Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۵ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬      ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                        ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪175‬‬
                                       ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬    ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                           ‫جمعه ‪ 2‬تا پنجشنبه‪ 8‬شهریورماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                       ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬      ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                       ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬      ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬      ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)83‬‬
                                       ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                       ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                 ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                          ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1264‬‬
                                       ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬          ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                     ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬     ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬              ‫احمد احـرار‬                   ‫روسـیه را از آسـتین انتقـام بیـرون‬     ‫مشیرالدوله‪ ،‬علاوه بر خالی بودن‬
                                       ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬      ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                   ‫آورد و به دفع شـ ّر دشـمنان بشریت‬      ‫خزانه و آشفتگی اوضاع اداری‪ ،‬در‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬         ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬      ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬                   ‫محمدجعفر «کنگاوری»‬            ‫بـه فعالیـت انداخت و بـاز فرصت به‬      ‫آذربایجان و گیلان با دو مشکل بزرگ‬
                                       ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬        ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬          ‫کمیسر تجارت‪ :‬ابوالقاسم‬                                                       ‫روبرو بود‪ .‬خیابانی در تبریز فرمانروا‬
                                       ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬          ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬                                                   ‫دسـت زحمتکشـان ایـران افتـاد‪.‬‬
                                       ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬       ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬                               ‫فخرائی‬        ‫قـوه ملـی جنـگل بـه اسـتظهار‬                    ‫بود و جنگل ‌یها در رشت‪.‬‬
                                                                             ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬                                                 ‫کمک و مسـاعدت عموم نو ‌عپروران‬         ‫ملک‌الشـعرای بهـار در «تاریـخ‬
                                                           ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬   ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬         ‫همچنیـن اداره «گارنیـزون» یـا‬         ‫دنیـا و اسـتعانت از اصـول حقـۀ‬         ‫مختصـر احـزاب سیاسـی ایـران»‬
                                                                                                                      ‫پـادگان تحت نظارت سـعدالله خان‬        ‫سوسـیالیزم‪ ،‬داخـل در مرحلـۀ‬            ‫م ‌ینویسـد‪« :‬نیـروی انگلیـس کـه‬
‫نبرد فرهنگ با زندگی‬                                                                                                   ‫درویـش‪ ،‬اداره حفظ‌الص ّحـه بـه‬        ‫انقالب سـرخ شـده و خـود را به‌نام‬      ‫بـه سـرکردگی ژنـرال دنسـترویل‬
                                                                                                                      ‫تصـدی دکتر منصور بـاور و معاونت‬       ‫جمعیـت انقلاب سـرخ ایران معرفی‬         ‫تـا باکـو پیشـرفت کـرده و اکنـون‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 27 - 1156‬اردیبهشت ماه ‪1386‬‬                                                                          ‫دکتـر عنایت‌السـلطنه‪ ،‬ارکان حزب‬       ‫می‌نماید و آماده اسـت که در سـایۀ‬      ‫بـه رشـت عقـب نشسـته بـود‪ ،‬و‬
                                                                                                                      ‫قشـون با عضویت احسـان‌الله خان‪،‬‬       ‫فداکاری و از خودگذشتگی‪ ،‬قوائی را‬       ‫صالح نم ‌یدانسـت بـا قـوای سـرخ‬
‫نمونه شکست سياست از فرهنگ‬              ‫دارد و م ‌یبايد سخت محدود باشد‪.‬‬       ‫حقيقت جمهوری ‌اسلامی در‬                  ‫معین‌الرعایـا‪ ،‬فتحعلی‌خـان ثقفـی‬      ‫کـه در ایـران برای اسـارت این قوم‬      ‫در ایـران بـه مجادلـه برخیـزد و از‬
‫و سنت هستيم و اکنون پيشگام‬             ‫در ميان خودی و غير خود ‌یهائی‬         ‫کمتر رويدادی خود را به اندازه هفته‬       ‫معـروف بـه توپچـی‪ ،‬دادگاه نظامی‬       ‫و جامعـۀ انسـانیت بـه‌کار افتاده‌انـد‬  ‫حیـث مهمـات و نفرات نیـز خود را‬
‫شکستن زنجير آهنين فرهنگ و‬              ‫که اين فرهنگ سراسر آخوندی را‬          ‫مبارزه با بدحجابی نشان داد‪ .‬از اولويت‬    ‫به‌ریاسـت شـیخ عبـدالله خـان‪،‬‬         ‫درهـم بشـکند و اصـول عدالـت و‬          ‫ضعیف‌تـر از حریـف م ‌یدید و دولت‬
‫سنتی «تنيده از خشونت و بافته از‬        ‫پوشانده است اين يک بال‌اترين جا‬       ‫حقير و غير انسانی فلسفه حکومتی‬           ‫اداره بودجـه تحـت تصدی سـلطان‬         ‫بـرادری را نه‌تنهـا در ایـران بلکـه‬    ‫ایـران نیـز چنیـن حقی بـه او نداده‬
                                       ‫را دارد‪ .‬مرد م ‌یتواند غير مسلمان را‬  ‫آن‪ ،‬تا قدرت و منابعی که در اختيار‬        ‫حسـن خـان زنـد‪ ،‬اداره تنظیمـات‬        ‫در جامعۀ اسالمی توسـعه و تعمیم‬         ‫بـود‪ ،‬از غازیـان واپـس نشسـت و به‬
               ‫کوردلی» شد‌هايم‪.‬‬        ‫تحمل کند ولی نامحرم را در نزديک‬       ‫دستگاه سرکوبگری اوست‪ ،‬و سرانجام‬          ‫بـه تصـدی علـی حبیبـی‪ ،‬اداره‬                                                 ‫شـهر رشت بازگشـت و آنچه روسی‬
‫زنان ايران حجاب اسلامی را که‬                                                 ‫در ناتوانی ذات ‌یاش در برابر جامعه‪،‬‬      ‫ارتباطـات ب ‌هتصـدی دکتر علی اکبر‬                            ‫ببخشد ‪.‬‬         ‫سـفید آنجـا بـود با هر قـدر مهمات‬
‫برای پوشاندن زيبائی زنانه و جدا‬                        ‫اموال زنان ‌هاش نه‪.‬‬   ‫همه در آن هفته خودنمائی کردند‪.‬‬           ‫حشـمتی‪ ،‬اداره سیاسـی به‌ریاسـت‬        ‫مطابـق ایـن بیانیـه‪ ،‬عمـوم‬             ‫کـه توانسـت با خود به رشـت برد و‬
‫کردنشان از جهان مردان‪ ،‬در واقع از‬      ‫غيرت جنسی يا ناموس (به معنی‬           ‫اين رژيمی است که در خطيرترين‬             ‫رضـا خواجـوی‪ ،‬اداره مباشـرت و‬         ‫رنجبـران و زحمتکشـان ایرانـی‬           ‫قـوای سـرخ بر اثـر وی پیـش آمده‬
‫زندگی و جامعه بود‪ ،‬به ضد خودش‬          ‫تکبر) که گرامی‌ترين ارزش‌های‬          ‫بحرا ‌نهای درونی و بيرونی‪ ،‬مسأله‬         ‫ارزاق به‌تصـدی علی طالع و معاونت‬      ‫را متوجـه م ‌یسـازد کـه جمعیـت‬         ‫انزلـی و غازیـان را به دسـت گرفت‬
‫درآوردند‪ .‬روسری تحميلی پروانه‬          ‫بيشتر مردان جهان سومی بويژه خاور‬      ‫حجاب رهايش نم ‌یکند‪ .‬زن را خوار‬          ‫سـید ابوالقاسـم کسـمائی‪ ،‬قورخانه‬      ‫انقالب سـرخ ایـران نظریاتـش را‬         ‫و عاقبـت نیـروی انگلیـس و قـوای‬
‫راهيابی به آموزشگاه و اداره شد و‬       ‫ميان ‌های است (خاورميان ‌های‪ ،‬جهان‬    ‫م ‌یشمارد ولی در کشورداری جای‬            ‫به‌تصـدی صـادق کوچک‌پـور و‬            ‫تحـت مـواد زیـر کـه در تبعیت آن‬        ‫قـزاق ایـران‪ ،‬گیالن را تخلیه کرده‬
‫د‌رهای زندگی اجتماعی را بر آنان‬        ‫سومی است که مسلمان هم باشد)‬           ‫اصلی را به مسأل ‌های که از زن ساخته‬      ‫تعلیمات پیاده به‌فرماندهی سـلطان‬      ‫ب ‌هوجـه ملزمـی وفـادار خواهـد بود‬     ‫بـه منجیـل و قزویـن واپـس آمدند‪.‬‬
‫گشود‪ .‬آن اندازه از اداره کشور که در‬    ‫از همين احساس مالکيت و نگرش‬           ‫است م ‌یدهد‪ .‬م ‌یتواند هزاران مأمور‬      ‫عبدالحسـین خـان ثقفی دایر شـد‪.‬‬                                               ‫میـرزا کوچ ‌کخـان زعیـم جنگلیان‬
‫چنين نظام سراپا هرج و مرج و تاراج و‬    ‫جنسیـ جنسيتی می‌آيد و زنان را‬         ‫انتظامی را به ياری د‌هها هزار اوباش‬      ‫اندکی بعد روزنامۀ «کامونیسـت»‬             ‫به‌اطالع عمـوم می‌رسـاند‪:‬‬          ‫کـه در قریـۀ پسـیخان؛ پسـخو‬
‫ناشايستگی ممکن است بی مشارکت‬           ‫در اين فضای فرهنگی‪ ،‬در هر گوشه‬        ‫زن و مرد بسيجی بفرستد و صد و‬             ‫بـه مدیریـت سـید جعفر جـوادزاده‬       ‫‪1‬ـ جمعیـت انقالب سـرخ ایران‬            ‫کـرده بـود‪ ،‬فضـا را خالـی یافتـه‬
‫زنان نمی‌شود که دارند اکثريت‬           ‫جغرافيای جهان باشد‪ ،‬به تيره روزی‬      ‫پنجاه هزار زن را در يک هفته دستگير‬       ‫خلخالـی (کـه بـا نـام خانوادگـی‬       ‫اصـول سـلطنت را ملغـی کـرده‪،‬‬           ‫وارد رشـت گردیـد و بـا حزبـی کـه‬
‫درس‌خواندگان ايران می‌شوند‪ .‬از‬         ‫محکوم کرده است‪ .‬زن در اين جهان‬        ‫کند ولی با همه صحن ‌ههای شر ‌مآوری‬       ‫پیشه‌وری در زمان سلطنت رضاشاه‬         ‫جمهوری را رسـماً اعالن می‌نماید‪.‬‬       ‫از بلشـوی ‌کهای ایرانـی و قفقازی و‬
‫سوی ديگر ذوق زيباشناس ‌یشان از‬         ‫خاور ميان ‌های‪ ،‬ارزش فرديش هرچه‬       ‫که م ‌یآفريند از پس زنان بر نم ‌یآيد‪.‬‬    ‫بـه زنـدان افتاد و در سـالهای بعد از‬  ‫‪2‬ـ حکومـت موقـت جمهـوری‬                ‫روسـی سـرانجام یافتـه بـود اتحـاد‬
‫روسری زيوری خوشايند برای زيباتر‬        ‫باشد‪ ،‬ناچار انسان درجه دو است‪.‬‬        ‫مانند پيکا‌رهای گاهگاهی گردآوری‬          ‫جنـگ دوم جهانـی فرقـه دموکرات‬         ‫حفاظـت جـان و مـال عمـوم اهالی‬         ‫کـرده ادارات را از مأموریـن دولـت‬
‫کردن پوشش زنانه ساخت که يکی از‬         ‫مالکيتی که تا حق کشتن م ‌یرسد‬         ‫بشقا ‌بهای ماهوار‌های‪ ،‬ناگزير است‬        ‫آذربایجـان را تشـکیل داد) انتشـار‬                                            ‫خالـی کـرده خـود متصرف گشـت‬
‫بهترين و تکامل يافت ‌هترين جلو‌ههای‬    ‫نمی‌تواند با برابری و حقوق بشر‬        ‫به موفقي ‌تهای موقتی دل خوش کند‪.‬‬         ‫یافـت‪ .‬ایـن روزنامـه ناشـر افـکار‬                ‫را به‌عهـده می‌گیـرد‪.‬‬       ‫و بـ ‌هزودی مازنـدران را تصـرف کرد‬
                                       ‫سازگار شود؟ زن خاورميان ‌های تا‬       ‫رژيمی که سراپای فلسفه اجتماعی‬            ‫جنـاح تنـدرو انقلابیـون گیالن‬         ‫‪3‬ـ هـر نوع معاهده و قراردادی را‬        ‫و اعالن حکومت جمهـوری داد‪»...‬‬
                 ‫هر تمدنی است‪.‬‬         ‫هنگامی که در درون خود بر ضد اين‬                                                                                      ‫کـه به‌ضـرر ایـران‪ ،‬قدیمـاً و جدیداً‪،‬‬
‫سران رژيم از تندرو و ميان ‌هرو در‬                                                                                                                           ‫بـا هـر دولتـی منعقـد شـده لغـو و‬

                                                                                                                                                                           ‫باطل می‌شناسـد‪.‬‬

                                                                                                                                                            ‫سرکلشه روزنامه «کامونیست»‬

‫برابر اين جوشش انرژی هر شيو‌های را‬     ‫فرهنگ طغيان نکند و خود را نخست‬        ‫و حکومتی‌اش اسلام آخوندی‬                               ‫به‌شـمار می‌رفـت‪.‬‬       ‫‪4‬ـ حکومـت موقـت جمهـوری‬                ‫ایـن قضایـا در اواخـر دوران‬
‫به بيهوده آزمود‌هاند و اکنون نوميدانه‬  ‫انسان با حقوق فطری ـ طبيعی که‬         ‫برخاسته از «رساله»‌هاست و هر‬             ‫دولـت انقلابـی‪ ،‬تعـدادی از‬            ‫همـه اقـوام بشـر را یکـی دانسـته‬       ‫زمامـداری وثوق‌الدولـه رخ داد‪.‬‬
‫به خشونت برهنه دست می‌برند‪.‬‬            ‫هيچ با مرد تفاوتی ندارد نشناسد اين‬    ‫چند غير آخون ‌دها به ناچار در آن سهم‬     ‫مأموریـن دولـت مرکـزی را خلع ید‬       ‫تسـاوی حقـوق دربـارۀ آنـان قائل و‬      ‫مقدمات کار‪ ،‬در دیدار میرزا کوچک‬
‫ولی پايان مبارزه با بدحجابی از هم‬      ‫جامعه‌هائی را که مايه شرمساری‬         ‫روزافزون دارند‪ ،‬در جهان بين ‌یاش‬         ‫و اخـراج کـرد‪ .‬بـه محسـن اتابکـی‬      ‫حفـظ شـعائر اسالمی را از فرایـض‬        ‫خـان بـا فرماندهان ناوگان سـرخ بر‬
‫اکنون آشکار است‪ .‬ديگ نارضائی با‬        ‫سده ما هستند دگرگون نخواهد‬            ‫آخوندی است‪ ،‬می‌خواهد با تکيه‬             ‫پیشـکار مالیـه اجـازه داد دارایـی‬                                            ‫روی کشـتی «کورسـک» فراهـم‬
‫اين پست ‌یها جوشند‌هتر خواهد شد‪.‬‬       ‫کرد‪ .‬مردان هرچه بکنند تا زنان خود‬     ‫بر امکانات بزرگ ايران و ايرانيان بر‬      ‫را تحویـل داده بـه تهـران مراجعت‬                      ‫خـود می‌دانـد»‪.‬‬        ‫شـده بـود‪ .‬میـرزا کوچـک خـان و‬
‫و زمانی خواهد رسيد (اگر نرسيده‬         ‫برنخيزند به جائی که م ‌یبايد نخواهند‬  ‫جهان اسلام سروری يابد و با جهان‬          ‫کند‪ .‬محسـن صدر «صدرالاشـراف»‬          ‫حکومـت جمهـوری در گیالن‬                ‫احسـان‌الله خـان (دوسـتدار) در‬
‫باشد) که هيچ شيوه‌ای کارساز‬            ‫رسيد‪ .‬به ايران صد ساله گذشته‪ ،‬حتی‬     ‫غرب بويژه آمريکا در افتد‪ ،‬و آنگاه‬        ‫رئیـس اسـتیناف گیالن و صدیـق‬          ‫ب ‌هسـرعت شـکل گرفـت‪ .‬کمیتـ ‌های‬       ‫رأس چری ‌کهای جنگل وارد رشـت‬
                                                                             ‫با روحي ‌های که تنها به کار اداره قم‬     ‫اعلـم «دکتر عیسـی صدیق» رئیس‬          ‫ب ‌هنـام «روکـم» یـا کمیتـه انقالب‬     ‫شـدند و دو روز بعـد‪ ،‬در اجتمـاع‬
                     ‫نخواهد بود‪.‬‬                        ‫به ترکيه بنگريد‪.‬‬     ‫م ‌یخورد با هرچه اسباب نيرومندی‬          ‫معـارف و اوقـاف از کار برکنـار‬        ‫(کمیتـه رولوسـیونر) بـا عضویـت‬         ‫بـزرگ مـردم رشـت‪ ،‬اعلامیـه‌ای‬
‫خب ‌رهای هر روزه از فشار بر زنان‪،‬‬      ‫اکنون ما اين بيداری و طغيان زنان‬      ‫کشور است پيوسته به جنگ م ‌یآيد‬           ‫و به‌عنـوان عناصـر ضـد انقلابـی‬       ‫کازانف فرمانده قوای شوروی مستقر‬        ‫حاکـی از انحالل رژیم سـلطنتی و‬
‫دانشجويان‪ ،‬کارگران‪ ،‬و معلمان د ‌لها‬    ‫ايران را م ‌یبينيم‪ .‬برای نخستين بار‬   ‫و نيروی خود و فرصت ملت را تباه‬           ‫بازداشـت شـدند‪ .‬کماندانـی شـهر‬        ‫در گیالن‪ ،‬میـرزا کوچـک خـان‪،‬‬           ‫تشـکیل حکومت جمهوری‪ ،‬ب ‌هشرح‬
‫را به درد م ‌یآورد ولی اميد را زنده‬    ‫در تاريخ ايران مسلمان شده‪ ،‬يک‬         ‫می‌کند‪ .‬در اين روحيه زن جای‬              ‫اعلانـی منتشـر کـرد که بـه موجب‬       ‫کامـران آقایـوف عضو حـزب عدالت‬
‫نگه می‌دارد‪ .‬فشار در آنجاهاست‬          ‫توده تعيين کننده ‪critical mass‬‬        ‫مرکزی دارد ـ به همان رسال ‌هها نگاهی‬     ‫آن عبـور از جـاده عـراق (جـاده‬        ‫باکـو‪ ،‬احسـا ‌نالله خـان دوسـتدار‪،‬‬                   ‫زیـر انتشـار دادنـد‪:‬‬
‫که پايداری هست‪ .‬رهائی ما نيز در‬        ‫از زنان در کار دگرگون کردن اين‬        ‫می‌توان انداخت‪ .‬با زن به دلخواه‬          ‫رشـت ـ تهـران) موکول بـه دریافت‬       ‫فن‌گائـوک آلمانـی‪ ،‬میرصالـح‬            ‫«احـرار جنـگل پنـج سـال و نیم‬
‫آنج‌اهاست که فشار بيشتر احساس‬          ‫فرهنگ وحشيانه قرون وسطائی‬             ‫مردی که چادر و جدائی وسواس آميز‬          ‫اجاز‌هنامـۀ رسـمی بـود و نیـز تأکید‬   ‫مظفرزاده‪ ،‬معی ‌نالرعایا و کارگاریتلی‬   ‫اسـت بـا مواجهـه بـه مشـق ‌‌تهای‬
‫می‌شود‪ .‬زنان چه به دليل شمار‬           ‫است ـ پديده‌ای يگانه در سراسر‬         ‫زن و مرد سراسر نگرش او را جنسی‬           ‫م ‌یکـرد‪ :‬اولا کلیـه مراجعـات ارتش‬    ‫تشـکیل شـد و عمـارت متروپـل‬            ‫طاق ‌تفرسـا در مقابـل قـوای ظالـم‬
‫ميليونی خود و چه تاکتيک‌های‬            ‫سرزمي ‌نهای ناشادی که در چنگال‬        ‫و جنسيتی کرده است چه م ‌یتوان‬            ‫سـرخ (نیروهـای شـوروی) بایـد به‬       ‫(بعدهـا محـل ادارۀ ثبـت اسـناد)‬        ‫انگلیـس و ایـران و همچنیـن در‬
‫درخشان‪ ،‬و چه پيگيری‌شان‪ ،‬در‬            ‫اين فرهنگ به واپسماندگی محکوم‬         ‫کرد؟ مردی که از سخن خدای خود‪،‬‬            ‫اداره کماندانـی ارجـاع شـود‪ .‬ثانیـاً‬  ‫رشـت را مرکـز فعالیـت خـود قـرار‬       ‫مقابـل مرتجعیـن سـتمگر و اربـاب‬
‫صف نخستين پيکار رهائی و بازسازی‬        ‫شده‌اند‪ .‬همه قدرت تبليغاتی و‬          ‫آن تکه «کشتزار» از همه به دلش‬            ‫ارتش سـرخ و عمـوم اهالی موظفند‬        ‫داد‪ .‬سـپس اعضـای دولت انقلابی به‬       ‫القـاب و مناصـب دروغیـن‪ ،‬قیـام و‬
‫ايران هستند‪ .‬پيکار يا «کمپين»‬          ‫سرکوب حکومت اسلامی در سه دهه‬          ‫نزدي ‌کتر است‪ ،‬با زن چه بايد بکند؟‬       ‫عـادات مملکتـی و شـعائر دینـی را‬      ‫ایـن شـرح برگزیده و معرفی شـدند‪:‬‬       ‫بـا اشـ ّد مصائـب مقاومـت کـرده تـا‬
‫يک ميليونی زنان بدي ‌عترين شيوه‬        ‫گذشته از اين جنبش ژرف و فراگير‬        ‫چگونه م ‌یتواند او را در اختيار گيرد‬     ‫مراعـات نمـوده مرتکـب منهیـات‬         ‫سرکمیسر و کمیسر جنگ‪:‬‬                   ‫روزی کـه موفـق بـه نجـات طبقات‬
‫مبارزه و فصل تاز‌های در پيکار مدنی‬     ‫فرومانده است‪ .‬اين يک ميدان ديگر‬                                                                                                                             ‫زحمتکـش شـوند‪ .‬انگلیسـها ایـن‬
‫جامعه ايرانی است و حکومت در‬            ‫نبرد بازندۀ فرهنگ و سنت با زندگی‬                   ‫و به ملکيت در آورد؟‬                                 ‫نشو ند ‪.‬‬                        ‫میرزا کوچک‌‬          ‫نیروهای ملی را که در زوایای جنگل‬
‫برابرش کاری از پيش نخواهد برد‪.‬‬         ‫است‪ .‬فرهنگ و سنت می‌تواند بر‬          ‫پوشاندن زن و در پرده نگهداشتنش‬           ‫دو مـاده اخیـر‪ ،‬نشـان از اختالف‬       ‫کمیسر داخله‪ :‬میرشم ‌سالدین‬             ‫گیالن آخریـن امیـد احـرار سـایر‬
‫پيام زن پيشرو ايرانی با اين پيکار‬      ‫سياست چيره شود ـ در واقع نقش‬          ‫نخستين اولويت چنين رويکردی‬               ‫نظر میـان رهبران حکومـت انقلابی‬                                              ‫ولایـات کـه مقهـور قـوای دشـم ِن‬
‫به همه لاي ‌ههای اجتماعی م ‌یرسد‪.‬‬      ‫فرهنگ و سنتی که زمانش سرآمده‬          ‫است‪ .‬م ‌یبايد اگر بتوان او را از گهواره‬  ‫داشـت که بخشـی از آنهـا ب ‌هزعامت‬               ‫وقاری «وقارالسلطنه»‬          ‫شناخته‌شـده می‌باشـند‪ ،‬مانـع و‬
‫فريا ‌دهای اعتراض زنانی که آنان را‬     ‫تهی کردن جامعه از سياست است ـ‬         ‫تا گور از دسترس مردان ديگر به دور‬        ‫میـرزا کوچـک خـان بـه اعتقـادات‬       ‫کمیسر خارجه‪ :‬سیدجعفر‬                   ‫عایـق مقاصـد خویـش دانسـته در‬
‫بهدروناتومبي ‌لهایبسيجیکشيدند‬          ‫ولی در برابر زندگی شکست خواهد‬         ‫داشت؛ سخ ‌تترين کيف ‌رها را بر او‬        ‫مذهبـی و ملـی پایبنـد بودنـد و‬                                               ‫مقـام محـو این قوه برآمدنـد که آثار‬
‫و فريا ‌دهای مرگ زنان سنگسار شدۀ‬       ‫خورد زيرا جامعه انسانی سرانجام‬        ‫و مردانی که اين مقد ‌سترين حق‬            ‫بخشـی دیگـر درنگ در تبلیـغ مرام‬              ‫«محسنی صومع ‌هسرائی»‬            ‫فجایع و فضایـح تاریخی آنان قر ‌نها‬
‫حکومت يا خانواده در اين امض‌اها‬        ‫نياز به سياست در معنی درست‬            ‫مرد مسلمان را زير پا می‌گذارند‬           ‫کمونیسـتی و برافراشـتن پرچـم‬          ‫کمیسر ما لیه ‪ :‬محمد علی‬                ‫در گیالن باقـی خواهـد مانـد‪ .‬ولـی‬
‫نگهداشته خواهد شد و روزی به‬            ‫يونان ‌یاش دارد‪ :‬خوب زندگی کردن‪،‬‬      ‫روا دانست‪ .‬محرم و نامحرم زير هر‬          ‫سـرخ را جایز نم ‌یدانسـتند‪ .‬روزنامه‬                                          ‫خداونـد قادر متعال کـه بندگانش را‬
‫آزادی نه تنها زن ايرانی‪ ،‬بلکه مرد‬      ‫فرد انسانی را با همه طبع فساد پذير‬    ‫عنوانی بيايد ـ از پاکدامنی و سلامت‬       ‫«کامونیسـت» افـکار و نظریات گروه‬                         ‫«پیربازاری»‬         ‫هیچـگاه از نظـر رأفـت دور نم ‌یدارد‬
‫ايرانی نيز از فرهنگی که فرا آمدش‬       ‫او به فضيل ‌تهائی که هم در درون‬       ‫اخلاقی و «ارزش» ـ معنائی جز اين‬          ‫دوم را منعکـس م ‌یکـرد درحالـی‬        ‫کمیسر قضائی‪ :‬محمودآقا‬                  ‫و راضـی نم ‌یشـود کـه ودایعـش را‬
‫چنين حکومت و سياستی است ياری‬           ‫اوست و هم برای باقی ماندنش در‬         ‫ندارد که حق دسترسی به زنان در‬            ‫کـه روزنامـه «جنـگل» ارگان گـروه‬                                             ‫تـا ابد اسـیر چنگال قهر سـتمکاران‬
                                       ‫جامعه ضرورت دارد‪ ،‬رساندن‪ .‬ما خود‬      ‫معمول ‌یترين صورت آن نيز بار جنسی‬                                                                     ‫«طلوع»‬          ‫ببیننـد‪ ،‬دسـت قهرمانـان عدالتخواه‬
                    ‫خواهد داد‪	 .‬‬                                                                                                             ‫اول بـود‪.‬‬      ‫کمیسر پست و تلگراف‪ :‬آقا‬

                                                                                                                                                                                    ‫نصرالله‬
                                                                                                                                                            ‫کمیسر فوائد عامه‪ :‬محمدعلی‬

                                                                                                                                                                                    ‫خمامی‬
                                                                                                                                                            ‫کمیسر معارف و اوقاف‪ :‬حاجی‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17