Page 18 - (کیهان لندن - سال سى و هقتم ـ شماره ۲۸۶ (دوره جديد
P. 18
دارالترجمه بین المللی فـریـس Page 18 KAYHAN LONDON ONLINE صفحه 18 آگهیدرکیهانآگاهیم یآورد
زیرنظروبامسئولیتدکترناصررحیمی(استاددانشگاه) سال سی و هفتم ـ شماره ( 1۷52شمارۀ 286از دورۀ جدید) نشانیسایت:
جمعه 16آبانماه 1399خورشیدی 2۰-ربیعالاول 1442قمریـ 6نوامبر 2۰2۰میلادی www.kayhan.london
ترجمه رسمی شناسنامه ،قباله ازدواج و طلاق ،مدارک حقوقی، No.1752 Friday 06 November 2020
تجاری ،طبی ،تحصیلی و مدارک مربوط به تقاضای پناهندگی P.O. Box 435,Old Brompton Road 2,London, SW7 3DQ روابطعمومی:
تلفن8831020-8222/8884020-8222/6500020-8735: Tel: +(44)-(0)20 3633 3684 Fax: +(44)-(0)20 3633 3685 [email protected]
e-mail: [email protected] - www.kayhan.london
فکس020-7760 7160 : آگهیوتبلیغات:
www.assot.co.uk / Email: [email protected] [email protected]
Suite 611 , Britannia House , 11 Glenthorne سردبیری:
Road Hammersmith , London W6 0LH [email protected]
دوشنبه تا جمعه 1۰صبح تا 5بعداز ظهر
که تقریبا سه سال و نیم به درازا روزنامه دیتسایت در آلمان منتشر کرد: =روزنامه دیتسایت در
کشید ،صورتجلسات و نوشتههای یک گزارش مفصل امروز
بسیار با تمامی جزئیات وجود دارد برلین ۱۹۹۲؛ پنجشنبه 5نوامبر 2۰2۰
باضافه انبوهی از پروندهها و همچنین ترورمخالفاندررستورانمیکونوس؛ مینویسد ،ترور رستوران
اظهارات شاهدان به زبانهای فارسی میکونوس در 1۷سپتامبر
و آلمانی .از درون بررسی تمام این چه کسی لو داد؟! 1992بزرگترین عملیات
اسناد و اظهارات و… تصویر دیگری تروریستی یک کشور
از «عزیز» و نقش و مسئولیت احتمالی غ ،].در سالن عقبی رستوران ،هشت امروز اما به گونه دیگریست .امروز خون هنوز روی صندلی نشسته است. و آرام است .دبیرکل حزب دمکرات بیگانه در خاک آلمان پس
او در رابطه با این کشتار جمعی در مهمان ایرانی حضور داشتند [که چهار دادستانی آلمان در رابطه با سلیم پیرامون او ،اجساد همرزمانی که بر کردستان ایران ،سعید شرفکندی ،به از جنگ جهانی دوم بود
28سال پیش در شهر برلین ،خیابان خان چانگوشویلی (Selimchan زمین افتادهاند و خون و پسماندههای برلین آمده تا در کنگره جهانی احزاب که موجی از خشم به وجود
تن آنها به قتل میرسند]. )Changoschwiliکه در شام بر در دیوار دیده میشود« .عزیز» سوسیالیست و سوسیال -دمکرات آورد .این ترورهنوز هم ،تا
«پراگ» ،به دست میآید. چند ماه پس از ترور ،همهی نگاهها به سال 2۰۱۹در منطقه تیرگارتن صدای اولین گلولهها را میشنود و شرکت کند .او ،بدون محافظ ،در به امروز ،کابوس ایرانیان
یک زندگی از دزفول تا برلین سوی «عزیز» جلب میشود که خودش ( )Tiergartenبرلین ،توسط سپس خود نیز بیهوش میشود .او حال سخن گفتن و انتفاد شدید از مهاجری است که از دست
هنگامی که «عزیز» در سال ۱۹۵۱ نیز در آن شب به شکل خطرناکی ماموران روسیه به قتل رسید ،انگشت مورد اصابت دو گلوله قرار میگیرد: رژیم تهران است .زبانش بسیار صریح رژیم انتقامجوی خود فرار
در شهر دزفول ،در استان خوزستان زخمی شده و در ستیز با مرگ ،در اتهام خود را آشکار و روشن به سوی یکی به پایش اصابت کرده و گلوله دوم و روشن است .عزیز ،میزبا ِن نشست، کرده و به آلمان پناهنده
در جنوب ایران به دنیا میآید ،شاه بیمارستان بستری بود .اما اصابت گلوله شدهاند .از نگاه تهران ،هیچ
هنوز حکومت میکند .او دارای یازده ایرانی ساکن برونمرز که
خواهر و برادر است و در نتیجه از گزارشمفصلدیتسایتازاطلاعات اتاق عقبی رستوران میکونوس که به قتلگاه تبدیل شد؛ عکس از روزنامه «بیلد» علیه نظام فعالیت میکند
همان ابتدا باید با کمبودها بسازد و تازه درباره قتلگاه میکونوس نباید احساس آرامش و
کنار بیاید .اگر بستنی میخریدند، امنیت کند .و این ،پیام ترور
دوازده قاشقک لازم بود و هنگامی به او و بستری شدنش در بیمارستان روسیه دراز کرده و از این راه وزارت یکی از کلیههایش را زخمی میکند. در حال رفت و آمد میان میزها و
که هنداوانه را به دوازده بخش تقسیم هیچ دلیل قانعکنندهای برای اثبات امور خارجه و دستگاه دیپلماسی ترور رستوران میکونوس در ۱۷ آشپزخانه است تا از مهمانان خود میکونوس بود.
میکردند ،از آن چیز زیادی نصیب او بیگناهی او نبود زیرا ماموران تحقیق آلمان را مجبور به موضعگیری سپتامبر ۱۹۹2بزرگترین عملیات پذیرایی کند .دقایقی چند از ساعت =پس از ترور میکونوس،
نمیشد .به دلیل این کمبودها ،او در در نزد او [در رستوران] پول نقد پیدا میکند .اما ،برخلاف شرایط امروز، تروریستی یک کشور بیگانه در خاک ده شب گذشته است که «عزیز» به میان دیپلماتهای آلمان
هر فرصت مناسبی که دست میداد، کردند؛ پولی زیاد برای رستورانی ساده در آن زمان ،در رابطه با ترور برلین، آلمان پس از جنگ جهانی دوم بود بیرون رستوران میرود تا به قول و ماموران پیگرد قضایی
به اموال دیگران دستدرازی میکرد، و کمدرآمد مانند رستوران او .بعلاوه ،او وضعیت چنین نبود و ماموران تحقیق که موجی از خشم به وجود آورد. خودش هوایی تازه کند .زنی که در اختلاف و نزاعی بیمانند
به ویژه آنچه مربوط به پوشاک میشد. یکی از عوامل اصلی این ترور را [که میبایست تلاش فراوانی میکردند این ترورهنوز هم ،تا به امروز ،کابوس همسایگی رستوران زندگی میکند، شکل گرفت .از یکسو،
او تلاش میکرد زندگی را سپری کند محکوم به ابد شد] میشناخت .از نگر تا سرانجام موفق شوند خواست خود ایرانیان مهاجری است که از دست او را میبیند و برای او دست تکان ماموران تحقیق خواهان
ایرانیان مهاجر« ،عزیز» میتوانست مبنی بر مجازات آمران و عاملان این رژیم انتقامجوی خود فرار کرده و به میدهد .تیم ترور هم میتواند او را شناساییمجرمانومجازات
و با آن به گونهای کنار بیاید. همان فرد واسطه یا جاسوسی باشد ترور را به کرسی بنشانند .در پایان آلمان پناهنده شدهاند .رژیم اسلامی ببیند ،تیمی که در انتظار یک علامت آنها بودند؛ و از سوی دیگر،
«عزیز» درسش را نیز به پایان که نشست را لو داده بود« .عزیز» دادگاه [که حدود چهار سال طول تهران با سنگدلی و بیرحمی شدیدی سیاست خارجی آلمان ،که
نمیرساند و در یک کارخانه تولید مورد شک ماموران تحقیق نیز بود کشید] ،سران رژیم ایران و همچنین در سراسر دنیا مخالفان خود را تحت است. پس از درگذشت آیتالله
کیسههای پلاستیکی مشغول به وآنها تمام هنر و فن بازپرسی خود را سازمان اطلاعات و امنیتاش به پیگرد قرار میدهد و مجازات میکند. عملیاتباموفقیتانجاممیشود خمینی در تلاش برای از سر
کار میشود .او اوقات فراغت خود را به کار گرفتند تا هر چه هست از او عنوان آمران ترور محکوم شدند و از نگاه تهران ،هیچ ایرانی ساکن «عزیز» که روبروی شرفکندی گرفتن رابطهای نوین با رژیم
با برادرش که فردی بسیار سیاسی بیرون بکشند .چهار متهم حکم زندان ضاربان [پنج تن] نیز احکام زندان برونمرز که علیه نظام فعالیت میکند نشسته و خودش از مهمانان با ایران بود و هیچ علاقهای به
بود ،میگذراند .آنها از زاویهی نگاهی گرفتند [درواقع پنج متهم حکم زندان گرفتند .اما در تمام این مدت ،حتا تا نباید احساس آرامش و امنیت کند .و نوشیدنی و مشروب پذیرایی میکند، محکومیت روشن و آشکار
بسیار چپ و رادیکال با رژیم شاه گرفتند] ،اما سرنوشت فرد پنجم [در پایان کار دادگاه ،یک پرسش بسیار در یک لحظه از جا بر میخیزد ،سخن
مبارزه میکردند .در آن دوران ،در این ،پیام ترور میکونوس بود. شرفکندی را قطع میکند و با اشاره رژیم تهران نداشت.
زمان محمدرضاشاه پهلوی ،برای واقع ششم] چه شد؟ مهم همچنان بیپاسخ مانده بود. دادگستری در برابر دیپلماسی دست به سوی او میپرسد« :دکتر، =«عزیز» که تحت آن
اینگونه فعالیتهای سیاسی زندانهای برای نوشتن این گزارش امکان جاسوس کیست؟! پس از ترور میکونوس ،میان یک آبجو دیگر بیارم؟»و پیش از آنکه شرایط فکر میکرد به پایان
سنگینی وجود داشت .آن زمان، گفتگو با «عزیز» فراهم نشد .او در دیپلماتهای آلمان و ماموران پیگرد شرفکندی بتواند پاسخی دهد ،ساعت زندگی نزدیک میشود،
از اعضای خانواده آنها ،سه برادر و تمام این مدت کاملا سکوت کرده بنا بر اطلاعات موثق سرویس قضایی اختلاف و نزاعی بیمانند شکل حدود ده دقیقه به یازده شب ،یکی زبان میگشاید .بر تخت
یک خواهر زندانی سیاسی بودند. است؛ اطلاعات درباره وی بسیار اطلاعاتی آلمان (اداره کل ضداطلاعات گرفت .از یکسو ،ماموران تحقیق از دو مرد مسلحی که وارد رستوران بیمارستان با همسرش
همراهان و همرزمان پیشین «عزیز» اندک است .اما دوستان پیشین او، آلمان ،) BNDضاربان هنگام انجام خواهان شناسایی مجرمان و مجازات شده بودند [عبدالرحمان بنیهاشمی درباره آن پول حرف میزند
که در زندان با او همبند و همسلول خویشاوندان ،ماموران تحقیق ،وکلای عملیات ترور در رستوران میکونوس، آنها بودند؛ و از سوی دیگر ،سیاست معروف به ابوشریف] فریاد میزند: و اینکه او آن را خرج
بودهاند ،از او به عنوان فردی بیسواد، مدافع ،همراهان و همرزمان قدیمی او، یک منبع داشتند :فرد واسطهای که خارجی آلمان ،که پس از درگذشت «مادرقحبهها!» ۳۰گلوله شلیک فرزندانشان کند .به پلیس
دنبالهرو و «غیرسیاسی» یاد میکنند. و همچنین شاهدان عینی ترور درباره بدون وجود او اصولا به راهانداختن این آیتالله خمینی در تلاش برای از سر میشود [از مسلسل 26گلوله و از کلت نیز میگوید که دست رژیم
او علاقهای به کتاب نداشت ،اما آدم با او سخن میگویند؛ و برخی از آنها حمام خون ممکن نمیشد .این فرد، گرفتن رابطهای نوین با رژیم ایران بود، ۴تیر]؛ گلولهها به برخی از حاضران و ایران میتواند در کار باشد
حجب و حیایی بود که همواره جوک هیچ علاقهای به محکومیت روشن و به میز و دیوار اصابت میکند .هنگامی و به این ترتیب پلیس را به
میگفت .او اهل ورزش بود .در زندان برای نخستین بار. کی بود؟ آشکار رژیم تهران نداشت .یک که قاتل دوم [عباس راحیل] کلت خود مسیری درست راهنمایی
تمرین میکرد تا با دست و پا از دیوار مصاحبهکنندگان میخواهند در تحقیقات تازه ،صاحب رستوران اختلاف قدیمی دستگاه دیپلماسی با را به سوی سر شرفکندی نشانه میرود میکند .اما ،همینکه متوجه
راست بالا برود .میگفت از این راه ناشناس بمانند ،اما همگی آنها در مرکز توجه قرار دارد .او با این قوه اجرایی و قضایی؛ اما با موضوعی و سه تیر [خلاص] به سر و گردن او میشود زنده میماند،
اطمینان دارند که او «همان فرد نو و شدتی که سابقه نداشت .شرایط شلیک میکند ،شرفکندی غرق در دوباره «عزیز» واقعی در او
میتوان از همه موانع عبور کرد. جاسوس است» .از جلسات دادگاه، عملیات چه ارتباطی داشت؟
«عزیز» پس از بیرون آمدن از در شب ترور ،علاوه بر یک گارسون زنده میشود.
زندان با «عسل» ،همسر آیندهاش، [غیرایرانی] و صاحب رستوران [عزیز =برای نوشتن این گزارش
آشنا میشود .سالها بعد ،به هنگام امکان گفتگو با «عزیز»
ترور برلین ،آنها از هم جدا میشوند. فراهم نشد .او در تمام
به همین دلیل رابطه میان این این مدت کاملا سکوت
دو مهم است .عدهای از دوستان کرده است؛ اطلاعات
پیشین خانوادگی آنها میگویند درباره وی بسیار اندک
«عسل» هم اهل مطالعه زیاد بود و است .اما دوستان پیشین
هم خودش شعر میگفت ،اما برای او ،خویشاوندان ،ماموران
«عزیز» رابطه جسمی اهمیت به تحقیق ،وکلای مدافع،
مراتب بیشتری داشت .در حالی که همراهان و همرزمان قدیمی
«عسل» نمیخواست نقش یک زن او ،و همچنین شاهدان
خانهدار را بازی کند« ،عزیز» از او عینی ترور درباره او سخن
میخواست که به پخت و پز در خانه میگویند؛ و برخی از آنها
و شستشوی لباسها برسد .دوستان
و آشنایان پیشین میگویند «عزیز» برای نخستین بار.
همسرش را نمیفهمید و در حضور
دیگران میگفت که «عسل» حتا با یکی از آنها به دیگران خیانت کرده
خریدن یک جفت کفش نو هم راضی است .در شب ۱۷سپتامبر ،۱۹۹2در
نمیشود .با اینهمه آنها با وجود تمام برلین ،در رستوران میکونوس ،عدهای
اختلافات و سلیقههای متفاوت از افراد اپوزیسیون ایران نشست
تصمیم میگیرند با هم از ایران فرار مشترکی دارند تا با هم مشورت
کنند .صاحب رستوران ،عزیز غ .هم
کنند. در میان آنهاست .برخی از ایرانیان
در سال ۱۹۷8شاه ایران سقوط مخالف رژیم به این رستوران میآیند
کرده و آیتالله خمینی پس از پیروزی چون اینجا برای آنها محلی مطمئن
انقلاب اسلامی یک دیکتاتوری جدید
بر پا میکند .یک حکومت اسلامی که
چپها را تحت پیگرد قرار میدهد و
آنها را قلع و قمع میکند .برادر سیاسی
و فعال «عزیز» از راه کوه فرار میکند
و خود را به پاریس میرساند« .عزیز»
با حیا و نجیب راه راحتتری انتخاب
میکند .او برای خودش ،همسرش و
دو فرزندش پاسپورت تهیه میکند و
با هواپیما به ترکیه میروند.
ادامه در صفحه ۱۷