Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۹ (دوره جديد
P. 12
خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط داریوشهمایونروزنام هنگاریبرجسته، صفحه - Page 12 - 12شماره 1645
موجود در خاورمیانه ،بسیاری از آنها نظری هپردازی جستجوگر و نوجو ،و جمعه 30شهریورماه تا پنجشنبه 5مهرماه 1397خورشیدی
همچنان معتبرند و گویی همین امروز سیاستمداری مل یگرا و میه ندوست
نگاشته شدهاند .مقالات قدیم یوی بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()87
در دهههای سی تا پنجاه خورشیدی
همچنین بازتاب مستند موقعیت منطق های و جهانی آگاهی داشت. ( کیهان لندن شماره ) 1268
سیاسی و اجتماعی ایران هستند. وی سالهای طولانی در روزنام ههای
داریوش همایون از همین رو ما به بازنشر گلچینی از معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران احمد احـرار این اقدامات تب ّری جسته و همگی رویداد دیگری که مشیرالدوله
آثار داریوش همایون میپردازیم که اصلی روزنامهی «آیندگان» بود هواخواه وحدت ملی هستند ،و قوۀ در مقام حل و فصل آن برآمد،
(۵مهر،۱۳۰۷تهران۸-بهمن،۱۳۸۹ژنو) در سالهای تبعید پس از انقلاب ۵۷ که صفح های نوین در تاریخچهی علماء و قنسولها دیدن میکنند. جنگی این آقایان هم چیز مهمی غائلۀ تبریز بود .با این هدف،
با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک روزنامهنگاری ایران گشود.همایون در بازدید علماء و قنسولها شش نیست و قلع و قمع آنها در کمال مخبرالسلطنه (مهدیقلی هدایت)
داشت .مقالاتی که در این ستون مهارت روزنامهنگاری و تسلط خود سوار قزاق همراه من است .مردم سهولت ممکن است .این بود که را که وزیر مالیه بود با اختیارات
م یخوانید ،از آرشیو کیهان لندن بر زبان فارسی را با ایدههای سیاسی از حضور من در تبریز آگاه شدند. به قزاقان نظامیه امر داد به شهر تام بهعنوان والی آذربایجان روانۀ
خویش در هم آمیخت و از دههی ۳۰ در عبور ،از چشم کسبه پیداست رفته و به مرکز قیام یعنی دارالایاله
انتخاب شدهاند. خورشیدی به این سو ،نوشتههایی از که استغاثه دارند .از در ژاندارمری حمله و آنها را متفرق ،و از آنها نزع آن دیار کرد.
که میگذرم بوقی میزنند .شیپور اسلحه کردند .شیخ محمد رئیس هدایت ،در «خاطرات و خطرات»
استراتژی نادرست در همگرائی ندارند .رئیس ژاندارم به دیدن من قیام در خانهای پناهنده و در م ینویسد« :صحبت غیر رسمی از
نیامد ولی به پیغام اظهار انقیاد زیرزمین متواری شده بود .قزاقها حرکت من به آذربایجان هست ولی
کیهان لندن شماره 21 - 1164تیر ماه 1386 به هدایت دختربچهای که به آنها رسماً مذاکره نمیشود .کسی هم
کرد... گفته بود شخصی در این خانه نیست .محمدحسن میرزا ولیعهد را
همه افراطيان باشد ــ در کشاندن امريکا و جاهای ديگر برای استفاده د ر گفتگوها ئی که د ر با ر ه در نوبت ثانی که مشتیج نزد است برای گرفتن او به این محل به افتضاح از تبریز بیرون کردهاند.
امريکا به حمله به ايران ،و همنوائی از مسائل قومی ايران برای ضربه گردهمائی اخير پاريس ــ دنباله من آمد و نقشۀ سابق را تکرار آمده ،و شیخ که به قصد دفاع از عینالدوله و سپهسالار را هم عذر
پارهای محافل امريکائی با اين زدن به رژيم اسلامی دريابند .اما تلاشهای يکی دو ساله گذشته کرد گفتم اطراف کار را باید درست خود به سمت آنها تیراندازی کرده خواستهاند .در تهران سهل است
تلاشها ،میبايد برای متقاعد جاذبه تشکيل نهادی دربرگيرنده برای راه اندازی يک نهاد ملی و دید ،نمیخواهم زد و خورد بسیار بود آماج شلیک قزاقها شده مقتول کلاه را کج گذاردن و باد زیر بغل
کردن چپ واقعگرا و دمکرات ايران سازمان قومی که دور افتادهترين جايگزين جمهوری اسلامی ــ بشود و تلفات واقع گردد ...دو گردید ،ولی دکتر مأمور معاینۀ انداختن .از خیابانی تلگرافی رسید
به ضرورت بازنگری در اتحادها و سازمانهای سياسی از مبارزه درگرفت نکتههای اصلی يا به نظر ساعت به غروب مانده به قزاقخانه جسد استدلالاتی میکرد که شیخ خطاب به وثوق السلطنه (دادور)
همکاریهای پيشين بسنده باشد. همگانی هستند ،نيرومندتر بود به نيامد ،يا اهميتی که میبايد به آن رفتیم .میبایست تصمیم گرفت. محمد خودکشی کرده است و شاید که فلانی اگر میآید تنها بیاید.
طيف اصلی چپ ،رويارو با خطرهائی ويژه که خيال میکردند خواهند داده نشد و يا بحث را به سطحی باز از رئیس پرسیدم که به عمل خیابانی در یک دو مراسله هم مرا
که موجوديت ايران را از بيرون و توانست نيروهای چپ همراه آن که ما با آن آشناتر و آسودهتريم ،به خودتان اطمینان دارید که کار این قول ،بیوجه هم نباشد». هممسلک محترم خطاب میکند...
درون تهديد میکند نمیخواهد سازمانهای قومی را نيز درکنار سطح روابط شخصی ،فروکاستند. دنباله پیدا نکند؟ اطمینان داد. شر ح و قا یع ر ا ا ز ز با ن دولت در امر آذربایجان مر ّدد است.
اسير رويکردها و شعارهای گذشته عنا صر ی ا ز مشر و طه خو ا ها ن پيش از ورود به هر بحثی در شامی حاضر شده بود ،صرف شد. من به احوال روحیۀ تبریز آشنا
بماند .اگر کسانی در انتظار برهم بنشانند .به هشدارهای فراوان اين باره دو نکته را میبايد روشن من قدری با لباس در رختخواب مخبرالسلطنه بشنویم: بودم و قیام را بازی میدانستم و
خوردن اوضاع به ميدان پريدهاند توجه ننمودند و در نشست برلين کرد .نخست ،هيچ کدام از مخالفان غلتیدم تا سپیده دمید .در را باز « خیا با نی به و ثو قا لسلطنه تصور مخالفت نمیکردم .در هیأت
و نمیدانند پيامدهای اقداماتشان از حقوق سياسی اقوام ايران دم آن تلاشها با همگرائی نيروهای کردم .صدای تیر میآمد ،گاهی تلگر ا ف کر د ه بو د فلا نی تنها گفتم آذربایجان را بهمفت نمیشود
چيست ،کسان بيشمار ديگری از زدند و با همه تذکراتی که پس از سياسی گوناگون بر امر ملی يعنی بر کمتر ،گاهی بیشتر .سر آفتاب، بیاید .من هم تنها رفتم ..همه جا از دست داد ولو کار به جنگ در
جمله همه سازمانهای سياسی آن داده شد باز در لندن بر آن تاکيد دمکراسی و حقوق بشر و يکپارچگی ظفر ا لد و له خبر د ا د که مر کز در راه خرمنها نکوفته مانده و قافلانکوه بکشد .من حاضرم به
سراسری و با پشتوانه ،و نه محدود نهادند .اکنون آن سازمانهای قومی ايران ،مشکلی ندارند و از همه کمتر نظمیه ،عالیقاپو و مرکز تلفن به گلهها در حصار محصورند و رعایا آذربایجان بروم .در جلسۀ شنبه
به افراد همزبان ،درطيف گسترده پس از نشست پاريس ،واژه قوم را کسانی که از دو دهه پيش از هر از ترس شاهسون ،تفنگ به دست ششم ذیحجه تصمیم گرفته شد،
فرصت نويدبخشی در اين راستا تصرف ماست... در برجها نشستهاند .این است
چپ و راست هستند که به صراحت نيز از قاموس خود برداشتهاند و بهره گرفتهاند و واژه دگرانديش
يا بطور ضمنی به دفاع از ايران در ايران برايشان کشوری از مليت يا را به زبان فارسی دادهاند که به مخبرالسلطنه (مهدیقلی هدایت) وثوق الدوله محمد خیابانی
ملتهاست و مليت يا ملت را زبان معنی برابر شناختن مخالف و «غير
تماميت آن برخاستهاند. و کينه زبانی تعريف میکند .آنها تا خودی» با خود است .دوم ،همه روز دیگر ،نزدیک ظهر از طرف احوال آزادیستان که آزادیخواهان من سهشنبه نهم حرکت کردم»...
ا کنو ن بر جا يگز ين سا ز ا ن جائی میروند که با ناديده گرفتن آنها به تمرکز زدائی در حکومت و نظمیه (شهربانی) همهمه شنیده برای نجات آن دامن به کمر زده (شهریورماه )1299
است که نه تنها بر مخاطرات اعلاميه جهانی حقوق بشر ،حقوق برقراری حقوق فرهنگی گويندگان شد .صدای کف زدن ،قیه و قیام فرمودهاند ،به قعود هم معتقد
نهفته در استراتژی خود ،بلکه شهروندی ايرانيان را انکار میکنند زبانهای غير فارسی به موجب فریاد .گفتم چیست؟ گفتند نعش نیستند و از تهران وجوه متوقعند. در خاطرات عبدالله مستوفی
بر محدوديتهای فلج کننده آن و آن حقوق را برای «ملت»های پيشرفتهترين ميثاقهای پيوست خیابانی را آوردهاند ،مردم جمع معلوم نیست برای آزاد بودن، (شرح زندگی من ـ تاریخ اجتماعی
نيز از نزديکتر بنگرند .با اينگونه اعلاميه جهانی حقوق بشر باور شدهاند ،دست میزنند و هیاهو ایران به چند جمهوری باید تقسیم و اداری دورۀ قاجاریه) آمده است:
همايشها جنبش که سهل است، ايران میخواهند. دارند ،به ويژه آنهائی که قطعنامه میکنند و میخواهند دور بازار شود ...معهود بود پس از ورود (به «مشیرالدوله از همان روزهای
نيروئی نيز نخواهد آمد که ارزش *** حکومتهای محلی و حقوق اقوام بگردانند .فوقالعاده متأسف شدم. تبریز) خیابانی کسی بفرستد حرف اولیۀ زمامداری خود ،با قیامیها
اينهمه دست و پا زدنها را برای ا ينها مسا ئلی ا ست که نگا ه ايران را به منشور حزب خود گفتم ببرند در س ّیدحمزه ،محترماً بزنیم .دو روز گذشته ،نفرستاد .روز و ا ر د مبا د له تلگر ا ف گشته ،
گشودن جبهه تازهای در مبارزات سطحی و مثلا رقابت برنمی دارد پيوست کردهاند و در اين زمينه دفن کنند .دو سه ناسزا هم به این دوم ناظمالدوله به دیدن من آمد. موقوفالاجرا ماندن قرارداد و
درونی مخالفان ،و منحرف کردن و آينده ايران و بهروزی اقوام جائی برای بيشتر خواستن برای جماعت کوفی گفتم .تا دو روز قبل از سفر قبل سابقه داشتیم .گفتم آزادی مطبوعات را متذکر شده،
مبارزه از رژيم اسلامی داشته ايران درگرو آن است .گذشته از هيچ گروهی که خواهان جدائی، پای نطق او دست میزدند و مردی رفیق ،چه فن؟ شانه بالا انداخت. افتتاح مجلس شورای ملی را وعده
باشد .همبستگی دگرانديشان ،از راست ناسيوناليست ،چپگرايانی در هنگام خود ،از ايران نباشد را شیفته کردند ،امروز پای نعش او داد ...منتظر بود که قیامیها از این
کژراهه دلگرمی دادن و پشتيبانی که قرار بود به نهاد سازی و مطلب معلوم شد. اقدامات دولت قدرشناسی کرده با
از خواستهای تندروترين عناصر جا يگز ينتر ا شی کشا ند ه شو ند نگذاشتهاند. دست میزنند. ر و ز سو م با د ا مچی و مشروعات دولت مساعدت نمایند.
درگروههای قومی ايران نمی گذرد. موضوع را از دريچه مسائل شخصی اگر کسانی در آن همايشها ظهر ،راپرت واقعه رسید .معلوم سید ا لمحققین آ مد ند .صحبت ولی آقایان دست از حرفهای
آن عناصر ،خود ملت ايران را انکار نمیبينند؛ و به درستی انگشت بر شرکت نجستهاند و با نتايج آنها شد دختربچهای به پست سه نفر طولانی شد .نتیجه آن که قیام سربالای خود برنداشته به ترکی
میکنند چه رسد به مصالح ملی ،و انحرافات زنندهای میگذارند که از همرای نبودهاند از ملاحظات قزاق میگوید خیابانی در فلان نقشه دارد ،گفتنی نیست ،شما گفتن خود ادامه دادند .مشیرالدوله
بر آنها حرجی نيست .ولی ديگران برلين تا پاريس را پوشانيده است. اصولی سرچشمه گرفتهاست .آنها خانه در زیرزمین است .قزاقها به تهران برگردید و پیغامات را حاجی مخبرالسلطنه (جناب آقای
مسئوليتهای بزرگتری دارند. عناصر برجستهای از چپ ايران، با جايگزين سازیهای بی پايه و کسب تکلیف نکرده داخل خانه ببرید .شب به منزل سید رفتم و مهدیقلی هدایت) را که در دو
نفس مذاکره کردن با طرفهائی که که رويهمرفته پيشينه درخشانی آلوده به امتياز دادنهای زيان آور میشوند .بین حیاط و زیرزمین صحبت طولانیتر شد ،دیدم مرغ مورد دیگر از موارد مشکل ،والی
جز به بيشترينه خواستهای خود در دفاع از يکپارچگی ايران ندارد، برای سرهم کردن هر جمعی که چند تیر رد و بدل میشود .تیری یک پا دارد و دنده عوض نمیشود. آذربایجان شده بود و مردم به
رضايت نخواهند داد هنری نيست در تازهترين نشست برلين اتحاد بتوان گردآورد مخالف هستند؛ و در به دست یک نفر قزاق میخورد. گفتم قیام بر علیه قرارداد 1919 بیغرضی و بیطمعی او کمال
و کسانی که بر اثر تجربه فراوان جمهوريخواهان ايران نمايشی از برابر هر اقدامی که يکپارچگی ايران تیری هم به پای خیابانی و تیری بود .وثوق الدوله که آن قرارداد اطمینان را داشتند ،به داوطلبی
پانزده ساله از چنين مذاکرهها کنار احساس مسئوليت ملی دادند که را ــ چه به عنوان کشور و چه ملت هم به سرش .گفتند تیر سرش را را امضا کرد از بین رفت ،فقط خود ایشان به ایالت آذربایجان
کشيدهاند نه مخالف همبستگی دفاع روشنفکران هشت نه دهه ــ زير پرسش ببرد مواضع سخت خودش زده است .مؤید این قول، پروتست لازم است و استعانت انتخاب و مأمور کرد .تصور میرفت
هستند نه اعلاميه جهانی حقوق پيش را از يکپارچگی ايران به ياد و صريح میگيرند .هر تصورديگری نوشتهای از بغلش درآمد که چون از دول دیگر .مخالفت هم با وجاهت والی جدید ،و اعتماد عامه
میآورد .آنها سندی را در مسائل ازجمله اختلاف و رقابت شخصی نخواستم تسلیم بشوم انتحار کردم. قرارداد کردهاند .جنگ خانگی نسبت به او ،قیامیها را بر سر جای
بشر و ميثاقهای آن. قومی تصويب کردند که همچون بی موضوع است .در مسائل مربوط عین نوشته« :رفقا خدا حافظ ،چون مایۀ خانهخرابی است .حدود ایران خود بنشاند ولی آقایان این والی
مشکل در استراتژی و نيتهاست برگ افتخاری از اين دوران به به ملت و مبارزه ،امر شخصی تنها ماندم و تصمیم نموده بودم محترم است تا جامعیت دارد. را به دارالایاله راه ندادند بهطوری
نه در واژهها و اصطلاحات .بجای ياد خواهد ماند .اکنون برای وجود ندارد؛ و از کدام رقابت سخن که دستگیر نشوم خودم را کشتم. اجزای کابینه را میشناسید ،همه که حاجی مخبرالسلطنه مجبور
کوشش در اختراع واژههای تازه چايگزين سازان ترديدی نمیماند بعد از این سست نشوید .مرام را مردمان وطنپرستند .به احوال شد به یکی از خانههای شهری
برای اصطلاحات هر روزه علوم که مهمترين اولويت بخش بزرگ میگويند که در شمار آيد؟ تعقیب کنید .از بازماندگان من من هم سابقه دارید .جواب همۀ فرود آید .هرقدر این والی وجیه و
اجتماعی و روابط بين المللی طيف چپ نيز نگهداری ايران در در تلاشهائی که به آن اشاره غفلت نکنید .کسی را ندارم .تمام حرفها ،مرام نگفتنی است «بر طرف اعتماد مردم با آقایان از در
بهتر است به صف ايران برای همه چهارچوب کنونی آن است. رفت کسانی استراتژی همراه کردن دارائی مرا بهغارت بردند .این بود این عقل و دانش بباید گریست». مسالمت درآمد ،آنها بیمزگی را
ايرانيان ،بپيوندند و بر اصولی که فاصله گرفتن از پاريس را در نيروهای سياسی ايران را بر پايه آزادیخواهی مخبرالسلطنه22 . مأیوساً بیرون آمدم ...مشتیج رئیس زیادتر کرده حتی والی را در خانۀ
همه جهان متمدن بر آن ساخته مهمترين گروهبندیها و از سوی تفاهم با سازما نهای قومی گذاشتند. قزاقخانه به دیدن من آمد ،اظهار خود هم تهدید به اخراج از شهر
شده است توافق کنند .رعايت منافع شخصيتها ی با ا عتبا ر چپگر ا اين سازمانها تا نيروهای نظامی سنبله ـ محمد خیابانی». کرد که قیام پر و پایی ندارد .عدۀ نمودند .مخبرالسلطنه مجبوراً به
ملی ايران به معنی حفظ اين ملت میبايد يک نشانه مهم همرائی امريکا بر موازنه قوا در پيرامون اگر تجزیۀ مملکت آزادیخواهی فوج ملی فعلهاند ،لباس بیخود نظامیه (محل پادگان قوۀ نظامی
در درون اين مرزها و بر روي هم چپ و راست ايران در امری که ايران افزوده نشده بودند ــ از دهه است بنده آزادیخواه نیستم .منزل به آنها پوشاندهاند .اگر ژاندارم در باغ شمال) رفت .قیامی ها این
ريختن همه منابع طبيعی و انسانی به مصالح ملی ارتباط میيابد نود ــ و تا هنگامی که فروپاشی خیابانی را دادم تعمیر کردند .اثاثه با قیام همراهی کند ـ که آن کار را مقدمۀ فرار والی دانستند
ايران به سود همه ايرانيان ،از نظر شمرد .تلاشهای آشکار رهبران شوروی ،آرزوی فروپاشيدنهای برای اولادش تدارک کردم .حقوق را هم احتمال نمیدهیم ـ در و بر رعونت خود افزودند ولی
سياسی صرف نيز به مراتب بخت و سخنگويان يکی از سازمانهای ديگری را در دلهائی بيدار نکرده برای اولادش خواستم .در تشریفات چهار ساعت وال ّا در چهل دقیقه مخبرالسلطنه در دو سه هفته
بيشتری دارد .هيچ نيازی به این قومی ــ که میتواند زبان حال بود اندک آمادگی برای تفاهم جدی هفته و سال او مساعدت کردم .در بساطشان برچیده است .گفتم برای اقامت خود در تبریز ،بهخوبی
داشتند ولی رويکردشان به ميانه سال او تمام اجزای ادارات حاضر جنگ نیامدهام ،مشغول نصیحتم. اطلاع حاصل کرده بود که اهالی از
زبانآوریها نيست. روی گرايش داشت .از آن هنگام
به دلائلی که میبايد جداگانه شدند»...
بررسی کرد مواضع اين نيروها
راديکالتر شده است و ديگر جز به
خواستهای بيشترينهای (حد اکثر)
که پيوسته بالاتر رفته است و ظاهرا
خواهد رفت رضايت نمیدهند.
ا ستر ا تژها ی « همبستگی »
میدانستند که طيف راست ميانه
و ناسيوناليست به هيج روی با
فرمولهائی که بخش کردن ملت
ايران را به واحدهای زبانی به نام
ماهيتهای سياسی دربر داشته
باشد موافقت نخواهد کرد .آنها
حتی میتوانستند به آسانی نگرانی
نيروهای اصلی را در چپ و راست
ايران از طرحهای محافلی در