Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۰۶ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪۱۶۷۲‬‬
                                                                                                                                                                 ‫جمعه ‪ ۲۳‬تا پنجشنبه‪ ۲۹‬فروردی ‌نماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ متجاوز خانگی بر لب ‌هی پرتگاه‬                                                                             ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)11۴‬‬

‫حوزه‌ قلمرو خودش است‪ .‬سپاه‪،‬‬              ‫طراحی می‌کنند و از طریق تیم‬              ‫=یکی از برکات تروریست‬                  ‫احمد احـرار‬                             ‫( کیهان لندن شماره ‪) 129۵‬‬
‫احتمالا تنها نیروی نظامی حکومتی‬          ‫سیاست خارجی در دولت به رئیس‬              ‫اعلام کردن سپاه پاسداران‬
‫دنیاست که دستگاه اطلاعاتی‪ -‬امنیتی‬        ‫‌جمهورپیشنهادم ‌یدهند‪.‬چنینتغییر‬
‫عریض و طویل و همینطور بازوی‬              ‫از سوی دولت آمریکا‪ ،‬دکترینی‪ ،‬پس از پذیرش و استقرار‪،‬‬
‫اجرایی برای سرکوب مخالفین داخلی‬          ‫انداختن آخرین نقاب از معمولا برای دهه‌های متمادی‪ -‬با‬                            ‫این حرف بیشتر بر حیرت و‬                 ‫پای خود را جمع کردم‪ ،‬م ‌یخواستم‬      ‫قوای قزاق در تهران مستقر شد و‬
‫دارد؛ هم موش ‌ک م ‌یسازد و هم در‬         ‫چهر ‌هی جناح استمرارطلب وجود تغییر دول ‌تها‪ -‬خطوط کلی‬                           ‫عصبانیت من افزود‪ .‬پرسیدم سفارت‬          ‫از اتاق جلسه بیرون بیایم ناگاه‬       ‫دولت سپهدار جای خود را به دولت‬
‫تولید و توزیع خواروبار کشور دست‬          ‫سیاست خارجی ایالات متحده را‬              ‫جمهوری اسلامی بود‪.‬‬                     ‫انگلیس به چه مناسبت؟ گفت‬                ‫پیشخدمتی آمد که آقای رئی ‌سالوزرا‬
‫دارد؛ هم سدسازی پیشه می‌کند‬              ‫تعیین می‌کند‪ .‬ابزارهای اجرایی و‬                                                 ‫اینطور مقرر شده است‪ ،‬بعد خواهید‬         ‫از منزل خود م ‌یخواهد با شما تلفنی‬                       ‫کودتا سپرد‪.‬‬
‫و هم کارخانه مونتاژ لوازم خانگی‬                                                                                          ‫فهمید (نمی‌دانست که فهمیده‌ام‬                                                ‫سید محمدعلی جمالزاده تقریرات‬
‫دارد؛ هم کاندوم وارد م ‌یکند و هم‬        ‫یوسف مصدقی ‪ -‬روز دوشنبه تاکتیکی اعمال هر دکترین جدید‪ ،‬از‬                        ‫و حیرت من در این است که این‬             ‫صحبت کند‪ .‬برخاستم و پای تلفن‬         ‫سید ضیاءالدین را از دریافت فرمان‬
‫در تجارت مواد مخدر دخالت دارد؛‬                                                                                           ‫احمق‌ها چرا لااقل صورت ظاهر را‬          ‫رفتم‪ .‬سپهدار خودش پای تلفن‬           ‫ریاست وزراء بدین گونه بازگو‬
‫به اینها اضافه کنید که سپاه قدس‪-‬‬         ‫هشتم آوریل ‪ ،۲۰۱۹‬دولت ایالات یک دولت به دولت دیگر‪ ،‬متفاوت است‬                   ‫حفظ نکرده‌اند) هرچه خواستم از‬           ‫بود‪ .‬گفت فلانی‪ ،‬قرار شده است که‬
‫شاخه بین‌المللی سپاه پاسداران‪-‬‬                                                                                           ‫زیر این بار شانه خالی کنم‪ ،‬نشد‬          ‫شما به‌اتفاق معین‌الملک (در آنوقت‬                            ‫م ‌یکند‪:‬‬
‫وظیف ‌هی فروش خدمات تروریستی‬             ‫متحدهپسازسا ‌لهاتردیدومماشات‪ ،‬اماهد ‌فگذاریواصولدکترینهمواره‬                    ‫که نشد‪ .‬ناچار درشگه‌ای گرفتم و‬          ‫منشی مخصوص سلطان احمدشاه‬             ‫«شب بسیار خسته بودم‪ .‬به منزل‬
‫به گروه ‌کهای ه ‌مپیمان جمهوری‬                                                                                           ‫از همانجا به سفارت انگلیس رفتم‪.‬‬         ‫قاجار) به مهرآباد که قوای قزاق فعلا‬  ‫رفتم و گفتم احدی مرا بیدار نکند‬
                                         ‫بالاخره نام «سپاه پاسداران انقلاب حفظ م ‌یشود‪.‬‬                                  ‫تقریباً یک ساعت به غروب مانده‬           ‫به آنجا رسیده و مرکزیت گرفته است‬     ‫ولی دیدم کسی مرا سخت جنباند‬
                                                                                                                         ‫بود که وارد باغ سفارت انگلیس‬            ‫بروید و با رئیس اردو ملاقات کنید‬     ‫و گفت صاحب‌منصبی از طرف‬
                                         ‫اسلامی» را در لیست سازما ‌نهای بیش از یک سال پیش‪ ،‬کاندولیزا‬                     ‫شدم‪ .‬دیّاری در آنجا پدیدار نبود و‬       ‫و آنها را از آمدن به تهران منصرف‬     ‫رضاخان آمده است که تشریف‬
                                                                                                                         ‫به هرطرف نگاه کردم هیچکس را‬                                                  ‫بیاورید‪ .‬رفتم‪ .‬معلوم شد باید به‬
                                         ‫تروریستی خارجی‌اش قرار داد‪ .‬بر رایسوزیرخارجهاسبقایالاتمتحده‪،‬‬                    ‫ندیدم و عاقبت جلو عمارت رفتم‪.‬‬                                     ‫کنید‪.‬‬      ‫حضور شاه بروم‪ .‬از میرزا محمودخان‬
                                                                                                                         ‫در بسته بود‪ .‬زنگ زدم‪ .‬پس از چند‬         ‫شنیدن این کلمات در چنان‬              ‫مطبعه یک سرداری گرفتم و با‬
                                         ‫اساس این تصمیم‪ ،‬هرگونه رابط ‌هی در مصاحب ‌های با فرید زکریا‪-‬که روز‬              ‫دقیقه یک نفر از پشت پنجره پیدا‬          ‫موقعی از یک نفر رئیس‌الوزرا‪ ،‬در‬      ‫همان وضع نخراشیده و نتراشیده به‬
                                                                                                                         ‫شد و در را باز کرد و پرسید چه‬           ‫سراپای وجودم تأثیر غریبی کرد‬         ‫فرح‌آباد رفتم‪ .‬وارد شدم‪ .‬شاه روی‬
‫اسلامی و برنام ‌هریزی و اجرای عملیات‬     ‫چهارم مارس‪ ۲۰۱۸‬از شبکه س ‌یا ‌نان‬        ‫اشخاص حقیقی یا حقوقی با سپاه‬           ‫م ‌یخواهید و با کی کار دارید؟ گفتم‬                                           ‫یک صندلی نشسته بود و ولیعهد هم‬
‫تروریستی خارجی را به نمایندگی‬            ‫پخش شد‪ -‬به روشنی توضیح داد که‬            ‫پاسداران نزد دولت آمریکا‪ ،‬در حکم‬       ‫معی ‌نالملک اینجاست؟ گفت بلی‪ ،‬در‬                 ‫ادی ‌بالسلطنه‬               ‫حاضر بود و دیگران از گوش ‌هها به من‬
‫از جمهوری اسلامی به عهده دارد‪.‬‬           ‫سیاست خاورمیانه‌ای دولت ایالات‬           ‫مراوده و همکاری آن شخص با یک‬           ‫اتاق نشسته است و مرا راهنمایی کرد‬       ‫و حیرت کردم که چرا این بیچارۀ‬        ‫با حالتی مخصوص نگاه می‌کردند‪.‬‬
‫بخشی از طیف مدافعین سپاه‬                 ‫متحده از شروع قرن ‪ ۲۱‬تغییرات‬             ‫سازمانتروریستیبی ‌نالمللیمحسوب‬         ‫و به اتاقی که معین‌الملک بود برد‪.‬‬       ‫ساده‌لوح این حرفها را می‌زند و این‬   ‫شاه گفت بنشینید و من روی قالی‬
‫پاسداران در خارج و داخل کشور‬             ‫بنیادین کرده است‪ .‬او که خود یکی‬          ‫شده و مجازا ‌تهای بسیار سنگینی‬         ‫معین‌الملک را دیدم تنها نشسته و‬         ‫تصمیمات در کجا و برای چه اتخاذ‬       ‫نشستم و صحبت شروع شد‪ .‬من با‬
‫چنین استدلال م ‌یکنند که با وجود‬         ‫از معماران این تغییر بوده‪ ،‬توضیح‬         ‫برای چنین اشخاصی در پی خواهد‬           ‫به‌فکر فرو رفته است‪ .‬گفتم رفیق‪،‬‬                                              ‫کمال ادب ولی با صداقت و جسارت‬
‫انتقاداتی که به بعضی از سیاس ‌تها‬        ‫داد که سرنگونی حکوم ‌تهای یاغی و‬         ‫داشت‪ .‬می‌توان انتظار داشت که‬           ‫اینجا چه م ‌یکنی؟ گفت من خودم‬                                ‫شده است‪.‬‬        ‫به او فهماندم که چطور خائنان‬
‫و عملیات سپاه پاسداران وارد است‪،‬‬         ‫دموکراتیزه کردن دستوری سیاست در‬          ‫سپاه پاسداران از این پس منزو ‌یتر‬      ‫هم نمی‌دانم‪ .‬به من گفت ‌هاند بیایم‬      ‫از یک طرف به این حرف و به‬            ‫درباری دارند تخت و تاج او را ب ‌هباد‬
‫مجموعه سپاه پاسداران مدافع مرزهای‬        ‫خاورمیانه از شروع هزاره سوم تبدیل‬        ‫از همیشه شود و کلی ‌هی اشخاصی‬          ‫اینجا و منتظر شما باشم که بیایید‬        ‫این تصمیم و چاره‌جویی کودکانه‬        ‫می‌دهند‪ .‬گفتم که فروش گندم و‬
‫کشور و حافظ امنیت ملی است؛‬               ‫به استراتژی ایالات متحده آمریکا‬          ‫که تا کنون آشکارا یا مخفیانه همراه با‬  ‫با هم به مهرآباد برویم‪ .‬ما در این‬       ‫خنده‌ام گرفت و از طرف دیگر‬           ‫انبارداری سزاوار شاه نیست‪ .‬عاقبت‬
‫بنابراین در نزاع میان دشمن خارجی‬                                                  ‫این سازمان تروریستی مشغول چپاول‬        ‫گفتگو بودیم که ناگاه دری از اتاق‬        ‫به‌سختی عصبانی شدم و با کمال‬         ‫گفت شما باید رئیس‌الوزرا بشوید و‬
‫و سپاه پاسداران باید در کنار سپاه قرار‬                         ‫شده است‪.‬‬           ‫منابع و ثرو ‌تهای ایرانزمین بود‌هاند‪،‬‬  ‫دیگر باز شد و کلنل هیگ به اتاق‬          ‫عصبانیت جواب دادم که آقا‪ ،‬این چه‬     ‫بروید اتاق دیگر تا حکم نوشته شود‪.‬‬
‫گرفت‪ .‬فارغ از اینکه «سپاه پاسداران‬       ‫بنا به گفت ‌هی رایس‪ ،‬پیش از این‬          ‫از این به بعد به خاطر این همدستی‪،‬‬      ‫ما آمد (کلنل هیگ را هر کس دیده‬          ‫فرمایشی است می‌فرمایید و این چه‬      ‫در آن اتاق همینقدر نوشته شد که‬
‫انقلاب اسلامی» حتی نام ایران را در‬       ‫تغییر استراتژی‪ ،‬ایالات متحده حدود‬        ‫هزینه‌های سنگینی بپردازند‪ .‬دور‬         ‫و شناخته باشد م ‌یداند که مردی‬          ‫تدبیر خامی است که اندیشیده‌اید و‬     ‫من رئی ‌سالوزرا هستم‪ .‬ولی من اصرار‬
‫عنوان رسمی و سازمان ‌یاش ندارد‪،‬‬          ‫شصت سال از سیاست ثبات و امنیت‬            ‫نیست که شرکای دزدان سپاهی‪ ،‬این‬         ‫بود خیلی زرنگ و رند و ظریف و‬            ‫از این رسالت من و معین‌الملک چه‬      ‫کردم که اختیارات تا ّمه لازم دارم و‬
‫بدون تعارف هزین ‌هها و جنایاتی که‬        ‫در خاورمیانه حمایت کرد و این‬             ‫نهاد سرکوب و جنایت را همچون ناقل‬       ‫باهوش‪ .‬فارسی را خیلی خوب حرف‬            ‫نتیجۀ امیدبخشی م ‌یتوانید به‌دست‬     ‫عاقبت شاه از من قول گرفت که بعد‬
‫سپاه پاسداران طی سی سال حکومت‬            ‫موضوع را به برقراری دموکراسی در‬          ‫یک بیماری کشند‌هی مسری‪ ،‬به حال‬         ‫می‌زد و آداب ایرانی را خیلی خوب‬         ‫بیاورید‪ .‬مگر ندیدید و نم ‌یدانید که‬  ‫از یک ماه بگذارم به فرنگستان برود و‬
‫خامن ‌های بر ایران تحمیل کرده است‪،‬‬       ‫این منطقه ترجیح داد‪ .‬آنچه در نهایت‬       ‫خود رها کنند تا جان ب َک َند و بپوسد‪.‬‬  ‫یاد گرفته بود‪ .‬غالباً ب ّشاش و َم ّزاح‬  ‫کار از این کارها گذشته و جلو این‬     ‫اختیارات تامه هم در حکم وارد شد‪».‬‬
‫صدها بار بیش از منافع بقای این نیروی‬     ‫عاید آمریکا شد‪ ،‬جز ضرر چیزی نبود‪.‬‬        ‫یکی از برکات تروریست اعلام‬             ‫به‌نظر می‌آمد و در تمام حرکات‬           ‫سیل را که ب ‌هسوی تهران جاری شده‬     ‫اکنون رشتۀ کلام را به ادی ‌بالسلطنه‬
‫یاغی و جنایتکار است‪ .‬دفاع از وطن‪،‬‬        ‫رایس با اشاره به ظهور و رشد القاعده‪،‬‬     ‫کردن سپاه پاسداران از سوی دولت‬         ‫و سکنات و نگاهها و گفتگوهایش‬            ‫است با این حرفها نمی‌توان گرفت و‬     ‫سمیعی می‌سپاریم که همراه با‬
‫کار ارتش ملی منظم و محترم است نه‬         ‫حماس و حز ‌بالله لبنان‪ ،‬تشکیل این‬        ‫آمریکا‪ ،‬انداختن آخرین نقاب از‬          ‫یک جنبۀ ظرافت و مسخرگی وجود‬             ‫اگر حتماً چنین رسالتی را هم مفید‬     ‫معین‌الملک منشی مخصوص شاه‬
‫یک مشت دزد گردن ‌هبگیر که تنها برای‬      ‫سازما ‌نها را نتیجه سیاست ترجیح‬          ‫چهر‌هی جناح استمرارطلب جمهوری‬          ‫داشت) کلنل هیگ با همین قیافه که‬         ‫م ‌یدانید خواهش م ‌یکنم مرا معاف‬     ‫مأمور مذاکره با قزا ‌قها و بازگرداندن‬
‫حفظ وضعیت غارت و چپاول موجود‪،‬‬            ‫امنیت و ثبات بر موضوع گسترش‬              ‫اسلامی بود‪ .‬واکنش مسخر‌هی الوات‬        ‫عرض شد به ما نزدیک شد و دست‬             ‫و یک نفر دیگر را به‌جای من معین‬      ‫آنها به‌قزوین شده بود‪ .‬ادیب‌السلطنه‬
‫با ترساندن منتقدین از دخالت نظامی‬        ‫دموکراسی در خاورمیانه دانست‪ .‬او در‬       ‫بهارستان‌نشین فرقه‌ی تبهکار در‬                                                 ‫و مأمور بفرمایید زیرا من هیچ بوی‬     ‫(حسین سمیعی گیلانی) در کابینۀ‬
‫خارجی‪ ،‬وضعیتی قبرستانی را به‬             ‫ادامهسخنانشنتیجهگرفتکهداشتن‬              ‫مجلس شورای اسلامی نشان داد که‬                   ‫سردار همایون‬                   ‫خیری از این اوضاع نمی‌شنوم و‬         ‫سپهدار‪ ،‬معاون رئیس‌الوزرا بود‪ .‬او‬
                                         ‫حکوم ‌تهای دموکراتیک در خاورمیانه‬        ‫این جماعت همگی نوچه و جیر‌هخوار‬                                                                                     ‫در خاطراتش می‌نویسد‪« :‬دو سه‬
           ‫جامعه تحمیل م ‌یکنند‪.‬‬         ‫در نهایت به نفع ایالات متحده است‬         ‫سپاه هستند‪ .‬این اوباش که اکثرشان‬       ‫داد و تعارفی کرد و امر کرد برای‬           ‫فایده‌ای در این رسالت نم ‌یبینم‪.‬‬   ‫روز پیش از کودتا به دولت خبر‬
‫آسی ‌بهای استمرار فرق ‌هی تبهکار‬         ‫زیرا دموکراس ‌یها هیچگاه بم ‌بگذار‬       ‫با نشخوار «تَکرار» حجت‌الاسلام‬         ‫ما چای آوردند و ضمناً گفت آقای‬          ‫سپهدار اعظم با خنده و لهجۀ‬           ‫رسید که اردوی بزرگی از قزاق به‬
‫حاکم بر ایران‪ ،‬بسیار هولناکتر از هر‬      ‫انتحاریوکود ‌کسربازاجیرنم ‌یکنند‪،‬‬        ‫سیدمحمد خاتمی پا به ساختمان‬            ‫وزیر مختار عصر به گردش رفت ‌هاند‬        ‫مخصوص به خودش گفت ای آقا‪،‬‬            ‫ریاست رضاخان رئیس آتریاد همدان‬
‫خطر دیگری برای تمامیت ارضی‬               ‫به همسایگانشان تجاوز نم ‌یکنند و‬         ‫بهارستان گذاشته‌اند‪ ،‬با پوشیدن‬         ‫و هنوز نیامده‌اند‪ ،‬باید منتظر ایشان‬     ‫نمی‌شود‪ ،‬کار گذشته است و اینطور‬      ‫تشکیل شده و ب ‌هقصد کودتا از قزوین‬
‫و منافع ملی ایران است‪ .‬چنانکه‬            ‫عمدا و دانسته تروریست به کشورهای‬         ‫یونیفر ‌مهای ب ‌یقوار‌هی سپاهی مثل‬     ‫باشیم که بیایند و ایشان را ببینیم و‬     ‫قرار شده است که شما از طرف دولت‬      ‫به سوی تهران رهسپار است‪ .‬این‬
‫نویسنده‌ی این سطور بارها نوشته‬                                                    ‫یک مشت دلقک بی‌مایه‪ ،‬سیرک‬              ‫بعد همگی به مهرآباد برویم‪ .‬معلوم‬        ‫و معین‌الملک از طرف شاه‪ ،‬بروید و‬     ‫خبر ناگهانی طبیعتاً ارکان دولت‬
‫است‪ ،‬نظام جمهوری اسلامی متجاوزی‬                       ‫دیگر صادر نم ‌یکنند‪.‬‬        ‫بهارستان را گرفتار نمایشی جفن ‌گتر‬     ‫شد ایشان هم رفیق راه ما خواهند‬          ‫با حضرات حرف بزنید و چاره‌ای‬         ‫را یکباره متزلزل ساخت و هول و‬
‫خانگی است و حکم خویشاوندی‬                ‫از اواخر سال ‪ ۲۰۰۱‬تا کنون‪ ،‬ایالات‬        ‫ازهمیشهکردند‪.‬معرک ‌هگیریمضحک‬           ‫بود‪ .‬در این هنگام ژنرال بیاض که‬         ‫جز رفتن ندارید‪ .‬معین‌الملک هم به‬     ‫َف َزعی در کابینه انداخت و از همان‬
‫جنایتکار و بیمار را دارد که در خان ‌های‬  ‫متحده با استمرار سیاست تغییر‬             ‫این جماعت اما واجد این نتیج ‌هی‬        ‫مردی بلندقامت و چهارشانه و خیلی‬         ‫سفارت انگلیس رفته است و در آنجا‬      ‫ساعت به اتخاذ تدابیر لازم و تدارکات‬
‫مشاع هر روز به اعضای بی‌دفاع‬             ‫حکوم ‌تهای یاغی خاورمیانه‪ ،‬چهر‌هی‬        ‫مفید بود که به هم ‌هی دنیا نشان‬        ‫ک ‌محرف و متین بود وارد شد‪ .‬تعارف‬       ‫منتظر شماست‪ ،‬شما باید آنجا بروید‬     ‫نظامی و تجهیز قوای ژاندارمری و‬
‫خانوادهتجاوزم ‌یکند‪.‬هواخواهانسپاه‬        ‫این بخش از جهان را به کلی تغییر‬          ‫داد که نه تنها هیچ تفاوتی میان‬         ‫کردیم‪ .‬پس از چند دقیقه آمدند و‬                                               ‫سنگربندی‌های فوری در حوالی و‬
‫پاسداران در این وضعیت‪ ،‬حکم بخشی‬          ‫داده است‪ .‬دولت بوش پسر با استفاده‬        ‫اصلاح‌طلبی و اصولگرایی در نظام‬                                                      ‫و از آنجا با ایشان روانه شوید‪.‬‬
‫از فامیل را دارند که از گزند متجاوز در‬   ‫از ابزار جنگ سخت و دولت اوباما با‬        ‫جمهوری اسلامی وجود ندارد بلکه‬            ‫گفتند آقای وزیر مختار آمد‌هاند‪.‬‬                                                    ‫درواز‌ههای شهر پرداختند‪.‬‬
‫امان هستند و از ق َبل او نان م ‌یخورند‪.‬‬  ‫تکیه بر فشارهای سیاسی‪ ،‬تحریم و‬           ‫ریش ‌هی تمامی این تفکی ‌کهای قلابی‬     ‫کلنل هیگ ما را به اتاق وزیر‬                                                  ‫مرحوم قاسم خان والی (سردار‬
‫این جماعت به بهان ‌هی حفظ آبروی‬          ‫جنگ نرم‪ ،‬بسیاری از حکوم ‌تهای‬            ‫به سازمان تروریستی «سپاه پاسداران‬      ‫مختار راهنمایی کرد و هر چهار نفر‬                                             ‫همایون) را هم که رئیس بریگاد قزاق‬
‫خانواده و جلوگیری از ضررهای خیالی‬        ‫سرکوبگر و ظاهرا با ثبات این منطقه‬        ‫انقلاب اسلامی» می‌رسد‪ .‬به بیان‬         ‫نزد وزیر مختار رفتیم‪ .‬پس از طی‬                                               ‫بود مأمور کردند که خودش به‌طرف‬
‫و موهوم‪ ،‬جلوی هرگونه کم ‌کخواهی‬          ‫را یا کاملا نابود کردند یا به حدی‬        ‫عامیانه‪ ،‬در جمهوری اسلامی سگ زرد‬       ‫تعارفات‪ ،‬کلنل هیگ شروع به سخن‬                                                ‫قزوین برود و اردوی قزاق را از اجرای‬
‫از پلیس و همسایگان را م ‌یگیرند و‬        ‫به فروپاشی نزدیک کردند که دیگر‬           ‫اصلا ‌حطلب‪ ،‬برادر شغال اصولگراست و‬     ‫کرد و داستان حرکت اردوی قزوین‬                                                ‫تصمیمی که گرفته‌اند بازدارد و از‬
‫حتی گاهی گناه اعمال شنیع متجاوز‬          ‫امکان ثبات برای آنها متصور نیست‪.‬‬         ‫این هر دو از پسماند‌ههای غارتی سپاه‬    ‫را از قزوین به طرف تهران برای‬                                                ‫آمدن به تهران مانع شود‪ .‬ولی روز‬
‫را به گردن قربانی م ‌یاندازند‪ .‬در این‬    ‫فرق ‌هی تبهکار اشغالگر ایران هم از‬                                              ‫وزیر مختار شرح داد‪ .‬طرز بیان او‬                                              ‫دوم اسفند در موقعی که وزرا مشغول‬
‫وضعیت‪ ،‬به هیچ روی امکان تَ َش ّفی‬        ‫این تغییرات مستثنا نیست و بنا بر‬                   ‫پاسداران تغذیه م ‌یکنند‪.‬‬     ‫طوری بود و وزیر مختار طوری به‬                                                ‫صرف ناهار بودند خبر آوردند که‬
‫خاطر یا همدلی از ناحی ‌هی قربانی‬         ‫استراتژی بلندمدت ایالات متحده‪ ،‬آرام‬      ‫طی چند روز اخیر‪ ،‬مقالات زیادی‬          ‫بیانات او گوش می‌داد و با حیرت‬                                               ‫سردار همایون بازگشته و آمده است‬
‫متصور نیست و توقع همراهی با‬              ‫آرام به لب ‌هی پرتگاه سوق داده م ‌یشود‪.‬‬  ‫در باب تصمیم دولت ایالات متحده‬         ‫و تعجب تلقی می‌کرد که کار بر ما‬                                              ‫که نتیجۀ مسافرت خود را به دولت‬
‫متجاوز‪ ،‬احمقانه و ب ‌یمعنی است‪ .‬از‬       ‫جمهوری اسلامی خطرناکترین یاغی‬            ‫در مورد سپاه منتشر شده اما کمتر‬        ‫هم مشتبه شد و تصور کردیم وزیر‬                                                ‫گزارش دهد‪ .‬فوراً او را خواستند و‬
‫این چش ‌مانداز‪ ،‬کسانی که وقیحانه‬         ‫منطق ‌هخاورمیانهوسپاهپاسدارانیکی‬         ‫کسی به ریش ‌هی ماجرا پرداخته است‪.‬‬      ‫مختار از این وقایع بکلی بی‌خبر‬                                               ‫بر سر میز نشاندند که در صرف غذا‬
‫َهش َتگ «من هم سپاهی هستم»‬               ‫از پیچید‌هترین سازما ‌نهای تبهکاری‬       ‫بسیاری از «تحلیلگران»‪ ،‬این موضوع را‬    ‫است‪ .‬کلنل هیگ بیانات خود را‬                                                  ‫شرکت کند و ضمناً شرح مسافرت‬
‫را درفضای مجازی تبلیغ م ‌یکنند‪،‬‬          ‫جهان است‪ .‬آنچه سران حکومت‬                ‫نهنتیج ‌هییکسیاستحسا ‌بشد‌هی‬           ‫تمام کرد و در پایان گفت حالا قرار‬                                            ‫خود را بیان کند‪ .‬معلوم است که آن‬
‫خواسته یا ناخواسته همدست متجاوز‬          ‫جمهوریاسلامیوفرماندهانسپاهطی‬             ‫زمانمند بلکه یک تصمیم سلیق ‌های از‬     ‫شده است من و ژنرال و معین‌الملک‬                                              ‫بیچارۀ بدبخت ُکله خورده و دست‬
                                         ‫دوران پس از جنگ ایران و عراق برای‬        ‫سوی ترامپ دانست ‌هاند‪ .‬چنین تحلیلی‬     ‫و فلانی به مهرآباد برویم و با رئیس‬                                           ‫از پا درازتر از آن مأموریت برگشته‬
                  ‫خانگی هستند‪.‬‬           ‫تحکیم قدرت و استقرار حکوم ‌تشان‬          ‫به هیچ وجه دقیق نیست‪ .‬سیاست‬            ‫اردوی قزاق مذاکره کنیم که فسخ‬                                                ‫بود‪ .‬با حال گزارش دادن‪ ،‬خودش‬
‫مافیای مذهبی اشغالگر ایران‪ ،‬اکنون‬        ‫انجام داده‌اند‪ ،‬گستره‌ی وسیعی از‬         ‫خارجی ابرقدرتی چون ایالات متحده‪،‬‬       ‫عزیمت کنند و از آمدن به تهران‬                                                ‫نتوانست غذایی بخورد‪ .‬سهل است‪،‬‬
‫بر لبه‌ی پرتگاه ایستاده و دزدان‬          ‫خشونت‪ ،‬دزدی‪ ،‬سوء استفاده از‬              ‫هیچگاه بر مبنای سلیقه و عقید‌هی‬        ‫منصرف شوند‪ .‬وزیر مختار هم گفت‬                                                ‫با بیانات مضطربانۀ خود آن غذاهای‬
‫سپاه ‌یاش تبهکارانه م ‌یکوشند تا با‬      ‫قدرت‪ ،‬فریب افکار عمومی‪ ،‬ترور داخلی‬       ‫یک فرد‪ -‬حتی شخص رئیس جمهور‬             ‫بسیار خوب و برخاست و با ما دست‬                                               ‫رنگین و لذیذ را به کام وزرا نیز تلختر‬
‫گروگانگیری جسم و ذهن مردم ایران‪،‬‬         ‫و خارجی و از همه مهمتر‪ ،‬آسیب‬                                                                                                                                 ‫از زهر م ‌یکرد و خلاصۀ امیدی را هم‬
‫بههربهاییخودراازسقوطدرورط ‌هی‬            ‫غیرقابل جبران به منافع ملی است‪.‬‬                    ‫آمریکا‪ -‬تعیین نم ‌یشود‪.‬‬                    ‫داد و بیرون آمدیم‪.‬‬                                             ‫که برای دولت باقی مانده بود مبدل‬
‫نابودی برهانند‪ .‬اینکه در آینده چه‬        ‫سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‬           ‫هر چند دهه یکبار‪ ،‬تغییر دکترین‬                                                                                      ‫به یأس کرد‪ .‬وزرا با کمال نومیدی و‬
‫خواهد شد‪ ،‬به هیچ وجه روشن نیست؛‬          ‫هیچنهادنظامیدنیایمتمدنشباهت‬              ‫سیاست خارجی ایالات متحده را‬                                                                                         ‫آشفتگی از سر میز ناهار برخاستند‬
‫ولی به نظر م ‌یرسد که بازی به پایان‬      ‫ندارد‪ .‬مثل یک سازمان مافیایی بزرگ‪،‬‬       ‫متخصصین این حوزه در دانشگا‌هها‬                                                                                      ‫و به اتاق جلسه رفتند ولی نه حال‬
‫خود نزدیک م ‌یشود و چند ماه آینده‬        ‫مجموع ‌های از خانواد‌ههایی است که‬        ‫و اندیشکد‌ههای سطح اول آمریکا‪،‬‬                                                                                      ‫نشستن داشتند و نه یارای سخن‬
‫سرنوش ‌تسازترین دوران چهار ده ‌هی‬        ‫یکمنطقهرامیانخودتقسیمکرد‌هاند‬            ‫با مطالعات طولانی و هم ‌هجانبه بر‬                                                                                   ‫گفتن و چاره‌جویی کردن و عاقبت‬
                                         ‫و هر خانواده مشغول سوء استفاده در‬        ‫مبنای منافع ملی ایالات متحده‬                                                                                        ‫گفتند نشستن ما در این اتاق و با این‬
            ‫اخیر ایران خواهد بود‪.‬‬                                                                                                                                                                     ‫خبرهای یأ ‌سآور هیچ نتیجه ندارد‬
                                                                                                                                                                                                      ‫جز این که وزیر جنگ و همدستان او‬
                                                                                                                                                                                                      ‫به تعقیب اقدامات دفاعی خود بروند‬
                                                                                                                                                                                                      ‫و ما هم به خان ‌ههای خود برویم و اول‬
                                                                                                                                                                                                      ‫مغرب در منزل رئیس‌الوزرا جمع‬
                                                                                                                                                                                                      ‫شویم و ببینیم مدت آن دو ساعت‬
                                                                                                                                                                                                      ‫کار به چه صورت شده و چه خبر‬
                                                                                                                                                                                                      ‫تازه‌ای از اردوی قزاق رسیده است و‬

                                                                                                                                                                                                                     ‫ما را چه باید کرد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                      ‫با این رأی موافقت شد و همه‬
                                                                                                                                                                                                      ‫برخاستند و رفتند‪ .‬من هم دست و‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17