Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۶۱ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1827
جمعه ۲3تا ۲۹اردیبهشتماه 1۴۰1خورشیدی
بهر چیزی بجز انسان شبیهی جنبش زنان ایران در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم نهضتهای زنان در جهان خواه
کجا فرمود پیغمبر به قرآن ناخواه در ایران نیز اثر گذاشت،
که باید زن شود غول بیابان کجا فرمود پیغمبر به قرآن که زن باید شود غول بیابان؟! نهایت خیلی دیر و با احتیاط .در زمان
ناصرالدین شاه آمریکائیان بر آن شدند
کدام است آن حدیث و آن خبر کو به مناسبت روز جهانی زن ،بخشی از کتاب «زن و آزادی» را برای مطالعه شما برگزیدهایم. که در ایران مدرسه دخترانه بنا کنند
که باید زن کند خود را چو لولو این کتاب که در سال 1341در تهران به چاپ رسید نوشتۀ شادروان دکتر هدایتالله حکیم الهی است .نویسندۀ ولی بزرگان ایران با آنان شرط کردند
مگر نه در دهات و بین ایلات کتابهایی چون «با من به ...بیائید».حکیم الهی در این کتاب تاریخچه جنبش زبان را به منظور کسب آزادی و حقوق که اجازه تأسیس یک چنین مدرسه
همه رو باز باشند ای جمیلات برابر ،به اختصار آورده است که فصلی از آن به چگونگی تح ّولات زندگی زنان ایران از عصر ناصری تا عصر پهلوی را به شرطی به آنان خواهند داد که
زنان در شهرها چادر نشینند اختصاص دارد.کتاب ،زمانی انتشار یافت که زنان ایران از حق مشارکت در انتخابات برخوردار شدند و فصلی تازه حتی یک دختر مسلمان ایرانی در آن
ولی چادرنشینان غیر اینند در زندگی اجتماعی ایران گشوده شد.نویسندۀ کتاب سالها پیش در گذشته و زنده نمانده است تا ببیند چگونه
پذیرفته نشود!
در اقطار دگر زن یار مرد است عقربۀ زمان در ایران به عقب برگشت و زنجیر اسارت و حقارت از نو بر پای زنان بسته شد. باز نوشتهاند که وقتی ناصرالدین شاه
در این محنت سرا ،سربار مرد است به سفر اروپا میرفت تصمیم گرفت
توبا ُمشکوگلیهمسنگوهمرنگ جمعیت آزادی زنان را دو بانوی تا اندازهای ابراز عقاید آزادیخواهانه از هیاهوئی که در پیرامون باب بپا متعلق به ایران و زنان این سرزمین یکی از زنان خود به نام انیسالدوله
در این چادر نمیگردد دلت تنگ؟! آمریکائی و چند بانوی ایرانی به وجود مشروع گردید ،از عطف مردان و زنان خاست استفاده کرد و برای ابراز است ،به مصداق الفضل بماشهدا عداء را همراه ببرد ولی وقتی آنان به قفقاز
آوردند که در این جمعیت فقط باید طرفدار نهضت زنان و رفع حجاب معتقدات خود مبنی بر رفع قیود از قسمتی از کتاب مرحوم کسروی را رسیدند و موضوع بردن انیسالدوله
خدایا تا به کی مردان بخوابند زن با شوهر و یا با برادرش شرکت به بابیگری تا اندازهای کاسته شد زنان و رفع ستمگری میدان فعالیتی که علیه بهائیان نوشته است به نام را مردم ایران فهمیدند این عمل به
زنان تا کی گرفتار حجابند میکرد .گویندگان مردی چون میرزا و مدارس دخترانه چندی از قبیل به دست آورد زیرا بیانات و رفتار او اندازهای قباحتآمیز تلقی شد که
یحیی دولت آبادی ،عارف ،عشقی و مدرسه ناموس ـ صدریه ـ تربیت خیلی بیش از آن چیزی است که «بهائیگری» نقل مینمایم. در سراسر کشور بیم انقلاب میرفت
مگر زن در میان ما بشر نیست ایرج با آثار خود خدمات شایانی در نسوان ـ تربیت بنات ـ مدرسه بابیان انتظار و یا توقع آن را داشتهاند. کسروی مینویسد «از چیزهائی و سلطنت او به خطر افتاد .از این
مگر زن در تمیز خیر و شر نیست عصمتیه که آن را همسر یکی از مورخین روز نیز به تلخی از این که بهائیان به رخ جهانیان میکشند رو ناصرالدین شاه مجبور شد برای
زنان را عصمت و عفت ضرور است این راه نمودند. بزرگان و علمای مذهب به نام حاج زن که هم کمال و هم جمال داشته داستان قرهالعین و درگذشت او فرونشستن هیجانات داخلی ،همسر
نه چادر لازم و نه چاقچور است مرحوم دولت آبادی که مقدم بر همه شیخ محمد حسین یزدی تأسیس است یاد نموده و با اعجاب از عملیات میباشد .در چنان زمانی که یکی از
بود و زودتر تیر تهمت بابیگری به او کرد و مدرسه درهالمدارس به مدیریت و اشعارش او را مورد عناد قرار دادهاند هزاران مردم ایران سواد نمیداشتند خود را از قفقاز به ایران باز گرداند.
*** خانم فاضله بنام درهالمعالی بوجود به علت برداشتن حجاب و طرفداری از این زن ،درس خوانده و یکی از دانایان هیچگاه شدت حجاب در تاریخ
و باز راجع به حجاب و تنقید از اصابت کرد میگوید: آمد که باز هم کم و بیش چه مدیران فردی که به علت ادعایش کشته شد و به شمار میرفته است و چون به باب ایران ،در شهرها و بخصوص در
و چه معلمین و چه شاگردان آن را سراسر ایران هم با فتاوی مجتهدین و گرویده به یک بار دست از شوهر و پایتخت (زیرا روستاها و ایلات تقریباً
آخوندهای قشری میگوید: ای دختر دوره طلائی مردمان قشری به بابیگری نسبت هم به علت آنکه طرفداران این مسلک خانه شسته و همراه مردان سر به آزاد بودند) به اندازه دوره قاجاریه
بر سر در کاروانسرائی بشتاب به جانب دبستان میدادند و منظورشان این بود که علیه جهان ناصرالدین شاه سوءقصد کوه و بیابان نهاد و سرانجام در آن یعنی همان زمان که زنان کشورهای
در کسب کمال و علم و دانش آنان از پیروان قرهالعین میبا شند .در کرده بودند یک پارچه علیه این گروه راه کشته شد .میگوئیم راست است، مترقی برای آزادی خود میکوشیدند
تصویر زنی ز گچ کشیدند این مدارس بالطبع جشنهائی هم برپا قیام و با فجیعانهترین وضع آنان را قرهالعین یکی از زنان کم مانند جهان به اوج خود نرسیده بود و هیچگاه
ارباب عمائم این خبر را فرقی نبود ترا ز مردان میشد که مسیر اجتماع زنان ایران را کشته و یا شمعآجین کردند و یا تکه بوده و چه درس خواندن او و چه نداشتن حجاب به اندازه این دوره که
از مخبر صادقی شنیدند ولی دیگر حربۀ بابیگری و یا یاد از مجلس روضه و تعزیه و عروسی و یا تکه نمودند و این زن شاعر رشید و از خانه بیرون جستنش شگفتآور از زمان ناصرالدین شاه شروع میشود
قرهالعین از کار افتاد و از یادها رفت و انداختن سفره تغییر داد و به اجتماع فاصل و نهضت طلب و مترقی را نیز قبیح و غیرمذهبی!! شمرده نمیشد.
گفتند که واشریعتا ،خلق گویندگانی چون عارف معمم و عشقی میباشد. علت این قباحت که با ترقیات جهانی
روی زن بیحجاب دیدند م ّکلا و ایرج فکلی در این راه به روشن قرهالعین از بچگی درس خوانده تضاد داشت این بود که آخوندها و
ایمان و امان بسرعت برق نمودن اذهان کمکهای بسیار نمودند. آخوندنمایان هرکسی را که دم از
میرفت که مومنین رسیدند رفع حجاب میزد ،متهم به بابیگری
این آب آورد و آن یکی خاک میکردند و از آنجائی که بابی را نیز
یک پیچه ز ِگل بر او بریدند واجبالقتل میدانستند حتی نهضت
ناموس بباد رفتهای را
با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست
رفتند و به خانه آرمیدند
اینست که پیش خالق و خلق
طلاب علوم روسفیدند
مدرسه ناموس جمعی از زنان کاشان پس از کشف حجاب
با این علما هنوز مردم مرحوم عارف در یکی از تصنیفهای در مدارس و گوش دادن به نطق خفه کرده و در چاهی انداختند و و چون همیشه در میان عموها و رفع حجاب نیز تا دوران سلطنت
از رونق ملک ناامیدند! خود میگوید: خانم مدیرهها و گفتاری غیر از گفتار چنان رعبی در دلها ایجاد گردید و عموزادگان و پدر و برادرانش به رضاشاه فقید که نخست از نفوذ
سابق کشانید .کم کم نشریههائی کشتاری آغاز شد که حتی افرادی مباحثهها میرفته از آنها بهره جسته... آخوندها کاست ،به تأخیر افتاد و اما
سرکار خانم فروغ ظفر که یکی از ای رجال ایران ،زن مگر بشر نیست نیز به وجود آمد که نمونه آن «زبان دشمنان خود را به نام «بابی» نامیده و از کشاکش شیخی و متشرع علت این اتهام و عقب افتادن نهضت
بانوان ارزنده و از پایهگذاران خدمات هیچکس در این ُملک فکر خیر و زنان» است .این نشریه از قدیمیترین و آنان را میکشتند .با این جریان نیک آگاه گردید ،سپس گویا همراه بانوان این است که در سلطنت همین
اجتماعی نسوان ما میباشند نقل نشریات زنان میباشد که در پنجاه کوچکترین صدائی چه از طرف شوهرش حاجی ملا محمد به عراق ناصرالدین شاه ،با قیافه یک زن شاعر
میکردند که وقتی از بختیاری به شر نیست سال قبل در شهر متعصب اصفهان به مردان و چه زنان به نفع آزادی و رفع عرب رفته و به سخنان سید کاظم و فاضل و آزادیخواه و ح ّریت طلبی
و یا مرحوم عشقی که برای رفع
ایرج میرزا میرزادهعشقی عارف قزوینی قرهالعین
تهران آمدیم و ناگزیر شدیم بنا به حجاب فریاد میزد: مدیریت بانو صدیقه دولت آبادی ماهی حجاب شنیده نشد زیرا هر که در این آشنا گردیده ،این است همان که مواجه میشویم که یکی از چهرههای
عادت تهرانیان در چادر پیچیده ورنه تا زن به کفن سر برده است دو بار انتشار مییافت و باید گفت زمینه چیزی میگفت تکفیر شده و با پیدایش سید باب را شنیده با یک شور درخشان زنان جهان به شمار است.
شویم و روبند و پیچه بزنیم درست نیمـی از ملت ایـران مـردهست این بانوی شریف سهم بسیار مهمی استمداد از هیأت حاکمه و روحانیون شگفتآوری به هواداری او برخاسته کردار و گفتار و نحوه کشته شدن و
مثل اینکه در قفسی گرفتار و یا ولی بیش از همه اشعار ایرج میرزا به در بیداری بانوان ایران داشته است و به بابیگری متهم میشد و کار او با و از آنجا به بغداد و از بغداد به ایران دعاوی او خواه ناخواه زن و مرد ایران
در زندانی مقید شدهایم که خروج علت سادگیش در این مورد ورد زبانها چه با روزنامه و چه با خطابه و تشکیل کار قرهالعین مقایسه میگردید .از آمده و در همه جا شوری بزرگ بپا را تحت تأثیر قرار داد و اولین فردی
از آن با بدنامی هم توأم بود .و باز گردید که بسیار بجا است قسمتهائی انجمنها به این نهضت کمکهای مؤثر این رو اکثر بانوان و آقایانی که دم گردانید .آنچه بیگمان است این است است که در برابر پیروان و هواداران
نقل مینمودند که در مسجدی خانم از حمایت زنان زدند و طرفداری از که قرهالعین باب را ندیده و از سخنان خود چادر را به دور افکند و با فصاحت
آقای افشار با چادری که رنگ روشنی از آن در اینجا نقل گردد. انجام داده است. رفع حجاب نمودند تا قبل از 1٧دی او نیز جز بسیار کمی نشینده بودی و و کمال و بلاغت و جمال خود دلها
داشت شرکت کرد و چنان غوغائی به برون کن از سر نحست خرافات در اینجا لازم است نکته را یادآوری 131۴به نام بابی یا بهائیگری متهم این شیرزن از چیزی نهراسیده و در را به لرزه انداخت و انصاف باید داد
پا شد که اگر پاسبان نرسیده بود و او بجنب از جا که فیالتأخیر آفات نمائیم تا خوانندگان دریابند که میشدند که یحیی دولت آبادی نیز از هر گوشه غوغاها بپا کردی »...بهرحال، در آن ایام زنی با چنین شهامت
را از در دیگر مسجد فراری نداده بودند گرفتم من که این دنیا بهشت است حتی این اقدامات نیز از ترس عوام و همان دسته است و بدین جهت کمتر مرحوم کسروی با دادن عنوان شیرزن و فضل و دانش یگانه و منحصر به
او را کشته بودند و عجیب این است بهشتی حور در لفافه زشت است دولتیان عوامفریب ممکن نبود فقط کسی جرأت موافقت با نهضت زنان و به او اقداماتش را زاده تصورات مذهبی خود او بوده است و ادعای بیهودگی
که خود خانمها هم به حفظ آن علاقه وسیله چند بانوی ایرانی بهتنهائی و فلسفی و غیره دانسته است ولی حجاب و تساوی زن و مرد از سوی او
داشتند و اگر قدرت و رعب رضاشاه بقربانت مگر سیری ،پیازی عملی گردد بلکه وجود چند بانوی رفع حجاب را مینمود. آنچه از زندگانی این زن شگفتآور فوقالعاده است .به هر کیفیت ،چون
نبود امکان نداشت این رسم از شهرها که در روبنده و چادر نمازی!! خارجی و بخصوص زنان حریت طلب قابل توجه است و یا آنچه از زندگانی این زن ایرانی و محاسن او دارای هر
و یا این اعادت از میان برداشته شود. آمریکا عامل جرأت و پشتگرمی زنان زنان و مشروطیت او استنباط میشود این است که او نوع عقیده و مسلکی میخواهد باشد
تو مرآت جلال ذوالجلالی مترقی تهران بوده است تا جائی که البته بعد از کسب مشروطیت که
چرا مانند شلغم در جوالی؟
به آن خوبی ،در این چادر کریهی