Page 17 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۰ (دوره جديد
P. 17

‫صفحه ‪17‬ـ ‪ Page 17‬ـ شماره ‪150‬‬
‫جمعه ‪ 23‬فوریه تا پنجشنبه ‪ 1‬مارس ‪2018‬‬

‫الف‪ :‬وجود زمین ‌هی «اصلا ‌حطلبی‬                                                                                                                          ‫بار دیگر‬                                    ‫اسماعیل نوری علا ‪ -‬به نظر‬
‫غیرحکومتی» مشترک‪ .‬همانطور که‬                                                                                                                            ‫«رفراندوم»‬                                   ‫م ‌یرسد که یکی از هنرهای‬
‫م ‌یدانیم‪« ،‬اصلا ‌حطلبان» به دو دسته‬                                                                                                                    ‫و «افعال‬                                     ‫«سیاس ‌تمداران» و «سیاس ‌تبازان»‬
‫تقسیم م ‌یشوند‪ :‬آنها که حکومت‬                                                                                                                           ‫بی‌فاعل»‬                                     ‫ما بیان مطلبی شده است که برای‬
‫اسلامی ولی فقیه را با همین قانون‬                                                                                                                                                                     ‫افعال مندرج در آن فاعلی وجود‬
‫اساسی هولنا ‌کاش قبول دارند اما‬         ‫زیا ‌نآور است؛ چرا که اپوزیسیون‬          ‫نیز باید روشن باشد که طرف مذاکره‬    ‫تأخیر در درک واقعیتی که هزاران نفر و فقهی و هنری ما نیست‪ .‬آنها که‬               ‫ندارد؛ بخصوص وقتی که پای‬
‫حاکمان فعلی را خرا ‌بکنند‌هی‬            ‫داخل کشور که زیر سرکوب حکومت‬             ‫با حکومت مستقر در ایران کیست‬                                                                                        ‫ارائ ‌هی پیشنهادی در میان باشد‪.‬‬
‫انقلاب اسلامی م ‌یدانند و م ‌یکوشند‬     ‫بسر م ‌یبرد نم ‌یتواند جز سخنان کلی‬      ‫یا چیست؟ آیا اپوزیسیون حکومت‬        ‫چهل سال است درباره آن م ‌ینویسند نم ‌یتوانند در مورد هم ‌هی زوایای‬              ‫اینکه اینگونه اظهار نظر کرد ‌نها و‬
‫تا‪ ،‬با حضور در قدرت‪ ،‬آب رفته را به‬      ‫و ارائ ‌هی «راه ح ‌لهای ب ‌یفاعل» و‬      ‫اسلامی به چنان انسجام و وحدت‬                                                                                        ‫پیشنهادات‪ ،‬به خاطر روشن نبودن‬
‫جوی برگردانند‪ .‬آنها را اصلا ‌حطلبان‬     ‫مطالبات رد نشده از خطوط قرمز رژیم‬        ‫رهبری و هدف رسیده است که بتواند‬     ‫خود م ‌یتواند دلیلی بر غفلتی از جانب اینگونه مطالب به جای ما فکر کنند‪.‬‬          ‫«فاعل» و «انجام دهند‌هی فعل»‬
‫حکومتی م ‌ینامیم و م ‌یتوانیم از‬        ‫حرفی بزند و کاری بکند‪ ،‬حال آنکه‬          ‫چنین نقشی را بازی کند؟ آیا در‬                                                                                       ‫هرگز به عمل در نم ‌یآیند را نه‬
‫امثال حجاریان و عبدی و گنجی و‬           ‫اپوزیسیون خارج کشور در آزادی بسر‬         ‫میان رهبران خودبرانگیخته‌ی فعلی‬     ‫آنان باشد که لابد با خود دلایلی دارد‪ .‬آنها راه حل را یافت ‌هاند و لابد منتظرند‬  ‫تنها از لحاظ آن منطق بدیهی که‬
‫نظایرشان یاد کنیم‪ .‬گروهی دیگر اما‬       ‫م ‌یبرد و دلیلی برای زبا ‌نبسته حرف‬      ‫اپوزیسیون کسی هم هست که به‬                                                                                          ‫در این «فقدان فاعل» موجود است‬
‫در خارج از حوز‌هی حکومت به صفت‬          ‫زدن ندارد‪ .‬اختلاط و یکی کردن این‬         ‫عنوان رهبر خیزش ملت ایران‪ ،‬هم‬       ‫اما‪ ،‬پیش از پرداختن به این دلایل‪ ،‬داوطلبی پیدا شود که این راه حل و‬              ‫بلکه حتی از نظر عملی نیز در طی‬
‫اصلا ‌حطلب متصف م ‌یشوند‪ .‬من فکر‬        ‫دو گروه هم قطعاً به ضرر گروه خارج‬        ‫با حکومت اسلامی مذاکره کند و‬                                                                                        ‫لااقل چهل سال گذشته تجربه کرده‬
‫م ‌یکنم آنها را م ‌یتوان «گذاریون»‬      ‫کشور است که باید ملاحظ ‌هی گروه‬          ‫هم یکی از دو فاعل دعو ‌تکننده از‬    ‫بهتر است برگردم به آن «مفروض چگونگی تحقق آن را پیدا کند‪.‬‬                        ‫ایم‪ .‬در نتیجه‪ ،‬م ‌یتوان از خود پرسید‬
‫خواند‪ .‬آنها کسانی هستند که در‬           ‫داخل کشور را بکنند و چنان سخن‬            ‫سازمان ملل باشد؟ در نتیجه‪ ،‬دلیل‬                                                                                     ‫که اگر‪ ،‬منطقاً و عمل ًا‪ ،‬این سخنان به‬
‫ابتدا با اسلامی بودن حکومت مشکلی‬        ‫بگوید که برای داخل ‌یها خطری جدی‬         ‫امتناع نخبگان ما از ورود به این‬     ‫اولیه»ای که م ‌یگوید اینگونه نخبگان – یک حدس هم ناگفته نماند‪ :‬شاید‬              ‫نتیج ‌های نم ‌یرسند چگونه است که‬
‫نداشتند و در شک ‌لگیری آن هم کم‬         ‫پیش نیاید‪ .‬در این مورد من چند سال‬        ‫جزییات از کار نیز آن است که در‬      ‫بلندند چگونه افعال بی فاعلی را ارائه این نخبگان فکر م ‌یکنند که فاعل این‬        ‫اهل سیاست‪ ،‬که قطعاً دارای عقل و‬
‫و بیش شراکت کردند اما‪ ،‬رفته رفته‪،‬‬       ‫پیش‪ ،‬وقتی آقای حشمت طبرزدی‬               ‫حال حاضر لشکر بی‌شمار اپوزیسیون‬                                                                                     ‫شعوری بالاتر از حد متوسط هستند‪،‬‬
‫ابتدا با اصلا ‌حطلب حکومتی (مثل‬         ‫هوس رهبری اپوزیسیون خارج کشور‬            ‫حکومت اسلامی دارای تشکیلات و‬        ‫دهند که عملی نیستند اما ممکن عمل سازمان ملل است؛ که باید بر این‬                 ‫چرا به این کار ادامه م ‌یدهند و‬
‫خاتمی) همراه شدند و‪ ،‬سپس‪ ،‬با طرد‬        ‫را کرد و به نمایند‌هی خود‪ ،‬آقای عباس‬     ‫مرکزیت و رهبریتی نیست که بتواند‬                                                                                     ‫همچنان به صادر کردن افعال‬
‫شدن این دسته از جانب قدر ‌تیافتگان‬      ‫خرسندی‪ ،‬مأموریت داد که اپوزیسیون‬         ‫حکومت اسلامی را به چنان نقطه‌ای‬     ‫است اغراض دیگری را با خود داشته رفراندوم نظارت نموده و صحت آن را‬
‫بنیادگرا‪ ،‬از پیروزی اصلا ‌حطلبان‬        ‫خارج کشور را تحت رهبری ایشان گرد‬         ‫بکشاند که سر میز مذاکره حاضر‬                                                                                                       ‫ب ‌یفاعل مشغولند؟‬
‫حکومتی دل کندند‪ ،‬ب ‌یآنکه فراموش‬        ‫هم آورد‪ ،‬مطالبی نوشت ‌هام و در اینجا‬     ‫شود و با انجام رفراندوم برای «گذار‬  ‫باشند‪ .‬پیشنهاد این عده شامل چند تصدیق نماید‪ .‬اما در اینجا نیز «فاعل»‬            ‫مثل ًا‪ ،‬وقتی م ‌یگوییم «بهتر آن است‬
‫کنند که این انقلاب اسلامی بود که‬                                                 ‫مسالمت‌آمیز از نظام اسلامى به یک‬                                                                                    ‫که در فلان زمینه اینگونه اقدام شود»‬
‫آنان را از اعماق گمنامی‌بیرون کشید‬                      ‫تکرارشان نم ‌یکنم‪.‬‬       ‫دموکراسى سکولار پارلمانى» موافقت‬    ‫غایب است و معلوم نیست چه کسی‬       ‫جزء است‪:‬‬                                     ‫و معلوم نم ‌یکنیم که چه کسی باید‬
‫و به نخبگان سیاسی تبدیل کرد‪ .‬به‬         ‫در عین حال‪ ،‬نه خارج کشوری‌های‬            ‫کند و در امضای دعوت از سازمان‬                                                                                       ‫این اقدام را عملی سازد‪ ،‬و یا تعیین‬
‫راستی که اگر انقلاب اسلامی نبود‬         ‫امضاکننده‌ی این پیشنهاد‪ ،‬که هر‬           ‫ملل نیز با رهبریت اپوزیسیون شریک‬    ‫تشخیص درد‪ :‬مشکلات بنیادین باید سازمان ملل را برای انجام این‬                     ‫فاعل را بر عهد‌هی مخاطب م ‌یگذاریم‪،‬‬
‫اکنون کدام یک از امضاکنندگان این‬        ‫کدام برای خود شهرت و اهمیتی‬                                                                                                                                  ‫در واقع حرفی را زد‌هایم که توخالی و‬
‫پیشنهاد را کسی م ‌یشناخت؟ کی به‬         ‫دارند و نه داخل کشوری‌هاشان‬                                          ‫شود‪.‬‬    ‫مردم و پایان یافتن کوش ‌شهای کار دعوت کند؟ اپوزیسیون یا خود‬                     ‫بیهوده و ناشدنی است و اگر عامدانه‬
‫خانم عبادی نوبل م ‌یداد؟ کی آقای‬        ‫(جز آقای طبرزدی)‪ ،‬هیچ یک معرف‬            ‫– در عین حال‪ ،‬دیدیم که اغلب‬                                                                                         ‫چنین کرده باشیم خواست ‌هایم‬
‫سازگارا را به طراحی سپاه پاسداران‬       ‫گروه و سازمانی سیاسی نیستند و‬            ‫امضاکنندگان این پیشنهاد در‬          ‫حکومت سر عقل آمد‌هی اسلامی؟‬        ‫اصلا ‌حطلبانه‬                                ‫بگوییم که هر کس م ‌یتواند از‬
‫م ‌یکشاند؟ و کی به آقای کدیور کرسی‬      ‫گرد هم آمدن شان هم نوید ایجاد‬            ‫مصاحبه‌های مختلف اذعان کرده‌اند‬                                                                                     ‫«ظن» خود یار سخن ما باشد که‬
‫تدریس اسلا ‌مشناسی در دانشگا‌ههای‬       ‫یک تشکیلات منسجم اپوزیسیون‬               ‫که پیشنهادشان ناقص و ناپخته و‬       ‫مشخصات دارو‪ :‬یافتن راهکاری برای سازمان ملل که نهادی بی در و پیکر‬                ‫در محدود‌هی سیاست یعنی هیچ!‬
‫امریکایی اعطا م ‌یکرد؟ پس اغلب‬          ‫را‪ ،‬که بتواند به آلترناتیوی در برابر‬     ‫محتاج تکمیل است‪ .‬اما نگفته‌اند‬                                                                                      ‫باری‪ ،‬در این مطلب قصد من آن‬
‫اعضای این گروه مشترکاً م ‌یدانند که‬     ‫حکومت اسلامی تبدیل شود‪ ،‬با‬               ‫که چرا و چگونه از یک‌سو همدیگر‬      ‫نیست که سر خود راه بیافتد و در یک‬  ‫برو ‌نرفت از مشکلات بنیادین‬                  ‫است که با ارائ ‌هی تنها یک نمون ‌هی‬
‫بر سر شاخی نشست ‌هاند که نباید آن را‬    ‫خود ندارد‪ .‬یعنی‪ ،‬دیده‌ایم که هر‬          ‫را پیدا کرده‌اند و‪ ،‬از سوی دیگر به‬                                                                                  ‫تکراری (که چندین سال پیش در‬
                                        ‫یک‪ ،‬از همان لحظه که پیشنهاد را‬           ‫این نتیجه رسیده‌اند که لازم است‬     ‫شرط افاق ‌هی دارو‪ :‬گذار مسالم ‌تآمیز کشور عضوش و تحت نظارت خودش‬                 ‫موردش با زند‌هیاد داریوش همایون‬
                        ‫از بن برید‪.‬‬     ‫امضا کرد‌هاند‪ ،‬به راه خود رفت ‌هاند و‬    ‫هرچه زودتر پیشنها ِد شبه‌راه‌ح ِل‬                                                                                   ‫مناظره ای داشتم)‪ ،‬مطالبی را درباره‬
‫ب‪ :‬احتمال دیگر هم‪ ،‬به قول‬               ‫به صورت سلحشوران منفردی که به‬            ‫خود را به اطلاع همگان برسانند‪ .‬و‬    ‫از نظام اسلامى به یک دموکراسى رفراندومی ‌را در جهت تعیین نوع‬                    ‫اینکه چه دلایلی را م ‌یتوان در پس‬
‫آخوندها‪ ،‬به موضوع «اسقاط تکلیف»‬         ‫جنگ آسیاب‌های بادی م ‌یروند عمل‬          ‫به همین دلیل فکر می‌کنم که یافتن‬                                                                                    ‫پشت اینگونه سخن گفتن تصور کرد‬
‫مربوط م ‌یشود‪ .‬آنها باید به کسانی‬       ‫کرد‌هاند‪ .‬حال آنکه چنین پیشنهادی‬         ‫پاسخی برای پرسش‌های اخیر شاید‬       ‫حکومت انجام دهد‪ .‬به هر حال برای‬    ‫سکولار پارلمانى‬                              ‫مطرح سازم‪ .‬نمونه مورد نظر من‪،‬‬
‫که حمای ‌تشان م ‌یکنند و بهشان‬          ‫(با همه‌ی ضعف‌ها و بی‌هدف‬                ‫از محتوای خود پیشنهاد اهمیت‬                                                                                         ‫ارائ ‌هی پیشنهاد اخیری است که در‬
‫جایزه و مأوا و حقوق م ‌یدهند‬            ‫بودن‌هایش) می‌تواند و باید زمینه‌ساز‬     ‫بیشتری داشته باشد؛ پاسخی که‬         ‫خود دارو‪ :‬برگزاری رفراندوم جهت دعوت ار این سازمان وجود «فاعلی»‬                  ‫سپهر سیاسی معطل اپوزیسیون‬
‫نشان دهند که مشغول فعالی ‌تاند و‬        ‫اعلام یک تشکیلات اپوزیسیونل‬              ‫می‌تواند راهگشای ما برای درک‬                                                                                        ‫همیشه سرگردان ما توفان ب ‌هپا کرده‬
‫دارند در راستای به قدرت رساندن‬          ‫منسجم باشد تا بتواند برای افعال‬          ‫این نکته باشد که ‪ ۱۵‬آدم عاقل‬        ‫تعیین نوع حکومت‪ ،‬تحت نظارت لازم است‪.‬‬                                            ‫است‪« :‬برگزاری رفراندوم جهت تعیین‬
‫اصلا ‌حطلبانی م ‌یکوشند که دیگر‬         ‫سرگردان متن این پیشنهاد فاعلی‬            ‫و بالغ و هوشمند و حقوقدان و‬                                                                                         ‫نوع حکومت‪ ،‬تحت نظارت سازمان‬
‫سکولار شده و خواستار دموکراس ‌یاند‬                                               ‫دانشمند و هنرمند و فعال سیاسی‬       ‫– اما شاید وقتی نظارت سازمان‬       ‫سازمان ملل متحد!‬                             ‫ملل متحد» تا از آن طریق «ملت ایران‬
‫اما با سکولاردموکرا ‌تهای برانداز‬                       ‫بیابد و معرفی کند‪.‬‬       ‫چگونه یک‌باره به چنین اشتراک‬                                                                                        ‫بتواند‪ ،‬با تعیین نحوه حکومت مطلوب‪،‬‬
‫معاشر نم ‌یشوند و دائماً بر طبل «گذار‬   ‫همچنین م ‌یتوان پرسید که این‬             ‫فکر و عملی رسیده‌اند‪ .‬بخصوص‬         ‫از نظر من‪ ،‬بندهای یک تا سه این ملل به این جمله سنجاق شده که‬                     ‫خود مسئولیت سرنوش ‌تاش را بر عهده‬
‫مسالم ‌تآمیز» کوبیده و عمل ًا ملت را‬    ‫عده چگونه همدیگر را یافت ‌هاند؛ چرا‬      ‫اینکه خانم شیرین عبادی در‬                                                                                           ‫گیرد»؛ پیشنهادی که با این واژگان‬
‫در مقابل حکومتی که منشاء اصلی‬           ‫که‪ ،‬علاوه بر آشنایی یا دوستی‪ ،‬حتماً‬      ‫مصاحبه‌ای اهمیت این پیشنهاد را‬      ‫ملاحظات‪ ،‬اگرچه جای گفتگو دارند اما قرار است‪ ،‬در ظل نظارت مزبور‪« ،‬ملت‬            ‫تعریف شده است‪« :‬راهکار برو ‌نرفت‬
‫خشونت است خلع سلاح م ‌یکنند؛ چرا‬        ‫وجوه سیاسی‪ -‬عقیدت ِی مشترکی نیز‬          ‫در آن دانسته است که «مرزهای‬                                                                                         ‫از مشکلات بنیادین‪[ ،‬و] گذار‬
‫که م ‌یدانند راستا و نتایج یک انقلاب‬    ‫باید در بی ‌نشان وجود داشته باشد تا‪،‬‬     ‫بین داخل و خارج را از میان بر‬       ‫به هر حال‪ ،‬قابل فه ‌ماند‪ .‬ولی در آنجا ایران بتواند‪ ،‬با تعیین نحوه حکومت‬         ‫مسالم ‌تآمیز از نظام اسلامى به یک‬
‫مردم ‌ی را نم ‌یتوان چندان کنترل‬        ‫مثل ًا‪ ،‬یک ‌یشان به فکر رفراندوم بیافتد‬  ‫می‌دارد» و نشان می‌دهد که از‬                                                                                        ‫دموکراسى سکولار پارلمانى مبتنى‬
‫کرد اما تظاهرات به اصطلاح مدنی و‬        ‫و آن را با بقیه در میان بگذارد و دایره‬   ‫این نظر بین کوشندگان اپوزیسیون‬      ‫که به «خود دارو» م ‌یرسیم ی ‌کباره مطلوب‪ ،‬خود مسئولیت سرنوشتش‬                   ‫بر آرای آزاد مردم‪[ ،‬و] رعایت کامل‬
‫مسالم ‌تآمیز (در وجه واکنش نشان‬         ‫متحدان را از یک به پانزده برساند‪.‬‬        ‫حکومت اسلامی در خارج و داخل‬                                                                                         ‫حقوق بشر و رفع همه تبعی ‌ضهاى‬
‫ندادن به خشونت حکومتی) را م ‌یتوان‬      ‫یعنی باید دید کدام وجه اشتراکی بین‬       ‫کشور فاصله‌ای وجود ندارد‪ .‬و همین‬    ‫با یکی از موارد بارز افعال بی فاعل را بر عهده گیرد» اشار‌هی مکتومی‬              ‫نهادینه‪ ،‬بخصوص برابرى کامل زنان‪،‬‬
‫مدیریت کرده و از آن استفاد‌هی بهینه‬     ‫خانم عبادی و آقای ملکی‪ ،‬یا بین خانم‬      ‫مضمون را آقای سازگارا هم در‬                                                                                         ‫قومی ‌تها‪ ،‬ادیان و مذاهب در همه‬
‫برد‪ .‬در آن میان‪ ،‬البته کسانی هم‬         ‫ستوده و آقای نوریزاد‪ ،‬و یا بین آقای‬                                          ‫روبرو م ‌یشویم‪ .‬فکرش را بکنید‪ :‬آیا ‌به موضوع «حق مل ‌تها برای تعیین‬             ‫زمین ‌ههاى فرهنگى‪ ،‬اجتماعى‪ ،‬سیاسی‬
‫هستند که وظیفه و تکلیفی ندارند که‬       ‫سازگارا و آقای کردوانی وجود دارد که‬         ‫مصاحبه‌های خود تکرار کرده‌اند‪.‬‬
‫بتوانند با انجام اعمالی نمایشی آن را‬    ‫آنها را به صدور این پیشنهاد رهنمون‬       ‫از نظر من به این موضوع م ‌یتوان از‬  ‫کسی م ‌یتواند با خواندن این نسخ ‌هی سرنوشت خود» وجود دارد که لابد‬                                     ‫و اقتصادى»‪.‬‬
‫«اسقاط» کنند اما وجوه مشترک دیگر‬                                                                                                                                                                     ‫این تمام مقدم ‌هچینی و نتیج ‌هگیری‬
‫از ی ‌کسو و کوشش در عقب نماندن از‬                               ‫شده است‪.‬‬                       ‫چند دیدگاه نگریست‪:‬‬    ‫پزشکانه به پرسش زیر پاسخ دهد؟ سازمان ملل باید آن را تضمین کند‪.‬‬                  ‫یک جمع ‪ ۱۵‬نفره سابقاً مشهور‬
‫قافل ‌های که سر در منابعی نامریی دارد‪،‬‬  ‫در این مورد من تنها دو دلیل را‬           ‫یکی اینکه کوشش برای برداشتن‬                                                                                         ‫به اصلا ‌حطلب بودن است که گویا‬
‫از سوی دیگر‪ ،‬جلوی امضا نکرد ‌نشان‬                                                ‫مرز بین داخل و خارج‪ ،‬کوششی‬          ‫– چه کسی یا چه نهادی باید این اما یک «ملت» که نهادی منسجم و‬                     ‫اکنون‪ -‬و در جوف این پیشنهاد و به‬
                                                           ‫منطقی یافت ‌هام‪:‬‬                                          ‫رفراندوم را انجام دهد؟ رژیمی ‌که تشکیلاتی نیست که خود بتواند برای‬               ‫عنوان پی ‌شزمین ‌هی آن به این نتیجه‬
                       ‫را م ‌یگیرد‪.‬‬                                                                                  ‫پس از فروپاشی رژیم کنونی برقرار استفاده ح ‌قاش رأساً اقدام به دعوت‬              ‫رسید‌هاند که «مجموعه تجربیات‬
‫پ‪ :‬و بالاخره باید‪ ،‬در این میان‪ ،‬برای‬                                                                                                                                                                 ‫‪ ۴۰‬ساله حاکی از اصلا ‌حناپذیری‬
‫معمای شرکت آقای پیام اخوان هم‬                                                                                        ‫از سازمان ملل کند‪ .‬لاجرم این دعوت‬  ‫م ‌یشود؟ و یا خود رژیم کنونی؟‬                ‫نظام اسلامی ایران است»‪.‬‬
‫پاسخی یافت‪ .‬من قبل ًا در مورد دلایل‬                                                                                                                                                                  ‫پیشنهاددهندگان هم عبارتند از‬
‫سیاست اقلی ‌تهای مذهبی در نزدیکی‬                                                                                     ‫اگر گزین ‌هی اول مورد نظر باشد باید یا از جانب حکومتی باشد که قصد‬               ‫یک حقوقدان و برنده نوبل حقوق بشر‬
‫با اصلا ‌حطلبان مطلبی را نوشت ‌هام که‬                                                                                                                                                                ‫ساکن برو ‌نمرز (شیرین عبادی) و یک‬
‫علاقمندان م ‌یتوانند به آن رجوع‬                                                                                      ‫که چیزی جز «تحصیل حاصل» خودکشی کرده است و یا از جانب‬                            ‫حقوقدان بی ‌نالمللی (پیام اخوان)‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                     ‫دو حقوقدان ساکن ایران (نسرین‬
                            ‫کنند‪.‬‬                                                                                    ‫نیست و احتیاجی هم به صدور اپوزیسیون منسجمی‌که‪ ،‬در قامت یک‬                       ‫ستوده و محمد سی ‌فزاده)‪ ،‬چند فعال‬
‫در پایان باید بیافزایم که کشف‬                                                                                                                                                                        ‫سیاسی در ایران (نرگس محمدی‪،‬‬
‫اینکه اینگونه پیشنهاد داد ‌نها به نفع‬                                                                                ‫اینگونه پیشنهادها وجود ندارد‪ .‬آلترناتیو‪ ،‬از جانب ملت برای انجام این‬             ‫حشم ‌تالله طبرزدی‪ ،‬ابوالفضل‬
‫چه کسی تمام م ‌یشود موضوع مقاله‬                                                                                                                                                                      ‫قدیانی و محمد نوریزاد) و چند‬
‫کنونی نیست و نویسنده نم ‌یخواهد‬                                                                                      ‫رژیم ‌ی رفته است و رژیم دیگری دعوت مأموریت یافته است‪ .‬پس‪ ،‬در‬                    ‫خارج کشوری دیگر (محسن سازگارا‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                     ‫حسن شریعتمداری‪ ،‬کاظم کردوانی)‬
        ‫وارد اینگونه مباحث شود که‪:‬‬                                                                                   ‫آمده است و «برگزاری رفراندوم این پیشنهاد‪ ،‬فاعل فعل دعوت کردن‬                    ‫که اغلب منفردانه و بدون تعلق به‬
‫– آیا حکومت اسلامی هم از این‬                                                                                                                                                                         ‫تشکلات سیاسی عمل م ‌یکنند‪ ،‬یک‬
                                                                                                                     ‫جهت تعیین نوع حکومت جدید»‪ ،‬هم معین نشده است‪.‬‬                                    ‫فقیه خارج کشوری (محسن کدیور)‬
           ‫مواضع سود م ‌یبرد یا نه؛‬                                                                                  ‫حتی اگر برنده رو ‌حالله خمینی در – ضمناً در سخنانی که این‬                       ‫و یک رئیس اسبق دانشگاه تهران‬
‫– یا آیا این حرکت م ‌یتواند به ظهور‬                                                                                  ‫‪ ۱۳۵۸‬باشد‪ ،‬امری بدیهی است‪ .‬نخبگان‪ ،‬پس از صدور پیشنهاد خود‪،‬‬                      ‫مقیم ایران (محمد ملکی) و دو‬
‫تشکل سیاسی جدیدی در سپهر‬                                                                                                                                                                             ‫سینماگر یکی در ایران (جعفر پناهی)‬
                                                                                                                     ‫– پس لابد منظور نخبگان ما در مصاحبه‌های گوناگون مطرح‬                            ‫و یکی در خارج (محسن مخملباف)‪.‬‬
               ‫اپوزیسیون بیانجامد‪،‬‬                                                                                   ‫برگزاری رفراندوم به وسیل ‌هی خود کرد‌هاند‪ ،‬بارها به مورد افریقای جنوبی‬          ‫نگاهی به تلا ‌شهای دیگر این‬
‫– یا آیا کوشش امضاکنندگان این‬                                                                                                                                                                        ‫«نخبگان سیاسی»‪ ،‬از ی ‌کسو به‬
‫پیشنهاد موجب تقویت راهپیمایی‬                                                                                         ‫رژیم حاکم بر کشور است که باید و کشورهای پشت پرده‌ی آهنین در‬                     ‫ما م ‌یفهماند که آنها ساد‌هلوحانه و‬
‫کوشندگان راه استقرار سکولار‬                                                                                                                                                                          ‫خو ‌شبینانه به این نتیجه و پیشنهاد‬
‫دموکراسی به سوی مقصد ایجاد‬                                                                                           ‫اسباب «گذار مسالم ‌تآمیز از نظام اروپای شرقی و اینکه این کشورها‬                 ‫نرسید‌هاند اما‪ ،‬از سوی دیگر‪ ،‬به یادمان‬
‫آلترناتیو منسجم ‌ی در برابر حکومت‬                                                                                                                                                                    ‫م ‌یآورد که همین عده تازه بعد از چهل‬
‫اسلامی خواهد شد و یا‪ ،‬بر عکس‪ ،‬در‬                                                                                     ‫اسلامى به یک دموکراسى سکولار توانست ‌هاند تحت نظارت سازمان ملل‬                  ‫سال تجربه به این نتیجه رسید‌هاند که‬
                                                                                                                                                                                                     ‫نظام اسلامی قابل اصلاح نیست و این‬
  ‫جهت تضعیف آن عمل خواهد کرد‪.‬‬                                                                                        ‫پارلمانى» را فراهم آورد! حال اگر رفراندوم برگزار کرده و به آزادی‬
‫به نظر من‪ ،‬اینگونه مطالب را م ‌یتوان‬
‫در چهارچوب مباحثی وسی ‌عتر از‬                                                                                        ‫«منظور بیان نشده»ی این نخبگان برسند اشاره شده است‪ .‬اما همین‬
‫ماجرای صدور پیشنهاد این پانزده نفر‬
‫مطرح کرده و به موضوع اندیشیدن‬                                                                                        ‫آن است که رفراندوم مورد نظر را خود پیشنهاددهندگان از اشاره به این‬

                  ‫خود تبدیل کرد‪.‬‬                                                                                     ‫حکومت اسلامی باید انجام دهد آنگاه نکته سر باز زد‌هاند که حکومت‌های‬

                                                                                                                     ‫باید منتظر بود تا آنها به ما بگویند که مورد اشاره‌ی آنها نخست توانست ‌هاند‬

                                                                                                                     ‫چگونه قصد دارند رژیم کنونی را وادار با اپوزیسیون به مذاکره بنشینند و به‬
                                                                                                                     ‫به این «خودکشی قانو ‌نمدار» کنند‪ .‬توافق برسند و سپس‪ ،‬مشترکاً‪ ،‬هم از‬

                                                                                                                     ‫– متأسفانه اما‪ ،‬به نظر م ‌یرسد که ناظران سازمان ملل دعوت کنند و هم‬
                                                                                                                     ‫ارائ ‌هی راهنمایی در اینگونه موارد دیگر رفراندوم برای تغییر حکومت را انجام‬

                                                                                                                     ‫وظیف ‌هی بزرگان سیاسی و حقوقی دهند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در این نسخ ‌هپیچی‬

‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬                                                ‫پاسخ سؤالات (‪ 10‬پرسشو‪ 10‬پاسخ) ازصفحه‪13‬‬                                 ‫پاسخ شناسایی شخصی ‌تهای جیمز باند از صفحه ‪13‬‬

                                                                                 ‫‪ 1‬ـ‪ 2 1987‬ـ نوادا‪ 3‬ـ ساع ‌تساز‪ 4‬ـ‪ 1947‬میلادی‪ 5‬ـ نوعی‬                   ‫اینان همگی با بازی عمدت ًا در نق ‌شهای کوچکی‪ ،‬در‬
                                                                                 ‫مواد مخدر از تیره ماری جوانا‪ 6‬ـ هنری هشتم‪ 7‬ـ نیکاراگوئه‬                ‫سریا ‌لهای نامبرده شده تلویزیون‪ ،‬به دنیای سینما‬
                                                                                 ‫‪ 8‬ـ کوکوشانل‪ 9‬ـ ارسباران در آذربایجانشرقی‪ 10‬ـ لرستان‬
                                                                                                                                                              ‫راه یافتند و به شهرت جهانی رسیدند‪.‬‬
   12   13   14   15   16   17   18