Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۶ (دوره جديد
P. 15
صفحه 15ـ Page 15ـ شماره 156
جمعه 13تا پنجشنبه 19آوریل 2018
را ،حتی به نحوی ناآگاه ،تحسین چال شهایگفتهوناگفتهدرجهاننابینایان بهجت امید -کنفوسیوس،
فیلسوف چینی ،م یگوید« :نابینایی
کنند» ممکن است بگویید ،چطور تابلوی «تمثیل نابینایان» از پیتر بروگل نقاش قرن شانزدهم بلژیک شوربختی نیست؛ عدم تحمل آن
بداقبالی است ».اسکندر آبادی،
به این نتیجه رسید هاید؟ گفتگوی آخر کتاب به بعضی از این و دقیق است که خواننده از جای این ژانرهای مختلف در کنار هم مقال هوار انجامیده تا اینکه زمین های مترجم کتاب «از چشم نابینایان» بر
ـ صحبت سر این بود که یک زن نارسای یها اشاره کردهام .اما بر این برای گ پزدن با روشنفکری نابینا این اساس یکی از خو شاقبا لترین
چرا ممکن است به یک مرد نابینا باور نیستم که مترجم باید متن را جای و لابلای متن ،مترجم و به چیست؟ چه تجرب ههای فن یای مانند اسکندر آبادی را فراهم آورد. نابینایان ایرانی است .این کارشناس
(البته در مورد مشخص من) علاقمند تکه تکه تحلیل کند .این کار تحلیلگر این عضو «شورای کارکنان دویچه ارشد علوم سیاسی و دکتر در
شود .اگر من یک زن نابینا بودم، تاریخی و کارشناس امور توا نخواهان اصطلاح ترجم هشدگی را حس در برگردان این مت نهای متنوع به وله» و مدافع رسمی حقوق آنان، رشت هی زبا نشناسی از دانشگاههای
همین حرف را دربارهی مردان بینا است .البته اگر هشدار شما را پیش از خود بهتر از هر بینایی با این نکت هها آلمان نه تنها با نابینایی خود بطور
م یزدم .به طور کلی منظور من این چاپ کتاب م یدانستم ،شاید کتاب نکند .این کار آسانی نیست .برنارد دست آورد هاید؟ و تاریخچ هی آنها آشناست و چه بسا شگف تانگیزی کنار آمده ،بلکه
است که فرد اصولا به کسی علاقمند من پانوی سهای بیشتری م یداشت. بارها با چنین برخوردهای غیرانسانی چندی است که به روشنگری در
م یشود که از نظر او ستودنی باشد. با این حال شاید تعجب کنید ،ولی شاو ،ترجم هها را دلبرانی م یداند که ـ به نقط هی مشترک این سه متن این زمینه برای بینایان هم رو
توضیح ناگفت هاش این است که ترحم من جز در کتا بهای ویژهی علوم زیبایانشان ب یوفا و وفادارانشان نازیبا البته اشاره کردم .تا آنجا که من روبرو بوده است. آورده است ،هر چند که مت نهای
تربیتی و حقوقی و اعلامی ههای هستند .م یخواهد بگوید وفاداری به مطالعه کردهام ،این سه متن جایگاه تقلا برای بازگویی تجرب هها انتخابی او در کتاب یادشده ،دنیای
سبب علاقمندی نم یشود. سازما نهای اجتماعی و صنفی متن ،ترجمه را ثقیل و د لناچسب ویژهای در ادبیات غرب دارند .نه با اینحال آبادی در طول محاوره نابینایان را از چشم بینایان به تصویر
توا نخواهان ،اثری ندیده و نخواندهام م یکند و زیبایی دادن به آن ،متن اینکه آثار مشابهی پیدا نشوند .ولی با گفتن «بگذار حالا خاطرهای برایت کشیده است :دنی دیدرو فیلسوف
= به نظر شما هوفمن و ژید با که نابینایان و نابینایی را آنطور که را از اصلش دور م یسازد .من در صراحت این سه اثر مرا مجاب کرد تعریف کنم» ،از هر فرصتی استفاده فرانسوی عصر روشنگری ،آندره
مثلا اعلامی هی جهانی سازمان ملل ترجم ههایم کوشیدهام کاری کنم که که با وجود ژانرهای متفاوت ،آنها را م یکند تا با طنز و شو خطبعی ژید نویسندهی فرانسوی و گرت
چهانگیز ههاییدرده ههای ۲۰و۷۰ متحد مربوط به برابری توا نخواهان اسکندر آبادی در میان نباشد و فقط در کنار هم بگذارم .البته برای خود خاص خود از تجربیات ،احسا سها، هوفمن همتای آلمانی او ،نگارندگان
آورده ،به اصطلاح ب هروز مطرح کرده برداش تها و یادهای دور و نزدیکش این مت نها هستند که به ترتیب در
قرن بیستم که اجتماع حساسیت باشند .ب یشک شما «کوری« اثر ژوزه من هم بد نم یشد که سه کتاب دیدرو ،ژید و هوفمن حس شوند. سخن بگوید و گوش های از زندگی قالب رسال های فلسفی و دو داستان
ساراماگو را خواندهاید .برای نمونه این مستقل چاپ و منتشر کنم .ولی خود و جهان نابینایان را با خواننده
چندانی نسبت به دنیای تاریک اثر هم نابینایی را استعارهای برای این خودتان از مشکلات چاپ و نشر =چه انگیز های سبب شد که در میان بگذارد .به گفت هی این واق عگرایانه پرداخ ت شدهاند.
م یگیرد که بگوید حیا به چشم است به ویژه در ایران آگاه هستید .اما هنرمند اهل موسیقی که چند ساز شیو هیمتفاوتتهی هیمجموعه
نابینایان از خود نشان نم یداد، و اگر چشم در میان نباشد ،یا آد مها تجرب هی من :خودتان بهتر م یدانید تصمیم گرفتید از نگاه چند بینا را ب ه خوبی م ینوازد ،نابینایی نوعی آبادی با انتخاب این نوشت هها که
همدیگر را نبینند ،ب یحیا و بلکه که ترجم هی یک متن علمی و فقدان و محرومیت ،ولی از بدترین هر یک ویژگ یهای ژانر خاصی را
به این موضوع نزدیک شدند؟ فلسفی با ترجم هی یک اثر ادبی ،از مثل دیدرو ،هوفمن و ژید جهان آنهاست .به همین دلیل برای معرفی نمایندگی م یکنند ،سنت دست و
ـ مطالبی که دربارهی این دو ب یوجدان م یشوند. زمین تا آسمان با هم فرق و هرکدام او ،پرس شهایی که به شک لگیری پاگیر تنظیم «مجموعه » بر حسب
اثر خواندهام ،چیزی در خصوص مشکلات خود را دارند .صادقانه به نابینایان را نقاشی کنید؟ شخصیت و چگونگی کنارآمدنش اشکال مشترک محصولات فرهنگی
انگیزهی این دو نویسنده برای انتخاب =دلیل اینکه دیدرو رسال هی شما م یگویم که من برای ترجم هی ـ من نویسندگان زیادی را با این محرومیت عظیم برم یگردد، (مقاله ،قصه ،شعر) را کنار گذاشته
درو نمای هی کارشان نگفت هاند .اما بخش ساندرسون و ماشین حساب نم یشناسم که نابینایی و نابینایان اهمیت ویژهای م ییابند؛ سئوا لهایی است .برای او طرح موضوع نابینایی
شما که خودتان نویسنده هستید، فلسفی خود را در زمان های که او ،حدود یک ماه وقت گذاشتم که را درو نمایه کارشان قرار داده باشند. مانند این که نیروی فو قالعادهی و روش نکردن جوانب گوناگون آن،
از نگاه حساس نویسندگان به اول درست بفهمم آن ریاض یدان در آثاری که تا کنون خواندهام ،این او برای مقابله با دشوار یهای این نسبت به ی کدست بودن نوع هنری
موضو عهای نامتعارف آگاهی بیشتر حتی ورود ز نها به کتابخان ههای چه کرده است .چون تا خودم موضوع همیشه در درج هی اول، زندگی فقدا نزده از کجا سرچشمه پرداخت دس تمایه اهمیت بیشتری
و بهتری دارید .در حالی که دیدرو نم یفهمیدم ،نم یتوانستم مطلب را استعاری و نمادین مطرح شده و م یگیرد؛ چگونه با لحظات روشن و دارد .این امر در مورد زمان تدوین
و آندره ژید نابینایان را در کل مثبت عمومی بطورکلی ممنوع بوده، حالی خواننده و متن را روان ترجمه برای من جالب بود که در این سه اثر، تاریک آن سر م یکند و نبرد امید و نگارش اصل اثر نیز صدق م یکند:
ارزیابی کردهاند ،گرت هوفمن تصویر کنم .در آثار ادبی اما باید اول کشف موضوع نابینایی به عنوان یک پدیده و ناامیدی در کدام میدان زندگیش دیدرو رسال هی خود را با عنوان
منف یای از شخصی تهای نابینای خطاب به همسر خود که او را م یکردم که در داستا نهای ژید و واقعی طرح شده است .البته که این طولانی «نام های دربارهی نابینایان
هوفمن ،کدام نکت هها و ترفندهای سه نویسنده ،نماد و استعاره را هم اتفاق م یافتد… برای آگاهی بینایان» در سال ،۱۷۴۹
خود به دست داده است. «بانو» م ینامد ،نوشته ،چیست؟ ادبی مهم و عمدهاند .برای نمونه، منظور نظر داشت هاند :دیدرو عصر چنین پرس شهایی متاسفانه در ژید داستان «سمفونی پاستورال»
آندره ژید به انحای گوناگون ،لحن روشنگری و اختلاف ح سگرایان و «گفتگوی زنده ،باز و ب یپرده» امینی را در سال ۱۹۱۹و هوفمن روایت
=فکر م یکنید تاثیر این کتاب آیا اصولا این «بانوی عزیز» نقش کاذبان هی کشیش را آشکار م یکند و خردگرایان را مطرح کرده ،آندره ژید با آبادی مطرح نم یشوند .شاید به هنرمحور «سقوط کوران» را در سال
من هم باید این کار را در برگرداندن دورویی اهل منبر را آشکار ساخته این دلیل که مصاحب هگر برای معرفی ( ۱۹۸۵و نه ۱۹۷۰؛ آ نگونه که در
که به تعبیر شما در نهایت به نوعی دیگری هم در تدوین تئور یهای و گرت هوفمن به نگارهی پیتر این روزنام هنگار و عضو تحریری هی کتاب آمده) آفریده است .این داستان
متن به فارسی انجام م یدادم. بروگل ،نقاش مشهور سدهی هجدهم «دویچ هوله» ترجیج داده از موازین به چگونگی خلق تابلوی پیتر بروگل،
«جهان مجازی و واقعی نابینایان» او بازی کرده است؟ پرداخته است .با این همه موضوع روزنام هنگاری زرد پیروی کند و با نقاش هلندی ،که عنوان «تمثیلی از
ـ دنی دیدرو بسیاری از آثار =اعتبار برخی از تزهایی که نابینایی و نابینایان واقعی که مورد به کار گرفتن رو شهای «مطالعات کوران» را هم یدک م یکشد ،پرداخته
را نشان م یدهد ،بر خوانند هی بینا فلسفی خود را به شکل نامه به نظر من بوده و م یخواست هام به آن آزمایشگاهی» به سئوا لهایی بپردازد است .در رسال هی دیدرو ،نابینایی
دوستان ،همکاران و خویشاوندانش دیدرو در نوشت هی نام هگون هی توجه بدهم ،از نظر این نویسندگان مانند «تا ب هحال عاشق شدی؟»« ،با و نابینایان ،در زمان هی جدل نظری
چیست؟ آگاه ساختن این خواننده نوشته است .من مطلبی در این دور نمانده و نقش عمده را داشته زنان بینا رابطه داشتی؟» یا «هی چگاه میان خردگرایان و ح سگرایان،
باره نخواندهام که نقش یا ب ینقشی خود مطرح م یکند ،سا لهاست است .به اضافه این آثار ،اهمیت به فاحش هخانه رفت های؟»…(کاش مضمون اصلی است و ژید در روایت
از ابعاد محرومیت نابینایی ،چه همسر دیدرو را در کارهای پژوهشی تاریخی بسیاری دارند به ویژه اثر مصاحب هگر از حساسیت زبان ی خود که در دو دفتر خاطرات یک
او برساند .اما از قرار آن دو همدیگر زیر سوال رفته .چرا برای تهی هی دیدرو .تاری خدانان نهادهای کمک بیشتری برخوردار بود و «کارگران کشیش ثبت شده ،نابینایی دخترکی
تاثیر یا بار عاطفی رفتاری برای او را بسیار دوست م یداشت هاند و دیدرو به نابینایان ،م ینویسند که نخستین فرانسو ی را دستاویز قرار م یدهد تا بر
مقال ههای بسیاری را خطاب به او این کتاب ،متون جدیدی که دنیای آموزشگاه نابینایان در فرانسه، جنسی» را «فاحشه» نم یخواند). سنت پیروی کورکورانه از آیی نهای
به همراه دارد؟ نوشته است .اصولا دیدرو به چندین تحت تأثیر همین رسال هی دیدرو پاس خهای آبادی به این قبیل
ـ اگر خوانندهی کتاب به خود زن که با آنها رابط هی ادبی و فلسفی نابینایانراتصویرم یکنند،انتخاب تأسیس شد« .سمفونی پاستورال» سئوا لها ،خود ب یخاصیتی مذهبی بتازد.
زحمت بدهد و همه این ۲۸۰صفحه داشته ،نام ههای زیادی نوشته است. مشهورترین و پرخوانندهترین اثر سئوا لهای آزمایشگاهی مصاحب هگر «گفتگویی شناور در سطح»
را دقیق بخواند ،ب یشک با حساسیت کاترین کبیر امپراتور روسیه ،دیدرو نکردید؟ بهتر نبود با اضافه کردن آندره ژید است و کتاب ِگرت هوفمن را روشن م یکند« :ما نابینایان با بخش چهارم مجموع هی «از چشم
و ظرافت بیشتری به پدیدهی را به کشورش دعوت کرده و برای برپای هییکیازمشهورتریننگارههای آد مهای بینا هیچ فرقی نداریم ».و نابینایان» ،به «معرفی مت نها و
نابینایی روی خواهد کرد و به ویژه تهیه و حفظ کتابخان هی خصوصی پانویس ،تصحی حها یا نظری ههای پیتر بروگل نوشته شده است. «عشق و دلدادگی قانون و قاعدهی مترجم آنها» اختصاص داده شده
با توضیحاتی که من در گفتگوی آخر و دانشنام هی او برایش مقرری است .علی امینی نجفی در پی شگفتار
کتاب دادهام ،نسبت به ما نابینایان تعیین کرده بوده .به گمانم منظور پیشروتر نسبت به دیدگا ههای =چرا اجزای کتاب را ترکیبی خاصی ندارد». کتاب نوید م یدهد که این مهم را
پی شداور یهای کمتری خواهد شما از محرومیت زنان ،زنان طبقه کتاب «از چشم نابینایان» را «نشر «به جای نوشتن یک مقال هی خشک
داشت .او در این کتاب با محرومیت فرودست باشد وگرنه زنان اشرافی دیدرو را هم مطرح م یکردید تا از یک رسال هی فلسف یـ علمی ماهی» در ایران در ۲۸۴صفحه و خالی» در قالب «گفتگویی زنده،
تاریخی نابینایان آشنا م یشود و در سدهی هجدهم میلادی و پس از باز و ب یپرده» با اسکندر آبادی انجام
سر انجام درم ییابد که توا نخواهی آن محف لهای ادبی برپا م یکردند که خواننده ب هطور قطع از جدیدترین به شکل نامه و دو داستان منتشر کرده است. داده است؛ وعدهی خوشی که هنگام
یا همان چیزی که پیشتر ما به آن اکثر ادیبان ،فیلسوفان و هنرمندان کیهان لندن با اسکندر آبادی ،به خواندن این محاورهی ۳۵صفح های
معلولیت م یگفتیم ،پدیدهی غریبی بزرگ وقت در آنها شرکت داشتند. نتایج و دستاوردهای پژوهشی در انتخاب کرد هاید؟ دلیل گذاشتن عنوان مترجم این کتاب گفتگویی به تدریج رنگ م یبازد و در پایان
نیست .خواننده متوجه م یشود که این محف لها در پیشبرد جنب شهای
این طیف از جامعه به همان اندازه ادبی و حتی اجتماعی نقش حساسی این زمینه آگاه م یشد؟ داشته است. چیزی از آن باقی نم یماند.
م یتوانند باهوش ،ک مهوش ،نی کخو را ایفا کردهاند .اگر به دیدرو برگردیم، ـ این طبیعی است که برخی از جدا از توضیحات و تفسی رهای
یا بدخو باشند که دیگران .معلولیت دانشنام های که او چندین سال تزهای دیدرو پس از ۲۵۰سال اعتبار =بهجت امید :ترجمه ،تعاریف آبادی در مورد مت نها و دیدگاههای
چیزی نیست که مختص نابینایان در تدوین آن تلاش کرده ،ادعا و خود را از دست داده و حتا از آغاز نویسندگان آنها ،این گپ طولانی که
باشد :ما امروز تندرستیم ،فردا ممکن شگردی همانند ویک یپِدیای امروز ارتجاعی بوده باشند .من البته در گوناگونی دارد .تعریف شما از این زیر ۸عنوان دست هبند ی شده ،در
است نباشیم .در ضمن معلولیت تنها ما داشته است .دیدرو م یخواسته سط ِح به ظاهر شسته ُرفت هی خود
به چشم ختم نم یشود :معلولیت مطالب علمی را به زبان ساده و برای ف نـ هنر چیست؟ شناور م یماند و در بهترین حالت
م یتواند سنی ،صنفی ،جنسی، همگان بیان کند و در این کار به زنان گواه صادق زمان درازی است که
شکلی ،مالی یا هرگون هی دیگری اسکندر آبادی :ترجمه فن و هنری مصاحب هگر برای کسب اطلاعات
باشد .این چیزی است که البته هم توجه داشته است. است که گاه از آفریدن و نوشتن یک گوگلی خود صرف کرده است؛
تلویحا با خواندن این کتاب به آن اثر سخ تتر و طاق تفرساتر است. اطلاعاتی که اغلب به خواننده در
=شما در «گفتگوی» بخش اثر ترجم هشده تنها هنگامی خوب جهت آشنایی با ابعاد «مت نها و
توجه داده م یشود. مترجم آنها» کمکی نم یکند از جمله
پایانی کتاب گفت هاید« :برای نا م بردن از آثاری که نویسندگان آنها
=شما در گفتگویی عنوان گویا به موضوع نابینایی پرداخت هاند،
خان مها مهم است که طر ِف خود بدون ذکر عنوان و محتوای آنها یا
کرد هاید که کتاب حاضر حاصل فیل مهای اکرا ننشدهای که گویا
مصاحب هکننده در فستیوا لهای
فعالیت و همکاری شما در گوناگون دیده است؛ البته بدون اینکه
نام و نشان فیلم و کارگردان و سال
«نهادهای مربوط به نابینایان» برگزاری فستیوال و محل برپایی آن
و… هم مطرح شده باشد .علاوه بر
است .این نهادها کدامند؟ این ،ابراز نظرها و تحلی لهای طولانی
ـ به یاد ندارم که گفته باشم این و تکراری مصاحب هگر در بسیاری از
کتاب حاصل همکاری من با نهادهای موارد ،از جمله دربارهی «برخور دهای
نابینایان است .من تا مد تها از تحقیرآمیز مردم با نابینایان در تمام
پاسخ به پرس شهای مردم دربارهی ادوار و هم هی جوامع» که ناشی از
نابینایی طفره م یرفتم .چون از طرز «ضع ف عام بشری [است] که در
پرسیدن آنها زیاد دل خوشی نداشتم جوامع و ساختارهای مبتنی بر
و اصرار داشتم که بر این مسأله تأکید ظلم و تبعیض [دیده م یشود]» و
زیادی نشود .مردم از من سوا لهایی انشاپرداز یهایی از این دست ،تنها
م یکردند که به نظرم بیجا م یآمد. به متور مشدن حجم این «گفتگو»ی
رفته رفته اما متوجه شدم که
حساسیت من بیجاست .من باید به
پرس شهای مردم پاسخ م یدادم حتی
اگر به نظر من ناجور و ب یربط بیایند.
به این خاطر آرام آرام به روشنگری
در زمین هی معضل نابینایی علاقمند
شدم و مثلا در رسان هی «دویچه وله»
به عنوان نمایندهی توا نخواهان به
ویژه نابینایان فعال شدم .از سوی
دیگر به عضویت انجم نها و نهادهای
یار یرسانی فنی نابینایی در آلمان
درآمدم که از جمله م یتوانم به
«جامع هی خودیاری کاربران نابینا
در آلمان» اشاره کنم که نر مافزارها
و سخ تافزارهای جدید ویژهی
نابینایان را آزمایش و بررسی م یکند.
انجمن دیگر «کتا بخان هی گویای
کتا بهای فارسی در برلین» است
که بیش از ۱۱هزار عنوان کتاب
شنیداری دارد و من در تأسیس آن
نقش سازندهای داشت هام.