Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۴۶ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ ۵‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪1812‬‬
‫جمعه ‪ ۲۱‬تا پنجشنبه ‪ ۲۷‬ژانویه ‪۲۰۲۲‬‬

                                                                           ‫کاش یک‬                                                                                                                  ‫در بزرگداشت‬
                                                                           ‫روز ببینیم‬                                                                                                              ‫ایرج پزشکزاد؛‬
                                                                           ‫که زندانی‬
                                                                           ‫نیست…‬                                                                                                                   ‫«شیخاجل»‬
                                                                                                                                                                                                      ‫کیه؟!‬
                                                                           ‫(گیتی پورفاضل)‬

            ‫آبی و دانه نهادم به زمین‬                         ‫برف می بارد و من‬                                    ‫برآورده میکند و خواننده با میل به‬                        ‫• طنز فاخر سعدی‬          ‫=پزشکزاد از همان آغاز‬
          ‫به هراسی که نمایان بودش‬                      ‫به تماشای تو ای هوشربا‬                                    ‫بخش بعدی کتاب رهنمون میشود‪.‬‬                                 ‫• ایرج پزشکزاد‬        ‫با طنز درباره طنز مینویسد‪.‬‬
        ‫نگهی کرد به پیرامون خویش‬               ‫از پَ ِس شیشه به هر تکهی رقصان‬                                    ‫بخشی که در آن پزشکزاد خواننده را به‬                                               ‫در پیشدرآمد توضیح‬
           ‫دید جایی که به آب و دانه‬                ‫که س ِر شاخهی عریان درخت‬                                                                                        ‫• نشر شهاب؛ تهران ‪۱3۸۱‬‬          ‫می دهد که چرا از ضمیر‬
                                                                                                                       ‫وارسی نتیجه کار فرا میخواند‪.‬‬       ‫چند سال پیش در سفری به آمریکا‬            ‫«من» استفاده میکند و‬
                 ‫محفل آراسته است‬                               ‫مینشیند به نیاز‬                                   ‫در همینجا به شیوه بررسی پزشکزاد‬          ‫ایرج پزشکزاد در محفلی که مهمانان آن‬      ‫چرا باید تعریف کند «چه‬
                 ‫پر کشید و بنشست‬                    ‫یا زمین را بدهد بوسه به ناز‬                                                                           ‫عمدتا جوان بودند شرکت میکند‪ .‬طبق‬         ‫شد که من ناگهان به یاد‬
             ‫سیر از دانه بخورد و آبی‬                ‫سرخوشانه به شگفتی نگرم‬                                                             ‫اشاره کنیم‪.‬‬        ‫معمول صحبت به سیاست میکشد و‬              ‫سعدی افتادم؟» مینویسد‪:‬‬
          ‫گرمی خانه پسندید و بماند‬           ‫گرمی خانه و سردی برون از شیشه‬                                       ‫نخست اینکه در این بررسی که بسیار‬         ‫کار به خواندن بخشی از یک نشریه‬           ‫«نمیدانم از کدام نویسنده‬
       ‫نه قفس دید و نه زندانی و بند‪.‬‬                                                                             ‫«جدی» است‪ ،‬نشانه طنز پزشکزاد جا‬          ‫فارسیزبان می رسد‪ .‬خانم جوانی‬             ‫بزرگی خواندم که حکایت‬
                                                                 ‫ِگر ِد هم آورده‬                                 ‫به جا دیده میشود و همین به جذابیت‬        ‫شروع به خواندن میکند تا به چنین‬          ‫کرده بود‪ :‬من در جوانی‬
‫پس از آن روز به آن پنجرهی بگشوده‬                     ‫فصل سرمای َزم و تابستان‬                                                                              ‫جملهای میرسد‪« :‬این کار هم به قول‬         ‫در نوشتههایم زیاد اظهار‬
           ‫خوی کردی و به آب و دانه‬                                                                                                  ‫کتاب میافزاید‪.‬‬        ‫شیخاجل آینهداری در محلت کوران‬            ‫فروتنی میکردم‪ .‬تا یک‬
            ‫تا به امروز که هر روز آید‬  ‫چشمم افتد به س ِر شاخهی پُر برف درخت‬                                      ‫دوم اینکه بررسی و نثر پزشکزاد و‬          ‫است…» پزشکزاد ادامه میدهد که‬             ‫روزی که پدرم گفت‪ :‬پسر‬
            ‫بنشیند به س ِر شانهی من‬                ‫یک پرنده که رهش گم کرده‬                                       ‫همراهی او با خواننده به گونهای است‬       ‫زن جوان «کلمه شیخ را بدون کسره‬           ‫جان‪ ،‬اینقدر کوچکی‬
                                                                   ‫یا ندارد لانه‬                                 ‫که گویی نویسنده و خواننده دست در‬         ‫به اجل چسباند و شبیه اسم یکی از‬          ‫نکن‪ ،‬تو آنقدرها هم بزرگ‬
   ‫نغمهای سر دهد و پَر بگشاید آزاد‪.‬‬                   ‫لرزد و سر به گریبان دارد‪.‬‬                                  ‫دست هم به کند و کاو پرداختهاند‪.‬‬          ‫رجال شیخنشینها‪ ،‬مثلا شیخصباح یا‬
                                                                                                                 ‫زبان ساده و بیتکلف پزشکزاد در طول‬        ‫شیخعیسی‪ ،‬به صورت «شیخاجل»‬                                  ‫نیستی!»‬
‫کاش یک روز ببینیم که زندانی نیست‬                        ‫شاخهی سنگین از برف‬                                       ‫کتاب سبب میشود که نه تنها آن را‬          ‫خواند» و بعد پرسید‪« :‬این شیخاجل‬          ‫= در یک مهمانی‬
                     ‫بهر هیچ انسانی‬                           ‫س ِر خود میساید‬                                    ‫به هر جوان ایرانی که در پی شناخت‬         ‫کیه؟» آقایی به طنز گفت‪« :‬وزیر‬            ‫پزشکزاد وقتی میبیند‬
                                                                                                                 ‫طنز سعدی و گلستان وی است‬                                                          ‫بسیاری از ایرانیان که نام‬
                   ‫نه قفس بهر پرنده‬                  ‫به تن شیشهی آلوده به ِمه‪.‬‬                                   ‫توصیه کنیم‪ ،‬بلکه آرزو کنیم که روزی‬                      ‫ماهیگیری ابوظبی!»‬         ‫سعدی را میشناسند ولی‬
                     ‫نه گرفتاری بند‪.‬‬                                                                             ‫بخشهایی از «طنز فاخر سعدی» در‬            ‫باری‪ ،‬ادامه صحبت درباره «شیخاجل»‬         ‫خودش را نمیشناسند‬
                                                      ‫روزن از پنجرهام بگشودم‬                                     ‫کتابهای درسی مدارس ایران مورد‬            ‫در این محفل نشان میدهد که با‬             ‫دست به کار میشود و‬
                      ‫‪28‬دیماه ‪14۰۰‬‬                             ‫که پناهش باشد‬                                     ‫استفاده قرار گیرد‪ .‬ببینید پزشکزاد پس‬     ‫وجود اینکه سعدی ایرانیان را از دوران‬     ‫سمیناری درباره وی برپا‬
                                                                                                                 ‫از سیر و سفر در طنز اروپا و ایران چگونه‬  ‫کودکی و دبستان همراهی میکند‪،‬‬             ‫میکند‪« :‬رقم حاضران در‬
‫شیدای همدانی در مرز ماکو بازداشت شد‬                                                                              ‫در همین بخش به گلستان و عنصر‬             ‫لیکن «در کولهپشتی افتخارات ما»‬           ‫سالن به صد نفر هم نرسید»‬
                                                                                                                 ‫«انتقاد» که در همه طنزها مشترک‬                                                    ‫در حالی که چند صد هزار‬
‫قاسم بهرامی مشهور به «شیدای همدانی»‬                                        ‫= قاسم بهرامی شاعر و‬                                                                        ‫جای شایستهای ندارد‪.‬‬         ‫ایرانی و به قول نویسنده‬
                                                                           ‫هنرمند ملقب به «شیدای‬                                     ‫است‪ ،‬میرسد‪:‬‬          ‫پزشکزاد دست به کار میشود‪ .‬به‬             ‫«یعنی معادل جمعیت یزد‬
‫کلاسیک ایران را با نواختن موسیقی‬      ‫آزادیخواه و میهندوست هرچه زودتر از‬   ‫همدانی» که با قرار وثیقه آزاد‬         ‫«حالا بیاییم نتیجه کارمان را وا رسیم‪.‬‬    ‫پیشنهاد وی سمیناری برای بررسی آثار‬       ‫یا کاشان» در لسآنجلس‬
‫به صورت تصویری در شبکههای‬             ‫بند این رژیم ضد فرهنگ و هنر و ادب‬    ‫بود‪ ،‬طبق گزارش رسانههای‬               ‫در فکر بودیم که غربیها در کجای‬           ‫سعدی ترتیب داده میشود‪ .‬سمینار با‬
‫اجتماعی خود در اینستاگرام‪ ،‬توئیتر‬     ‫رها شود‪ .‬شهبانو در پیام خود یادآوری‬  ‫داخلی در مرز باکو هنگام‬               ‫گلستان سعدی طنز دیدهاند که ما‬            ‫زحمت و هزینه در یکی از سالنهای‬                    ‫زندگی میکنند!»‬
‫و تلگرام منتشر میکرده و مخاطبان‬       ‫نمود که در تمام این سالها صدای‬       ‫خروج از کشور بازداشت‬                  ‫ندیدهایم‪ .‬گفتیم شاید طنز آنها با طنز‬     ‫بزرگ دانشگاه «یوسی ال ای» برگزار‬         ‫=شاید کسی جز ایرج‬
                                      ‫هنرمندان‪ ،‬با وجود بازداشت و زندان‬                                          ‫ما تفاوت داشته باشد‪ .‬پس بپرسیم چه‬        ‫میگردد‪« :‬رقم حاضران در سالن به صد‬        ‫پزشکزاد نمیتوانست در‬
                       ‫بسیار دارد‪.‬‬                                                         ‫شده است‪.‬‬              ‫تعریفی از طنز دارند‪ .‬به جواب درستی‬       ‫نفر هم نرسید» در حالی که چند صد‬          ‫دویست صفحه به زبانی‬
‫پس از آزادی‪ ،‬قاسم بهرامی گزارشی‬                            ‫خاموش نشد‪.‬‬      ‫=یک منبع آگاه به وبسایت‬               ‫نرسیدیم‪ .‬به این راه حل متوسل شدیم‬        ‫هزار ایرانی و به قول نویسنده «یعنی‬       ‫ساده و «شکلاتی» داروی‬
‫بیش از اینکه آزاده شده از وضعیت خود‬   ‫شیدای همدانی پیش از بازداشت‬          ‫«رکنا»گفتهکهشامگاهدیروز‬               ‫که چند نمونه از آثاری را که خودشان‬       ‫معادل جمعیت یزد یا کاشان» در‬             ‫تلخ ندانستن را در کام‬
‫منتشر نکرد و افکار عمومی از او بیخبر‬  ‫سرودهای خطاب به شهبانو فرح پهلوی‬     ‫شنبه ‪ 2۵‬دیماه در حالی‬                 ‫قطعا طنز میشناسند‪ ،‬بررسی کنیم‬            ‫لسآنجلس زندگی میکنند! پزشکزاد‬            ‫خواننده بچکاند و ما را نیز‬
‫بودند تا اینکه حالا خبر دستگیری وی‬    ‫منتشر کرده و از پهلویها به دلیل‬      ‫که شیدای همدانی با کمک‬                ‫شاید نتیجه بگیریم‪ .‬این نمونهها را‬        ‫از پیشنهاد خود در مورد سمینار‬
‫هنگام «خروج غیرقانونی» از ایران‬                                            ‫«یک گروهک وابسته به‬                   ‫دیدیم‪ .‬در اینکه مؤلفین آنها نویسندگان‬    ‫شرمنده میشود و با درد مینویسد‪:‬‬                ‫به یاد سعدی بیندازد!‬
                                            ‫انقلاب ‪ ۵۷‬پوزش خواسته بود‪.‬‬     ‫سرویسهای خارجی» به‬                    ‫بزرگی بودهاند تصور نمیکنم کسی‬            ‫«یقین دارم که اگر سمینار سعدی به‬
        ‫منتشر شده است‪.‬ها نیستند‪.‬‬      ‫شیدای همدانی اشعار خود و شاعران‬      ‫دنبال خروج بوده‪ ،‬بازداشت‬              ‫حرفی داشته باشد‪ .‬و از طرف دیگر‪،‬‬          ‫زبان انگلیسی به قصد آمریکاییان‪ ،‬یا به‬    ‫الاهه بقراط ‪« -‬طنز فاخر سعدی»‬
                                                                                                                 ‫در اینکه غربیها بر این نمونهها همه‬       ‫یکی از زبانهای اروپایی در اروپا برگزار‬   ‫شامل ‪ ۹‬بخش اصلی و چندین «خرده‬
                                                                                           ‫شده است!‬              ‫جا ُمهر تأکید طنز زدهاند هم تردیدی‬       ‫میشد‪ ،‬تعداد شرکتکنندگان خیلی‬             ‫عناوین» است‪ .‬ایرج پزشکزاد با اشاره به‬
                                                                                                                 ‫نمیشود کرد‪ .‬ببینیم از اینها چه صفتی‪،‬‬     ‫بیش از صد نفر میبود» و توضیح‬             ‫این نکته که «بعضی نویسندگان اروپایی‬
                                                                           ‫منابع دولتی میگویند قاسم بهرامی‬       ‫چه خصوصیتی میتوانیم بیرون بکشیم‬          ‫میدهد که «از اولین ترجمههای‬              ‫سعدی را به طنزپردازی شناختهاند»‬
                                                                           ‫معروف به «شیدای همدانی» در مرز‬                                                 ‫گلستان به زبانهای اروپایی بیش از‬         ‫کتاب را آغاز میکند و با طرح این‬
                                                                           ‫ماکو هنگام خروج از کشور بازداشت‬                  ‫که کار ما را راه بیندازد!»‬    ‫سه قرن و نیم میگذرد»‪ .‬پیشدرآمد‬           ‫پرسش که چرا «سعدی شناسان ما در‬
                                                                                                                 ‫کار نویسنده و خواننده راه میافتد و‬       ‫با مقایسه زاویه دید غربیان و ایرانیان‬    ‫گلستان چنین طنزی ندیدهاند» به کند‬
                                                                                                  ‫شده است‪.‬‬       ‫کتاب به پیش می رود تا به پرسشی می‬                                                 ‫و کاو میپردازد‪ .‬در این رهگذر به تاریخ‬
                                                                           ‫قاسم بهرامی شاعر وهنرمند ملقب به‬      ‫رسد که «حتما مطرح خواهد شد»‪ :‬اصلا‬              ‫نسبت به سعدی ادامه مییابد‪.‬‬         ‫طنز و مقایسه مفهوم آن در ایران و اروپا‬
                                                                           ‫«شیدای همدانی» که با قرار وثیقه آزاد‬                                                               ‫شکلات تلخ‬            ‫نگاهی میاندازد و نمونهای از طنز اروپا و‬
                                                                           ‫بود‪ ،‬طبق گزارش رسانههای داخلی در‬            ‫این جستجو چه حاصلی دارد؟‬
                                                                           ‫مرز ماکو در استان آذربایجان غربی‬      ‫پزشکزاد با همان زبان طنز که «دوای‬        ‫در بخشهای بعدی پزشکزاد به تاریخ‬                      ‫ایران به دست میدهد‪.‬‬
                                                                           ‫واقع در مرز ایران و ترکیه هنگام خروج‬  ‫تلخ با روکش شکلاتی» است پاسخ‬             ‫و تعریف طنز در اروپا و ایران میپردازد‬              ‫«کولهپشتی افتخارات»‬
                                                                                                                 ‫می دهد‪« :‬اولین فایده آن این خواهد‬        ‫و به دو درک متفاوت از آن و تداخل‬         ‫پزشکزاد از همان آغاز با طنز درباره طنز‬
                                                                                   ‫از کشور بازداشت شده است‪.‬‬      ‫بود که پیش این فرنگیها‪ ،‬بیتوجهی‬          ‫مفاهیم «طنز» و «هزل» در ایران اشاره‬      ‫مینویسد‪ .‬در پیشدرآمد توضیح می‬
                                                                           ‫یک منبع ظاهرا خبری به وبسایت‬          ‫گذشته را ماستمالی میکنیم!» در‬                                                     ‫دهد که چرا از ضمیر «من» استفاده‬
                                                                           ‫«رکنا» گفته که شامگاه دیروز شنبه‬      ‫فایده دوم اما پزشکزاد با موشکافی‬                                  ‫میکند‪.‬‬          ‫میکند و چرا باید تعریف کند «چه شد‬
                                                                           ‫‪ ۲۵‬دیماه در حالی که شیدای‬             ‫و باریکبینی به نظرات نادرستی که‬          ‫نویسنده در تعریف طنز به این نکته‬         ‫که من ناگهان به یاد سعدی افتادم؟»‬
                                                                           ‫همدانی با کمک «یک گروهک وابسته‬        ‫درباره طنز و برخی از حکایات گلستان‬       ‫میرسد که طنز در اروپا به قول‬             ‫مینویسد‪« :‬نمیدانم از کدام نویسنده‬
                                                                           ‫به سرویسهای خارجی» به دنبال‬           ‫سعدی توسط نویسندگانی چون یحیی‬            ‫گوگول سبب «خنده در میان اشکهای‬           ‫بزرگی خواندم که حکایت کرده بود‪:‬‬
                                                                                                                 ‫آرینپور‪ ،‬علی دشتی و دیگران بیان شده‬      ‫نامریی» میشود‪ .‬حال آنکه در ایران اگر‬     ‫من در جوانی در نوشتههایم زیاد اظهار‬
                                                                                ‫خروج بوده‪ ،‬بازداشت شده است!‬      ‫است‪ ،‬میپردازد‪ .‬حکایتی را تعریف‬           ‫چیزی سبب خنده ما نشود‪ ،‬آن را طنز‬         ‫فروتنی میکردم‪ .‬تا یک روزی که پدرم‬
                                                                           ‫این فرد که نامش در گزارش نیامده‪،‬‬      ‫میکند‪ .‬نظر نویسندگان مذکور را‬            ‫نمیشماریم‪« :‬از جمله حکایتهای‬             ‫گفت‪ :‬پسر جان‪ ،‬اینقدر کوچکی نکن‪،‬‬
                                                                           ‫به این شاعر و هنرمند اتهام «قاچاق‬     ‫میآورد‪ .‬دوباره به حکایت باز میگردد‪.‬‬      ‫گلستان سعدی است که چون ما را‬                   ‫تو آنقدرها هم بزرگ نیستی!»‬
                                                                           ‫مواد مخدر‪ ،‬شرارت و جعل» وارد کرده و‬   ‫به مبالغه و ریشخند و شرایط تاریخی‬        ‫نمیخنداند‪ ،‬به عنوان طنز قبول نداریم‪.‬‬     ‫با این اشاره‪ ،‬توسط نویسندهای وارد‬
                                                                           ‫گفته است‪« :‬اخیرا برای کسب شهرت و‬      ‫سعدی و قدرت شاه و نقش خوابگزار و‬         ‫در حالیکه غربیها ظاهرا بیآنکه با این‬     ‫بحث طنز سعدی میشویم که خود‬
                                                                           ‫پناهندگیبهمقدساتتوهینمیکرد!»‬          ‫وزرا و دیگران نقب میزند تا به نتیجهای‬    ‫حکایتها خندیده باشند‪ ،‬نه تنها بر‬         ‫طنزپردازی نکتهسنج و باریکبین‬
                                                                           ‫قاسم بهرامی شاعر منتقد اهل همدان‬      ‫میرسد که سرانجام خواننده منصف به‬         ‫طنزپردازی نویسنده تأکید میکنند‪ ،‬که‬       ‫است‪ .‬همه ما که در ایران دوران‬
                                                                           ‫است که شهریورماه امسال به دلیل به‬                                              ‫او را با طنزپردازان بزرگ رومی و اروپایی‬  ‫دبستان و دبیرستان را گذراندهایم‬
                                                                           ‫آتش کشیدن تصویر علی خامنهای‬                             ‫وی حق میدهد‪.‬‬           ‫مقایسه میکنند»‪ .‬در جستجوی تعریف‬          ‫با نظم و نثر سعدی آشنایی داریم‪،‬‬
                                                                           ‫رهبر جمهوری اسلامی دستگیر و‬           ‫پزشکزاد تلاش میکند با این روش‪،‬‬           ‫طنز‪ ،‬به دهخدا میرسیم که نویسنده‬          ‫اگرچه به عنوان دانشآموز وی را‬
                                                                           ‫اواخر آبانماه پس از دو ماه بیخبری‬     ‫«طنز فاخر سعدی» را که اروپاییان‬          ‫تأکید میکند «طنز او نمونه کامل طنز‬       ‫هرگز دوست نداشتیم‪ .‬پزشکزاد به این‬
                                                                                                                 ‫ارزش آن را شناختهاند‪ ،‬لیکن نظام‬                                                   ‫بیمهری نیز میپردازد و به درستی‬
                                                                                         ‫با قرار وثیقه آزاد شد‪.‬‬  ‫آموزشی ایران آن را به زهر و کابوس‬              ‫اروپایی در زبان فارسی است»‪.‬‬        ‫آن را پیامد نظام نادرست آموزشی‬
                                                                           ‫کاربران شبکههای اجتماعی با‬            ‫دانشآموزان و سعدی را به مأمور «امر به‬    ‫پزشکزاد در ادامه بحث‪ ،‬در پنج بخش‬         ‫میداند‪ .‬ولی نخست ببینیم واقعا چه‬
                                                                           ‫استفاده از هشتگهای «شیدای‬             ‫معروف و نهی از منکر» بدل کرده است‪،‬‬       ‫با اشاره به شرایط سیاسی و اجتماعی‬        ‫شد که نویسنده به یاد سعدی افتاد؟‬
                                                                           ‫همدانی را آزاد کنید» نسبت به‬          ‫در شکل و شمایلی شایسته بشناساند‪.‬‬         ‫دوران ولتر‪ ،‬هوگو‪ ،‬هاشک‪ ،‬اورول و‬
                                                                           ‫سلامت این شاعر و هنرمند معترض‬         ‫شاید کسی جز ایرج پزشکزاد‬                 ‫دهخدا‪ ،‬نمونههایی از طنز آنان را به‬
                                                                           ‫ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی‬     ‫نمیتوانست در دویست صفحه به‬               ‫خواننده معرفی میکند و به توضیح‬
                                                                                                                 ‫زبانی ساده و «شکلاتی» داروی تلخ‬          ‫عناصر طنز از جمله مبالغه و ریشخند‬
                                                                                              ‫فوری او شدند‪.‬‬      ‫ندانستن را در کام خواننده بچکاند و ما‬    ‫میپردازد‪ .‬اگرچه همانگونه که پزشکزاد‬
                                                                           ‫شهبانو فرح پهلوی نیز با انتشار‬                                                 ‫خود میگوید‪ ،‬ترجمه این آثار چنگی به‬
                                                                           ‫پیامی ابراز امیدواری کرد تا این شاعر‬          ‫را نیز به یاد سعدی بیندازد!‬      ‫دل نمیزند‪ ،‬لیکن منظور وی را برای‬
                                                                                                                 ‫*این کتابگزاری نخست در مهر ‪۱3۸۲‬‬          ‫تعریف و مقایسه طنز در اروپا و ایران و‬
                                                                                                                                                          ‫سپس نقب زدن به «طنز فاخر سعدی»‬
                                                                                                                           ‫در کیهان لندن چاپ شد‪.‬‬

                                                                           ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10