز‬                                                                        ‫‪۱۲‬ـ حرف همراهی ـ از وسایل آشپزخانه‬
‫معروف‪ ،‬معاصر و فقید‬      ‫ـ نوعی رنگ مو ـ‬                                                                                                          ‫ـ کمک‬                                                    ‫افقی‪:‬‬
                                                                                                                                   ‫‪۱3‬ـ پیشوا ـ نشانه ـ رسول‬
  ‫ایران ـ فلزی است‬             ‫حرف همراهی‬                                                                    ‫‪7‬‬            ‫‪۱۴‬ـ از هنرپیشگان قدیمی و معروف‬               ‫تالاب ـ حرف فاصله‬                    ‫‪۱‬ـ از فاتحان بزرگ تاریخ‬
                         ‫‪ 5‬ـ خسیس و ممسک‬                                                                                                                            ‫‪ ۱۱‬ـ از پادشاهان ایران‬                 ‫‪۲‬ـ دیوانه ـ از اعضای داخلی‬
                                                                                                             ‫‪8‬‬                                  ‫تآتر ایران‬          ‫قبل از یورش عربها ـ‬                    ‫بدن انسان ـ گردنهای‬
                                   ‫ـ معاهده‬                                                                  ‫‪9‬‬            ‫‪ ۱5‬ـکوششـازخوانندگانخوشصداو‬               ‫بسیاری از حیوانات دارند‬
                                                                                                                          ‫فراموشناشدنیایرانـدهشوبخشش‬                ‫‪ ۱۲‬ـ غیر مسطح ـ معشوق‬                                ‫در ایران‬
                                                                                                             ‫‪1۰‬‬                                                                                             ‫‪3‬ـ نمایش متنوع ـ فایده‬
                                                                                                                                                                                ‫و محبوب‬                    ‫‪ ۴‬ـ همراه و مصاحب ـ‬
                                                                                                                                                                    ‫پایتخت کشوری است ‪ ۱3‬ـ از ییلاقات تهران قدیم‬
                         ‫حل جدول شماره قبل‬                                                                   ‫‪11‬‬           ‫حل جدول شماره قبل‬                         ‫‪ 5‬ـ از شهرهای سویس ـ ـ کشوری است ـ شهرت‬

                                                                ‫‪ ۹‬ـ از حرفهها‬                         ‫افقی‪:‬‬                                                         ‫سرنوشت ـ رودخانهای ‪ ۱۴‬ـ وفا ندارد ـ مواجب‬
                                                    ‫‪ ۱۰‬ـ از شعرای معروف و‬             ‫‪۱‬ـ از رجال خوشنام دوران‬                                                       ‫و حقوق‬                                 ‫در اروپا‬
                                                     ‫معاصر ایران ـ گلی است‬            ‫پهلو ی و بنیا نگذ ا ر‬                                                         ‫‪ ۶‬ـ ا ز نو یسند گا ن و ‪ ۱5‬ـ کاشانه ـ یکی از‬
                                                                                                                                                                    ‫نمایشنامهنویسان معروف بحرهای شعر فارسی ـ‬
                                                       ‫‪۱۱‬ـ ناتنی نیست ـ گنج‬              ‫دادگستری نوین ایران‬                                                        ‫انگلیس در قرن گذشته ـ فقیر‬
                                                                                        ‫‪۲‬ـ از نوشیدنیها ـ طریق‬
                                                                                      ‫‪3‬ـ از سازمانهای بینالمللی ـ‬                                                                                          ‫من و تو‬
                                                                                                                                                                                                           ‫‪ ٧‬ـ خیلی کوچک ـ او هم‬
                                                                                                ‫کشوری است‬                                                                                                  ‫حرفهای دارد ـ از ادویهها‬
                                                                                      ‫‪ ۴‬ـ لحظه ـ تیزتر از شمشیر‬                                                                                            ‫‪ 8‬ـ پایتخت کشوری است ـ‬
                                                                                                                                                                                                           ‫قمر مصنوعی‬
                                                                                                   ‫ـ کوشش‬                                                                                                  ‫‪ ۹‬ـ صدای برخی از حیوانات‬
                                                                                                     ‫‪ 5‬ـ قرضه‬                                                                                              ‫ـ پیها ـ از جنگافزارهای‬
                                                                                                                                                                                                           ‫سنتی‬
                                                                                                ‫‪ ۶‬ـ جهانپهلوان‬                                                                                             ‫‪ ۱۰‬ـ دورویی ـ آبگیر و‬
                                                                                      ‫‪ ٧‬ـ پشت نیست ـ مسرور ـ‬

                                                                                                     ‫گریزگاه‬
                                                                                      ‫‪ 8‬ـ دوراندیشی ـ زبانی است‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18