Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۶۳ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - ۱۲شماره ۱۷۲۹
جمعه ۹تا پنجشنبه ۱۵خردادماه ۱۳۹۹خورشیدی
تأملات بهنگام؛ تأمل بازپسین و همیشگی: دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()۱۷۱
«مملکت ما ایران است و ما ایرانی هستیم»
احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) ۱۳5۲
=فروغی زمانی این عبارت «روزی است که باید مجلس رژیم که تا این ساعت خود را فاتح سال ۱۳۰۳فرا رسید .سالی
را نوشته که مرام میهندوستی جمهوری را تصویب کند .ازدحام میدانستند تنگ شد ،و لولئین برای همچنان پر غوغا.
و خصلت وطنخواهی جز در طبقات مختلف در صحن مجلس آنها دانهای هزار تومان قیمت پیدا
میان برخی مشروطهخواهان و بیرون فوقالعاده است .موافقین کرد .این بود که بهوسیلۀ تلفون به مراسم سلام رسمی صورت نگرفت
آن دوران ،رونق نداشت و بهوحشت افتادند .سردار سپه را به سردار سپه اطلاع داده او را به کمک و این خود ،نشانگر اوضاع غیر عادی
اکثریت باشندگان ممالک مجلس دعوت کردند .عدهای نظامی خود طلبیدند که شاید با اُشتلم بود .ولیعهد ـ محمدحسن میرزا
محروسه قاجار نه تنها از نعمت ارمنی و مسلمان اطراف مجلس را نظامی مردم را خفه کرده و لایحه قاجار ـ به کاخ گلستان نرفت چون
حداقل سواد بیبهره بودند دارند .چهار و نیم بعد از ظهر سردار را با یک پاشو و بنشین بگذرانند»... میدانست رئیسالوزرا ـ رضاخان
بلکه مرزهای وطنشان را تنها سپه به مجلس آمد درحالی که بهباور برخی تاریخنگاران ،دعوت سردار سپه ـ در سلام حاضر نخواهد
محدود به قریه یا ولایتشان سرتیپ خدایارخان ،سرتیپ مرتضی از سردار سپه و کشاندن او به داخل شد و به وزرا و صاحبمنصبان
خان ،سرهنگ محمد درگاهی اطراف معرکه اشتباهی بود که طرفداران لشکری و کشوری نیز دستور رسیده
میدانستند. او را دارند ،عدهای هم سوار همراه جمهوری مرتکب شدند و آب به است از شرکت در مراسم سلام
= در آن ایام ،این نوع است .از میان دو صف نظامی عبور خودداری کنند .در کاخ فرحآباد،
وطنپرستی ،تنها مختص به میکنند .فریاد مرده باد جمهوری آسیاب مخالفان ریختند. تنها سفرای خارجی و معدودی از
فروغی نبود ،ملیگرایی تقریبا بلند است .شیخ مهدی سلطان در ملکالشعرای بهار مینویسد که رجال غیر شاغل و افراد خانواده به
همهی رجال عصر رضاشاه سرسرا ،روی پله حرف میزند .سردار مجلسیان به سردار سپه پیغام فرستاده دیدار ولیعهد رفتند و نوروز را تبریک
پهلوی ،از همین جنس بود. سپه لدیالورود با چوبدستی شیخ و درخواست کرده بودند بهملاحظۀ
برکشید ِن ایران و تلاش برای مهدی را سخت نواخته امر کرد او را از اوضاع و تج ّمع و تظاهرات مردم از گفتند.
آبروداری ایرانیان در عرصهی پله فرود آوردند .در این اثنا کلوخی به حضور در مجلس خودداری کند: دیگر رویداد غیرعادی ،دعوت
انسانیت ،در دورانی که «قح ِط پشت گردن سردار سپه خورد .حکم «نمایندگان مجلس که از قید به تشکیل جلسۀ علنی مجلس
خدای» و قح ِط انسانیت مشک ِل شد مردم را بزنند .بعضی مردانه پیش تعهدات خود نسبت به فراکسیون شورای ملی در دومین روز سال نو
توأما ِن همهی ابناء بشر بود- آمدند و از بعضی نظامیان سلاح آنان تجدد شانه خالی کرده بودند برای بود .همگان میدانستند که در این
و امپراتوری جهانخوار و رو را گرفتند .زد و خورد درگرفت .سر اصلاح اوضاع و جلوگیری فتنه و جلسه قرار است تکلیف رژیم روشن
به زوال بریتانیا از یکسو و و گردنها شکست .زخمیها را از دو آشوب ،از قبل از ظهر دسته دسته شود و پارلمان ایران به بقای سلطنت
اوباش نورسیده اتحاد جماهیر طرف زیاد گفتند .مقتول معلوم نشد به مجلس رفته ،جمعی را از میان یا استقرار جمهوری رأی دهد .ظ ّن
شوروی از سوی دیگر سعی در مگر خر حاج آقا جمال اصفهانی»! دستهها برگزیدند که از آن جمله غالب بر این بود که طرح سه مادهای
تخریب هویت ملی ما ایرانیان مرحوم مستوفی ،مشیرالدوله ،مدرس، تصویب و رژیم جمهوری برقرار
داشتند -کاری شگرف بود.
چون نیک بنگریم ،بزرگان آن میشود ،اما چنان نیز نشد.
زمان ایرانزمین ،هر یک به قدر
محمدرضاشاه پهلوی و محمدعلی فروغی ُوسع خود در آن کار شگرف
کوشیدند و سربلند از انجام
سلسلهجنبانانش محصول همبستری مانند دوست ِی کسی نسبت به شخص ملکالشعرای بهار صحنه را چنین بهبهانی ،آشتیانی و نویسنده (بهار) و عبدالله مستوفی مینویسد «برنامۀ
میهن ستیز ا ِن ا ر تجا ع سیا ه و دیگر نه از جهت خویش و قرابت ،یا آن بیرون آمدند. توصیف میکند: عدهای دیگر ،قریب بیست تن بودند. جمهوریخواهان عصر روز ۲۹حوت
مهربانی و ملاطفتی که بین آنها بوده، اعضای این کمیسیون اجلاس کردند تمام شده و آنچه باید بدان عمل کنند
وطنفروشان ارتجاع سرخ بودند. بلکه به سبب منزلتی که به واسطهی یوسف مصدقی -کتا ِب «دوره « ...خبر رسید که همۀ مدخلهای و پیش از هر کار مرا نزد رئیس دولت بهجا آورده بودند .فقط اصل کار که
طی چهار دههی اخیر ،تاریخ قدر و قیمت واقعی در نظر یکدیگر مختصر تاریخ ایران؛ مخصوص میدان بهارستان را که عبارت باشد از فرستادند که به ایشان بگویم اگر قانون بود نگذشته بود که آن را هم
«مملکت ما» ،انحطاطی هولناک کلاسهای پنجم و ششم مدارس خیابان پستخانه و شاهآباد و صفیعلی امروز جماعتی به مجلس آمدند صلاح با داشتن اکثریت ،مس ّلم میگذراندند.
را تجربه کرده که وطن ما را به حاصل نمودهاند. ابتدائی تألیف حضرت مستطاب شاه و دوشانتپه و نظامیه و کوچهها در آن است که ایشان به مجلس اگرچه چک خوردن مدرس و
لبهی پرتگاه فنا کشانده است .فرقه به عقیده من بویژه این نوع محبت آقای ذکاءالملک [محمدعلی فروغی] را پاسبان پیاده و سوار و سپاهی تشریف نیاورند زیرا ما خودمان کتککاری خالصیزاده مردم را
تبهکار حاکم بر ایران ،طی بیش است که به قول معروف بنای آن دام اقباله» ،با این جملات ساده -اما بستهاند و بهغیر از نمایندگان مجلس بهاتفاق رئیس مجلس قراری دادهایم عصبانی کرده بود ولی فراکسیونهای
از چهل سال ،با اعمال وحشیانه و خالی از خلل است .امروز دانشمندان ماندگار -آغاز میشود« :مملکت ما کسی را اجازۀ گذشتن و رفتن به که مردم را متقاعد و متفرق سازیم. تجدد و سوسیالیست این دو واقعه را
باورهای انسانستیزش نه تنها آبرویی و صاحبنظران دنیا متفقاند بر اینکه ایران است و ما ایرانی هستیم .پدران آمدن ایشان ممکن است منجر به چیز مهمی نمیدانستند .اما اصناف
برای ایرانیان در سراسر گیتی باقی کلیهی موجودات و نوع بشر در طریق ما هم ایرانی بودهاند .ایرانیان قوم مجلس نمیدهند. و مردم ،عموماً خیلی از این موضوع
نگذاشته بلکه چنان تیشه به ریشهی ترقی قدم میزنند و متوجه کمال و خیلی قدیمی هستند اما ایرانیهای این خبر مانع از حرکت جماعت پیشامد نامطلوبی شود. بخصوص چک خوردن مدرس،
وطندوستی و هویت ملی ایرانیان طالب وصول به آن میباشند ،و اگر قدیم با ایرانیهای حالا خیلی تفاوت نشد و از میدان توپخانه به چند من خدمت ایشان رسیده مطلب و متغ ّیر بودند .س ّید مدرس هم در روز
زده است که بسیاری از ایرانیان یک وظیفهی معنوی برای مردم، قسمت شده ،هر قسمت از طرفی به پیام حضرات را معروض داشتم .آقای اول و شب و تا ظهر روز دوم َح َمل
تحصیلکرده و جهاندیده را از این چه فردی و چه جمعی ،قائل باشیم داشتند…» سوی بهارستان به جنبش درآمدند تهرانی و رضا رفیع هم آنجا بودند. در منزلش نشسته و مردم که برای
دو امر مهم غافل کرده و این جماعت چنانکه نمیتوانیم قائل نباشیم ،آن فروغی زمانی این جملات را نوشته و از چهار طرف به میدان بهارستان آقای رضای رفیع (قائممقامالملک) هم دیدار عید میآمدند ،به سردستههای
را با فهم جملات ساده فروغی -که وظیفه این است که در وصول نوع که مرام میهندوستی و خصلت ریخته و نظامیان و پاسبانان هم پس با این صلاحاندیشی موافقت کرد»... بازاری و مردمان ذینفوذ شهری
ذکر آنها در آغاز این مقاله آمد -بیگانه بشر به مدارج عالیهی کمال شرکت وطنخواهی جز در میان برخی از مقاومت بینتیجه ،کوچه دادند و حسن اعظام قدسی (اعظامالوزاره) آنچه لازم بود میگفت و آنها را که
مشروطهخواهان آن دوران ،رونق سیل جمعیت وارد صحن مجلس که در صحنه حضور داشته است باید پی جمعآوری اشخاص بفرستد،
کرده است. و مدد نمایند)۱(». نداشت و اکثریت باشندگان ممالک شورای ملی گردید .صحن مجلس
برای مبارزه با چنین آفتی است که فروغی بر این مبنا ،به سابقهی محروسه قاجار نه تنها از نعمت پر شد و میدان بهارستان نیز پر شد مینویسد: میفرستاد.
تکرار مداوم آن چند جملهی ساده تاریخی و مشارکت ارجمند ایران و حداقل سواد بیبهره بودند بلکه و هنوز دنبالۀ جماعت در توپخانه و «طرفداران مدرس ،از هر طبقه، بعدازظهر این روز (دوم فروردین)
و ماندگار ،تکلیف همهی ما ایرانیان ایرانیان در سیر تکامل نوع انسان اشاره مرزهای وطنشان را تنها محدود که مرکز تجمعشان مسجد شاه از تمام محلات جمعیت رو به مجلس
است .این جملات ،نه تنها موطن و میکند و با برشمردن خصلتهای به قریه یا ولایتشان میدانستند. ناصریه و لالهزار فشار میآورد. بود برای مجلس حرکت کردند .در هجوم آورد .نمایندگان و سرجنبانان
هویتمان را به ما یادآوری میکنند پسندیده فرهنگ ایرانی و اثرگذاری جناب ذکاءالملک -این همیشهمعل ِم ناطقینی از دو سه روز قبل، جلو جمعیت ،حاجآقا جمال مجتهد آنها که اکثر از علمای محلات بودند،
بلکه نشانهی قدردانی و سپاس ماست این خصائل در «عالَم انسانیت»، سیاستمدار -با درک ضرورت تربیت اینجا و آنجا و در صحن مجلس بر سوار الاغ در پیشاپیش جمعیت در به داخلۀ عمارت رفته در اطاقهای
از کسانی که با تمام توان و استعداد وظیفهشناسی و پیشگام ِی انسان نسلهای آینده ایرانزمین ،با فراست، ضد لیدر حزب تجدد (سید محمد حرکت بود و وارد میدان توپخانه مجلس نشستند و باقیمانده در باغ
خود ،برای محترم داشت ِن این هویت ایرانی را در شکلگیری «انسانیت»، جملات بالا را سرآغاز اولین کتاب تدین) و بعضی نمایندگان سخنرانی شد درصورتی که آخر جمعیت بهارستان و میدان جلو مجلس و تمام
کوشیدهاند .چنانکه فروغی خود چنین فروتنانه میستاید .عمق این فروتنی درسی تاریخ ایران قرار داد تا گوش مینمودند ولی خیراندیشان به آنها مقابل شمسالعماره روانه بود و واقعاً خیابان نظام ّیه ،از سرچشمه تا خیابان
بزرگمنشانه را میتوان در این نوباوگان ایران صدر مشروطه ،با فهماندند که نباید به اشخاص حمله کمتر چنین جمعیتی بهراه افتاده ژاله ،و تا کمرکش خیابان شاهآباد ،و
میاندیشید: جملات او یافت« :از ذکر این جملات نام وطن آشنا شود و هویت آباء و شود و اگر سخنی دارند در مورد بود .همین که جمعیت وارد میدان خیابان وزارت فرهنگ امروز (اکباتان)
«آخرین عقیدهای که میخواهم مقصود در رجزخوانی نیست ،بلکه اجدادیشان ،ملکهی ذه ِن دانشآمو ِز قانون اساسی و لزوم مشروطیت بهارستان گردید حاج آقا جمال را با را سراسر پر کرده بودند .در حالی که
اظهار کنم این است که چون غرض این است که به عقیده من خرش وارد باغ مجلس نمودند .در آن در جلو اکثر دستهها َعلَمهائی که
وطنپرستی و ملتدوستی البته ایرانی از آن اقوام است که استعداد آنها گردد. بگویند. ساعت نویسنده (اعظامالوزاره) با چند روی آن زندهباد سلطان احمدشاه،
لوازمی دارد که هر کسی باید به قدر ادای وظایف انسانیت را دارد)۲(». سالها پس از انتشار این کتاب، روز دوم حمل ،بعد از ورود به نفر از رفقا در مجلس بودیم .صدای مرده باد جمهوری نوشته بودند
قوه به آن قیام نماید ،در نظر من برای فروغی ،میهندوستی هر ملتی، زمانی که آن نوباوگان ،از آب و ِگل مجلس ،مرحوم حاج شیخ مهدی زندهباد و مردهباد به آسمان میرسید. کشیده میشد ،و بعضی هم جملهها
نخستین لوازم آن این است که شخص بخشی از ادای وظایف انسانیت آن در آمده بودند و برخی از آنها ،خود سلطان نطق کرد و نمایندگان را بدون در مجلس هم بین دو دسته از وکلا
در ادای آن وظایف انسانیت که موجب ملت است و سهم هر مردمی در ادای مصدر امور «مملکت ما ایران» شده ذکر نام اشخاص مخاطب ساخته مشاجره شدید و شاید هم به زد و یا اشعاری مانند:
عزت و حرمت ملتش میشود کوتاهی این وظایف ،برابر با سابقه و استعداد بودند ،فروغی در مقالهای با عنوان گفت :مردم جمع شده میگویند خورد رسیده بود که طرفدارهای ما دین نبی داریم
ننماید و اگر استعدادش در انجام این «ایران را چرا باید دوست داشت»، ما جمهوری نمیخواهیم و راضی سردار سپه ناچار به او تلفن زدند که جمهوری نمیخواهیم
وظیفه سرشار نباشد لااقل در تجلیل تاریخی آنهاست. یادآور شد که « ُحب وطن» عین نیستیم دستی به قانون اساسی هرچه زودتر خود را به مجلس برساند
و تکریم کسانی که استعداد را داشته در آن ایام ،این نوع وطنپرستی، حقشناس ِی «ابنای وطن» نسبت به چون بهاصطلاح هوا پس است .چیزی میگفتند.
تنها مختص به فروغی نبود ،ملیگرایی آب و خاکی است که آنها را پرورده برده شود. طول نکشید که سردار سپه وارد یهودیها هم دستهای ساخته با
و به کار انداختهاند بکوشد)۳(». تقریبا همهی رجال عصر رضاشاه است و وطن برای هر فردُ ،حکم پدر ناطقین دیگر هم نطقهایی در صحن مجلس گردید در حالی که خاخامهای خود به جملههای ذیل:
پهلوی ،از همین جنس بود .برکشید ِن و مادر را دارد .همانطور که هر آدمی همین زمینه کردند و به حمایت فقط یک شلاق کوتاه ،مانند تعلیمی، ما تابع قرآنیم ـ جمهوری
بعد از تحریر: ایران و تلاش برای آبروداری ایرانیان مکلف به مهرورزی به والدین خویش قانون اساسی سخن گفتند .یکی دو در دست داشت و واقعاً هم آن روز
این آخرین مقاله از مجموعه مقالاتی در عرصهی انسانیت ،در دورانی که است ،همانگونه وظیفه دارد که مهر نفر ،منجمله آقای اوحدی اصفهانی، نمیدانیم
است که صاحب این صفحهکلید با «قح ِط خدای» و قح ِط انسانیت به وطن را در جان خود بپرورد .از این برضد قانون اساسی اظهاراتی کردند. قدرتی بهخرج داد»... مترنّم بودند.
عنوان مشترک «تأملات بهنگام» مشک ِل توأما ِن همهی ابناء بشر بود -و منظر ،وطنپرستی تکلیفی عام برای آقای اوحدی گفت قانون اساسی مخبرالسلطنه هدایت مینویسد کم کم عر صه بر آ قا یا ن
مینویسد .هر آغازی را پایانی امپراتوری جهانخوار و رو به زوال انسان محسوب میشود و «جزء تعاون اجازۀ شراب خوردن را به مردم داده فراکسیونهای تج ّدد و سوسیالیست
است و چه خوش که این انجام به بریتانیا از یکسو و اوباش نورسیده است! و مردم اینها را کتک زدند»...
اختیار و اراده آدمی باشد .اگر عمر و اتحاد جماهیر شوروی از سوی دیگر و همبستگی کل نوع بشر است».
حوصلهای باقی بود ،ارتکابات نگارنده سعی در تخریب هویت ملی ما ایرانیان فروغی در ادامهی سخن قدمی فراتر
را به مناسبت ،در همین رسانه، داشتند -کاری شگرف بود .چون نیک میرود و مینویسد« :از این گذشته
کیهان واقعی و اصیل -که میراث بنگریم ،بزرگان آن زمان ایرانزمین، یک منشاء و مأخذ دیگر نیز برای
مصباحزادهها و فرامرزیهاست- هر یک به قدر ُوسع خود در آن کار وطنپرستی هست که در نظر من
خواهید خواند .در خاتمه ،سپاسگزار شگرف کوشیدند و سربلند از انجام از منشاء سابقالذکر هم محکمتر و
همکاران و خوانندگان کیهان لندن، معقولتر میباشد ،و آن وطنپرستی
به ویژه دوست ارجمندم الاهه بقراط آن بیرون آمدند. کسی است که وطن و ابناء وطن خود
شوربختانه ،پس از به تاریخ پیوست ِن را لایق مهر و قابل محبت میداند ،از
هستم. رضاشاه ،فروغی و یارانشان ،این کار جهت قدر و منزلتی که در واقع دارند،
شگرف سستی گرفت؛ به ویژه که
()۱مقالات فروغی ،محمدعلی پس از بازنشستگی یا درگذش ِت
ذکاءالملک ،جلد اول ،انتشارات دانشآموزانی که خواندن تاریخ را
توس ،چاپ سوم ،زمستان .۱۳۸۷ با جملات ساده و ماندگار فروغی
آغاز کرده بودند ،در ایران انقلابی
صص ۲44 45- نکبتبار و وطنسوز روی داد که
( )۲همان ،ص ۲5۰
( )۳همان ،ص ۲5۱