Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۶۳ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪163‬‬
‫جمعه ‪ 1‬تا پنجشنبه ‪ 7‬ژوئن ‪2018‬‬

                                                                                                                         ‫رضا شاه‬                                 ‫«ژاکلین کندی» و فندک طلا‬
                                                                                                                            ‫و‬

                                                                                                                         ‫ایرانی‬
                                                                                                                         ‫زش ‌ترو‬

                                                                                                                         ‫دکتر عباس ن ّیری‬

‫بودم و خود او نیز ص ّحت روایت را‬         ‫مترجم ایرانی م ‌یرسد به خاطر شباهت‬     ‫در سالن بزرگی که سر راه رئیس اداره‬       ‫من در تیر ماه سال ‪ 1326‬به عنوان‬         ‫دلاری از طرف اریستوتل اوناسیس‬         ‫در سال ‪ 1966‬میلادی‪ ،‬چند سال‬
                       ‫تأیید کرد‪.‬‬        ‫فراوان او با دیگر اعضای هیئت ژاپنی‬     ‫گذرنامه و روادید بود قرار داشت این‬       ‫کارآموز به خدمت وزارت امور خارجه‬        ‫میلیاردر یونانی برای گاردینر ارسال‬    ‫پس از ترور جان اف‪.‬کندی رئیس‬
                                         ‫به این خیال که او نیز عضوی از هیئت‬     ‫دیدارها که به صورت ادای احترام از‬        ‫درآمدم و نخستین مسؤولیتم ثبت‬            ‫شد با نوشته کوتاهی به این مضمون‪:‬‬      ‫جمهور آمریکا‪ ،‬رابرت لیون گاردینر‬
‫زمانی که در اداره دوم سیاسی‬                                                     ‫جانب من و پاسخ ایشان که آن نیز از‬        ‫مکاتبات وارده به بایگانی آن وزارتخانه‬   ‫این چک بابت همان فندک است‪ ،‬اما‬        ‫میلیونر اهل نیویورک که شخصیت‬
‫وزارت امور خارجه (شوروی و کشورهای‬                   ‫است با او دست م ‌یدهد‪.‬‬      ‫حد یک تکان دادن سر بیشتر نبود به‬                                                 ‫اگر این مسأله را ادامه دهی‪ ،‬به خاطر‬   ‫عجیب و غریبی داشت‪ ،‬بانوی اول‬
‫اروپای شرقی) به صورت کارمند خدمت‬         ‫رئیس هیئت به زبان ژاپنی مطالبی‬                                                                               ‫بود‪.‬‬       ‫افتراء زدن به همسر رئیس جمهور‬         ‫پیشین آمریکا را به ویلای خود در‬
‫م ‌یکرد یک هیئت بازرگانی از مسکو به‬      ‫به رضاشاه م ‌یگوید مترجم به فارسی‬                ‫دفعات بیشمار اتفاق افتاد‪.‬‬      ‫در آن زمان مقامات این دستگاه‬                                                  ‫جزیره‌ای در «لانگ آیلند» دعوت‬
‫تهران م ‌یآید‪ .‬سفارت شوروی به افتخار‬     ‫سلیس و به قول معروف شسته رفته‬          ‫شهرت داشت که آن مرحوم (که‬                ‫(البته منظورم ث ّباتی نیست) قرب و‬          ‫آمریکا تعقیب قانونی خواهی شد‪.‬‬      ‫نمود‪ ،‬چندی پس از این ضیافت او به‬
‫هیئت میهمانی ترتیب م ‌یدهد و از‬          ‫اظهارات او را ترجمه م ‌یکند‪ .‬رضاشاه‬    ‫بدون تردید سالهاست به اصطلاح ادبا‬        ‫منزلت دیگری داشت ـ بر ادارات وزارت‬      ‫گفتنی است که برخی از اموال‬            ‫خبرنگاران چنین گفت‪ :‬بعد از شام‪،‬‬
‫رئیس و کارمندان اداره دوم سیاسی‬          ‫در پاسخ رئیس هیئت مطالبی را اظهار‬      ‫روی در نقاب خاک کشیده است) به‬            ‫امور خارجه شخصیت‌هائی ریاست‬             ‫شخصی و املاک ژاکلین کندی پس‬           ‫قهوه آورده شد و ژاکلین پس از صرف‬
‫نیز برای شرکت در میهمانی دعوت به‬         ‫م ‌یکند که باز مترجم به راحتی‪ ،‬بدون‬    ‫زبان انگلیسی نیز تسلط داشت ولی‬           ‫داشتند که بعداً به مقامات عالی دست‬      ‫از مرگ او در سال ‪ 1994‬در حراجی‬        ‫قهوه سیگاری گوشه لبش گذاشت‬
                                         ‫مکث به زبان ژاپنی برای رئیس و‬          ‫آنچه از آن تا حدود بسیار زیادی ب ‌یبهره‬  ‫یافتند ـ اگر حافظه‌ام درست یاری‬         ‫«سادبی نیویورک» به حراج گذارده‬        ‫و از فندک طلای همسرم «یونیس‬
                    ‫عمل م ‌یآورد‪.‬‬        ‫اعضای هیئت ترجمه م ‌یکند ـ رضا‬                                                  ‫کند مرحوم حسین قدس نخعی که‬              ‫شد که این فندک طلا هم جزو آن‬          ‫بیلی اوکس» استفاده کرد‪ ،‬ولی پس‬
‫در جریان این میهمانی احمد با یکی‬         ‫شاه به خیال اینکه مترجم ژاپنی است‬             ‫مانده بود صباحت منظر بود‪.‬‬         ‫بعداً وزیر امور خارجه و وزیر دربار‬                                            ‫از روشن کردن سیگار‪ ،‬فندک طلای‬
‫از اعضای هیئت صحبت م ‌یکند و نام‬         ‫خوشش م ‌یآید و از او سؤال م ‌یکند‬      ‫وی کوتاه قد بود و شباهت بسیار به‬         ‫شد رئیس اداره سوم سیاسی (اروپا و‬                                ‫اقلام بود‪.‬‬    ‫همسرم را که از روی میز برداشته‬
‫خود «فندرسکی» را که ب ‌یشباهت به‬         ‫شما فارسی به این خوبی را از کجا‬        ‫ژاپن ‌یهاداشت‪.‬گوئیکمالهمنشینبر‬           ‫آمریکا) بود و مرحوم حسین ن ّواب که‬      ‫در کتاب اخیرش‪ ،‬زندگینام ‌هنویس‬        ‫بود‪ ،‬بجای پس دادن‪ ،‬داخل کیف‬
‫نا ‌مهای روسی نیست به او م ‌یگوید‪.‬‬       ‫یاد گرفت ‌هاید‪ .‬مرحوم الف ـ الف تعظیم‬  ‫او اثر کرده بود‪ .‬به هر تقدیر‪ ،‬در دوران‬   ‫او نیز در کابینه دکتر مصدق وزیر امور‬    ‫آمریکایی به نام «دیوید هیمن»‬
‫در این حال یکی از همکاران اداره‬          ‫غرایی م ‌یکند و م ‌یگوید «قربان‪ ،‬چاکر‬  ‫سلطنت رضاشاه یک هیئت بلندپایه‬            ‫خارجه شد ریاست اداره عهود و امور‬        ‫مدعی شده است که ژاکلین با برادر‬                             ‫خود گذارد‪.‬‬
‫دوم سیاسی از راه م ‌یرسد و مطلبی‬                                                ‫ژاپنی به ایران م ‌یآید‪ .‬در برنامه هیئت‬                                           ‫همسرش رابرت کندی رابطه داشته‬          ‫«گاردینر» گفت من که شاهد‬
‫را به فارسی با احمد مطرح م ‌یکند‪.‬‬                           ‫ایرانی هستم»‪.‬‬       ‫شرفیابی به حضور رضاشاه گنجانده‬                     ‫حقوقی را بر عهده داشت‪.‬‬        ‫و این موضوع را همسر رابرت‪« ،‬اتل‬       ‫این صحنه بودم و نمی‌دانستم چه‬
‫پس از این مذاکره کوتاه‪ ،‬احمد دوباره‬      ‫رضا شاه مدتی او را ور انداز م ‌یکند‬    ‫شده بود و چون رضاشاه زبان خارجی‬          ‫در آن زمان رئیس اداره گذرنامه و‬         ‫کندی» می‌دانسته و نادیده گرفته‬        ‫عک ‌سالعملی نشان دهم پس از گذشت‬
‫با مخاطب قبلی خود صحبت را ادامه‬          ‫و با عصبانیت م ‌یگوید‪ :‬مردکه فلان‬      ‫نم ‌یدانست آقای «الف ـ الف» مأمور شد‬     ‫روادید شخصی به نام «الف ـ الف» بود‬      ‫است‪ .‬پس از ترور رابرت کندی‪ ،‬توسط‬      ‫لحظاتی سیگاری برداشتم و به دنبال‬
‫م ‌یدهد‪ .‬طرف روسی به او م ‌یگوید‪:‬‬        ‫فلان شده دروغ م ‌یگوئی‪ .‬ایرانی به‬      ‫که برای ترجمه در مراسم شرکت کند‪.‬‬         ‫که در گذشته دو بار به عنوان کارمند‬      ‫سرحان سرحان‪ ،‬یک فلسطینی ‪24‬‬            ‫فندک گشتم و از ژاکلین پرسیدم‬
‫«تواریش فارسی به این خوبی را کجا‬         ‫این بدترکیبی نم ‌یشود و وجود ندارد!‬    ‫هیئت ژاپنی به اتفاق مترجم ایرانی‬         ‫سیاسی در سفارت ایران در توکیو‬           ‫ساله‪ ،‬ژاکلین با اوناسیس ازدواج کرد‬    ‫این فندکی را که اینجا بود ندید‌های؟‬
‫یاد گرفتی» و هنگامی که احمد مل ّیت‬       ‫اکنون که از تسلط به زبان خارجی‬         ‫به کاخ مرمر م ‌یروند و قبل از ورود‬       ‫خدمت کرده بود و در نتیجه معروف‬          ‫و از او نیز جدا شد و همسر یک وکیل‬     ‫ژاکلین به این سؤال مستقیم من پاسخ‬
‫ایرانی خود را یادآور می‌شود طرف‬          ‫صحبت به میان آمد بد نیست که یادی‬       ‫رضاشاه‪ ،‬کنار یکدیگر قرار م ‌یگیرند و‬     ‫بود که به زبان ژاپنی تسلط کامل دارد‬                                           ‫منفی داد‪ .‬گاردینر م ‌یگوید موضوع را‬
‫روس نم ‌یتواند بپذیرد که یک خارجی‬        ‫از دوست بسیار عزیز از دست رفت ‌هام‬                                              ‫ـ تا آنجا که بیاد م ‌یآورم دوران ریاست‬                      ‫آمریکایی شد‪.‬‬      ‫دیگر دنبال نکردم‪ ،‬ولی سرانجام در‬
‫تا این درجه به زبان روسی مسلّط باشد‪.‬‬                                                            ‫به صف م ‌یایستند‪.‬‬        ‫اداره گذرنامه و روادید او دیری نپائید‪،‬‬  ‫این کتاب در ضمن ژاکلین را‬             ‫مصاحب ‌های قضیه را مطرح کردم و آن‬
‫روانش شاد که به راستی یکی از‬               ‫زنده یاد احمد میرفندرسکی بکنم‪.‬‬       ‫مرحوم «الف ـ الف» نیز در آخر خط‬          ‫در نتیجه شناسائی من از او از حد یک‬      ‫به رابطه داشتن با مارلون براندو‬
‫برجست ‌هترین مأموران دیپلماسی وزارت‬      ‫احمد به زبا ‌نهای روسی‪ ،‬فرانسه‬         ‫کنار هیئت ژاپنی م ‌یایستد‪ .‬رضاشاه‬        ‫دیدار در راهروی وزارت امور خارجه‬        ‫برای انتقا ‌مجویی از رابطه نیمه علنی‬            ‫را به اطلاع همه رسانیدم‪.‬‬
                                         ‫و آلمانی تسلط فراوان داشت و زبان‬       ‫وارد م ‌یشود و با یکایک اعضای هیئت‬       ‫تجاوز نم ‌یکرد ولی چون اداره بایگانی‬    ‫همسرش جان‪.‬اف‪.‬کندی با مریلین‬           ‫پس از چندی یک چک ‪ 5‬هزار‬
        ‫امور خارجه سابق ایران بود‪.‬‬       ‫انگلیسی را نیز خوب م ‌یدانست‪ .‬شنیده‬    ‫ژاپنی دست م ‌یدهد‪ .‬هنگامی که مقابل‬
                                                                                                                                                                             ‫مونرو متهم کرده است‪.‬‬

‫‪8 15‬‬

‫‪9 58‬‬                                         ‫‪6‬‬  ‫‪1‬‬
                                                                          ‫(سودوكو)‬
‫‪2 73‬‬
                                                                                                                         ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬
‫‪4 95‬‬                                            ‫‪21‬‬
                                                                                ‫‪2‬‬                                        ‫‪1‬ـ از سیاستمردان دوران قاجار و‬                                                                    ‫‪1‬‬
                                                                                                                                    ‫نخس ‌توزیر پیشین ایران‬
    ‫‪76‬‬                                              ‫‪3‬‬                                                                                                                                                                      ‫‪2‬‬
                                                                                                                         ‫‪2‬ـ آبشاری معروف در آفریقا ـ منظره‬
‫‪172‬‬                                          ‫‪8‬‬          ‫‪6‬‬                          ‫‪2‬‬                                     ‫‪3‬ـ از خواندنی‌ها ـ حیوانی است ـ‬                                                                   ‫‪3‬‬
                                                               ‫‪5‬‬
    ‫‪26‬‬                                ‫‪8‬‬                                                  ‫‪4‬‬                                                    ‫خداوند ـ رده‬                                                                 ‫‪4‬‬
                                                ‫‪6‬‬                                                                        ‫‪4‬ـ خاطر ـ کشنده و مهلک ـ فلاتی‬
‫‪31‬‬                        ‫‪7 82‬‬                                                     ‫‪4‬‬                                                                                                                                       ‫‪5‬‬
                                                                                                                                                     ‫است‬
    ‫‪4‬‬                                           ‫‪9 63‬‬                                                                     ‫‪ 5‬ـ خاندان ـ رنج و عذاب ـ کشوری‬                                                                   ‫‪6‬‬

‫‪ 8‬ـ رودخان ‌های در ایران‬            ‫عمودی‪:‬‬      ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                                                            ‫کوچک‬                                                                    ‫‪7‬‬
‫ـ خرس ـ تکرار یک‬                                                                                                         ‫‪ 6‬ـ پیشینیان و اجداد ـ شهری مذهبی‬
                          ‫‪1‬ـ از نویسندگان و‬                                                             ‫‪1‬‬                                                                                                                  ‫‪8‬‬
               ‫حرف‬        ‫داستانسرایان معروف و‬                                                                                       ‫در عراق ـ اشاره به دور‬
‫‪9‬ـ خاطر ـ از شهرهای‬                                                                         ‫‪2‬‬                            ‫‪ 7‬ـ اجبارـ روستا ـ شایسته و نیکوکار‬                                                               ‫‪9‬‬
                              ‫فقید معاصر ایران‬                                                                           ‫‪ 8‬ـ پیکر ـ دو دل ـ از شیرین ‌یهای‬                                                                 ‫‪10‬‬
    ‫ایران ـ دشمن نقد‬      ‫‪2‬ـ لقب وتخلص ـ‬                                                    ‫‪3‬‬
‫‪10‬ـ او هم مقامی دارد‬                                                                                                                                ‫سنتی‬                                                                   ‫‪11‬‬
‫پر مسؤولیت ـ از درجات‬            ‫رطوبت ـ توان‬                                               ‫‪4‬‬                            ‫‪9‬ـ از رشته‌های آموزش عالی ـ از‬                                                                    ‫‪12‬‬
                          ‫‪3‬ـ پایتخت کشوری‬                                                                                ‫اعضای داخلی بدن انسان ـ «کیوی»‬
              ‫ارتشی‬                                                                         ‫‪5‬‬                                                                                                                              ‫‪13‬‬
‫‪11‬ـ غزل ب ‌یابتدا ـ از‬       ‫است ـ دارای ریش‬                                                ‫‪6‬‬                                                  ‫ب ‌ههم ریخته‬
                             ‫‪4‬ـ سنگین ـ مشابه‬                                                                               ‫‪10‬ـ لاف ب ‌یپایان ـ تیرگی ـ ترعه‬                                                               ‫‪14‬‬
      ‫آثار ویکتورهوگو‬     ‫‪ 5‬ـ اجداد ـ تکرار یک‬                                              ‫‪7‬‬                            ‫‪11‬ـ گلی است ـ مژده ـ تکرار یک‬               ‫بیننده و مراقب ـ از پوشاک‬
                                                                                                                                                                             ‫ـ حرف همراهی‬                                  ‫‪15‬‬
                                         ‫حرف‬                                                ‫‪8‬‬                                                       ‫حرف‬
                          ‫‪ 6‬ـ فرو دادن غذا ـ‬                                                ‫‪9‬‬                               ‫‪12‬ـ فراه ‌مکردن ‌یها ـ از انواع شعر‬      ‫‪11‬ـ تازه ـ نوعی فلز ـ من ّور‬                      ‫افقی‪:‬‬
                                                                                                                         ‫‪13‬ـ راه ب ‌یپایان ـ مصون ـ تکخال‬            ‫‪12‬ـ از رؤسای جمهور‬
                                     ‫گلی است‬                                                ‫‪10‬‬                                                                       ‫پیشین افغانستان که ترور‬           ‫‪1‬ـ از گلف‌بازان بزرگ و‬
                          ‫‪ 7‬ـ پیشوا ـ از خطوط‬                                                                                                    ‫ـ سرایت‬                                                            ‫فقیدجهان‬
                                                                                                                              ‫‪14‬ـ پرحرفی ـ از علوم پزشکی‬                                ‫شد‬
                                       ‫ارتباطی‬                                                                           ‫‪15‬ـ بانوی شعر معاصر ایران ـ حرف ندا‬         ‫‪13‬ـ واحد پول کشوری‬                ‫‪2‬ـ سلسله کوهی است ـ‬
                                                                                                                                                                     ‫است ـ من و تو ـ با افزودن‬         ‫حرف ‌های تولیدی مرتبط با‬
                          ‫حل جدول شماره قبل‬                                                                ‫‪11‬‬                                     ‫حل جدول شماره قبل‬  ‫حرفی به آخر آن پلیس‬
                                                                                                                                                                                                                     ‫کشاورزی‬
                                                             ‫ب ‌هه ‌مریخته‬                         ‫افقی‪:‬‬                                                                       ‫مخفی م ‌یشود‬            ‫‪3‬ـ از تمد ‌نهای کهن جهان‬
                                                ‫‪9‬ـ حتم ـ مکان ـ مخفی و‬                                                                                               ‫‪14‬ـ قار‌های است ـ فریب‬            ‫ـ رسوم ـ بنیه ـ مادر به‬
                                                                                   ‫‪1‬ـ ازآهنگسازان معروف‬
                                                                ‫محرمانه‬            ‫فرانسه در قرن نوزدهم و‬                                                                       ‫ـ از پیامبران‬                            ‫عربی‬
                                                        ‫‪10‬ـ نور ـ آشکار‬                                                                                              ‫‪15‬ـ ازآثار ویلیام شکسپیر‬          ‫‪4‬ـ زمینه ـ او هم حرف ‌های‬
                                                ‫‪11‬ـ ویلونیست معروف‬                    ‫خالق «عذاب فاوست»‬
                                                ‫و فقید انگلیس در قرن‬               ‫‪2‬ـ از شهرهای زیبای اروپا ـ‬                                                            ‫ـ بدون تکلف و ساده‬                  ‫دارد فنی ـ امیدوار‬
                                                                                                                                                                                                       ‫‪ 5‬ـ وی ـ معاهده ـ پنهان‬
                                                                ‫گذشته‬                  ‫ُخرد شده ـ بی آغازی‬
                                                                                   ‫‪3‬ـ تنها ایرانی برندۀ جایزه‬                                                                                                 ‫شدن ب ‌هقصد صید‬
                                                                                                                                                                                                       ‫‪ 6‬ـ بخشی از کشور ما ـ‬
                                                                                                      ‫نوبل‬
                                                                                   ‫‪4‬ـ مخفی ـ تکرار یک حرف‬                                                                                                           ‫نوعی جاده‬
                                                                                                                                                                                                       ‫‪ 7‬ـ از دخانیات ـ اغلب‬
                                                                                                   ‫ـ عصاره‬                                                                                             ‫حیوانات دارند ـ شهری در‬
                                                                                   ‫‪ 5‬ـ لحظه ـ در دهان است‬
                                                                                                                                                                                                            ‫ایران ـ از کشیدن ‌یها‬
                                                                                      ‫‪ 6‬ـ عصیم ـ سالخورده‬                                                                                              ‫‪ 8‬ـ نه به‌عربی ـ قایق ـ‬
                                                                                   ‫‪ 7‬ـ شگرد ـ مابقی ـ چهره‬
                                                                                   ‫‪ 8‬ـ قسمتی از پا ـ «بنگاه»‬                                                                                            ‫فصلی است ـ از حیوانات‬
                                                                                                                                                                                                       ‫‪9‬ـ پیمودنی است ـ نوعی‬

                                                                                                                                                                                                         ‫رنگ مو ـ کشوری است‬
                                                                                                                                                                                                       ‫‪10‬ـ معرفت و اتیکت ـ‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18