Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۲۶ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - ۱4شماره ۱۷۹۲
جمعه ۵تا 11شهریورماه1۴۰۰خورشیدی
سرسفره هموطنانش عسل و قهوه نگاهی به یک کتاب و سرگذشت بازجوئی از مهین رادمنش درتاریخ
مصنوعی سوسیالیسم بگذارد. حیرتآور یک خانواده ( بخش پایانی) 2۷اکتبر ادامه پیدا میکند؛ در این
فاصله مهین با دستگیری حسین و
پسرانش با زمینه و سمپاتی پس از بازجویی از سران حزب گفتگوی با همسر و سایر تودهایها از
تودهای برای تحصیل به آلمان شرقی توده و گروه مظنونین به عمق فاجعه باخبر میشود و این بار به
میآیند .شرق و غرب؛ سوسیالیسم و سرقت گاوصندوق همه چیز اعتراف میکند؛ از رابطهاش
کاپیتالیسم را از نزدیک روی پوست با حسین؛ خوابیدن حسین در خانه
و استخوان خود لمس میکنند .پدر سرانجام «اشتازی»
با توطئه نورالدین در زندان شاه است، به حقیقت پی برد رادمنش در شب واقعه ووو...
پسر با غم پدر در سینه به جبهه و حسین و فریدون رفقای کمیته مرکزی نیز از
مخالف روی میآورد و تنها یک هدف یزدی بازداشت و بازجوئی اشتازی در امان نمیمانند.
نویمن؛ نماینده حزب سوسیالیست
در سر دارد :انتقام . زندانی شدند متحد آلمان در گزارشی برای رهبری
هرکسی مختار است حسین را حزب سوسیالیست آلمان پس از
محکوم یا تبرئه کند؛ خدمت یا خیانت ایرج هاشمیزاده دستیابی به محتوی به سرقت
حسین اما یک واقعیت را خدشه دار رفته گاوصندوق و اعترافات حسین
نمیکند و آن مسؤولیت رهبری سران دقیقه طول کشید .احساسم این بود قرارگیرد خود ندارد در پاسخ پرسش اشتازی زبان آلمانی به روسی انجام گیرد .در در زندان و سایر دستگیرشدگان،
حزب توده ایران است .تراژدی؛ نقش که اعلیحضرت از دیدار با من بسیار به عبارت سادهتر :بروید بیرون رفقا! میگوید که این خبر را از رفیق مورد این گفتگو علاوه بر نویمن؛ سرهنگ
حسین نیست ؛ تراژدی نقش رهبری اطمنیانی که در زندان است به دست مینویسد :
شادمان شده بودند» Go Homme آورده است .دست به افسانهپردازی پاول کینبرگ نیز حضور دارد. «رفیق رادمنش پس از بازگشت از
حزب توده ایران است. البته این پیشنهاد اشتازی 2۰ میزند و همسر یزدی را به همکاری رادمنش در مورد دستبرد به مسکو اطلاعات بیشتری در خصوص
متهم؛ حسین یزدی نیست؛ متهم پایان تراژدی مرتضی و حسین سال بعد ،با غیرقانونی شدن حزب گاوصندوق میگوید که اسناد درون جاسوسی به ما نداده است» ،از
اصلی دستگاه کمیته مرکزی حزب و فریدون یزدی کمونیست تحقق پیدا کرد و رفیق با ساواک ایران متهم میکند. آن اهمیت زیادی برای سازمان مخفی اسکندری به تحقیر یاد میکند و او
توده ایران است که با بیتوجهی؛ خاوری دبیر اول حزب توده ایران کیانوری برعکس رادمنش و حزب در ایران دارند و ساواک در را آدمی خودخواه و چاپلوس توصیف
فقر وجدان مسؤولیت؛ ولنگاری و مرتضی یزدی سه بار زندانی رژیم و سایر رفقا از برلین به پراگ تبعید اسکندری که در گفت وگو با اشتازی صورت اطلاع از این مدارک قادر به میکند و در پایان گزارش؛ خشم
شلختگی؛ زیر سایه امنیت حزب برادر پهلوی بود و در جمع 1۵ ،سال از شدند تا شاید بیماری سهلانگاری از هیچ یک از اعضای رهبری حزب شناسائی و دستگیری بین ۵۰تا1۰۰ خود را از رهبری حزب توده کتمان
و زندگی راحت با امتیازهای ویژه؛ عمرش را در زندانهای تهران گذارند، بدگوئی نکردند ،رادمنش را فردی نمیکند و مینویسد کیست که نداند
جان و مال صدها هزار زن و مرد ایرانی و سالهای زیادی هم در مخیفگاه؛ خود را مداوا کنند! نفر از فعالان حزب باشد. حسین یزدی هر روز صندوق پستی
را به خطر انداختند و راهی زندان و حسین 16سال و فریدون ۸سال در خوار و بیعرضه توصیف میکند. به پرسش اشتازی که آیا حسین حزب در برلین غربی را خالی میکرد.
دستگیری یزدی؛ حسین این رفیق نورالدین کیانوری به همه برخی از نامههای او را ازصندوق اشتازی به گشاده بازی رفقا و
میدانهای اعدام کردند. زندان جمهوری دموکراتیک آلمان. یزدی و فریدون بیچاره! پست برداشته؛ رادمنش پاسخ مثبت خطرناک بودن فعالیت این حزب
چه کسی مسؤولیت دستگیری حسین پس از آزادی در تلویزیون نه تنها برای خود حزب توده؛ بلکه
۹۰انسان در اصفهان را قبول کرد؟ برای وجهه کشورهای سوسیالیستی
چه کسی در گاوصندوق حزب و دکتر مرتضی یزدی با همسر و دو فرزندش دکتر یزدی در میان سرهنگ امجدی(راست) و تیمور بختیار نیز پی میبرد و در نامهای از مقامات
صندوق پستی حزب را باز گذاشت بالا اجازه میخواهند تا برای مقابله
تا حسین (اگر عجله نمیکرد) با ایران شروع به کارکرد؛ فریدون پس حسین پول و مدارک را در اطاقش تهمت جاسوس امپریالیست میزد میدهد. با فعالیتهای جاسوسی ،از رهبران
خیال راحت نامهها و اسرار حزبی را از آزادی در برلین غربی تحصیلاتش در برلین غربی میگذارد تا سرفرصت و به تنها کسی که اعتماد داشت از لو رفتن سازمان اصفهان و رابط حزب توده در این مورد پرسشهائی
در اختیار سازمان امنیت و اطلاعات را در رشته مهندسی عمران ادامه داد به سرهنگ آیرملو بدهد و بعد با آنها به رهبری سخن میگوید و بکنند .مدتی بعد اشتازی علاوه بر
و به پایان رساند و در مقام مهندس فریدون و رالف ،دوست خود راهی همسرش شاهزاده خانم مریم بود! ادامه میدهد که خطراعدام همه این رهبران حزب توده ،اجازه بازجوئی
کشور بگذارد؟ در یک شرکت ساختمانی در تهران برلین شرقی میشود .لب مرز «رفقای با ز جو ئی ا ز عبد ا لصمد ۹۰کمونیستها را تهدید میکند از یازده تن دیگر ازمسؤولان حزبی
اگر میخواهید کسی را به جرم (ضروری است بدانید که این نود و و چهار شهروند آلمان شرقی را نیز
خیانت محکوم کنید؛ حسین نیست؛ مشغول به کار شد. اشتازی » منتظرایستاده بودند. کامبخش چند نفر دستگیر شده تودهای در
ر ا د منش ؛ کیا نو ر ی ؛ عبد ا لصمد دکترمرتضی یزدی پس از آزادی تقویم 26اکتبر 1۹61برابر با چهارم کامبخش آن زمان در بیمارستانی اصفهان؛ هیچ کدام به اعدام محکوم میگیرد.
کامبخش و دریک کلام رهبری از آخرین زندان؛ مطبی در میدان آبان ماه روز تولد شاه (و به زبان در مسکو بستری بود؛ از اینرو هیأتی
حزب توده ایران است که نه تنها۹۰ فردوسی باز کرد ،صبحها در وزارت حسین :اعلیحضرت) را نشان میدهد، از افسران بلند پایه اشتازی راهی نشدند و بالای دار نرفتند ـ ایرج بازجوئی از ایرج اسکندری
اصفهانی؛ بلکه دهها هزار اصفهانی و کار و بعد از ظهرها در این مطب مأمورین فقط قصد دستگیری حسین مسکو میشوند .کامبخش از اینکه رادمنش از بیمبالاتی خودش نیز در دوم نوامبر 1۹61با شرکت
تهرانی و شیرازی و کرمانی؛ سمپات بیمارانش را که اکثر افراد حزبی و را داشتند .به مرکز تلفن میزنند؛ رادمنش وظایف حزبی پر مسؤولیت به سخن میگوید که سه بار ازطریق نویمن از طرف حزب سوسیالیست
حزب توده ایران را با عدم قبول اقشار فرودست جامعه بودند بدون پاسخ؛ دستگیری هر سه نفر است، حسین واگذار کرده بود؛ انتقاد میکند حسین و برای کمک به زندانیان متحد آلمان؛ سرهنگ دوم کینبرگ
مسؤولیت رهبری راهی زندان و هیچ پاداشی مداوا میکرد .مطب دکتر اما هرگز سوءظنی نسبت به حسین سیاسی؛ مبالغی به دلار برای دکتر از سران اشتازی و سروان والس
یزدی تا یکی دو سال قبل از انقلاب به بیچاره فریدون ! نداشته است .کامبخش گناه این یزدی فرستاده است و او از دکتر مسؤول پرونده جاسوسی یزدی
قتلگاه کردند. روی بیماران باز بود؛ پس از بیماری حسین به حبس ابد و فریدون به ماجرا را به گردن رادمنش میاندازد؛ یزدی پیامی درباره رسید آن دریافت انجام میپذیرد .گویا کمیته مرکزی
برای اینکه به سیاست ناروا و دکتر به پارکینسون خانهنشین شد و ۸سال زندان و ضبط اموال ـ فولکس در حالی که خود او آن زمان مسؤول پیشاپیش از پرسشهای اشتازی
دودوزه بازی رهبری حزب توده در سال 1۹۸2فوت کرد .حسین و واگن؛ دوربین عکاسی و دوربین اطلاعات حزب یعنی رئیس سازمان نکرده است. درباره مسائل درون تشکیلاتی حزب
بیشترآشنا شوید؛ اجازه دهید از اسناد فریدون به آلمان بازگشتند؛ مادر آنها؛ فیلمبردای و آلبوم تمبر فریدون که اطلاعات و امنیت حزب بوده است!! یک هفته بعد مأموران اشتازی بر اعتراض کرده بود .سروان والس در
و نامههای مصطفی لنکرانی که در خانم هلا یزدی پس از مرگ همسرش بسیار قیمتی بود ـ محکوم میشوند. پایه اطلاعاتی که در زندان از حسین ابتدای گفتوگو اظهار میدارد که
اختیار من است یک نمونه ارائه دهم. به آلمان بازگشت و در سن ۹۷سالگی حسین همه اطلاعاتش را در اختیار پایان بازجوئی اشتازی و نتایج یزدی به دست آورده بودند؛ دوباره به اشتازی هیچ پرسشی در خصوص
قبلا حسین از مأموریت حزبی خودش اشتازی نمیگذارد؛ میگوید دفترچه آن سراغ رادمنش میروند و عمق فعالیت مسائل داخلی حزب توده مطرح
به وین گفت« :در ماه ژوئن 1۹61از در سال 1۹۸۸فوت کرد. تلفن مهین را که از خانه رادمنش جاسوسی حسین را برپایه اعترافاتش نمیکند و تنها به پرسشهایی درباره
سوی رادمنش مأموریت یافتم چند *** دزدیده بودم به اشتازی نگفتم .این گشاده بازی و بیخیالی رهبران متهمان و اعمال غیرقانونی آنها اکتفا
بسته از اعلامیههای حزب توده را با دفترچه حاوی اطلاعات بسیار مهمی حزب توده و عدم مراعات کار مخفی به رادمنش بازگو میکنند.
اتومبیل به وین ببرم وتحویل کاظم فکر نمیکنید اگر هاینریش بل؛ برای ساواک بود .ساواک با این آنچنان گسترده بود که مأمور رادمنش که در این فاصله به عمق خواهد کرد.
ثقفی؛ مسؤول حزب در وین بدهم»... نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل دفترچه نام؛ نشانی و شماره تلفن اشتازی را شگفتزده میکند .او در فاجعه جاسوسی حسین پی برده و از اسکندری از خدمات دکتر یزدی
کاظم ثقفی هم سن و سال مصطفی زنده بود و سرگذشت یزدیها به بسیاری از تودهایها را درکشورهای گزارش خود مینویسد که با وجود زخم زبان رفقا به ستوه آمده بود .این یاد میکند و می گوید که او پس
لنکرانی بود؛ در بین دانشجویان ایرانی گوشش میرسید؛ حسین و نورالدین مختلف در غرب و شرق به دست هشدار اشتازی و کمیته مرکزی بار از هرگونه نرمخویی گفت وگوی از دستگیری هم به حزب وفادار
شخص سمپاتیکی نبود و دوروبرش، و مهین و عبدالصمد و رضا ووو ...را آورد؛ نیروهای امنیتی هم در آلمان حزب سوسیالیست متحد آلمان به پیشین درباره حسین احتراز میجوید. باقی ماند .در مورد دستبرد به خانه
برعکس لنکرانی جز چند جوان ملا قهرمانان رمان خود میکرد و تراژدی غربی با دردست داشتن شماره تلفنها رفقا رادمنش؛ اسکندری و نیز رفیق روستا میگوید ؛روستا به حسین
تودهای کسی نبود .رهبری حزب از انسانهائی را نشان میداد که آمده میتوانستند تلفن را شنود کنند و کیانوری ـ چند ماهی به خاطر بیماری و اما رفیق نورالدین کیانوری !! یزدی مظنون بوده و علیه او شکایت
لنکرانی دلخوشی نداشت؛ خسرو بودند بهشت بسازند و جهنم ساختند؟ ساواک در صورت گرفتار شدن یکی کامبخش مسؤول دایره امنیتی حزب در این میان آرسن لوپن ما ،رفیق کرده و میافزاید که حسین در این
روزبه و عباسی قاتل حسام برادرش سرنوشت خانواده یزدی اگر تراژدی از اینها در ایران؛ با ارائه اطلاعاتی از بود ـ مبنی بر لو رفتن صندوقهای نورالدین کیانوری نوه شیخ فضلالله شکایت مترجم روستا بوده است!!!
بودند و سه برادر باقی مانده ـ و هرسه نیست؛ پس چیست؟ شاه مملکت این دست میتوانست شخص مزبور را پستی حزب توده در برلین غربی نوری ساکت ننشسته است و بارها او نقش حسین و انتقال اطلاعات
تالب گور تودهای ـ اینجا و آنجا برای آبادی و پیشرفت کشور مرتضی توسط یزدی؛ اطلاع یافتیم که این به کمیته مرکزی حزب سوسیالیست درون حزبی به ساواک را کم اهمیت
درباره قتل برادر نیشی به رهبری جوان را به آلمان فرستاد تا با روپوش تحت فشار بگذارد. متحد آلمان مراجعه و خواستارگفت توصیف میکند .اشتازی از اسکندری
حزب میزدند .لنکرانی در وین بین سفید طبابت به وطن بازگردد؛ استاد فریدون در 1۴اکتبر 1۹6۹پس صندوق پستی کماکان دایر است. وگوی اشتازی با او درباره ماجرای درباره وسعت اطلاعات یزدی از
دانشجویان ایرانی هواخواه زیاد داشت؛ دانشگاه و جراح حاذقی شود و به از هشت سال در اسارت اشتازی آزاد ساواک از رابطه مهین و حسین جاسوسی حسین میشود و سرانجام مسائل درونی حزب توده میپرسد و
ملا تودهای نبود؛ با بروبچهها رابطه هموطنانش یاری رساند و اگر غم اطلاع داشته و میتواند با در فشار قرار به آرزویش میرسد و گفتگو در اول اسکندری به پرسش پاسخی نمیدهد.
صمیمانه داشت؛ در خانهاش چون فقر و بینوائی قشر فقیر دارد؛ بدون میشود. دادن مهین و تهمت زدن به رادمنش مأمور اشتازی در یادداشتهای خود
ایستگاه راهآهن؛ شب و روز باز بود. پاداشی بیماران فقیرش را مداوا کند. حسین در 1۰ماه مه 1۹۹۷پس دسامبر 1۹61صورت میگیرد. مینویسد :رفیق مرزبان (اسکندری)
وقتی دوستان دوروبرش بودند؛ انتقاد اما نه؛ دکترما مجذوب سوسیالیسم از 16سال عفو و آزاد میشود و سود جوید. کیانوری در این گفتگو ازکینهتوزی در این خصوص به طورکتبی گزارشی
هم میکرد و این برای رهبری خوش قلابی روسی و شیفته جلادی به نام یکراست از طریق مسکو عازم تهران مأمورین اشتازی پس از شمردن به رقیب دیرینه خود؛ دکتر مرتضی
آیند نبود .رسما هم نمیخواستند استالین میشود و به جای طبابت ،با میشود« ..دو ماه بعد همراه با پدرم بسیاری از خطاهای رهبری حزب یزدی که به حبس ابد محکوم شده تهیه خواهدکرد.
آب پاکی روی دستش بریزند؛ پس آرس لوپنی به نام نورالدین کیانوری شرفیاب شدم؛ اعلیحضرت بسیار کمونیست توده ایران پیشنهاد دست بر نمیدارد و به اشتازی اسکندری در این بازجوئی اطلاعات
مانند صرافهای دوروبر توپخانه با تصمیم میگیرد در ایران سوسیالیسم؛ مهربان بودند و از روحیه شادم بسیار میکنند که ضرورت انتقال تمامی میگوید که او اطلاع یافته که دکتر حسین یزدی و لو رفتن اسرار حزب را
دروغ و قسم امور حزبی را ماست شگفتزده شدند .ملاقات ما 2۰ دستگاه حزب توده به یک کشور یزدی با پلیس همکاری میکند و کم اهمیت ارزیابی میکند و اطلاعات
مالی میکردند .در سندی که ارائه سوسیالیستی دیگرمورد بررسی چون سند و دلیلی برای این ادعا او را به چیزی در حد شنیدههای وی
میدهم عبدالصمد کامبخش ـ سرمد
نام مستعارـ کنارگذاشتن لنکرانی را تقلیل میدهد.
به گردن ساواک میاندازد!! .با نشان
دادن دم ساواک به لنکرانی میگوید از بازجوئی از رضا رادمنش
هرگونه فعالیت سیاسی احتراز جوید. اشتازی قبل از بازجوئی طی نامهای
تاریخنامه و زمان سفر حسین یزدی از رفیق رادمنش خواستار اطلاعات
تقریبا هم زمان است . زیر میشود:
*** ـ رادمنش از فعالیتهای ساواک
خواندن این کتاب «پلیسی؛ علیه حزب توده چه اطلاعاتی در
جنائی»! را به خوانندگان عزیزکیهان دست دارد و فعالیت این سازمان
برای تخریب حزب توده تا کجا پیش
توصیه میکنم .
قاسم نورمحمدی با این کتاب رفته است.
وکتاب قبلیاش «حزب توده در ـ مدارک به سرقت رفته از
گاوصندوق دارای چه اهمیتی است
مهاجرت» و در صورت اطلاع ساواک از آنها
(نگاه کنید به کیهان لندن شماره
11۵2و 11۵3از همین قلم ـ ) با پیامدهای آن چیست.
استفاده از اسناد اشتازی و گفتگوی ـ رادمنش چه اطلاعاتی از روابط
مفصل با حسین و فریدون یزدی در
برلین پایتخت آلمان؛ اوراق گرانبهائی حسین با ساواک داشته است.
بر پرونده ناتمام و باز حزب توده ایران 1۰روز پس از طرح این پرسشها
بازجوئی از رادمنش انجام میگیرد.
افزوده است. ابتدا رادمنش از اشتازی میخواهد
پایان که گفتگوها به علت عدم آشنائی او به